آنچه نمیخواهند شما بدانید (۴)
اشکانیان و #سیاست خارجی
اشکانیان همزمان با افزایش توان نظامی خود ، در دیپلماسی نیز بسیار قدرتمند و فعال بودند .
گزارشات زیادی موجوداست که میگویند دیپلماتهای پارتی بسیار باسواد بودند ، به چند زبان و خط زنده دنیای آن وقت تسلط کامل داشتند و
۱.
کاملاً مورد اعتماد شاهنشاه وقت بوده و تصمیمات آنها را شاه حتماً اجرا میکرده .
در زمان امپراطوری پارتها بر ایران برای اولینبار دیپلماتهای چینی وارد ایران شدند و مورد استقبال شاهنشاه قرار گرفتند .
شییجی (Shiji) اولین دیپلمات و کاشف چینی است که به ایران آمده و ذکر میکنه که
۲.
برای استقبال از وی و هیئت همراه وی شاه ۲۰.۰۰۰ سرباز گارد سلطنتی را به استقبال وی و گروه همراهش فرستاده و همچنین زمانی که قصد بازگشت داشته نیز مجدداً ۲۰.۰۰۰ سوار اشکانی وی را تا شهر مرو مشایعت میکنند . (تشکیک دراینکه شیجی اغراق کرده باشه هست)
شیجی همچنین گزارش کاملی از ایران
۳.
ارائه میده . او ذکر میکنه که پارتها یک امپراطوری شهرنشین هستند و از صدها شهری ذکر میکنه که در امتداد رود دجله و فرات قرار داشتهاند که بسیار آباد و پررونق بودند و شغل غالب مردم رو نیز کشاورزی نام برده و گفته که به کشت گندم و برنج اشتغال داشتند .
شیجی همچنین از گستردگی تجارت
۴.
در غرب ایران اظهار شگفتی میکنه .
او همچنین در راستای ماموریت دیپلماتیکی که داشته به پادشاه خود توصیه میکنه که پارتها در کنار سغدیها(بعدها و طی سدههای بعدی ، چینیها سغدیان رو با ساسانیان جایگزین کردن) میتوانند متحد قدرتمندی برای شاه در سرکوب اقوام مهاجر باشند .
و از همین
۵.
زمان تبادل هیئتهای دیپلماتیک به دو کشور زیاد میشه و حتی دستههائی در ابعاد چند صد نفره به سفارت به کشورهای یکدیگر تردد کردند .
در جریان شورش اسپارتاکوس نیز اشاراتی به ملاقاتهای وی و نمایندگان وی با نمایندگانی از ایران شده است .
همچنین در جریان جنگهای داخلی که منجر
۶.
به سقوط جمهوری در روم و استقرار امپراطوری شد نقش دیپلماتهای اشکانی بسیار پررنگ بوده .
در خلال این دوره نمایندگان سیاسی ایران بارها با #پومپی ژنرال معروف رومی و رقیب ژولیوس سزار دیدار و قول همکاری به وی میدهند ، هرچند که در نهایت از وی در خواستی میکنند که #پومپی را ابتدا دودل
۷.
و سپس پشیمان میکند .
دیپلماتهای ایرانی به وی میگویند که شاهنشاه ارتش کاملاً مجهزی رو در اختیار وی قرار میده که بتونه در جنگ ژولیوس سزار رو شکست بده در عوض وی باید تعهد بده که روم از تمام سرزمینهای ایران در زمان امپراطوری هخامنشی خارج شده و آنها رو به شاهنشاه واگذار
۸.
کند .
بعداً و در طی مذاکرات معلوم شد که منظور دیپلماتهای ایرانی کل خاورمیانه تا سواحل مدیترانه ، انتاکیه ، جزیره قبرس و مصر میباشد .
پومپی ابتدا در مقابل این پیشنهاد دودل شد و در نهایت پیشنهاد را نپذیرفت و مذاکرات به شکست منجر شد .
در نهایت اینکه اشکانیان دیپلماسی بسیار
۹.
فعال و کارآمدی داشتند که به تعبیر امروزی دربست در اختیار منافع ملی کشور بود .
اشکانیان اولین امپراطوری تاریخ ایران بودند که رابطه چینیان را با غرب بلکل قطع کردند و تجارت مابین چین و جهان غرب رو دربست در اختیار تجار ایرانی قرار دادند و ایران تبدیل شد به عظیمترین و
۱۰.
چین تجارت کرد .
وی به ایران میاد و اما دیپلماتهای ایرانی شرح مفصلی از وحشیگری دزدان دریائی در دریای سرخ و بحر المیت و ... به وی میدهند و حتی ذکری هست که کشتی در اختیار وی قرار میدهند که خودش منطقه رو سیاحت کنه و از سوی دیگر چند کشتی رو به شکل کشتی دزدان دریائی درآورده و
۱۱.
به سمت کشتی وی حملات صوری و دروغین انجام میدهند و دیپلمات چینی که مطمئن شده بوده که از مهلکه جسته و جان به در برده با این گزارش که دریای سرخ و حاشیه اقیانوس هند کامل در اختیار دزدان و غارتگران دریائی است به سوی چین باز میگردد .
