منشور مهسا و دیسکورس زورکی :
مقدمه :
در این رشتو قصد دارم در مورد یکی از مشکلات ساختاری گفتمان پادشاهیخواهی در ایران صحبت کنم و البته که این مشکل مشکلی است ریشهدار و ساختاری .
از سوی دیگه در خلال بحث اگر نام فرد یا جریانی برده میشه ، به جهت تخریب اون فرد نیست ، بلکه منظور
۱.
نقد دیدگاه پادشاهیخواهیست .
پس خیر ببینی ، به محضی که رگ گردنت زد بیرون به سرعت بلاک کن و برو دنبال زندگیت .
۱. تا امروز بیشتر از ۱۰ روزه که #منشور_مهسا منتشر شده ، منشوری که
منتشر کنندگانش مدعی بودند موجب همگرائی و اتحاد مابین ایرانیان خواهد شد
برخورد مردم رو هم با این
۲.
منشور دیدید و عیارش طی روزهای پس از انتشارش تا امروز مشخص شده و میدونید که مردم چی گفتن و موضع دوست و دشمن رو هم دیدید .
اما اینکه دائم غر زده بشه و اسپیس پشت اسپیس گذاشته بشه و از معایب و بدیهای منشور داد سخن داده بشه ، تا ی وقتی و یجائی و زمانی جواب میده .
و اتفاقاً در
۳.
تمام سالهای گذشته هواداران نظام پادشاهی بجز این نکردهاند . مخالفت پشت مخالفت ، ضدیت پشت ضدیت و سپس تمام .
برای همین پادشاهیخواهان همیشه قافیه رو به مخالفان و دشمنان نظام پادشاهی باختن .
والبته این یک اصله که تا زمانی که پادشاهیخواهان از خودشون گفتمان خلق نکنند آش
۴
همین آشه و کاسه همین کاسه .
داستان اکنون اینجوریه که دشمنان این آب و خاک گفتمان خلق میکنند و به زور مدیا و با پدرسوخته بازی و زور اینترآشغال و بیبیسی و ..... میخان که بچپوننش به ملت ، کار ماها هم شده با همین اکانتهای شاخ شکسته و بایکوت شده و یک و نیممیلیون انواع و
۵.
اقسام انگ برچسب شده بهمون ، باهاش مقابله کنیم و اولش ملت بدبخت جوزده و عاشق هوچیگری سیل و سونامی فحش خارمادر رو به ماها میدن و بعدم کمکم در خلال فحش دادن به ماها ، باهامون همراهی میکنند تا وقتی پروژه میسوزه .
اینجوری پادشاهیخواهان بازنده هستند ، تا یاد نگیرند که گفتمان
۶.
خودشون رو داشته باشند ، کاری نمیتوانند بکنند مگر واکنش به دشمنان .
این مشکل ساختاریه ، بنیادیه ، در ریشه و بنیان پادشاهیخواهی ریشه داره و البته طبیعی هم هست . چرا که سردمداران گفتمان پادشاهی اصولاً اینکاره نیستند .
مهمترین معضل چهرهها و سردمداران پادشاهیخواهی اینه که هیچ
۷.
یک دیگری رو قبول نداره . اما مسئله مهمتر از قبول نداشتن یکدیگر ، اینه که این جماعت هریکی با تشکیل باند و دسته و گروه ، دائماً به یکدیگر فحاشی میکنند و به دنبال
درگیری و تخریب یکدیگر هستند .
این افراد پیش از این هریک گروه خود رو تشکیل دادهاند ، تیم و باند و دسته خودشون
۸.
رو درست کردن . به دور خودشون موانع متعددی کشیدن و درست کردن که هیچکس نمیتونه کوچکترین انتقاد یا پرسشی از انها بکند .
در آخرین تلاشهاشون دست به تاسیس
حزب و گروه و انجمن زدن ، یکیشون با افراد نیست در جهانش انجمن مشروطه درست کرده و تا الان میلیونها توئیت در قربون
۹.
صدقه رهبر بزرگ مشروطیت ایران زده شده و اعوان و انصارش خودشون رو به ظاهر براش پاره و سپس پوره کردن .
اون یکی هم با اعوان و انصار خودش و
ژنرال کبیر حضرت بزرگ رادیوداران حزب خودش رو زد و لشکر لشکر قربون قد و بالاش رفتن و ملت براش خودشون رو جر وسپس واجر کردن.
ی حزب مشروطه هم که
۱۰.
چندنفری از فرشگردیهای قدیمی راه انداختن .
نتیجه ؟
صفر
رهبران همین گروهها و انجمنها و احزاب ، مثل ما مردم عادی افتادن به فحش دادن و انتقاد کردن و دریوری گفتن و فرمان دادن به امت همیشه در صحنهشون برای حمله به مردم عادی منتقد و پرسشگر ازشون .
