با دیدن مناظره دیشب و بحث #اقتصاد_اسلامی، یاد دوران دانشجوییم افتادم که با هیجان خاصی کتب #مدیریت_اسلامی رو دنبال میکردم و هرچی بیشتر میخوندم بیشتر به «هیچ» میرسیدم!
جمعبندیم در باب همنشینی مدیریت و «اسلامی» (که احتمالا قابل تعمیمه): #رشتو
۲/
بنظرم رویکرد «دایرةالمعارفی» به اسلام که معتقده همه علوم باجزئیات در معارف دینی وجود داره و فقط باید زحمت بکشیم و استخراجشون کنیم و یا نگاه «اسلامیکردن علوم» که میگه بریم انحرافات علوم تجربی موجود رو حذف و اسلامیزهش کنیم،از یکسو و نگاه سکولار که دین رو اساساً ضدعلم میدونه
۳/
و اونا رو قابلجمع با هم نمیدونه از سوی دیگه؛ باعث تعطیلی «تلاش برای تولید علم» در بین اندیشمندان مسلمان شده. به چه معنا؟
ما مسلمونها،مثل پیروان هر دین و ایدهای، آموزهها و مبانی معرفتیای داریم که اینها نه تنها «نظریه»(مثلا مدیریتی یا اقتصادی و...) نیستن که فرضیه هم نیستن
۴/
بلکه «پیشفرض»هایی هستند که میتونه در دست «اندیشمند مسلمان» (مدیریت، اقتصاد و...) قرار بگیره که او ضمن ترکیب با دانش ضمنی خود، خلاقیت و... یک «فرضیه علمی» طرح کنه. بعد این فرضیه با سنجهی «شواهد تجربی» آزمون بشه و از دل اون، یک «نظریه علمی» دربیاد. حالا این نظریه توسط دیگران
۵/
نقد و چکشکاری بشه، در طول سالیان متمادی توسط منتقدان و شاگردان اندیشمند اولیه، نسخههای دیگری از نظریه ارائه بشه، دولتها و سازمانهایی نظریه رو اجرا کرده و تجربه نگاری اونها مطالعه بشه و... تا نهایتاً یک نظریهی جوندار خلق بشه. نظریهای که مسیر طبیعی تولید رو طی کرده.
۶/
البته در این نقطه هم، درست اینه که به ماحصل بگیم: نظریهی «مدیریت مسلمانان/اقتصاد مسلمانان و...»، نه «مدیریت اسلامی/اقتصاد اسلامی و...» چرا که خروجیِ حاصل، محصول ترکیب آموزههای دینی و آوردهی اندیشمند و جامعه اندیشگاهی مسلمان بوده، نه وحی خالص دارای جزئیات سیاستی!
۷/
حالا؛ ما اساسا در چنین نقطهای هستیم؟
خیر! حداقل در فقره «مدیریت اسلامی» چیزی که من میفهمم اینه که این انگارهی «همه چیز در دین ما هست»، اندیشمند مسلمان رو دچار توهم/تنبلی/بینیازی کرده و درنتیجه کلاً تلاشی برای پیمودن مسیر پیشفرض» فرضیه» آزمون» نظریه» نقد و اجرا؛ صورت نمیگیره
۸/
ولی «مدیریت اسلامی/ اقتصاد اسلامی»و... لقلقه زبون خیلیهاست و تا دلتون بخواد سمینار و سخنرانی و شعار حولشون پا گرفته. محتوا اما همون آموزههای خام اولیهست (پیشفرضها) که اگرچه مترقی و ارزشمنده اما الزاماً «نظریه»ای برای حل مسئلههای روز یک دولت و ملت و یه خطمشی تجویزی نیست
۹/
از فارابی، ابنمسکویه و خواجه نظامالملک طوسی گرفته تا اساتید امروزی قائل به تعبیر «مدیریت اسلامی»، نظراتشون رو مطالعه کنید ببینید آیا میتونید «نظریه»ای (مطابق فرآیندی که عرض شد) درباره ابعاد مختلف مدیریت و حکمرانی پیدا کنید؟
مشابه آنچه در نظریههای «سازمان» خوندهاید؛ مثلاً
۱۰/
نسبت کارایی و اثربخشی و بهرهوری، چرخه حیات سازمان، طراحی ساختار سازمانی، رسمیت و کنترل و هماهنگی، فرهنگ و رفتار سازمانی و...
