اورخان محمدف: ما از یه پیچ تاریخی داریم عبور می کنیم. اگر خدایی نکرده سقوط کنیم، دیگه میره تا ۳٠٠سال دیگه. باید برده باشیم. ما نمی تونیم به خاطر چشم و ابروی یه لابی که رابطه ی اقتصادی دارن از برنامه هامون چشم پوشی کنیم. اینا پرچم ترکیه رو تبلیغ میکنن، من زیر پرچم ترکیه نمیرم!
نباید کسانی که روابط خوبی دارند بگویند امنیت ایران برای ما مهم نیست. امنیت #ایران برای ما[#حسینیون] مهم است!
نارداران ناموس ایران بود. حاج علی اکرام علیف به خود من می گفت:« زمان جنگ با صدام وقتی می شنیدیم به شهرهای ایران حمله می شه نمی خوابیدیم و ...» یک استخون در گلوی الهام علیف بود. این خبر است تحلیل نیست. قبل از حمله به نارداران با لابی های داخل ایران هماهنگ شده بود.
مطمئن باشید اگر این لابی ها می گذاشتند گزارش های درست می رفت و یا الهام ذره ای احتمال می داد با زدن نارداران از طرف ج ا واکنش نشان داده خواهد شد، این غلط را انجام نمی داد. نارداران دختر ایران بود که الهام علیف و اسرائیل به آن دست درازی کردند و کسی صدایش در نیامد.
مرحوم حاج علی اکرام از خیانت های لابی ها پیش من گله می کرد. می گفت من دو بار از حضرت امام خامنه ای وقت ملاقات خصوصی گرفتم که از بعضی از اشخاص و سران این لابی که در جآذربایجان خودشان را منسوب به رهبری می کنند شکایت کنم. رفتم جلسه دیدم قبل از من همون آقا اومده نشسته!
یه نفر توی جآذربایجان یهودی بود با عنوان "جوان ترین مبلغ مکتب اهل بیت" وارد تبریز کردن. بردنش به دیدار بزرگان با امام جمعه عکس انداخت. اونوقت وقتی ما می خواستیم به صداوسیما بریم از زمینو آسمون مارو تحریم کردن. میگفتن اینا نرن الهام علیف و زنش ناراحت میشن!
اینو میگه 👆🏻
ما یه برنامه ده ساله داریم. کار اصلی ما پرورش کادرهاست. باید گفتمان سازی بشود. بدون کادر نمی توانید کار بکنید. به شدت در داخل ج ا موانع ایجاد می کنند. ما را منع کردن، میگن انشاءالله مهربان (همسر الهام) میاد همه چی خوب میشه.
دو بال نرم افزاری و سخت افزاری باید با هم باشند. هردو باید تقویت شوند و این را علنا می گویم. کسانی که موانع ایجاد می کنند خائن هستند. راه نجاتی جز این نیست. #حسینیون می تواند برای آگاه سازی کسانی که در تور پانترکیسم هستند هم نقش ایفا کند. برای همین لابی ها نمی گذارند!
در خود قم و حوزه هم نفوذ نسبی دارند!
وقتی یه عده به شدت فشار می آورند که حسینیون کار رسانه ای نکند یا حداقل به اسم حسینیون نباشد، ما می فهمیم از کجا آب می خورد. به ما پیغام می دهند که در صحبت هایتان اصلا اسمی از به قدرت رسیدن و قدرت بازدارندگی نیاورید از این بحث ها نکنید از گل و بلبل حرف بزنید :)
دقیقا در جآذربایجان چکار کرده اید؟ مردم ایران و محور مقاومت سوال می کنند. آقا من با حزب الله، انصارالله، زینبیون و فاطمیون میشینم، میگن چطور کشوری با این جمعیت شیعی به پایگاهی کاملا اسرائیلی تبدیل شده؟ بودجه ها کجا رفت؟ چرا سعی کردن با بالا ببندن با کف جامعه کار نشد؟
با کف جامعه کار نکردن منظور همین ایجاد حاشیه امن برای الهام است.یعنی پیگیری بیشتر که میکنی میبینی دلسوز مردم آن سرزمین هم نیستند و شیعه الهام علیف هستند.
تنها بازدارندگی که ایجاد شده حسینیون است که به شدت هجوم می آورند آن را هم می خواهند از بین ببرند. تخریب می کنند. شبو روز داخل قم و آذربایجان میگن ماها بودجه خوردیم. به والله تا به امروز از ج ا برای کار رسانه ای برای جنگ نرم یک قرون نگرفتیم!
حتی میگن ما لابی روسیه هستیم!
حتی میگن شیخ اورخان لابی روسیه در ایرانه.
انگ می چسبونن. زندگی ما معمولیه، کسانی که با الهام علیف و همسرش تجارت میلیاردی می کنند باید جوابگو باشن.
توهم توطئه نیست. یک واقعیت است. این لابی ها باعث شدند که کلکسیونی از دشمنان ایران در باکو جمع شوند و یک واکنش محکم هم نشان داده نشود!
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
حسین علایی (۵دی ۱۴٠٠) : بشار اسد که مادم العمر رئیس جمهور نیست. در عراق هم هرکسی حاکم باشد، یا با انتخابات یا بدون انتخابات بیشتر از صدام که نمی تواند بماند. اگر بدون قرارداد وارد عمل بشویم، ممکن است تعهدی به ما نداشته باشند.
ما به دولت مسعود بازرانی کمک کردیم، الان اقلیم کردستان پایگاه اسرائیلی هاست. ترکیه ای که هرچند روز یکبار خاک عراق را بمباران می کند، حجم مراوداتش در بازار عراق بیشتر از ایران است. اگر روابط کشورها به روابط گسترده اقتصادی منجر نشود، هر نوع روابطی شکننده است.
