رشتوییت تخصصی:
پرفروشترین آبجوی آمریکا، بادلایت، این روزها درگیر بزرگترین بحران #روابط_عمومی (تحریم گسترده و کاهش فروش ۲۵ درصدی) و شاید تاریخ صنعت آبجو است و بهخاطر ماهیت فرهنگیِ این بایکوت درسهای جالبی برای PRهای ما هم داره که در شکافهای اجتماعی-سیاسی گیر میافتند./۱
قضیه از اونجایی شروع میشه که از حدود دو ماه پیش بادلایت برای تعدادی اینفلوئنسر پکهاش رو میفرسته و از اونها میخواد که کمپین جدیدش رو پروموت کنن. ایدهی کمپین سادهس: اینفلوئنسر از مخاطب میخواد با بیشترین تعداد آبجویی که میتونه برداره عکس بگیره و تو مسابقه شرکت کنه /۲
اما یکی از این اینفلوئنسرها یک زن ترنسجندر به نام دیلان مالوینی بوده که تا قبل از این جنجال، خیلی بیحاشیه نون و ماستش رو میخورده. اما در ویدیوی دعوت به کمپینش میگه بهترین هدیهی یکسالگی زن شدنش، این بوده که بادلایت عکسش رو روی بطریش زده و جرقههای آتش زده میشه /۳
چرا آتش؟ چون جامعهی محافظهکاران و راستها و بخش زیادی از جمهوریخواهان در چندسال اخیر با سوخترسانی رسانههای افراطی، در یک جنگ فرهنگی با لیبرالها و جنبش اولتراچپِ Woke هستند و اعتقاد دارن لیبرالهای شیطانصفت، مروج تغییر جنسیت و حتی پدوفیلیا هستند. /۴
انتخابات ۲۰۲۴ نزدیکه و جنگ و شکاف فرهنگی روی مسائلی مثل سقط جنین، اسلحه، مهاجرت و حقوق اقلیتها، طبق معمولِ یکی دو دههی اخیر سوژهی اصلی رقابت. از طرفی بیشترین میزان مصرف بادلایت، بین مردان میانسال سفید و جمهوریخواهه. اینها به اینکه هویت و مردانگی[!]شون براشون مهمه معروفند /۵
در این بین ویدیوی خانم (آقای سابق) مالوینی وایرال میشه و مشتریان قدیمی احساس میکنن برندشون به اونها خیانت کرده و مروج transgenderها شده.
اول مطرح میشه که مردم بطریهای با طرح خانم مالوینی رو تحریم کنند، بعدا که معلوم میشه اصلا تولید انبوه نشده، میرن سراغ تحریم کل برند /۶
بلافاصله درخواستهای تحریم، شکل و ماهیت عجیبی پیدا میکنه و انگار کل جامعهی محافظهکاران قاطی میکنن. در این ویدیو، یک کاربر با اسلحهی اتوماتیک AR15 که بخاطر خطر کشتارهای گروهی، دموکراتها میخوان ممنوعش کنن، پکهای بادلایت رو به رگبار میبنده. /۷
تیم روابط عمومی بادلایت اینجا در حاشیهس و تلاش میکنه در جنگی که درش گیر کرده یواشکی از در پشتی فرار کنه ولی تیم مارکتینگ بادلایت یه سوتی میده و یکی از مدیرانش در یک مصاحبه در کنار اینکه میگه ما میخوایم همه از محصول ما لذت ببرند، دوست داریم برای جوانترها محبوبتر باشیم /۸
