داستان #ایرانشهری زورچپونی و تبار #هندی#اردشیر_بابکان
وقتی ینفر یا گروه یا دستهای ادعای یک ایدئولوژی رو میکنند ، شما ابتدا باید ببینید آبشخور فکری این گروه چیه ؟
مثلاً سازمان چریکهای فدائی خلق از اول و ازل کارش میگفت یک سازمان کمونیستی و ماتریالیستیه .
دمشونم گرم که از همون
۱.
اول و ازل به مخاطبشون میگفتن که چی هستن و به چه چیزی اعتقاد دارند .
اما از اینجا به بعدش بر عهده شماست که برید ببینید این عزیزان به کمونیسم ورژن استالینیستیش اعتقاد داشتند ، یا ورژن انورخوجهای یا فیدلکاستروییش .
داستان اینجاست .
و این قانون عامه و برای تک به تک
۲.
دستهها و افراد و گروهها و احزاب سیاسی صادقه .
مثلاً چند سالیه میبینید که گله گله راه افتادن و ادعا میکنند که طرفدار ناسیونالیسم ایرانی هستند آنهم براساس آموزههای استاد بزرگ زندهیاد #سید_جواد_طباطبائی که اصطلاحاً بهش میگن #ایرانشهری .
طرفداران ایرانشهر .
خوب در
۳.
این راستا شما نیاز دارید که ۲ مطلب رو خوب بدونید تا بفهمید که منظور استاد از بکاربردن واژه #ایرانشهر چیه ؟
و برای این مهم ۲ راه دارید .
اول ، برید مطالب خود استاد رو بخونید تا بفهمید که منظور آن بزرگوار چه بوده .
دوم ببینید که اصلاً کلمه ایرانشهر از کجا آمده
۴.
و برید ببینید که این واژه در کدوم کانتکست زمانی و مکانی مطرح شده و آمده به امروز و البته همونطور که میدونید این کلمه ، ینی واژه #ایرانشهر یک واژه است از دوران ساسانیان .
و خوب ، شما باید برید سراغ اینکه چرا استاد از بین نزدیک به ۱۴۰۰ سال تاریخ ایران پیش از
۵.
ورود اعراب به ایران و مسلمان کردن ایرانیان زارررت و مستقیم تشریف بردن سر سلسله جلیله #ساسانیان و واژه رو از این زمان و این خاندان گرفتن .
من حالا کاری به شرح مبسوطی که استاد در مورد واژههای فرعی #فرهایزدی ، نقش الهی پادشاه و ... میدن ندارم .
فقط میخام به این سئوال
۶.
پاسخ بدم که چرا از مابین ۴ سلسله بزرگ تاریخ ایران پیشا اسلام ماد ، هخامنشی ، اشکانیان و ساسانیان ؟
بریم ببینیم که این سلسله چگونه تاسیس شد .
رئیس کل این سلسله همونطور که میدونید ایشون 👇🏼 بودن .
جناب #اردشیر_پاپکان (بابکان) اما برای شناخت این جناب اردشیر باید بریم
۷.
یکم عقبتر و ببینیم پدرجد بزرگوارش ینی ، ساسان کی بوده ؟
اول این 👇🏼 متن رو که ویکیپدیا درمورد اجداد و نسب نامه اردشیر بابکان نوشته بخونید .
خوب ، خوندین ؟
تمام تبارنامهها تقریباً همین رو مینویسند با اندکی کم و زیاد .
اما در ۲ رفرنس ، تبار اردشیر
۸.
بابکان ، چیز دیگریه ، ینی کاملتره و دقیقاً به شما میگه که اردشیر و جد و اباداش کیا هستند؟
- شاهنامه فردوسی
- تاریخ طبری (تاریخ بلعمی)
طبری ، بعد از برشمردن ی سلسله مراتب دودمانی و رسوندن جدوآباد اردشیربابکان به دارای دارایان اما آخرش میگه اردشیر و اجدادش در منطقه
۹.
استخر (اشتخر) غریبه و بیگانه بودن .
