از تعداد ۱۷۶ کشته #هواپیمای_اوکراینی پرواز #ps752، تنها تعداد ۸۵ نفر از آنها مقیم کانادا بودهاند (۵۵ نفر تبعه و ۳۰ نفر اقامت دائم). یعنی اکثریت ۹۱ نفر از آنها تنها ویزا داشتهاند (ویزای دانشجویی، کار، توریستی) و شهروند کانادا محسوب نمیشدهاند.
اما نکتهای جالب ماجرا 👇
دولت ترودو قانونی تصویب میکند که طی آن "بستگان" کشتهشدگان #هواپیمای_اوکراینی میتوانند از کانادا درخواست اقامت دائم کنند!
از اینکه چه دستگاهی چنین لایحهی عجیبی را در دولت لیبرال کانادا لابی کرده و به تصویب رسانده اطلاع دقیقی در دست نیست، اما حدس میزنیم که ...
حدس میزنیم که از این طریق، تعداد سنگینی از افراد - بدون اینکه سوابق آنها مثل یک مهاجر واقعی چک شود و تنها بخاطر این مزیت قانونی/سیاسی - اقامت کانادا گرفتهاند.
اینها واقعا چه کسانی هستند؟
لازم است اعضای فعلی و سابق انجمن فهرست این افراد را به عموم اعلام کنند. #PS752
عمیقا معتقدم که ما تنها نوک کوه یخ معمای #هواپیمای_اوکراینی را میبینیم! ما از انگیزهها/دستهای پشت پرده، جریانات پیش و پس از اصابت موشک، و کارنامه افرادی که در آن آشکار و پنهان دخیلاند اطلاعات کافی نداریم.
درست به همین لحاظ، در موضعگیری خود بایستی سخت محتاط باشیم.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
بهنظرم در بهکاربردن فعل [مطلق] "نمیتوانند" باید محتاط بود و بهتر است بهجای آن [فعلا] "نتوانستهاند" را بهکار برد که فعلی خبری است و پنجرهی رو به آینده را باز میگذارد. با قانون احتمالات نیز همخوانی دارد.
اما در باب خود بحث 👇
در چنین بحثی، ما اول باید ببینیم نخبه (الیت) چیست و کیست؟ آیا هر کسی را که شهرتی رسانهای دارد میشود الیت خطاب کرد؟ آیا شاخصهی الیت سیاسی، برندبودن آن شخص است؟ تواناییهای یک نخبه چیست و در کجاست؟
ما باید پرسشهای دقیقی طرح کنیم که ما را به فهم پدیدارشناختی موضوع هدایت کند.
نخبهی سیاسی با فعال سیاسی/اکتیویست فرق اساسی دارد. نخبهی سیاسی صاحب فکر است؛ قدرت تحلیل وضعیت/دادهها/شرایط را دارد.
توقع جامعه از نخبهی سیاسی این است که علاوه بر فهم شرایط، هدفگذار باشد و برای رسیدن به آن هدف، استراتژی و راه حل ارائه دهد. این فرق کانونی بین ایندو طیف است.
یکی دیگر از پروژههای شخصیتسازی#پوریا_زراعتی که سوخت.
این فرد در قطر پرچم دست گرفت، پوریا او را سریع رسانهای کرد. بعد یکمشت توییتهای شعاری عامهپسند نوشت که زیرش را لایکریزی کردند. اما درست مثل دیگر "پادشاهیخواهان" فیک دیری نپایید که جوگیر شد و سر بزنگاه دم خروسش زد بیرون!
یکی دیگر از پروژههای انحراف افکار عمومی:
درست زمانی که تظاهرات خیابانی شعلهور شد، از #سپیده_قلیان ویدئویی آمد بیرون که جلوی در اوین دارد بر علیه خامنهای شعار میدهد! ویدئو را #معصومه_علینژاد رسانهای کرد.
جالب اینکه فردایش، همین علینژاد خبر داد که طرف را ربودهاند:)
در سیاست غرب، پرتکردن حواسها از روایت اصلی تکنیک رسانهای بسیار جاافتادهای است. به آن در اصطلاح
The Art of Political Deflection
میگویند. در فضای سیاسی ایرانی اما تازه دارد شناسایی میشود. این داستان با تئاتر "اعتصاب غذای" #اکبر_گنجی و سپس صدور او توسط اصلاحطلبان آغاز شد.
1. تیراندازی به مرکز "کوردها" در پاریس و سپس غارت و تخریب اموال عمومی/خصوصی در پاریس توسط همین "کورد"های PKK و اقلیم یک شوی تمامعیار بود که "دولت سایه" روی صحنه برد تا این گروهها در رسانهی مسلط بولد شوند! کل این شو خیابانی صحنهسازی است و توسط دولت سایه مهندسی شده.
2. در فرانسه به یکنفر انگشت بزنید پلیس شما را توقیف میکند، آنوقت این اراذل کل شهر را به آتش میکشند، پلیس آنجا ایستاده نظاره میکند و حتا یک گاز اشکآور نمیزند!
این بار اولی نیست که گلوبالیستها شو به صحنهی خیابان میبرند. شاهکار نمایشی گلوبالیستها چه بسا شورش ننگین 57 بود.
3. هر حرکتی که استقلالطلبی "کوردها" را در بوق میکند پشتش گلوبالیسم ایستاده، حال از تریبوندادن به سخنران کومله در تظاهراتهای اخیر ریچموندهیل و برلین بگیرید تا ظاهرشدن قارچوار پرچم اقلیم کردستان عراق در همهی این تظاهراتها! طرح و هدف مشخص است: عراقیزهکردن ایران!
#کاوه_شهروز نمی فهمد که حکایت کشورهایی دست ساز و قراردادی مثل آمریکا و کانادا که در اساس کنفدراسیون هستند، با کشوری تاریخی و ارگانیک مثل ایران از اساس فرق دارد. کپی برداری از سیستم این کشورها و پیچیدن نسخه ی "فدرالیسم" برای ایران چیزی نیست جز ناآگاهی و نداشتن دوراندیشی ملی. 👇
برای فهم چرایی فدرالیسم در آمریکا و کانادا، نخست باید نحوه ی پیدایش این کشورهای قراردادی را شناخت. ایندو کشور - ساخته شده از مردم مهاجر - در بنیان سر کشمکش چند قدرت خارجی شکل گرفتند. نخست در چند منطقه حکومت محلی ساختند و سپس دیگر قطعات را با جنگ یا قرارداد به خود ملحق کردند. 👇
جنگ داخلی آمریکا -برخلاف آنچه به ما می گویند- بر سر جدال "خیر شمال" و "شر جنوب" نبود، بلکه در راستای یکدست کردن کنفدراسیون و از خاک برخاستن کشوری قراردادی بود. در هنگامه ی این جنگ، دستگاه مالی آمریکا "فدرال ریزرو" نیز شکل گرفت که بسترساز ساخت کشور بود. 👇