یا در باب «حکمرانی»؛ مثلاً نسبت اداره و سیاست، بروکراسی و دموکراسی، اصالت فرآیند یا نتیجه، اندازه دولت و خصوصیسازی، نسبت دولت و بازار و جامعهمدنی،
۱۱/
حکمرانی مشارکتی و شبکهای، جهانشمولی یا اقتصاییگرایی و دهها مفهوم و نظریه و سالها بحث و آزمون و خطا و تجربه و مدیریت دانشی که دیگران با پیشفرض گرفتن آموزههاشون ساخته و پرداختهاند.جامعه مسلمان اما به خیال اینکه «دارد»،فقط شعار داد؛ غافل از اینکه «ندارد» و نداند که ندارد!
۱۲/
القصه؛بنظرم اسلام نه ضدعلم،که مملو از آموزههای غنی برای اداره و سیاست و اقتصاد و...ست. اما چیزی بنام«اقتصاد اسلامی»، «مدیریت اسلامی»و...نداریم. مسلمانانی هستیم که اندیشمندانمون باید مثل دیگر اقوام، عمر و انرژی بذارن و حول«اقتصاد مسلمانان» و «مدیریت مسلمانان» حرف تولید کنند
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
چندبار رأی اشتری رو خوندم که بفهمم دقیقا اتهام چیه و مصداق نشر اکاذیب و عنصر مادیش چی بوده،چیزی نیافتم! احساس میکردم دارم سرمقاله نشریه صبح صادق رو میخونم. خیلی رأی عجیبی بود.تعابیر رو تو توییت بعدی بخونید، نمیدونیم اینا در رأی دادگاه و در مقام استدلال نشراکاذیب چه معنیای داره:
۲/
⁃ تخریب شخصیتهای کشوری و نهادهای انقلابی!
⁃ سیاهنمایی وضع موجود کشور!
⁃ القاء وجود فساد سیستمی!
⁃ به سخره گرفتن تیتر یک سایت رهبری!
⁃ استفاده از هشتگ «مجلس انقلابی» زیر توییتهایی که علیه رئیسمجلس زده!
⁃ عدم معرفی منابع اطلاعات خود برای مشخصشدن اعتبار اطلاعات!
۳/
⁃ وضعیت ذهنی و روانی متهم و علاقه وافر ایشان به فعالیت در فضای مجازی و دیدهشدن به هر قیمتی!!!
واقعاً حالم بد شد. ما گوشمون از این حرفا و برچسبهای صدمنیکغاز تو خبرگزاری فارس و کانالهای شبهامنیتی فیک تلگرام، پر شده و بیحس شدیم بهشون ولی دیگه تو رأی دادگاه آخه؟!
توییت انتقادی هم #پولی شد!
بخاطر توییت انتقادیم درباره #قوه_قضاییه، با شکایت قوهقضاییه و با حکم قوهقضاییه به ۱۵ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شدم. بعضیا اینجا پول میگیرن توییت میزنن، ما هم هر توییتی که میزنیم باید یه پولی بذاریم کنار سر ماه بدیم به دستگاه قضایی 😅 #رشتو
۲/
بخاطر توییتم درمورد جابجایی آقایان مسعودیمقام و قهرمانی از مجتمع مفاسد اقتصادی، تو هفتههای گذشته برام پرونده جدیدی باز شد که با سرعت بالایی به محکومیت منجر شد. شاکی «احتمالاً»دادستانیست. «احتمالاً» از این جهت که بشکل عجیبی از روی اوراق پرونده، دقیقاً مشخص نیست که شاکی کیه!
۳/
اولین صفحه پرونده که قاعدتاً باید شکایت شاکی باشه، نامه پلیس امنیت تهران به معاون دادستانه، مبنی بر اینکه اون توییتی که پرسیده بودید مال کیه، مال فلانیه! و بعد از این هم پرونده به شعبه۱۲ دادسرای فرهنگ و رسانه ارجاع شده و ادامه ماجرا. از بازپرس شعبه۱۲ پرسیدم شاکی کیه؟
اولین سفر همراه با دوربینمخفیمون به #لواسان برمیگرده به سال۹۵ و ویلای وزیرمسکن وقت، جناب #عباس_آخوندی. امروز دیدم یه پیج معماری تصاویر این ویلا رو بعنوان یکی از آثار کتاب سال معماری معاصر ایران، بدون اشاره به نام مالک، منتشر کرده. ۹۷۸مترمربع زیربنا در یک زمین ۱۲۰۰مترمربعی.#رشتو
۲/
دو سؤال بیپاسخ:
- کسی که درطول همه این سالها پست دولتی داشته و درواقع کارمند و حقوقبگیر دولت بوده، پول خرید و ساخت چنین عمارتی رو از کجا آورده؟
- چرا سرنوشت مسکن و اجارهخونهی مردم باید بدست چنین کسی سپرده بشه؟
این سوالا رو وقتی آ.آخوندی ازم شکایت کرد، از بازپرس هم پرسیدم،
۳/
گفت"به تو چه، مملکت قانون داره!"
