اینجا یکی از واحدهای تولیدی شرکت چیپسازی TSMC در جزیره تایوان است. بسیاری از این واحدها در ساحل غربی این جزیره استراتژیک، یعنی روبروی ساحل چین، جایگرفتهاست. صنعت نیمههادی (چیپ) تازهترین جبهه درگیری آمریکا و چین در رقابت جهانی است. اما این همه داستان نیست.
امروزه چیپهای رایانهای در تمامی وسایل و صنایع مورد استفاده قرار میگیرد: از ECU خودرو تا یخچال، از لپتاپ تا گوشی هوشمند که همزمان از چندین چیپ درست شدهاست. بیتردید، این صنعت یکی از کلیدیترین و در عین حال غیرقابل دسترسترین بخش از زنجیره تولید و هسته اصلی تکنولوژی در جهان است
حتی تقویت #هوش_مصنوعی نیز عمدتا از طریق #یادگیری_ماشینی (Machin Learning) انجام میشود. هر چه داده بیشتری پردازش شود، هوش مصنوعی قویتری خواهیم داشت. این فرایند یادگیری نیازمند بروزترین چیپها (مانند DGX H100 محصول شركت NVDIA) است. پیشرفت CHAT GPT نیز همگی بر پایه این رویه است.
صنعت چیپ شامل دو فاز مجزاست: ۱. فاز طراحی که درآمدزاترین بخش زنجیره است و توسط شرکتهای
(INTEL, IBM, ARM, AMD, Qualcomm) انجام میشود. ۲. فاز تولید که اغلب توسط شرکتهای آسیای شرقی (TSMC, UMC, Samsung) انجام میشود، زمانبر و نیازمند فناوری خاص است که درآمد کوچکتری بهمراه دارد.
صنعت چیپسازی بیش از پیش در مرکز توجه قرار گرفت. بیش از ۶۵٪ تولید چیپ در تایوان، ۱۶٪ در کرهجنوبی (شرکتهای سامسونگ و SK HYNIX) و ٩٪ در ژاپن (كنون و نیکون) تولید میشود. جای شگفتی نیست که مثلث #تکنوپلتیک در دلِ دریای چین جای گرفته: توسعه تکنولوژی برای دستیابی به اهداف ژئوپلتیکی!
افزایش تنش در تنگه تایوان به نگرانی در میان کشورهای صنعتی انجامیده. آمریکا کوشیده با فشار بر شرکتهای تولیدکننده تجهیزات مورد نیاز ساخت چیپهای پیشرفته از همکاری این شرکتها با چین جلوگیری کند. زیرا طراحی چیپ دست آمریکا و انحصار تولید دستگاههای پرینت چیپ توسط شرکت هلندی ASML است
آمریکا مانع پیشرفت چیپسازی چین شده از طریق: ۱. تحریم فروش تجهیزات ساخت چیپ ASML هلند، ۲. جلوگیری از سفارشگیری چیپسازی تایوان (TSMCو UMC) از شرکتهای چینی از جمله هوآوی و ۳. جلوگیری از فروش چیپهای پیشرفته مثل چیپهای مورد استفاده در هوش مصنوعی توسط شرکتهای آمریکایی به چین.
تا پیش از این، رقابت قدرتهای بزرگ محدود به حوزههای نظامی و اقتصادی بود. اما رقابت چین و آمریکا را باید از دریچه #تکنوپلتیک نیز دید. انتقال فناوری غربی ساخت چیپ به آسیای شرقی برای مهار پکن و مسکو کمونیست بود. امروزه اما نگرانی غرب باعث اعمال محدودیت در انتقال تکنولوژی شدهاست.
در زمانهای که کشورهای منطقه در شرکتهای تکنولوژی سرمایهگذاری میکنند، ایران اما هیچگونه فناوری در زمینه طراحی و تولید چیپ نداشته و حتی تجهیزات امنیتی-نظامی کشور وابستگی تام به چیپهای وارداتی دارد. جای شگفتی نیست که تنش در تنگه تایوان اثری مستقیم بر اقتصاد و امنیت کشور دارد.