اما مهمترین و مفصلترین بزرگترین مرکز
۱۲.
صادرات مجدد کالا در جهان .
زردآلو و هلو دو میوهای بود که از چین به ایران آمد و انار میوهای بود که از ایران به چین رفت ، همچنین ما برای اولینبار شترمرغ را به چین صادر کردیم و چینیان اسمش رو گذاشتن #مرغ_پارتی . هرچند که مهمترین صادرات چین به ایران ابتدا ابریشم و سپس فولاد
۱۳.
بود (برعکس گفتار شاهنامه که میگه فولاد مرغوب هندی بوده ، اما اسناد نشون میده بهترین فولاد چینی بوده که در حجم بالا به ایران وارد میشده)
در سال ۱۸۷ ذکر واقعهٔ جالبی وجود داره از یک دیپلمات چینی که به ایران آمده تا ببیند آیا میتوان بطور مستقیم و از طریق دریا با ذکری که
۱۴.
مورخین در مورد دیپلماسی ایران در زمان اشکانیان ذکر شده شرح مذاکرات هیئت دیپلماتهای ایرانی در مذاکره با کراسوس پیش از نبرد حران است .
در این مذاکرات رئیس هیئت دیپلماسی ایرانی به کراسوس جملاتی میگه که در تاریخ ماندگار شد و تا امروز در جهان از آنها ذکر و یاد میشود .
۱۵.
اما شاهکار سیاسی اشکانیان را میتوان و باید در نیمه اول تاسیس این سلسله و جنگهای منجر به اخراج یونانیان از ایران دید ، در خلال این دوران که بیش از ۱۴۰ سال هم طول کشید (۸۰ سالش فقط جنگ با سلوکیان بود) تمام پادشاهان اشکانی روی سکههای خود جمله «دوستدار هلنیسم» را ضرب میکردند .
۱۶.
که در این مورد در رشتو آینده بطور کامل توضیح خواهم داد
اما با وجودی که #اشکانیان دارای دستگاه دیپلماسی بسیار قدرتمند ، فعال و قهاری بودند ، اما در این میان با یک سری مواردی مواجه میشیم که نشان از روحیه جوانمردی و مردانگی این قوم داره .
در واقع امر میتوان اینگونه نتیجه گرفت
۱۷.
که اشکانیان بسیار به قول و شرافت خود پایبند بودند و مصلحت سیاست رو مقدم بر شرافت خود نمیکردند و همین روحیه در نسلهای بعدی ایرانیان ماند که پس از اسلام تبدیل شد به جنبشهای فتیان و جوانمردان و عیاران و ....
در طول تاریخ #اشکانیان بارها دیده شده که آنها جوری بر قول خود
۱۸.
ایستادهاند که بیشتر به بلاهت شباهت پیدا میکنه تا واقعیت مثلاً در جریان خواستگاری امپراطور کاراکالا از دختر شاهنشاه #اردوان_پنجم میبینم که وقتی صدها خانواده اشرافی به سمت محل برگذاری جشن خواستگاری میروند همگی بدون سلاح و با لباسهای رنگارنگ و بزم به محل میروند ، چرا که طرف
۱۹.
رومی از مهمانان خواسته بودند که برای جشن سلاح حمل نکنند و ایرانیان بر قول دشمن اطمینان کرده بدون سلاح به محل جشن رفته و شاهنشاه و همگی مهمانان مورد حمله واقع میشوند .
اشکانیان مردمانی عشایر و ساده دل ، اما به شدت ایرانگرا بودند آنها هرگز تن به قانونی که آنها را محدود کنه
۲۰.
ندادند ، فراموش نکنید که کوروش کبیر در سرزمین همین قوم کشته شد همچنین پدر داریوش کبیر در زمان کوروش کبیر ساتراپ همین منطقه پارت بود وقتی که توسط کوروش کبیر به مرکز احضار میشه و شاهنشاه بهش میگه که پسرت داریوش برای کشتن من در حال توطئه است .
و اتفاقاً زمانی که پارتها برعلیه
۲۱.
سلوکیان قیام کردند ادعا کردند که از اعقاب داریوش کبیر آنها مردمانی آزاد بودند و این آزادی رو برای تمام ایرانیان فارق از نوع و نژاد و رنگ پوست و نوع دینشون میخواستند و به مردمان سراسر ایران آزادی کامل اعطا کرده بودند که هرجور که دوست دارند و میپسندند زندگی کنند ، هرخدائی رو
۲۲.
که دوست دارند بپرستند و هر دینی رو که دوست داشته هستند . باشند برگزینند .
برای همین هم در تمام ۴۷۵ سال شاهنشاهی این مردم بر ایران حتی ۱ مورد گزارش درمورد شورش و قیام و علاقه به تجزیه و در خواست جدائی از ایران نمیبینید که هیچ ، حتی میبینیم که سرزمینهای زیادی خواهان جدائی و
۲۳.
پیوستن به ایران بودند .
نمونه بزرگ آن امپراطوری ارمنستان که در تمام جنگهای این دوران همیشه خواهان پیوستن به ایران بود و در نهایت رومیان نیز با پذیرش این واقعیت پذیرفتند که شاه ارمنستان را شاهنشاه ایران انتخاب بکنه و قیصر روم تنها شخص منتخب رو تایید بنماید .