نشونه فشل بودنشون
۱۱.
همین که حتی نتونستن ۱ متن بنویسن که به عنوان جایگزین #منشور_مهسا به مردم عرضه کنند .
و نه تنها منشوری منتشر نکردن ، بلکه جرعت نمیکنند چنین کاری هم بکنند .
بزرگترین هنرشون تا الان فقط و فقط انتقاد کردن و غرغر کردن و زنجه موره است که چرا شاهزاده ما رو در نگارش منشور
۱۲.
شرکت نداد .
آدمهای کاذب ، انسانهای مسخ شده ، مردمانی جوگیر که با ۴ تا بهبه و باریکلا فکر میکنند که در جایگاه خدایگان نشستن ابتذال ، ابتذالی که تا در جایگاه منتقد و مخالف نشستن ، خوبه ، اما به محضی که شروع میکنند به انجام حرکت ، وزن ، اعتبار و عیارشون به سرعت سقوط میکنه.
۱۳.
علیرغم ارتش سایبری این جماعت ،
وزنشون از اینجا مشخص میشه که حتی طرفداراشون هم در لیستی که میخان به ملت بچپونن اسم اربابهاشون رو آخر لیست میگذارند ، میزارنشون زیر اسم افراد دارای
وزن و اعتبار مردمی .
نوشتن یک منشور ، کار هرکسی نیست ، کار افرادی است که نظرات و افکارشون
۱۳.
بر بنیانهای فکری درست و ساختارهای ذهنی صحیح بنا شده باشه ، متنش باید بیانگر خواست و آرمانها و آرزوهای تعداد بیشتری از مردم باشه ، غیر از این باشه به سرنوشت منشور مهسا دچار میشه ، ینی منشور اقلیت .
۲. بزرگترن و مهمترین نماد و نشانه جوامع
پیشامدرن و قبیله گرا ، اقتدا به
۱۴.
افراد مسن و پیرمردها است ، جوامع پدرسالار . مردمانی که براساس خون و سرسپردگی به ریش سفیدان ، هست و نیست و هویت پیدا میکنند .
در این جوامع انسانها بدون اذن و دستور اربابان ریش سفید خود حتی با همسر
خودشون هم همبستر نمیشن . وضعیتی که
امروز جامعه ایران باهاش روبرو است و این
۱۵.
پدیده خصوصاً در میان پادشاهیخواهان به عینه دیده میشه . کافیه طرف موهای سفیدی داشته باشه ، یا ریشه سفید موهای رنگ شدهشون دیده بشه ، کار تمومه ، ملت خودشون رو برای این ادمها تیکه تیکه میکنند .
در یک جامعه سنتی و عقب افتاده شما نمیتونید به ساحت مقدس ریش سفیدان
۱۶.
جامعه اساعه ادب بکنید ، در توئیتر هم شما امکان نداره که بتونید به ریش سفیدان پادشاهیخواه کوچکترین نقدی بکنید.
در جوامع سنتی ریش سفید قوم میتونه هرچی بخاد به هرکسی بگه ، حتی به پدر و مادر فرد ، در میان پادشاهیخواهان هم دقیقاً همین قانون جاری و ساریه .
۱۷.
در جوامع سنتی پیشامدرن ، ریش سفیدان و فسیلها حامی ۱۰۰٪ سنتها هستند و تمام هست و نیست مردم رو فدای سنتها میکنند ، در میان پادشاهی خواهان هم کارکرد ریش سفیدها همینه ، اگه در یک تصمیم گیری بگذارنشون کنار ، زمین و زمان رو به هم میدوزن که چرا فلان کردن ؟ چرا از تجارب
۱۸.
قدیمیها و بزرگان استفاده نکردن ؟
وقتی بزرگتر و ریش سفید نباشه نتیجه بهتر از اینی که میبینید نمیشه و تا میتونن زور میزنن که خودشون رو بچپونن تو هر گروه و دسته و کنگره و مجمع و گردهمائیی ، مردم پیشامردن و عقب افتاده هم همینو فریاد میزنن کهچرا شیخ ما بزرگ
ما فلانی رو
۱۹.
نبردین تو جلسات فلان و بهمان ؟ به چه جرعتی شاهزاده با شیخ ما ، امام ما بهمانی مشورت نکرده اند؟
کلام آخر :
نهایتاً اینکه مهم نیست که #منشور_مهسا کارکردش چی بوده و چه خواهد بود و حتی آیا موفق میشه یا نه ؟
اما یک چیز رو تا این لحظه نشون داده و آن اینکه هرچقدر در جبهه مقابل
۲۰.
