در حدود ۱۹۵۰ سال پیش، روم به اورشلیم حمله کرد، آن شهر را ویران کرد و مردمانش را به بردگی گرفت.
ده ها هزار تن از این بردگان، برای ساختن "کلوسیوم" بکار گرفته شدند. بخش بزرگی از این بردگان در حین کار کشته شدند. مراسم افتتاحیه #جاویدشاه
این بنا با کشتار هزاران حیوان غیراهلی برگزار شد.
در کلوسیوم زنان و مردان از هم جدا بودند. جایگاه زنان در طبقه پنجم بود، که دید بسیار بدی به میدان داشت و بسیار ناامن و خطرناک نیز بود، چرا که سکوهای آنها با طنابهایی نگه داشته میشد که هرزچندگاهی پاره میشدند و زنان از ارتفاع ۵۰ متری
سقوطی مرگبار میکردند. اما جایگاه مردان بسیار امن بود و بر روی سکوهای سنگی می نشستند.
کلوسیوم، محل برگزاری جشنهای امپراتور و مردم روم بود.
در طی این جشنها، که هر بار ۱۰۰ روز به درازا میکشید، حیوانات درنده را به جان بردگان و گلادیاتورها (بردگان جنگی) می انداختند و یا گلادیاتورها
که امید به زندگی آنها به سختی به ۲۲ سالگی میرسید، را مجبور به کشتن یکدیگر میکردند.
در تمام مدت برگزاری چنین مراسمی، امپراتور و مردم روم نیز شاهد این کشتار بوده و لذت میبرند!
در این جشنها چند هزار برده و گلادیاتور بقتل میرسیدند و در صورت نبود جشن، محکومان به مرگ را جلوی حیوانات
درنده می انداختند و خود به نظاره می نشستند و لذت میبردند...
در کل گفته میشود،
بیش از یک میلیون تن، از جمله ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار گلادیاتور، در صحن کلوسیوم بطرز وحشیانه ای سلاخی شدند.
با این حساب میتوان گفت،
این میدان چهارهزار مترمربعی، بزرگترین قتلگاه تاریخ بشریت بوده است.
اما امروزه، کلوسیوم محبوبترین بنای ایتالیا، نماد شهر رم و تمدن رومیان است. همه رومیان (آنزمان)، ایتالیاییها و حتی اروپاییان (امروز) به این تمدن(!) افتخار میکنند..
در سال ۲۰۰۷، در طی یک نظرسنجی با شرکت بیش از یکصد میلیون تن، کلوسیوم جزو ۷ اثر برتر و محبوب جهان شناخته شد.
در سال ۲۰۱۱، مبلغ ۲۵ میلیون یورو، تنها برای تمیز کردن دیوارهای کلوسیوم و چند کار بسیار جزئی دیگر در درون آن، هزینه شد.
یک ضرب المثل قدیمی ایتالیایی میگوید:
"تا زمانی که کلوسیوم استوار است، روم نیز استوار است."
حال در ایران ما،
حدود ۶۰۰ سال پیش از ساخته شدن کلوسیوم، ایرانیان "تخت جمشید" را ساختند. اثری باشکوه با زیربنای ۱۷۵ هزار مترمربع (۸ برابر کل زیربنای کلوسیوم)
بنا بر اسناد غیر قابل انکار، خشت های پخته شده آنزمان، در ساختن تخت جمشید هیچ برده ای به کار گرفته نشده است.
کارگران، مهندسان و هنرمندان ایرانی در بهترین شرایط کاری ممکن این اثر بزرگ بشری را آفریدند.
پادشاهان ایرانی در تخت جمشید جشنهای ایرانی مانند:
"نوروز و مهرگان"
ک ریشه در "آشتی، مهر، طبیعت و زندگی انسانی" دارد، را برپا میداشتند. همه نگاره های حک شده بر دیوار ها و سنگهای تخت جمشید
نشانگر "جشنها، فرهنگ و اسطوره های زیبای ایرانی است."
در تصاویر حکاکی شده بر سنگ نبشه های تخت جمشید،
هیچکس خشمگین و عصبانی نیست،
هیچکس سوار بر اسب نیست، (که نشان از عدم برتری ایرانی بر ایرانی دیگرست)
هیچکس را در حال تعظیم نمی بینید،
هیچ زمان برده داری در ایران نبوده،
در میان این
در میان این همه پیکر تراشیده شده، حتی یک نقش، تصویر و چهره ی برهنه وجود ندارد. (که همه و همه خبر از فرهنگ و تمدن والای ایرانزمین میدهد.)