والا خداشاهده منم مثل شما تعجب کردم وقتی اینو خوندم .
ولی داستان وقتی عجیبتر میشه که نظر فردوسی رو بخونید .
فردوسی میگه #ساسان ، نیای بزرگ اردشیر هندی بود و از هندوستان به ایران و به منطقه استخر آمد .
اما میگه ساسان بزرگ ، جد بزرگ
۱۰.
ساسانهای هندی یک ساسان نامی بوده که از ترس اسکندر مقدونی فرار میکنه و میره هندوستان و در انجا بچهدار میشه و تا ۴ نسل هم اسم فرزندانشون رو میگذاشتن #ساسان
بفرما ، فردوسی پس از شرح نبرد اسکندر و کشته شدن دارا ، میرسه به اینجا که :
۱۱.
به هندوستان در به زاری بمرد
ز ساسان یکی کودکی ماند خرد
بدین همنشان تا چهارم پسر
همی نام ساسانش کردی پدر
شبانان بدندی و گر ساربان
همه ساله با رنج و کار گران
چو کهتر پسر سوی بابک رسید
به دشت اندرون سر شبان را بدید
دوباره بگم :
با ورود
(بعضیا انقدر خرن که حالا میگن
۱۲.
کل شعر رو بریدی فقط همین ی تیکهاش رو گذاشتی ، ینی مقرضی ، میخام بگمتون. این جماعت بقدری گاون که نمیدونن تو ۲۴۰ کاراکتر نمیشه ۳۰۰ بیت شعرو گنجوند و اصل کاری رو گذاشتم و الباقیشو چشمت کور برو سرچ کن بخون )
۱۳.
اسکندر مقدونی به ایران ، دارای دارایان که اون موقع شاهنشاه ایران بوده شکست میخوره و از مقابل سپاه اسکندر فلنگ رو میبنده و الفرار به داخل فلات ایران .
اما اسی که ولکن معامله نبوده با سرعت وی رو تعقیب میکنه و از طرف دیگه رفیق فابریکای دارای دارایان ابتدا لباسهای سلطنتیش
۱۴.
از تنش درمیارن و تو گونی میپیچنش ، بعدم که از دور گرد و غبار سپاه اسی رو میبینند از ترسشون خنجر رو تا دسته میچپونن در سینه جناب دارای دارایان (داریوش سوم) و الفرار .
اینا حالا چه ربطی به اردشیر داره ؟
ربطش اینه که فارسنامههای عهد ساسانیان که تا زمان فردوسی وجود داشتهاند و
۱۵.
و جناب فردوسی شاهنامه رو تقریباً از روی آنها به نظم درآورده میگفتن که داریوش سوم ی پسری داشته به نام #ساسان .
ساسان از ترس اسی موقشنگ و سپاهش فرار میکنه و میره هند .
درهند ازدواج میکنه و ی پسر گیرش میاد به نام ساسان اما ساسان جونیور بوده و تا ۴ نسل این داستان ادامه داشته
۱۶.
ینی تمام پدرها اسمشون در کودکی ساسانک یا به قول اصفهانیا #ساسانچی بوده و به محضی که پسر گیرشون میومده اسمش میشده ساسان و بچهه میشده ساسانک .
آخر دستم یکی از همین ساسانها اوقول منقلو جمع میکنه و راه میفته و میاد ایران و یراست میره استخر سر خونه زندگی آباء و
۱۷.
اجدادیش اما میگه چوپون و شتربان بودن درمقابل ،
اما طبری میگه اینا همش خالیبندیه ساسان یک کاهن هندی بوده که بسیار انسان پاکنهاد و منزوی و گوشهگیر ، اما بسیار شجاع و نترس و شکارچی ماهری بوده .
ولی طبری هم در پایان میپذیره که اردشیر یک رگ سلطنتی داشته . اما نه از سوی پدر و
۱۸.
نه این رگ میرسه به هخامنشیان و نه داریوش سوم .