همراهی و همصدائی و اتحاد برعلیه پادشاهی وجود داره ، در جبهه پادشاهی خواهان تشتت و دشمنی و نفاق وجود داره نکته مهمتر اینکه تا اینجا میشه گفت جبهه پادشاهیخواهی از خلق و پرورش نیروهای جوان هم سترونه و توانایی زایش نیروهای اصیل رو نداره ، این جبهه داره سنتی و
۲۱.
براساس ریش سفیدی پیش میره و تنها کاری که کرده این بوده که تا تونسته عرصه رو برای کسانی باز کنه که تا همین چند وقت پیش دشمن قسم خورده شاهزاده و نهاد پادشاهی بودند و البته که این در جریانات و نهضتهای مردمی غیر معمول نیست ، نکته غیر معمول داستان ،
اینجاست که همین
۲۲.
نیروهای ضد پادشاهی یکشبه طرفدار شده ، به جایگاهی کمتر از رهبری مردم و پیشوائی جنبش پادشاهیخواهی راضی نیستند و فاجعه در اینجاست ، در یک کلام ، ستاد فرماندهی جبهه پادشاهی خواهان ، در دست ژنرالها و فرماندهان جمهوری خواهی است .
در نهایت اینکه از فسیلهای ۵۰ و ۶۰ سال
۲۳.
پیش ، یا جمهوریخواهان خاتمیچیهای ۱۵ ، ۲۰ سال پیش ، زیاد انتظار نداشته باشید .
تمام ظرفیت پادشاهیخواهان همینه که میبینید و اگر شما مردم عادی نبودید دههها پیش خود همین ریش سفیدای فوکول کراواتی دفنش کرده بودند
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
سرآغاز :
این مطلب برای کس خاصی نیست ، اما به شدت پتانسیل اینو داره که بشه لقلقه زبان شارلاتانهایی که با فوکول و کراوات میشینن جلوی دوربینها و به مردم خودشون رو عالم به تمامی علوم بشری جا میزنند ، شارلاتانهائی که مردم ساده دل این سرزمین رو با دروغ ونیرنگ به زنجیر کشیدن و
۱.
امروز هم ادعای پادشاهی خواهی دارند رنسانس اروپا با ۲ المان مشخص ، معلوم میشه .
اول : تشکیک .
دوم : بازگشت به گذشته باشکوه .
هرچند که اولین بارقههای رنسانس در هنر و مشخصاً هنر نقاشی و مجسمه سازی و از درون نقاشیهای نقاشان بزرگی بروز کرد که در غالب نقاشیهای مذهبی و آئینی ،
۲.
به تقدیس انسان و خصوصاً بدن انسان
پرداختند .
نقاشانی که آناتومی مسیح مصلوب بر بالای صلیب رو آنچنان دقیق و ظریف کشیدند که خود پرده و داستانی که به تصویر کشیده شده بود فراموش شد .
سیاه قلمهای داوینچی و رافائل و میکلآنژ مملون از نقاشی آناتومی ، آناتومی انسان ، خصوصاً زنان و
کالبدشناسی احزاب ایران
بررسی یک معضل سیاسی ،اجتماعی
تحزب به سبک ایرانی
ایران کشوری است برآمده از درون قرون و اعصار و هرآنچه در عالم سیاسی ایران شکل گرفته و میگیرد ، برآمده از ساختارهای سنتی آن است ، از جمله سیاست و علم اداره کشور .
اما جهان جدید ، مفاهیم و سازوکارهائی رو وارد
۱.
ادبیات سیاسی ایرانی کرد که بلکل با آنچه که طی سالها و صدهها میشناخت و آموخته بود متفاوت بود .
بگذارید یک مثال برای شما بزنم :
در طی سالهای حاکمیت سلسله قاجار در ایران ، همیشه شما تعدادی ادم علاف و بیکار و میدید که یا دور کاخ گلستان علاف
و ول بودن ، یا دور و اطراف دربخانه
۲.
همایونی ، این ادمها عموماً بیکار بودن ، سرووضع و لباس درستی نداشتند و میشد از چهرههاشون حدس زد که گرسنه هم هستند ، اما این ادمها رجال سیاسی بلقوه بعدی ایران بودند ، این ادمها فقط سواد
داشتند و خط خوش .
به امید اینکه از درون دیوان حکومت کاری به آنها رجوع شود ، همیشه دور کاخ
مقدمه :
مطلبی که میخونید ، خوندنش برای بسیاری فاجعه است ، پس برای درکش ، نیاز به سطح بسیار بالائی از درک و سواد و شعور هست ، برای همین اگه میبینید فایده نداره و بعد از خوندن ۲ توئیت رگ گردنت زد بیرون ، نیازی به عربده کشی نیست ، فقط بلاک کن و خداحافظ :
میدونم متعجب
۱.