بعدتر البته بازپرس عوض شد و ایشون اتهام رو وارد ندونست و پرونده رو بست. بازپرس جدید همین آ.حاجمحمدی، رئیس فعلی سازمان زندانها بود که تو جلسه درپاسخ به وکیل آخوندی که میگفت حریم خصوصیه، گفت اینطور نیست و به همه ما مربوطه مسئولین کجا زندگی میکنن
۲/
در دادسرا متهم احضار شد. منکر صوت شد. پرونده برای تحقیق به آگاهی رفت، اونجا پذیرفت که صدا متعلق به خودشه ولی گفت "«مونتاژ» و «تقطیع» شده و اصلاً مگه همین یک میلادگودرزی در ایران هست؟!"
بعداز اونم در احضارها و مواجهه حضوریهای بعدی حاضر نشد.حتی حکم جلب هم صادر شد اما بیسرانجام
۳/
هرکدوم از این رفتوبرگشتها هم چندماه طول کشیده و بنده هم بعنوان شاکی مدام درحال رفت و آمد بین دادسرا و آگاهی و سربازگرفتن از کلانتری برای ابلاغ احضاریه و... بودم. تا اینکه نهایتاً در اردیبهشت۱۴۰۰ و بعد از گذشت ۱۰ماه از ثبت شکایت، باتوجه به صوت و اقرار متهم، کیفرخواست صادر شد.
مرگ بر تولید؛ زندهباد بیتکوین!
هفته پیش خبری منتشر شد از کشف مزرعه استخراج رمزارز با ۷هزار ماینر در کارخونهای متروکه در غرب تهران. تو روزای گرما و اوج مصرف برق،خبر مهمی بود. لوگوی کارخونه متروکه تو عکسها آشنا بود و توجهم رو جلب کرد. یه کم بررسی کردم، به آدم جالبی رسیدم! #رشتو
۲/
کارخونه «پارسمتال» که دهه ۴۰ پاگرفته و بیش از ۵۰سال به تولید لوله و اتصالات چدنی و...مشغول و در تولید برخی محصولات، پیشگام و اولین بوده، اوایل سال۹۴، بیش از ۵۰٪ سهامش از شرکت «هسایار» (وابسته به وزارت دفاع) و طبق معمول در فرآیندی غیرشفاف و دورهمی، واگذار میشه!
خریدار اما مهمه
۳/
شرکت «پدیده تجارت سیوان» متعلق به #علیرضا_نیکویی، مالک روزنامه قانون، خریدار این کارخونهی تولیدیه. با شرایطی مبهم و قیمت و ارزشگذاری نامعلوم. با نیکویی و شرکت سیوان، اواخر سال۹۶ و در جریان پرونده #بانک_سرمایه آشنا شدم و ماجرای خرید پارسمتال رو هم همون ایام شنیدم...
دوستان #عیسی_شریفی که رأی آوردند، نمایندهی چنددرصد مردماند؟/ چجوری میشه با رأی ۴٪ مردم پیروز شد؟!
طبق اعلام فرمانداری تهران، آرای اخذشده در انتخابات شورایشهر تهران [حدود] یک میلیون و ۵۶۵ هزار بوده که ۴۱۴ هزار تاش باطله محسوب میشه. ازطرفی رئیس ستاد انتخابات استان تهران... #رشتو
۲/
درمورد انتخابات ریاستجمهوری گفته که نرخ مشارکت شهر تهران ۲۶٪ بوده که اگه این عدد رو ملاک بگیریم، کل واجدین شرایط تهران میشن ۶ میلیون و ۱۹ هزار نفر.
حالا نگاهی به میزان آرای لیست پیروز بیندازیم. نفر اول لیست با ۴۸۶هزار رأی، کمی بیشتر از آرای باطله رأی آورده و از نفر دوم به بعد
۳/
همگی کمتر از آرای باطله (۴۱۴ هزار) رأی آوردن. ینی در تهران هم آرای باطله دوم شد. اما جالبترین نکته، میزان آرای نفر آخر لیسته. نفر ۲۱ام با ۲۵۶هزار رأی راهی بهشت شده که این میزان معادل فقط ۴درصد از کل واجدین شرایطه. ینی این فرد با رأی ۴درصد مردم تهران عضو شورای کل مردم شهر شده!