که همین تایید
۲۴.
هم مستلزم این بود که فرد برگزیده تا روم بره تا قیصر وی را دیده و تایید نماید .
ما از اشکانیان به اندازه ساسانیان و هخامنشیان نمیدانیم ، چرا که اشکانیان مانند هخامنشیان و ساسانیان دستگاه تبلیغات حکومتی نداشتند ، نیازی هم به این دستگاه تبلیغات نمیدیدند ، چرا که با دروغ و
۲۵.
تزویر و ریا حکومت نمیکردند آنها بر دلها حکومت میکردند و اگر نبود چند عامل که در مقطعی از زمان با یکدیگر همایندی کردند ، ساسانیان هرگز محلی از اعراب پیدا نمیکردند که بخواهند امپراطوری مذهبی تشکیل بدهند .
کلام آخر :
اشکانیان اولین قومی در تاریخ بودند که از دیپلماسی برای
۲۶.
گسترش رفاه آسایش مردم و افزایش ثروت در میان ملت ایران استفاده کردند .
وقتی بلاش سوم فرمان بسیج برای حمله به روم داد ، امپراطور آنتونیوس نامهای به وی نوشته و مینویسه که چرا به دنبال جنگی ، حال آنکه از برکات این صلحی که مابین ماست مردم ثروتمندتر شدهاند ، تجارت مابین ما
۲۷.
رونق یافته و شهرها آباد شده و مردم شاد زندگی میکنند ، تو امروز خواهان جنگی هستی که جز اشک و ناله زنان و یتیمان نخواهد داشت و نتیجهای جز ویرانی شهرها و روستاهای آباد نخواهد داشت .
و عجبا اینکه با رسیدن این نامه به دربار ، بلاش به نام سعادت ملت ایران فرمان حمله را
۲۸.
لغو میکنه .
در نهایت اینکه هرآنچه را که بشر در قرن ۲۱م به عنوان نمادهای مدرنیسم و مدنیت و انسانیت تجربه میکنه ، ایرانیان در زمان پارتها تجربه کرده و دیدهاند و این در حالیه که ما آنچنان چیزی از این امپراطوری عظیم ، باشکوه و مظلوم تاریخ ایران نمیدانیم چرا که خون مارا دشمن
۲۹.
خارجی ریخت و اما خون فرهنگ و هویت و ملیتمون رو خودمون به دست خودمون ریختیم .
پایان بخش «۴»
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
خدمتتون عارضم که حدود ۱ سالی میشه که شهرام شارلاتان فوکوس کرده روی ۳ نفر و این سه نفر شدن سلبریدی شبکه وی به عنوان تنها نماد پادشاهی خواهی شبکه کانال یک .
- حجت کلاشی
- میترا جشنی
- شاهین نژاد
و در جریان #سیرک_کادیز بود که معلوم شد که چرا شهرام شارلاتان تا تونسته در این یک سال هندونه گذاشته زیر بغل این ۳ مخبت احمق و بادشون کرده .
ابتدا به این 👇 توئیت کلاشی توجه کنید .
این مرتیکه به چنان فاشیسم و دیکتاتوری فکریی مبتلاست که تاب تحمل چهارتا انتقاد رو نیاورد و شروع کرد به مردم ایران فحش دادن .
حالا این رو خودتون مقایسه کنید با حجم عظیم توهینها و فحشهایی که روزانه به اعلیحضرت #رضا_شاه_دوم و شهبانو #یاسمین_پهلوی میشه و تا امروز ندیدید که حتی یک کلمه به زبون بیارن که شما مردم به ما ظلم کردید ، یا چرا توهین میکنید و ... .
تفاوت بزرگان ، با پست و حقیران در همینجاها خودش رو نشون میده .
۱.
حالا دیگه این رو نگم براتون که این مرتیکه ی لشکر فحاش و ولدزنا و مادرقح..ه دور خودش جمع کرده که براش به عالم و آدم فحش بدن و برای مردم پرونده سازی بکنند و بابت هر پست هم ۵ دلار بگیرند که شاه همین رو هم نداره .
اما ابعاد بیشعوری و لومپنیسم این بابا و اربابش قاطری تنها وقتی معلوم میشه که یکم بریم عقبتر .
- وقتی که ازش پرسیدن چرا رفتین جلوی نقشه خط خطی اسرائیل نشستین ؟
گفت برین فحش صاحاب رستوران بدین که نقشه رو خط خطی کرده بود چرا گیر دادین به ما ، آخه اون موقع چشماش تو ماتحت استادش بوده ، نتونسته نقشه رو ببینه و یجای دیگه بنشینه .
- رفیق فابریک خودش گفت پرچم با زیتون و بدون تاج جعلیه .
بجای اینکه بگه اشتباه کردم
لشکر قوادان و فواحش دور و برش رو بسیج کرد که به رفیق خودش فحش بدن .
در کل این کلاشی خیلی دلش میخاد چکمههای استالین رو پاش کنه و یونیفورم آدولفهیتلر و تنش کنه و عمامه خمینی رو هم سرش بگذاره .