میشیدا ، اما یکی از مهمترین و سهمگینترین ضرباتی که بر پیکره اقتصاد و فرهنگ ایران طی ۴۴ سال گذشته وارد شده ، دید کاملاً قومی و
قومگرایانه و اداره قومیتی در استانهای کشوره .
(یکیش رو میگما ، حالا وایسا یا فحش بده یا تفسیر آبگوشتی کن) .
تقریباً از پایان جنگ اداره استانها
۲.
افتاد دست محلیها و اول کار بگذارید ی تجربه از خودم رو براتون بگم بعد بریم سر اصل داستان .
در همون سالهای ۷۰ ، ۷۱ شناسنامهام رو با لباسها انداختم تو ماشین لباسشوئی و وایتکسم ریختم روش و پس از شستشوی لباسها معلوم شد که اَی دل غافل ، شناسنامهه سفید سفیده ، القصه شال کلاه
امروز صد و چهلمین سالگرد مرگ #کارل_مارکس کبیر است - یکی از مردان بزرگی که آنگونه که فکر میکرد ، زیست .
مارکس یک الکلی بیمار بود که هرگز شست و شو و حمام نمیکرد و از حمام بیزار بود و برای همین جوش ها بدنش را پوشانده بود و مانع از نشستن او می شد
او به عمد از کار کردن امتناع
۱.
میکرد و خانوادهاش را به فقر کشاند و باعث مرگ دو پسرش به علت بیماری و عدم مراجعه به دکتر شد . او به خدمتکار بدون مزد خود
تجاوز کرد و انگلس مجبور شد به فرزند نامشروع آنها حقوق پرداخت کرد .
او شعر عاشقانهای برای خوردن زهر نوشت - روشی که دو دخترش بعداً با آن خودکشی کردند.
۲.
و یکی از آن دخترانش را به دلیل ازدواج با یک مرد کوبایی که مارکس به او با عنوان "
نگریلو" و "گوریل" توهین میکرد، انکار
کرد.
مارکس همچنین صراحتاً خواستار نسلکشی سیاهان و «ترور انقلابی»، دزدی و قتل علیه «بورژوازی» نامشخص بود.
او نوشت : "تلاش بعدی انقلاب فرانسه" باید آنقدر
بعضی مشاغل هستند که عملاً مصداق بارز کلاهبرداری توشونه . اگه همون اول با طرف سنگاتون رو وا نکنین ، نابودتون میکنن .
مثلاً نقاشهای ساختمون (مثلهها) :
وقتی کار نداره ، التماست میکنه که بهش کارو بدی ، همون موقع بهش بگی متری چند میگیری ؟
میگه ای بابا ، ما مخلص شمائیم و این
چه حرفیه ؟ هرچی کرمته بده مهندس ، بزار ما هم ی نونی بخوریم کنار دستت و فقط کافیه خر بشید و کارو بدید بهش .
وقتی کارو تموم کرد ، مثلاً میگه مزدم میشه متری ۱۵۰ تومن ، حالا شما برو اتحادیه ، برو ۱۰ تا اوسا نقاش دیگه بیار که شهادت بدن مثلاً متری ۱۵۰ نیست و عرفش متری ۱۰۰ تومنه
تا پا کتکاری و یقه گیری و بزن بکوب و کلانتری میره پیش که متری ۱۵۰ تومنش رو از شما بگیره و تا پولش رو نگیره ولتون نمیکنه . این مثل رو در مورد تاکسی دربستها هم میشه زد ، اونا هم اگه در مبدع باهاشون طی نکنید ، نقره داغتون میکنند ، یا درمورد فدرالیستها و تجزیه طلبها
صلح ایران و عربستان ، زیر سایه هژمونی رو به سعود چین :
عربستان و ایران ، زیر فشار چین مجبور به آشتی و برقراری روابط دیپلماتیک شدند و این در حالیه که در تمام ماههای گذشته شایعات و اخبار موثق مبنی بود بر اینکه ایران و عربستان در بغداد و عمان مذاکراتی برای صلح انجام میدادند
۱.
شنیده میشد .
اینکه دو کشور به یکباره سر از پکن درآوردند برای انعقاد قرارداد ، قراردادی که برای اولینبار ۳ طرف مذاکره رسماً اعلام
کردند که متن قرارداد را به انگلیسی ننوشتهاند و آنرا به سه زبان عربی ، فارسی و چینی تقریر و امضاء کردهاند ، سیگنالی مهمتر از تاثیرات خود قرارداد
۲.
میدهد و آن اینکه هستند کشورهائی که هژمونی انگلوساکسونها را نمیپذیرند و در این میان ، برعکس کشورهایی مانند آرژانتین و برزیل و روسیه و آفریقای جنوبی ، اینبار بازیگر مهمی وارد شده و آن هم عربستان سعودی است کشوری که برعکس الباقی دوستان ، کشوری است لیبرالیستی ، پادشاهی ، مبتنی