براستی تیمهای دیپلماسی در دهههای گذشته در کدامین صنعت پیشرو توانستهاند از طریق مذاکرات امتیازی در انتقال فناوری کسب کنند؟ آیا درکی از تولید قدرت در #تکنوپلتیک دارند؟ این مسئله را با دستیارانم @Ozymandias_95 و @ArvinPoursina در گزارشهایی آماده کردم هرچند گوش شنوایی نخواهد بود
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۴۰۲ سال پیش در چنین روزی #شاه_عباس بزرگ #جزیره_هرمز را آزاد کرد؛ جزیرهای که ۱۱۵ سال زیر یوغ پرتغالیها بود. در ۱۴۹۷ م. #واسکودوگاما پرتغالی از دماغه امید نیک در جنوب آفریقا گذشته و با دور زدن راه زمینی در قلمروهای اسلامی توانست مسیر دریایی را از آتلانتیک به اقیانوس هند بیابد.
این آغاز دسترسی اروپاییان به آسیا بود. در ۱۵۰۵ م. #مانوئل_یکم پادشاه پرتغال، سیاست توسعهطلبی و کنترل شاهراههای بازرگانی در آفریقا و آسیا را دنبال کرد. دو سال بعد همزمان با سالهای آغازین فرمانروایی #شاه_اسماعیل صفوی، نیروهای پرتغالی به فرماندهی آلفونسو دو #آلبوکرک جزیره هرمز را
که مهمترین بارانداز شرق و بزرگترین بندر بازرگانی ایران بود با ٢۶ کشتی تسخیر کرده و قلعهای را در شمال جزیره ساختند. پرتغالیها #هرمز را مستعمره خود کرده و ملوک هرمز تحت فرمان آنان قرار گرفتند. فتح هرمز موازنه قدرت را تغییر داده و کنترل بازرگانی میان هند و اروپا را به پرتغال سپرد.
۳۰۳ سال پیش، در ۶ اردیبهشت ۱۱۰۰، در زمانه شاه سلطان حسین، واپسین فرمانروای ایران صفوی، بیش از ۸۰ هزار ایرانی در زمین لرزه ویرانگر تبریز جان خود را از دست دادند. اوژن فلاندن مینویسد «سختترین زمینلرزهها در سال ۱۷۲۱ اتفاق افتاده و هشتادهزار نفر جمعیت این شهر را از بین بردهاست.
این واقعه در زمان شاه سلطان حسین و به وقتی است که این شاهزاده تیرهبخت میخواست سلطنت را به یک افغان فتنهجو که در این وقت اصفهان را محاصره کرده بود، واگذار نماید.» کروزینسکی نیز روایت میکند که «در زلزلهٔ ۱۷۲۱ م، ۸۰٬۰۰۰ تن به خاک هلاک افتادند.» این اما ششمین زمینلرزه تبریز بود.
تبریز، نگین شمال غرب ایران، همواره دچاره بلای زمینلرزه بوده و بسیاری از بناهای تاریخی زیبایش ویران گشته است. در سال ۲۳۰ خورشیدی، در زمانه جعفر المتوکل علی الله، دهمین خلیفه عباسی، نخستین زلزله تبریز را که آنزمان هفتمین شهر بزرگ آذربایجان، کوچکتر از اردبیل و بردعه، بود ویران کرد
از پایان جنگ سرد این اسرائیل بود که مدام تهدید به حمله مستقیم به خاک ایران میکرد. شگفت آنکه تهران بود که این مهم را برای نخستین بار انجام داد! عملیات #وعده_صادق در پاسخ به بمباران کنسولگری ایران در دمشق انجام شد؛ عملیاتی که دستکم ۱۲ پیامد استراتژیک داشته است:
۱. تغییر خطوط قرمز پیشین: اشتباه استراتژیک اسرائیل فرصتی برای سپاه فراهم کرد تا خط قرمز نوینی را حولِ اصل #تقدس_سرزمینی #territorial_sanctity تعریف کند؛ اصلی مطابق با حقوق بینالملل که در میان حامیان و حتی منتقدین مشروعیت دارد، گرچه نمیتواند امنیت پایگاهها در سوریه را تضمین کند
۲. دگرگونی در استراتژی #منطقه_خاکستری ایران: رویکرد دیرین ایران در پیشروی تدریجی از طریق #قلمرو_سازی با تکیه بر متحدین غیر دولتی خود در منطقه تغییر یافت. با این حال، تهران در سودای احیای #جنگ_سایهها همراه با پرهیز از برخورد مستقیم با آمریکا و اسرائیل است تا تداوم زدوخورد رودرو.