2/5
همین روسیه نزدیک ترین روابط را با اسرائیل دارد. حضور ما باعث شده است روس ها در سوریه پایگاه داشته باشند، اگر ایران در صحنه ی میدانی عمل نمی کرد، روسیه نمی توانست بماند. باید با روس ها هم قرارداد ببندیم، چرا اسرائیلی ها دائم نیروهای ما را فقط می زنند؟
رابرت کاپلان: گلدا مایر به سیگنالهایی که از مصر مبنی بر مذاکرات احتمالی صلح با انور السادات میرسید، توجه نکرد. پس از شکست نظامی اعراب در سال 1967، کابینه اش تصور نمیکردند که اعراب آنقدر قوی باشند که بتوانند دوباره وارد جنگ شوند.
در اکتبر 1973، این تراژدی زمانی رخ داد که مصر، با هماهنگی سوریه، حمله غافلگیرکننده ای را به اسرائیل از طریق کانال سوئز و در شمال، به بلندی های جولان انجام داد.
2/4
چندین هفته طول کشید تا سربازان اسرائیلی آنها را از محل خارج کرده و به عقب برانند، که به قیمت کشته شدن بیش از 2600 سرباز اسرائیلی تمام شد. اگرچه دولت اسرائیل حمله 1973 را به شکستی نظامی برای مصر و سوریه تبدیل کرد، اما آسیب سیاسی وارد شد.
3/4
شش مورد هست که بدون غیب گویی بایستی از حمله به دشمن اجتناب کرد: ۱.هنگامی که کشور دشمن، وسیع و جمعیتش فراوان است و در راحتی به سر می برد. ۲.هنگامی که در این کشور، زبردستان، زیردستان را دوست می دارند و کارهای نیکویشان شکوفا و همه جانبه است.
۳.هنگامی که تشویق به عمل می آید و مجازات و تنبیه هم با دقت مورد توجه است. ۴. هنگامی که با اثبات لیاقت، افراد به مقامات شایسته منصوب می شوند؛ به افراد عاقل مسئولیت داده می شود و کارها را به افراد کاردان می سپارند. ۵. هنگامی که تعداد افراد ارتش، بسیار و ساز و برگشان مجهز است.
۶. هنگامی که از هر سو دشمن را یاری می کنند و دولتهای قوی به وی کمک می نمایند. به طور کلی در این موارد - هنگامی که در مقام مقایسه با دشمن - در وضع فروتری هستید، بی شک باید از رو در رو شدن با وی با عنوان حمله بپرهیزید.
شفق الله وردی (عضو پیکار): از قبل شکسته بودیم، وگرنه سعید یزدیان کسی است که دوره شاه، توی زندان، افسانه مقاومت دارد؛ کسی است که ساواک شاه با آن دم و دستگاهش نتوانست بمبی را که تو ساختمانش کار گذاشته بود، کشف کند. ولی اینجا می بُرَد!
من نمی گویم شکنجه نبود. من به گمانم شکنجه دادن این جاک..ها توی تاریخ بی نظیر باشد، ولی فقط این نبود، ما قبل از اینکه وارد زندان بشویم، شکست خورده بودیم. من در مقابل شعارهای جمهوری اسلامی مات شده بودم. خب من می گفتم مرگ بر شوروی، جمهوری اسلامی هم می گفت مرگ بر شوروی!
2/20
من می گفتم مرگ بر آمریکا، او هم همین را می گفت. می گفت:«شعار من و تو چه فرقی با هم دارد؟» من می ماندم. خب من از چه چیزی می توانستم دفاع کنم؟ می گفتم توده ها؟ خب توده ها شده بودند زندانبان خود من! توده ها که بیشتر با آنها بودند تا با من ...!
در مارموز بودن یحیی سنوار، همین بس که افسران اسرائیلی را قانع کرده بود که دیگر یک تهدید نیست و می خواهد غزه را به سنگاپور/دوبی تبدیل کند و در این راه حتی از تخصص و فناوری اسرائیلی ها هم استفاده می کند. قبضه کردن شاخه سیاسی با حفظ سمت، تنها از او برمی آمد.
از طرفی، این ادغام، باتوجه سوابق و ارتباطات پیشین، بیشتر به مذاق میلیشیای حول ایران خوش می آید و صورت مسئله اختلاف بین شاخه سیاسی و نظامی پاک می شود، چون دیگر از سایه سنگین خود سنوار هم خبری نیست، خود صندلی را تصاحب کرده.*
بلومبرگ: به یک روزنامه نگار ایتالیایی هم گفته بود: «من دیگر جنگ نمی خواهم. ما می توانیم مانند سنگاپور / دبی باشیم.»
پناهی سمنانی: مشکل این نیست که سرگذشت #حسن_صباح را از کجا می توان آغاز کرد. مشکل این است که کدام دسته از منابع بی شماری را که در اطراف زندگی افسانه ای این مرد نوشته شده می توان مبنای کار قرار داد؟
1
شخصیت شگفت انگیز و زندگی پرماجرای حسن صباح از او در تاریخ، سیمایی به راستی افسانه ای ساخته است. کمتر چهره ای را در تاریخ ایران می توان یافت که موجب بروز این همه ماجرای حیرت آور شده باشد.
2
دشمنان سوگند خورده او: خلیفه بغداد و عمال او، مجموعه حکومت سلجوقیان ، علمای مذهب سنی و حامیان آنها که آثارشان پُر است از دشنام و توهین و تکفیر و درعین حال پر از تناقض!