اما مشکلش اینه که نه عقل و درایت استالین رو داره ، نه شعور هیتلر و نه موقع شناسی خمینی رو .
این بدبخت ی کوتوله سیاسی بود که باد برش داشته بود که واقعاً نماد وطنپرستی است و شهرام همایون هم تا تونست بادش کرد و بعدم بردش توی کادیز کردش دلقک سیرکش و بعدم برش گردوند و ی تفم انداخت همونجاش که میدونید .
حالا هم بجای اینکه فحش همایون بده ، فحش منتقدینش میده چرا که این مخلبط مادرزاد ، همین مسائل ساده رو هم نمیفهمه .
۲.
عین میترا جشنی ، عین شاهین نژاد .
حالا اما میدونیم که مهمترین ماموریت همایون این بود که پروژه امنیتی/اطلاعاتی #ژن_ژیان_ئازادی رو ی پوست اندازی کنه و از نو به ملت ایران بچپونه .
و این ینی چی ؟
ینی اینکه ی سری چهرههای جدید بیاره به عنوان رهبران جدید ملت ایران مطرح کنه ، سپس این جماعت رو بشونه کنار همون چهرههای قدیمی که در جریان اتفاقات ۱۴۰۱ بلکل باختند و توسط مردم به زور و جبر وارد فاضلاب شدند .
از سوراخ درمومدن آلاکنگرلو و سیامک سنجری و عطاهودشتیان و حسن اعتمادی و رضا تقیزاده و اومدنشون جلوی صحنه در همین راستا است .
و برای این پروژه از میان تمام کسانی که ادعای طرفداری پادشاه و نظام پادشاهی رو دارند ، چه کسانی احمقتر و لومپنتر و بیخردتر از این ۴ نفر که به طرز عجیبی ۳ نفرشون سابقه عضویت در دفتر تحکیم وحدت دارند ، هر سه نفر آخوند زاده هستند و هر سه نفر بدون اینکه شما مردم بدونید چرا و چگونه ؟ با پروازهای فرست کلاس صادر شدهاند به غرب .
یکبار دیگه پست سراسر توهین و فحش کلاشی رو بخونید ، این فرد که ادعای سیاسی بودن داره ، با چهارتا توهین و پرسشگری مردم عنان اختیار از دست داده و مردم رو فحش کش کرده (و ثابت کرده که در این زمینه حتی از علینژاد و اسماعیلیون پست تر و احمقتره ، چون حداقل اون دوتا تا امروز پست نگذاشتن و جواب فحشای مردم رو ندادن) مردم رو بخاطر این به فحش بسته که بهش گفتن چرا در کنار تجزیه طلب و مجاهد نشستی .
و حماقت این ۴ نفر در اینجا خودش رو نشون میده .
گوشههایی از بزرگترین پروژه آبرسانی تاریخ بشر تا پیش از ورود به عصر جدید .
این 👇 تصاویر رو ببینید .
این عراق امروزه ، که البته اگه به نقشه طبیعی عراق هم نگاه کنید ، موئید همین مسئله است که عراق اصولاً مملکتی است خشک و بیابانی و تنها در اطراف دو رودخانه دجله و فراته که اندکی سبزه .
اما عراق همیشه اینجوری نبوده ،
۱.
درواقع عراق قبل از اینکه اعراب پاشون به این منطقه باز بشه ، اینجوری 👇 بوده .
خوب شاید بگید نه بابا ، دیگه اینجوریا هم نبوده .
اما باید بهتون بگم که اتفاقاً همینجوریا بوده . نشون به اون نشون که در اولین کتاب مسالک الممالک نوشته ابن خردادبه که حدودای ۲۰۰ تا ۲۱۰ هجری نوشته شده ، میگه که :
هر مسلمانی که به مکه میرود ودر آنجا توبه میکند که دیگر لب به مسکرات نزند ، در بازگشت از حج وقتی به منطقه سواد میرسد توبه شکسته و در دریای شراب غرق میشود .
وی در دنباله مینویسد ، چرا منطقه سواد (نامی که اعراب قدیم به منطقه عراق داده بودند) آنچنان سرسبز است و پوشیده از باغهای زیبا و دشتهای پر از گل و زمینهای زیر کشت است که هر عربی مطمئن است که با ورود به سواد ، وارد بهشتی شده که خداوند در قرآن وعده فرموده و در اینجاست که شرب مسکر دیگر گناه نیست .
اما این بیابون برهوت ، چرا در آن زمان سرسبز و مملو از زمینهای کشاورزی و خصوصاً تاکستانهای آباد بود به نحوی که تمام مورخین و جهانگردان یکصدا میگویند که عراق ، سبزترین و ابادترین نقطه جهان بوده است .
داستان برمیگرده به اواخر حکومت اشکانیان ، در اواخر حکومت اشکانیان ، یهو به کله شاهان اشکانی زد که دو رودخانه دجله و فرات رو مهار کنند و پس از سالها تحقیق و مطالعه از سوی شرکتهای مهندسی طرحی به شاهنشاه ارائه شد که براساس این طرح
- هم دجله و فرات مهار میشدند و دیگه خبری از طغیانهای فصلی نبود
- هم دجله و فرات تا نزدیکیهای کرکوک قابل کشتیرانی میشد .