تخت جمشید مرکز بزرگترین قدرت جهان در آن روزگار بوده است.
اما برخورد برخی از ما ایرانیان، به ویژه واپسگرایان و برخی مدعیان روشنفکری، با این
اثر بزرگ هنری جهان بسیار غیر دوستانه و نابخردانه بوده است.
در تخت جمشید ۳۲ هزار لوح گلی بدست آمده که در آن شرح وقایع روزانه را در مراحل ساخت این بنای باشکوه بیان میکند با تمام جزئیات مثل اینکه کارگران و مهندسان هر کدام به نوع تخصصی که دارند چه میزان حقوق دریافت میکنند،
حقیقتاااا کشورهای داعیه دار حقوق بشر به چه چیزی مفتخرن و ما چه چیزی را لعن و نفرین میکنیم و نمادی از ظلم و ستم جباران و ستمگران میدانیم؟!
باور کنید هیچ ملتی در دنیا چنین کمر به تخریب هویت و ملیت و تاریخ خود نبسته که ما بسته ایم.
در انگلستان کاسه سیصد ساله پیدا میکنند و
رسانه هایشان گوش دنیا را کر میکنند...
ولی ما تپه ها و محوطه های ۷۰۰۰ ساله که مدنیت دنیا در آن متولد شده را با لودر تخریب می کنیم!! بسیاری از مردمان در غرب به ظاهر متمدن حتی تصور اینکه در ۲۵۰۰ سال پیش کشورشان چه شرایطی داشته و یا حتی کسی در آن ساکن بوده است، را هم ندارند...
چه برسد که بخواهند در مورد فرهنگ، تمدن ووو کشورشان سخنی به زبانآورند!!
نتیجه آنکه،
"ایران زمانی شاهکار انسانیت بود."
این است،
تفاوت کلوسیوم با داستانهای فراوان خونبارش ک جهانی در غرب بدان می نازد و تخت جمشیدی سراسر فرهنگ، شکوه و تمدن در ایران ما ک آماج بی مهری های متعدد است!
هم میهن،
مردمی که به داشته ها، تاریخ، فرهنگ، تمدن و ریشه های اصیلش بی توجه باشد روزگاری بهتر از امروز نصیبش نخواهد شد!
امیدوارم همه خوانندگان محترم،
بجای گشتن در زیر بغل مار (طبق معمول برخی از عزیزان!!🤦🏻♀️) پیام اصلی این نوشتار را بگیرند..
من این متن را حدود ۷ یا ۸ سال پیش خوانده بودم و نام نویسنده آن نیز مرقوم نشده بود... الان یکی از دوستان در کمال خوشوقتی فرمودند که نویسنده آن جناب بشیرتاش بوده است.
سپاس از ایشان و سپاس از دوستی که این مهم را گوشزد کردند.🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🌹😊👑
🔸دولت انگلیس جهت مطیع کردن مردم و معتاد نمودن آنها و گسترش اعتیاد در ایران زمان قاجار از مدلی که در چین هم پیاده کرده بود بهره برد. مدلی ک حتی در چین منجر به راه افتادن دو جنگ در فاصله ای کوتاه شد و در تاریخ معروف ب "جنگهای تریاک" است.
پس بدین صورت عمل کردند که تریاک را درمان تمام دردها معرفی کردند، و مردم ایران که در آن زمان از بیماریهای زیادی بخاطر نبود شرایط مساعد زندگی و البته بهداشتی رنج میبردند به این ماده معتاد شدند... حتی کار به جایی رسیده بود که ماموران انگلیس برای
حصول اطمینان از مصرف تریاک توسط مردم، سوخته تریاک را به قیمت بالاتری از مردم خریداری میکردند و سپس تریاک بدانها تحویل میدادند!!!
و چنین ایرانی را رضا شاه بزرگ بدست گرفت و از نو ساخت....
سال كهن 1321 بپايان رسيده سال نو 1322 آغاز يافت. ...
اگر بايران و مردمش نگريم، چه گذشته و چه آينده، جز نوميدی پديدار نيست. اين توده سررشته را گم كرده و صد دردش بهم آميخته. آن ملايان، آن روزنامهنويسان، آن بازرگانان، اينمردم انبوه ...