بلکه ظاهراً اردشیر از سوی مادر میرسیده
به یکی از خاندانهای شاهان محلی استخر به نام #بَزرنگیان یا #بازرنگیان (Bāzrangī) ساسان با دختری از این خاندان وصلت میکنه به نام رامبهشت (Rambehesht) پاپک از این دختر به
۱۹.
دنیا میاد که بعدها در زمان پادشاهی #گوچهیر (Gochihr) بر ایالت استخر میشه #ارگبُد قلعه استخر .
تبصره :
به یک داستان دیگر هم اشاره میکنند و آن اینکه بابک یک کفشگر بوده که متوجه میشه ساسان خون سلطنتی دارد ، پس از ساسان خواهش میکنه که با همسرش
۲۰.
همبستر بشه و از این همبستری اردشیر بابکان به دنیا میاد .
اما میگن این روایت دروغه ، چون راوی آن یک مورخ ارمنی بوده
این انتسابی است کثیف و سخیف برای تخفیف خاندان ساسان .
پس تا اینجا فهمیدیم که فردوسی براساس اطلاعاتی که از #خدای_نامَگ|های زمان اشکانیان و ابتدای سلسله
۲۱.
ساسانیان هنوز باقی مونده بودن ، نسب هندی ساسان رو تایید میکنند با این تبصره که فردوسی نسب ساسان رو به داریوش سوم هخامنشی هم میرسونه ، اما طبری خیر و فقط میگه ساسان از شرق آمده بود و تنها یک کاهن هندی بوده که به ایران آمده و در معبد آناهیتا در استخر
۲۲.
مشغول بکار شده .
در عوض مدعیه که چون انسان منزوی و گوشهگیر و عابد ، اما شجاع و دلیر و سوارکار بوده ، موفق شده با رامبهشت دختر پادشاه منطفه استخر ازدواج کنه و حاصل این ازدواج ، فرزندی شده به نام بابک .
که بعدها همین بابک ، میشه پدر اردشیر اول ساسانی .
قسمت اولش خلاص شد
۲۳.
پ.ن :
در مورد اردشیر بابکان و تبار وی حداقل ۶ روایت دیگر وجود دارد ، اما تمام آنها چنان مخلوط با انواع و اقسام تخیلات و افسانهها شدهاند که نمیتوان به درست یا غلط بودن آنها با قاطعیت پی برد
شجره نامه نویسان عهد ساسانی تا تونستن
جفنگها در این زمینه نوشتن که ماحصل آنها
۲۴.
میشه اینها شجره هایی که تاریخ نگاران ساسانی برای ساسانیان ذکر کرده اند:
اول:اردشیر>بابک>ساسان>بابک>زرار>به آفرید>ساسان>بهمن>اسفندیار>بشتاسپ>لهراسپ
۲۵.
دوم:اردشیر>بابک>ملکخیر>ساسان>بابک>ساسان>بابک>هومن>ساسان> بهمن>اسفندیار>بشتاسپ>کیوجی>کی قباد
سوم:اردشیر>بابک>ساسان>نهاوند>دارا>ساسان>بهمن>اسفندیار>بشتاسپ در باب این شجره نامه ها باید گفت که همه با در نظر گرفتن سلسله اشکانی و سلوکی دور از واقعیت و اساطیریست و از قبول درست
۲۶.
بودن باید حتما شک کرد.
چهارم:که با واقعیت بسیار نزدیک تر است و به استثنای چهار نسل با خاندانهای بین هخامنشی و ساسانی مطابقت دارد و موجودیت ارنسیس نوه داریوش سوم و اوخوس تنها پسر داریوش سوم نیز تایید میکند.
اردشیر>بابک>ساسان>بابک>زرار>به آفرید>ساسان>هومن>نهاوند> ارنسیس>اوخوس
۲۷.
>داریوش شاه سوم هخامنشی .
در نهایت تمام اینها ، نه میتونن و نه خواستن که منکر زندگی و زایش جد بزرگ اردشیر اول در هندوستان بشوند .
حالا اینم اینجا باشه ، تا ببینم کی حالشو دارم اینم تموم کنم .
هرچند که بهتون قول میدم الان فوری فوتی فصل نامه قولیدون (فریدون) براتون ۱
۲۸.