زمانی که قدرتی بزرگ وارد حوزه نفوذ سنتی قدرتی متوسط میشود، یک شیوه رویارویی برای طرف ضعیفتر آن است که از درگیری مستقیم با قدرت نیرومندتر پرهیز کرده و هزینه حضورش را زیاد کند؛ وضعیتی که به مداخلهگر خارجی ضربه زده و هزینه تحمیل کند؛ وضعیتی مبهم و خاکستری!
#منطقه_خاکستری برخلاف نام آن که تصوری از فضای عینی را تداعی میکند، تعریفی جغرافیایی نیست؛ بلکه یک استراتژی مبتنی بر #مزایای_ژئوپلیتیکی است. منطقه خاکستری در میانه وضعیت جنگ و صلح جای گرفته؛ جایگاهی در میانه طیفی که آغاز آن «رقابت» و انتهای آن «جنگ» دارد.
کشورها با تکیه بر استراتژی #منطقه_خاکستری به گونهای هدفمند اما مبهم از عناصر گوناگون قدرت استفاده میکنند. عملیاتهای #منطقه_خاکستری نیاز به درک خطوط قرمزِ سیالِ رقیب همراه با مهارت و شکیبایی دارد؛ مهارتی مبتنی بر پیشرویِ تهاجمیِ تدریجی همراه با دورههای تناوبی از آرامشِ فعال!
اینجا #ترکمنچای در میانه جاده تبریز-زنجان است؛ جایی در دامنه جنوبی کوههای بزقوش که ۱۹۶ سال پیش شاهد مذاکرات ایران قجر و روسیه تزاری بود؛ مذاکراتی که به #عهدنامه_ترکمنچای انجامید. اینجا پایان شکست ایران از روسیه بود؛ اما به نقطه آغازی در سرنوشت کشور تبدیل شد.
۱۴ سال پیش از این، ایران ولایات قرهباغ، گنجه، شکی، شروان، قوبا، دربند، بادکوبه (باکو)، داغستان، گرجستان شرقی (کاختی و کارتلی)، گرجستان غربی (آبخاز، سامگرلو، گوریا و ایمرتی) و شمال تالش را طی #عهدنامه_گلستان به روسیه تزاری واگذار کرده بود. سایه جنگ اما هنوز بر سپهر کشور آشکار بود
مرزها مشخص نبود؛ قشون روس مرتب به گوگچه و قبان دستاندازی میکرد؛ در دربار الهیارخان #آصف_الدوله و عبدالله خان امین الدوله حامی جنگ بودند. علما به رهبری سید محمد مجاهد فریاد «وا اسلاما» سر دادند چه نشستهاید که مسلمانان زیر دست کفارند. پس فتوای وجوب جهاد صادر شد. معرکهای درگرفت!
در فقر و تنگدستی تحصیل کرد، تبعید شد، زندگی مخفی داشت، قصد جانش کردند، گریخت؛ محمد #بهمن_بیگی اما «سنگ زیرین آسیاب» بود، نومید نشد، دست از پای ننشست، شكست نخورد، دل در گروی وطن داشت و بیش از نیم میلیون عشایر ایرانی را باسواد کرد. چرا که عاشق بود: عاشق بخارای خود، ایل خود، بود!
در تیره بهمن بیگلو از طایفه عمله ایل بزرگ #قشقایی زاده شد. با اعتراض قشقاییها به دولت مرکزی، به همراه پدر تبعیدی خود به تهران رفت و پای به دبستان گذاشت. اژدهای فقر اما کابوس زندگیش بود! «دستمان از دار و ندارمان کوتاه بود. … رنج کوچک من از فقر بود. رنج بزرگم از استتارِ فقر بود.»
نخستین کودک قشقایی بود که بر نیمکت دبستان نشست و بهترین شاگرد شد. با پشتکار و نبوغی که داشت، همواره شاگرد ممتاز بود تا آنکه از رشته حقوق دانشگاه تهران فارغالتحصیل گشت. #بهمن_بیگی جوان اما میخواست که برای ایران و مردمش کاری کند. پس پای در راهی پر خطر برای وطن گذارد. متفاوت بود!