- هم سطح آب رو دهها متر میشد بالا آورد و بدینسان میشد میلیونها کیلومتر زمین رو زیر کشت برد .
- هم میشد یک سد و مانع طبیعی در مقابل اعراب بیابان و رومیان وحشی ایجاد کرد
القصه در زمان کشاکشهای مابین اردوان چهارم و بلاش ششم استارت طرح زده شد .
اما تا اومدن کارو شروع کنند ، سروکله خدایگان ، شاهنشاه #اردشیر_بابکان پیدا شد و تا اومدن ببینن چی به کجاست ، اردشیر زد شاه اردوان رو کشت و نشست جاش .
الباقی سالهای سلطنت شکوهمند شاه اردشیر بابکان هم به سلاخی و قصابی ملت ایران گذشت (چیزی مابین ۴ تا ۷ میلیون نفرو فرستاد به پای چینودپل تا ملت خوب و کامل بفهمن که دیگه اشکانیان تموم شدن) و وجود مبارک و اهورایی و ایرانشهریشون دیگه وقت ساخت و ساز نداشت .
۲.
القصه شاهنشاه خلدآشیان در سال ۱۲ یا ۱۳ سلطنتش بود که به یکباره متنبه شد و تمامی درباریان رو جمع کرد و بهشون گفت :
به نظرم میاد که در خلال سالهای گذشته ی سرسوزنی در کشتار مردم زیاده روی کردم برای همین از امروز سلطنت رو به پسر گُلَم شاهپور اول واگذار میکنم و خودم در گوشه انزوا به درگاه اهورامزدا توبه و عبادت و زاری بکنم .
خلاصه که شاه اردشیر رفت و بجاش شاهنشاه شاهپور اول اومد جای پاپا جان .
هفت هشت سال اول سلطنت اون شاه اهورائی ایرانشهری هم به کشتار الباقی اشکانیان و جنگ با رومیان گذشت و بالاخره آبها از آسیاب افتاد .
وقتی همه چیز آروم شد ، شاهنشاه که حوصلهاش سررفته بود ، به کلهاش زد که طرح مهار رودهای دجله و فرات رو پی بگیره .
این بود که کار شروع شد . اما طرح دارای چنان عظمتی بود که در سال سی و هشتم سلطنت شاهنشاه شاپور دوم ساسانی قسمت اولش تمام و فاز اولش افتتاح شد .
اسم طرح رو هم گذاشتن #جوی_روان .
حالا شما دیگه خودت حساب کن که برای ساخت همین فاز اول چند تا پادشاه اومدن و رفتن .
- شاپور یکم ساسانی
- هرمز یکم ساسانی
- بهرام یکم ساسانی
- بهرام دوم ساسانی
- بهرام سوم ساسانی
- نرسی
- هرمز یکم
- آذر نرسی
- شاپور دوم
۹ پادشاه اومدن و رفتن ، تا فاز اول طرح افتتاح شد . ینی از حدودای ۲۴۸ تا ۳۴۵ چیزی بیش از ۹۰ سال طول کشیده .
حالا دیگه خودت حساب کن که سازمان برنامه و بودجه اون زمان (گنجورزخانه) چه برنامه ریزیی داشته که برای بیش از ۹۰ سال بودجه این طرح به این عظمت رو تامین کرده .
حالا اصلاً این طرح چی بوده که ۹۰ سال بیشتر طول کشیده و ۹ تا پادشاه از گلوی زن و بچهشون زدن که این طرح رو تموم کنن ؟
بنا به گفته مسعودی که طرح رو متر کرده :
این طرح در فاز اول یک کانال شد به طول ۳۲۰ کیلومتر در عرض ۱۲۰ تا ۵۰۰ گز به عمق ۱۵ گز .
ینی در همین قرن بیست و یکم به مخیله خود شما هم خطور نمیکنه که چنین عظمتی رو ایرانی بتونه بسازه .
که البته هم نمیتونه و این هنر و عظمت ساسانیان بود که این کارو میسر کرد .
حضرات در #سیرک_کادیز دور یکدیگر جمع شدند و برای آینده من و شماها به عنوان مردم ایران تصمیم گیری کردند .
اینکه در اونجا چی گفتن و چه تصمیماتی گرفتن ، برما معلوم نیست ، چون سکرت و فوق سریه ، چرا که با وجودی که سلسله جنبان این سیرک یک صاحب تلویزیون بوده ، اما هرآنچه که ما از این سیرک تا اینجا میدونیم ، مقداری فیلمهای برش خوردهٔ گلچین شده است و روایتها و یک اطلاعیه ، والسلام :
روایت آلاکنگر از اینکه در کادیز چه خبر شده و چی گفتن ، روایت حجت کلاشی ، روایت فرزانه روستایی ، روایت عطا هودشتیان ، روایت شهرام همایون و الباقی روایات دیگران ، و اگر حوصله کرده باشید و صداهای ملالاور این جماعت رو گوش کرده باشید ، متوجه این نکته میشید که تمام راویان #سیرک_کادیز عیناً شبیه یکدیگر حرف میزنند .