لشکر پروفسور و دکتر و مورخ ردیف میکنه که نسب نامه اردشیر بابکان براتون جعل کنند
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
این بابا که میبینید ، ی زمانی از بزرگترین فخرآورلیسهای این توئیتر بود ، ی لشکر هم باندش بودن و هرکسی میگفت بالای چشم فخرآور ابروئه همه رو یَله میکرد زیرتوئیت طرف و تا میتونستن فحش خارمادر میدادن به طرف .
ی مدت هم کارشون شد فحش دادن و حمله کردن به من .
کارشون به جائی
رسید که گلهای بلاکشون میکردم ، صبح با اکانتهای صفرکیلومتر پیداشون میشد و تا قدرت داشتن فحش خارمادر میدادن برای اینکه گفته بودم فخرآور ی مامور صادراتیه که تنها بخاطر اینکه کوندهپررو است هنوز مونده نه قد گاو سواد داره نه قد خر شعور .
در نهایت از اون زمان بیش از ۲
سال گذشته و این آقا حالا اومده این توئیت رو زده .
من کاری به فحشات ندارم .
اپن همه سمپاشیی رو هم که برعلیه من کردی هم هیچی .
به اینم که تا مدتها شات از اصول #کسشر_اساسی_فخرآور میگذاشتی و به ملت آموزش قانون اساسی نویسی میدادی و آخرش هم میگفتی تو کل ایران اگه ۱ نفر
شماها یادتون نمیاد اما سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ مجاهدین خلق دقیقاً هر ۱۴ روز یکبار اونم روز چهارشنبه از راس ساعت ۹:۰۰ صبح تا ۱۴:۰۰ میریختن تایملاین و یهو میدیدین که تایملاینتون تماماً شده عکسای رجوی و زنش و گله گله تروریستهاشون .
حرفم میزدین یهو ۳۰۰ ، ۵۰۰ نفری میریختن سرت
تا میتونستن فحشت میدادن .
بعدم یهو ناپدید میشدن تا ۱۴ روز بعد .
هرگز هم معلوم نشد چرا اینا هر ۱۴ روز یهو رم میکردن وسط تایملاین .
سر به اکانتهاشون میزدین سکوت مطلق بود ، در خلال هفته شما زیر منشنهاشون ۱ میلیون فحش مریم و مسعود میدادی سکوت مطلق بود و جوابی نمیدادن تا
روز ۴شنبه موعود .
یهو مثلاً ساعت ۱۱:۰۰ توئیترت رو باز میکردی و میدیدی ۲۰۰۰ تا پیام نخونده داری که همش هم فحش خارمادر بود و پاسخ فحشات در طول ۱۴ روز .
هیچی از این عملیات مجاهدین معلوم نشد ، هرگز ندیدم یکی بگه چرا این کارو میکردن و یا چرا ۱۴ روزی یکبار ، چرا ساعت ۹ صبح و هزارتا
عرض شود خدمتتون که ، ی عده میگه قانعیفرد ، یا کلاشی و .... بدن و خارمادر فلانن و بهمانن ، چرا ؟
چون طرف رو بدون اینکه حتی ریاکشنی باهاشون داشته باشه ، بلاک کردن .
ی عده هم دائم عکس و تفصیلات این حضرات رو میگذارن و شات پشت شات از توئیتهای گذشتهشون که بله ، اینا
۱.
مزدورن و مامورن و دشمن شاهزاده هستند
خوب ،
باید بگم که بنده به شخصه تمام اینها برام کوچکترین اهمیتی نداره . به من چه که قانعیفرد با کیا عکس گرفته ، یا از سر بدبختی و استیصال دائم به پرویزثابتی آویزون میشه که با این حربه برای خودش مشروعیت بخره .
مسئله بنده با این دشمنان
۲.
ملت سر حرف و کلام امروز این حضراته .
ینی چیزی که دارن به اسم #مشروطیت معرفی میکنند و تا اونجا که از قدیم به یاد دارم ، کلاشی چند سالیه دائم #مشروطه ، مشروطه میکنه و لقلقه زبانش بازگشت به #مشروطیت هست .