با كدام يكی دل شاد توان كرد؟!.. بكدام یکی اميدی توان بست؟!.. ما دربارهی اين كشور بارها گفتهايم و بار ديگر ميگوييم: «يك مردمی تا خود نيك نباشند از جهان نيكی نخواهند ديد». ... در اينهنگام مردم بيكديگر «خجسته باد» میگويند. ولی من چنين پيامی بياران نمیفرستم. خجستگی سال و زمان با
سخن نتواند بود. با آرزو نتواند بود. اينمردم تا چنينند روی خجستگی نخواهند ديد. بجای اين پيام بايد بكوشيم و باين آلودگيها چاره كنيم. من بجای آن، بياران بويژه به جوانان پيام فرستاده میگويم: بكوشيد ای نيكمردان، بكوشيد و نوميدی بخود راه ندهيد. بكوشيد و بدانيد كه فيروزی با ماست.
پرویز ثابتی، مدیر امنیت داخلی "ساواک" (سازمان اطلاعات و امنیت کشور در رژیم پهلوی) در کتاب خاطراتش با عنوان "دامگه حادثه" گفته که این سازمان برای کنترل آخوندهای مخالف، مدارکی از "فساد اخلاقی" آنها در قالب گرفتن عکس و ضبط صدا و فیلم تهیه و از این مدارک
برای ترساندن و یا جلب همکاری آنها استفاده میکرده است.
او به طور مشخص به یکی از عملیات "ساواک" در سالهای ۱۳۴۶-۴۷ اشاره کرده که در آن ۵ نفر از واعظان معروف تهران به نامهای محمدتقی فلسفی، عبدالرضا حجازی، محمود قمی، جعفر شجونی و محمدصادق لواسانی طعمه ساواک شدند.
ثابتی این ۵ نفر را از جمله آخوندهایی معرفی میکند که «در بالای منبر از پاکی و طهارت و صداقت و اسلام و ایمان صحبت میکردند» و در عین حال «خود آلوده به فساد بودند».
این ویدئو، بخشی از مصاحبه شجونی با برنامه اینترنتی "دید در شب" با اجرای رضا رشیدپور است.
⚘⚘تا نیمهی دهه ی ۱۳۵۰ "شاهنشاه آریامهر" به عنوان شخصیتی بینالمللی مورد احترام رهبران جهانی قرار داشت، جدای از اینکه وی را دوست داشتند یا نه. حتی مخالفانش نیز منکر کیفیات نادری نمیشدند که برای وی چنین احترامی را به ارمغان آورده بود.
هنری پرشت، از منتقدان سرسخت حکومت "شاه"
در وزارت امور خارجهی آمریکا در زمان انقلاب، مدتها پس از سقوط شاه در مصاحبهای چنین گفت: بیگمان شاه تأثیرگذارترین شخصیت جهانی بود که من تاکنون ملاقات کردهام. او میتوانست با تسلط دربارهی هر تعداد از مشکلات بینالمللی، از وضعیت"خشکسالی" در ساحل "عاج" تا چشم انداز اقتصادی آسه.
آن صحبت کند. کیسینجر [به طرزی بس اغراقآمیز] از او بهعنوان نادرترین در میان رهبران [...] که درکشان از جهان، درک ما را افزایش داد یاد میکرد.!
حال همین جناب پرشت که در دوران جیمی کارتر، رئیس دفتر امور ایران در دولت کارتر بود، نامه ای محرمانه نوشت که ممنوعیت کنش های سیاسی و
برنار آنری لوی، نویسنده فرانسوی و از بانیان تجزیه ایران، مسئول برگزاری جلسهای میشود که در آن مهرداد خوانساری (دیپلمات پیشین)، محسن مخملباف، رضا حسینبر (سخنگوی جبهه مردم بلوچستان ایران)، موسی شریفی از حزب همبستگی #پاینده_ایران
دموکراتیک اهواز، عبدالله مهتدی (دبیرکل حزب کومله کردستان ایران)، حسن شریفی (عضو حزب دموکرات کردستان ایران) و امیرحسین جهانشاهی (سرمایهدار ایرانی - فرانسوی) در آن شرکت داشتند.
آنری لوی و جهانشاهی سپس سردار محمدرضا مدحی، نفوذی وزارت اطلاعات و سپاه تروریستی پاسداران را به عنوان یک
«چهره» وارد اپوزسیون جمهوری اسلامی کردند.
سردار مدحی اندکی بعد و پس از انجام عملیاتش در اپوزسیون، به ایران بازگشت.
مهرانگیز کار و محمدمحسن سازگارا نتوانسته بودند در این جلسه شرکت کنند و در نتیجه پیامهای خود را به این نشست فرستاده بودند.