ینی انگار یک متن رو داده باشند دست تک به تک این جماعت و ازشون خواسته باشند که این متن رو حفظ کنند و جلوی دوربین تکرار کنند .
۱.
و اگر باز لفاظیهای ملالآور این جماعت رو هم شنیده باشید ، وقتی تمام حشو و زوائدش رو بزنید عقب ، به یک جمله میرسید که ترجیع بند کلام همشونه و آن چیزی است که خانم پانتهآمدیری در ابتدای فیلم تبلیغاتیش میگه .
خودتون گوش بدید 👇 .
همه حضرات ، عیناً همین جملات رو تکرار کردند .
«تمرکز کنفرانس بر رواداری و همکاری طیفهای مختلف فکریه»
اما علیرغم این تبلیغات عظیمی که حول محور رواداری و همکاری به اصطلاح طیفهای مختلف فکری صورت گرفته ، به یکباره همین حضرات اطلاعیه میدن که برای نجات ایران و ملت دربند آن از شهر آفتابی کادیز در اسپانیا دولت در تبعید تشکیل دادهاند .
و اتفاقاً در این اطلاعیه است که دقیقاً به اون چیزی اشاره کردهاند که هدف اصلی و غائی از تشکیل #سیرک_کادیز بوده است .
حالا اینکه حول محور ۵ اصل دولتشون رو تشکیل دادن که عملاً اصول ۱ و ۲ و ۳ همون اصل اوله ، بماند .
۲.
اما نکته حائز اهمیت اینه که این اطلاعیه ، لوگو داره ، اسم داره ، متن هم داره ، اما نه نویسنده داره (معلوم نیست کیا نوشتن)، نه امضاء .
در یک کلام ، این جماعت ملت رو احمق و عین خامنهای غیرخودی فرض کردن .
اگر به روایات کسانی که با خامنهای هم کار کردن گوش بدید و بخونید متوجه میشید که او یک کلمه رو دائم تکرار میکنه و اون اینه که ملت نفهمن ، نفهمن که چه مذاکراتی میکنیم ، نفهمن که چه تصمیماتی گرفتیم ، نفهمن که چه توافقاتی صورت گرفته و ... .
در تمام ۳۵ سال گذشته هم همینجوری بوده ، ینی مثلاً این حکومت سری و مخفیانه با آمریکائیها مذاکره میکنه ، توافق میکنه ، با اسرائیل کاملاً سری و پنهانی مذاکره میکنه و ما ملت مدتها و بعضاً سالها بعد متوجه میشیم ، این جماعت هم یک دولت تشکیل دادن که قراره از طرف شما ملت با دنیا حرف بزنه ، امتیازاتی بده ، قول بگیره که به حکومت میرسوننش ، هست و نیست شما ملت رو معامله میکنه ، اما قرار نیست شما بدونید رئیس این دولت کیه ؟ وزراش کیا هستند ؟ قراره چه اهدافی رو دنبال کنه ؟
این جماعت تا این لحظه تشخیصشون این بوده که شعور و درک و فهم شما ملت تا این حد قد میده که بفهمید یک دولتی در خارج از ایران تشکیل شده به نام دولت در تبعید ایران که دارای آرم و لوگو هم هست و بیشترش در حال حاضر صلاح نیست که شما ملت بدونید چون شعور و فهمتون به اندازه شهرام همایون و فرزانه روستایی نمیرسه .
داستان بردهدارهای قدیم و جدید :
تاریخ به روایت من ؛
خدمتتون عرض کنم که اگر از شما بپرسن که جنگهای داخلی آمریکا چرا و چگونه آغاز شد ، پاسخ ۹۹.۹۹٪ شمایی که ادعای تاریخ دونیتون میشه با قاطعیت و اطمینان این خواهد بود که :
وقتی جناب حضرت پرزیدنت آبراهام لینکلن قَدَسَالله به مقام پرزیدنتی ایالات متحده انتخاب شدند ، قانون لغو بردهداری رو امضاء کردند و چون ایالات جنوبی مخالف لغو بردهداری بودند از اتحادیه ایالات متحده خارج و اعلام استقلال کردند و برای همین جنگ شروع شد .
در حالی که کل این توضیحات حتی ۰.۰۵٪ واقعیت جنگ داخلی هم نبوده و نیست . درواقع فاتحان قانون رو اونجوری که دلشون خواست نوشتن ، هرچند که در این فقره دروغ ننوشتن و تاریخ رو صادقانه نوشتن ، فقط نقطه گذاریهاشون و تاکیداتشون منطبق بر واقعیت نبوده .
درواقع علل واقعی جنگهای داخلی آمریکا اصلاً مسئله سیاهان و بردهداری نبود . داستان چیز دیگری بود که به ابراهام لینکلن ارث رسید و آبراهام لینکلن وقتی دید که بحران داره اوج میگیره ، به ایالات جنوبی اخطار داد که اگر زیادی برسر مواضعتون اصرار کنید ، من هم قانونی را میبرم مجلس که بردهداری رو ملغی میکنه تا به این ترتیب ضربه سنگینی به اقتصاد شما جنوبیهای دهاتی گرهگوری بخوره .