چقدرم خوب .
اما این دوستان میترسن و جرعت نمیکنند که بگن منظورشون
#نظریه_توطئه
این رفیقمون 👇🏼 ینی جناب لوئی پاستور ، اولین کسی بود که یک تئوری توپ و پر و پیمون در علم پزشکی مطرح کرد که معروف شد به تئوری میکروب (The Germ Theory) .
براساس این تئوری :
بیماری از میکروارگانیسمهای خارج از بدن منشأ میگیرد . ینی انواع میکروارگانیسمها مانند
۱.
ویروسها باکتریها، قارچها و تک یاختهها میکروبهایی هستند که مسئول بیماریهای انسان، حیوانات و سایر موجودات زنده هستند. هنگامی که میکروارگانیسم ها باعث عفونت می شوند، آنها را "بیمارگر" می نامند .
به زبان دیگر :
نظریه میکروب ادعا میکند که بیماری میتواند به هر کسی
۲.
ضربه بزند و از فردی به فرد دیگر «پرش» کند(انتقال پیدا کنه) ، یعنی افراد ناقل بیماری هستند و برخی بیماریها مسری به همین دلیل، مهم نیست که شما به عنوان یک فرد چقدر از سلامت آگاه هستید، در نهایت بیماری های دیگران می تواند به بدن شما حمله کنند و شما را بیمار کنند .
درک این
یارکشیهای جدید و وضعیت ما (۴/۱) :
سیاست اصولاً ۲ وجهه داره . یکیش اون چیزیه که تو فانتزیهای ذهن و تخیلات آدمهاست . که به خوبی و زیبائی دارین در همین فضای مجازی میبینید .
در کل میبینید که در نهایت همه منتظرن که شاهزاده سوار بر اسب سپیدی بیاد و این رژیم رو ساقط کنه و تمام
۱.
آخوندها و بسیجیها و سپاهیا و ... رو بگیره بده دستشون تا یکی یکی آویزونشون کنند و شر این انگلهای جامعه رو از سر ملت کم کنند .
اما مشکل این آدمها ، فقط فانتزیهای ذهنشون و تخیلاتشون نیست . مشکل اینه که میخان به ضرب فحش خارمادرو بافتن انواع و اقسام مغالطات جهان واقعیت
۲.
رو با تخیلات و فانتزیهای ذهنشون یکی کنند .
که البته مشکل این آدمها به مرور زمان این میشه که بلکل ارتباطشون با واقعیت قطع میشه . چرا که اصولاً هرچیزی رو که با همین تخیلاتشون همخونی نداره میبینند یا میشنوند یا میخونند ، کلاً ایگنورش میکنند و میزارنش کنار و در نهایت
یارکشیهای جدید و وضعیت ما (۳)
مقدمه :
در این قسمت میپردازیم به یارکشیهای اپوزسیون جمهوری اسلامی .
البته باید بگم که اگه فکر کردید که اپوزیسون این دلقکهائیه که الان دارید میبینید و شبانه روز شبکه اینترآشغال و بیبیسی در موردش میگه سخت در اشتباهید و پرداختن
۱.
و نوشتن از این جماعت ، از منتهیعلیه راستشون تا بیخِ بیخ چپشون و علینژاد و اسمالیون و مهتدی و ... هیچی نیستن مگر توهین به شعور ادمیزاد در نتیجه در مورد اپوزسیون واقعی این حکومت مینویسم .
.
.
.
.
یک بازوی مهمی در این حکومت وجود داره که از سالهای ۱۳۷۸ به بعد ، رفت
۲.
سراغ سرنگون کردن جناح دیگر .
اما معادلهای که این اپوزسیون برای خودش مطرح کرده بود و میخواست حلش کنه این بود که :
- چگونه میتوان جناح حاکم رو سرنگون کرد ، بدون اینکه اصل جمهوری اسلامی فرو بریزه ؟
این حضرات ، همگی از دم یکسری دوستان محفلی بودن که تازه از دانشگاههای