اینجا مشتریان قدیمی خیانت دوم رو احساس میکنن و میگن ما اینهمه سال پول تو جیبِ بادلایت کردیم و امروز ما رو داره برای جلب توجه نسل Zها میفروشه. کلی فحش نثار بادلایت میشه (و چیزهای خندهداری مثل کلیپ زیر) و اون مدیر مارکتینگ هم برکنار میشه./۹
اما با وجود اخراج، اماچون به قول مخالفین بادلایت عذرخواهی نکرده کلی ویدیو میآد بیرون که نشون میده مردم بادلایت نمیخرند (مثل ویدیوی توییت اول و ویدیوی زیر) و این توییتها با خبر اخراج مدیر، مومنتوم ایجاد میکنه و گلولهی برفی بزرگتر میشه. /۱۰
کار به رسانههای جریان اصلی (Mainstream) میکشه و رسانههای راست، موفقیتِ این تحریم رو نشاندهندهی خسته شدن مردم از جریان لیبرال و چپ معرفی میکنند که قراره در انتخابات هم شکست بخورند. /۱۱
یه سری شایعه میپیچه که بادلایت تو محصولاتش موادی میریزه که به مرور زمان هورمونهای مردانه رو ضعیف میکنه و فرد تمایلات زنانه پیدا میکنه. بعضیها هم از پول زیاد این برندِ چپها که در تبلیغات خرج میکنه به عنوان خطری برای تغییر افکار مردم اسم میبرن. /۱۴
این وسط زنستیزها و ترولها،خشونتگراها و نژادپرستها هم فرصت موجسواری و دیده شدن پیدا میکنن و با حمله به بادلایت، خودشون رو مطرح میکنن.
در خبرها میآد که کارخانههای بادلایت تهدید به بمبگذاری شدن و به همین دلیل کارخانهها بسته شدن. /۱۵
اینجاست که قضیه جالبتر و البته ملی میشه چون کاخ سفید به داستان ورود میکنه و سخنگوی کاخ سفید این حملات رو محکوم میکنه. کاخ سفید که درگیر اعلام نامزدی بایدن برای انتخاباته به قویترین شکل از حق انتخاب جنسیت دفاع میکنه و این جنگ رو وارد مرحلهی تازهای میکنه /۱۶
اما رسانههای دموکراتها هم ساکت نمیمونند و شروع به ضدحمله میکنن. اول سوال اینه که چرا ترامپ ساکته؟ و چرا پسرش گفته دیگه تحریم بادلایت بسه؟
و به این ترتیب، یکی از بزرگترین مچگیریهاشون اتفاق میافته و آمارش در میآد که ترامپ مالک سهام بادلایت به ارزش ۵ میلیون دلاره!🤦 /۱۷
اینجا داستان به حاکمیت شرکتی (Corporate Governance) و سهامداری بادلایت میرسه و گندش درمیآد که در همهی این سالها شرکتِ مادرِ بادلایت، به هردو سوی کمپینهای انتخاباتی دموکرات و جمهوریخواه چقدر کمک مالی کرده و اتفاقا چقدر بیشتر به کاندیداهای افراطیِ جناح راست کمک کرده /۱۸
دوستان تا همینجای داستان رو فعلا مینویسم چون جریان ادامهداره ولی چیزی که مشخصه بادلایت، ناخواسته وسط یک شکاف گستردهی اجتماعی گیر کرده.