خوب میدونم که هنوز تعداد مونگول وعقب افتادهای که حتی واضحات رو نمیفهمند و مجبوری براشون شرح و بسط کنی تا سادهترین مطالب رو بفهمند خیلی خیلی زیاده .
پس باید توجه اون دسته از عقب افتادههای
۱.
عزیز رو به این نکته جلب کنم که :
نه ایالات جنوبی و نه ایالات شمالی دعوایی سر بردهداری نداشتند . دعوا سر ی چیز دیگه بود و در ابتدای کار آبراهام لینکلن اومد برای مجازات اقتصادی جنوبیها و ایجاد اغتشاش در ایالات جنوبی و به هم زدن اتحاد ۱۱ ایالت موئتلفه استقلال خواه بر علیه شمالیها ، این حرف رو پروند که بردهداری رو ملغی خواهد کرد .
و اتفاقاً بردهداری رو هم ملغی نکرد مگر تا اندکی پیش از نبرد معروف #گتیزبورک (اگه یادم مونده باشه)
پس علت واقعی اختلافات و مشاجرات که با شروع ریاست جمهوری لینکلن منجر به جداشدن ۱۱ ایالت از آمریکا شد چه بود ؟
داستان برمیگرده به چند دهه پیش و حدودای سالهای ۱۸۲۵ به بعد .
۲.
در ایالات شمالی ، حرف سر این بود که باید
مرزها ، کار و بازار آزاد و باز مطلق باشند ، تعرفههای گمرکی بالا برای حمایت از تولیدکنندگان تصویب بشه ، و یک بانک سراسری برای ایالات متحد تاسیس بشه . و منافع بردهداران درست نقطهٔ مقابل و در تضاد با اینها بود .
و نخبگان جنوبی به لینکلن و جمهوریخواهان همچون سد و مانعی برای روش زندگی خوشایند و پررونق خودشان در آینده نگاه میکردند .
خوب ، همین الان و در سال ۲۰۲۴ هم میبینید که عیناً همین اختلافات قدیمی در دعوای ترامپ و بایدن داره خودش رونشون میده .
خیلی ساده که بخام براتون بگم ، اصل قضیه این بود که شمالیها میگفتن که جنوبیهای دهاتی خیلی خیلی عقب افتاده هستند و بلکل برده داری بلد نیستند .
درواقع ، خوب که حساب کتاب کنید ، متوجه میشید که حق با شمالیها بوده چرا که بردهداری به سبک جنوبیها ، هزینههاش خیلی بالا بود و تهش چیزی برای بردهدار باقی نمیگذاشت .
و این چیزی بود که بردهداران جنوبی متوجهش نمیشدن یا نمیخواستن بفهمند .
چرا ؟
همه صداش میکردن #خانم_باشی ، اسمش باشی نبودا ، صداش میکردن باشی .
بنده خدا ۱۲ سالش بود که شاه ۵۷ ساله دیدش و همون موقع از پدرش که باغبون امین اقدس در کاخ اقدسیه بود خواستگاریش کرد و خانم باشی شد زن صیغهای شاه .
از همون موقع هم همه در دربار صداش میکردن دختر باغبان باشی و به مرور زمان کلمات «دختر» و «باغبان» رو فاکتور گرفتن و شد #باشی .
خلاصه که قبله عالم دخترک رو صیغه کرد و دست بچه رو گرفت و رفت تو اندرونی و کل مملکت رو ول کرد به امون خدا .
اما به گزارش لرد کُرزُن در اون ایام کفگیر شاه حسابی خورده بود به ته دیگ و دیگه آه در بساط نداشت .
۱.
کرزن نوشته که ناصرالدینشاه عادت داشت همیشه در اندرونی حداقل ۴ تا ۵ میلیون تومن پول داشت که دست امین اقدس ، امین شاه بوده . اما پس از سفر سوم شاه به فرنگ ، شاه فهمید که کلاً عمرش رو به هدر داده و اصلاً جوونی نکرده .
این بود که به راهنمایی میرزا علی اصغرخان اتابک دستهای وارد دربار شدند که شدند مهمان دائمی شبهای جمعه شاه .
کار این جماعت هم این بود که هر شب جمعه خدمت قبله عالم میرسیدند که از سر شب میزدن و میرقصیدن و شراب و جوج میزدن بر بدن و در انتهای شب مشغول سکس دسته جمعی (اورجی پارتی) میشدن تا صبح و صبح روز بعد این دسته پس از دریافت مبلغی کلان , از خدمت شاه شیعهٔ اسلام پناه مرخص میشدند .
۲.
القصه که به زودی صندوق شاه ته کشید و دیگه آهی در بساط نموند و برای پول درآوردن ، فکر مشعشعانهای به سرش زد و آن هم این بود که قبله عالم به زور بره مهمانی .
و با این ترفند شاه به زور خودش رو مهمان ی بنده خدایی میکرد و هولوپی میفتاد تو خونه طرف .