حدود ۶ ماه پیش هم در وسط کمپینهای بایکوت ایران، در مورد این نوع شکافها و اثرش رو برندها نوشتم. /۱۹
اما علیالحساب اگر بخوایم رفتار و اشتباهات بادلایت رو تا اینجا ارزیابی کنیم اینها مهمهاشه:
۱. نداشتن دیدی فراتر از مارکتینگ در ارتباطات (کمپینی فقط با هدف ایمپرشن)
۲. نداشتن دید از فضای اجتماعی و اثرات کمپین
۳. عقب بودن یا عقب نشستن روابط عمومی از مارکتینگ در طراحی کمپین /۲۰
ادامه:
۴. واکنش اولیهی ضعیف و امید به حل خودبهخودی
۵. عدم هماهنگی در سطوح واکنش به بحران (در سطح هلدینگ، شرکت مادر و برند)
۶. عکسالعمل متناقض (بیانیهی ضعیف، اخراج مدیران، در عینحال دفاع از کمپین)
۷. عدم توانایی تا مدتها در همراه کردن طرفداران
۸. لابیگری غیرهدفمند /۲۱
۹. اجازه دادن به سیبل شدن در دعواهای سیاسی با واکنش شدید و نمایش چهرهی قربانی (توییت زیر)
۱۰. شروع زودهنگامِ دوبارهی کمپینها در حالیکه هنوز موج ماجرا نخوابیده (احتمالا بازهم چربیدن زور تیم مارکتینگ به روابط عمومی برای جبران کاهش فروش) /۲۲ و پایان
ببینید دوستان این سوال چیز جدیدی نیست و حداقل از دهه ۶۰ میلادی و جنبش سیاهان، به سوال کلاسیک کنشگران و مخالفان در برابر Discrimination یا تبعیض تبدیل شده. وظیفهی ما در برابر تبعیضی که در قانون نهادینه شده چیه؟ /۱
وظیفهی راننده اتوبوس در برابر رُزا پارک (Rosa Park)، سیاهپوستی که طبق قانون وظیفه داشت صندلیاش رو به سفیدپوست بده و نداد و قانون رو نقض کرد چیه؟
به نظرم جواب این سوال با جواب به سوال 《هزینهی اخلاقی بودن در برابر قانونمند بودن》میرسیم. /۲ history.com/topics/black-h…
یعنی بدونیم هر قانونی، اخلاقی نیست و هر چیز اخلاقی هم در قانون نیست. قانون قرار بوده متر یا شاخصی برای اخلاقی بودن باشه ولی باگهای قانون و حتی دمکراسیای که به دیکتاتوری اکثریت کمک میده، باعث میشه این دو همپوشانی کامل نداشته باشن و خروج از منطقهی مشترک این دو هزینه داره. /۳
رشتوییت تخصصی برای دوستان PR:
یه مثالی هست که «فحش رو که بندازی زمین، صاحبش برمیداره».
کسبوکارها و استارتاپها این روزها به درست یا غلط و با سند یا بدون سند، به همکاری با حکومت متهم میشن و درخواست تحریم اونها خیلی سریع وایرال میشه.
ولی عکسالعمل درست در این زمینه چیه؟ /۱
برای تحلیل واکنش به این فراخوانها قبل از اقدام باید دو چیز رو شناخت: ۱. کانتکست فراخوانها و فضا ۲. ماهیت این فراخوانها
۱. کانتکست یا فضا:
در فضای به شدت دو قطبی به سر میبریم که هریک از طرفین به شدت به دنبال یارگیری هستن.
به خصوص مخالفان که با اوجگیری اعتراضات.. /۲
احساس میکنند در مسیر پیش رو، نیازمند اعلام وفاداری افراد، سازمانها، نهادها و «شرکتهای» بیشتری هستند تا مسیر رو غیرقابل بازگشتتر و برای بقیه ایجاد مومنتوم کنند.
این استراتژی، اگرچه در بعد احساسی جامعهی شدیداً مخالف رو مصممتر و راضیتر میکنه اما ریسکهایی هم داره. /۳
رشتوییت:
این ایمیلهای هک شده از کمیته فیلترینگ به جای اینکه به درد مچگیری از کسبوکارها بخوره، به نفعشون شد که به همه (منتقدان، مخالفان، کاربران و رسانهها) نشون بدن تو چه فضایی داشتیم و داریم کار میکنیم و هیچگاه علنی نمیشد در مورد این «فیل بزرگ در اتاق» صحبت کرد.
ادامه ۲: در واقع درسته که بعضیها دنبال مچگیری از شرکتهان ولی این ایمیلها بیشتر این موارد رو بیشتر از همیشه جلوی چشم همه میآره:
- فضای ترس و خفقان حکومتی برای چه کسبوکارهای بزرگ و چه کوچک
- قانونِ بد که اجازهی هرگونه فشار و دسترسی حکومت به اطلاعات مردم در شرکتها رو میده
ادامه ۳:
- بیقانونی و درخواستهای فراقانونی از شرکتها
- بی در و پیکر بودن سامانههای جمعآوری دیتا. یه جایی انقدر دیگه سامانه برای دسترسی به دیتا زدن که یه سامانه زدن همهی سامانههاشون رو توش لیست کردن 😂
- برخورد دستوری به کسبوکارها: این کاری که میگم بکن وگرنه..
باز هم رسانهی بیمسئولیت: چطور یک برند مطرح ایرانی و اشتغال چند هزار نفر را نابود کنیم؟ (کوتها رو بخونید)
رفتم جزئیات این اخطار رو در بیارم ببینم چیه.
روزانه صدها اخطار مصرف در آلمان صادر میشه که برای این برند کلوچه #نادری هم یک اخطار مصرف صادر شده، حالا قضیه چیه؟/۱
در متن اخطار مصرف به وضوح اومده (ترجمهی آلمانی به انگلیسی):
undesirable contaminants with genotoxic and carcinogenic effects and an unlabelled PEANUT allergen.
آلودگی نامطلوب «به» موادی سرطانزا و ژنتیکی و نداشتن برچسب محتویات بادام زمینی (که ممکنه برای بعضی آلرژی زا باشه) /۲
این اخطار هم فقط برای بستهی ۲۱۰ گرمی یعنی یکی از دهها محصول این شرکت صادر شده و اون هم بستههایی که یک شرکت آلمانی به نام مهیار در حجم محدود از ایران برای نوستالژیفروشی به ایرانیهای آلمان، از ایران وارد میکرده. /۳
یک #رشتویتت در مورد #تامین_اجتماعی ایدهآل: 1- #سازمان_تامین_اجتماعی نتوانسته هدف تامین اجتماعی (سلامت، بیکاری و مستمری) رو برآورده کند و 2- با این روند حتی توسط مراکز رسمی در مورد ورشکستگیش هشدار داده شده و 3- به یکی از موانع رشد اقتصادی تبدیل شده است.
رفاه و تامین اجتماعی برای عموم ایدهای بوده که از قرن 16 در اروپا رواج یافت ولی از اواخر قرن 19 در آلمان توسعه یافت و در ایران هم از زمان راهاندازی سیستم مستمری بازنشستگان ارتش و بعد برای جبران خسارت کارگران مصدوم یا تلفات کارگران راهآهن وارد ایران شد. donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-5…
اما سال 53 و 54 و در اوج درآمدهای نفتی بود که با تشکیل وزارت رفاه و سازمان تامین اجتماعی، هدف تامین رفاه عمومی جدیتر شد و قرار شد سازمانی با منابعی که از سمت بیمهشدگان، کارفرمایا، دولت و منابعی که صندوق تابعه آن از سرمایهگذاری به دست میآورد، خدمات رفاه عمومی ارائه دهد.
میخوام تو این رشتوییت از سیستم فشل #مالیات و #دارایی کشور، با دوتا سناریوی مختلف یک مثال از #فرارمالیاتی رو نشون بدم و اینکه چطور شرکتهای شفاف دارن ضرر میکنن. /۱
در هر دو سناریو فرض اینه که مثلا شرکت شما ۲۰۰ میلیون تومان در یک سال مالی فروش داشته ولی دارایی از طریق اسناد شرکتهای طرف حساب شما فقط ۲۰ میلیون تومان فروش شما رو شناسایی کرده. دلیل این اختلاف زیاد شفاف و قانونی کار نکردن اکثر مشتریان شماست. /۲
به دو دلیل: الف: اکثرا نه تنها خرید و فروشهاشون رو ثبت نمیکنن پس هیچ فاکتور هزینهای به دارایی اعلام نمیکنن،
ب: بسیاری دو دفتره هستن و برای اینکه فروش و هزینهشون به هم بخوره، هزینه رو هم کم اعلام میکنن. ممکنه بپرسید چرا این دومیا این کارو میکنن؟ /۳