طرف هم مجبور بود پس از یک پذیرایی شاهانه ، به میمنت قدم شاهانه مبلغ کلانی هم خدمت ایشون بده . که عموماً این مبلغ کمتر از ۱۰.۰۰۰ تومن نبود .
هرچند که کار شاه به جایی کشید که در نهایت خودش رو دعوت کرد خانه یکی از خواجههای حرم که این بدبخت مجبور شد تمام دار و ندارش رو بتکونه و در نهایت تونست ۱.۰۰۰ قران پول سکه در یک صندوقچه بگذاره و تقدیم کنه و قبله عالم هم در کمال خوشحالی گفت :
خوشحالمان کردی ، مانده بودم از کجا
جنبش بابیه ، جنبشی که به دست بهائیان منحرف ، سانسور و در نهایت نابود و به دست ملایان سرکوب شد :
مقدمه :
اگر رابطه سازمان مجاهدین خلق با جمهوری اسلامی رو بعد از پیروزی فتنه ۵۷ نگاه کنید متوجه یک رابطه دوطرفه مابین آنها میشید .
و رابطه به این صورت شکل گرفت که طرفین با کوچکترین بهانهای سلاح دست گرفتن و به شدیدترین شکل ممکن شروع کردن به زدن و حذف و سلاخی همدیگه و روز به روز از کشته یکدیگر پشته میساختن .
اما ، نکته ماجرا اینه که پس از کشته شدن موسی خیابانی که یک احمق به تمام معنی بود ، و هنوز در ارمانها و رویای نجات خلقها و جامعه بدون طبقه توحیدی و تفسیر قرآن سیر میکرد ، دیگه هیچکس از رهبران و اعضاء کادر مرکزی سازمان کشته نشد .
کار تا اونجا پیش رفت که وقتی سعید شاهسوندی در عملیات مرصاد گلوله خورد و رو به مرگ بود ، با دستور مستقیم رئیس جمهور وقت (خامنهای) با پروازی ویژه به تهران منتقلش کردن ، یکی از کارکشته ترین تیمهای جراحی رو بالای سرش حاضر
۱.
کردن و با یک جراحی سخت از مرگ حتمی نجاتش دادند و حدودای ۳ سال بعد هم به دستور رهبر جدید انقلاب اسلامی ، سعید خان با فرستکلاس فرستاده شد آلمان و ی خونه هم براش خریدن و از همون سال ۱۳۷۰ تا امروز هم داره به خوشی و خنکا در آلمان زندگی و در کنارش با جمهوری اسلامی هم مبارزه میکنه .
نکته مهمتر اما ، اینه که مجاهدین خلق هم از زمان کشتن رجایی و باهنر دیگه هیچ ادعایی مبنی بر قتل رهبران و سران جمهوری اسلامی نکردن .
در واقع امر ، یک اتفاقی که افتاد این بود که در یک توافق مابین طرفین ، سران و رهبران هر دو طرف بعد از ترور و تصفیه رقیبانشون به دست یکدیگر ، در امنیت کامل جانی و مالی مجوز کشتار به پیروانشون دادن که تا میتوانند همدیگه رو به شدیدترین و خشنترین شکل ممکن سلاخی کنند .
که کردند .
حالا ، دیگه خودتون آمار بگیرید و ببینید که در تمام کشتارهای دهه ۶۰ یا اعدامهای سال ۶۷ چند نفر از مردم و هواداران و کادرهای ساده مجاهدین خلق اعدام شدند و چند نفر از رهبران و اعضاء کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق اعدام و حذف شدند ؟
۲.
تا اونجایی هم که یادم میاد ، آخرین گردن کلفتهایی هم که مجاهدین ادعا کردن ترورشون کردن ، صیادشیرازی و لاجوردی دادستان بودند .
معامله خوبیه ، طرفین داستان در یک توافق دوستانه چنان نمایشی از کشتار و خشونت برعلیه یکدیگر اجرا کردند که امروز دیگه مو لا درزش نمیره که مجاهدین دشمن خونی جمهوری اسلامی هستند و اگر ی آخوند بیفته دستشون تیکه تیکهاش میکنند ، اما واقعیت چیه ؟
واقعیت اینه که سازمان مجاهدین خلق یک شاخه برونمرزی از خود جمهوری اسلامی هستند که نه تنها از بودجه سپاه قدس استفاده میکنند ، بلکه از این پول استفاده میکنند تا هم سرپا بمونند ، هم هزینه کنند برای انحراف ملت ایران .
اما اگر فکر کردید این داستان یک داستان مدرنه و اتفاقی است که مابین آخوندها و تخم آخوندهای فوکولکراواتی به نام مجاهدین افتاده ، یا نسخه برابر اصل داستان حماس و اسرائیله باید بگم سخت در اشتباهید .
عین همین اتفاق در حدود ۱۷۰ سال پیش در ایران افتاده و در یک توافق مابین اشراف قاجار (خاندان نوری) با روحانیت وقت ، جنبشی در ایران راه افتاد که بلکل جنبش انقلابی و ضد مذهبی باب رو ابتدا سرکوب ، سپس سانسور و در نهایت برای همیشه به موزه تاریخ فرستاد .
حالا ، بعد از این مقدمه نسبتاً طولانی که مطمئنم خیلیاتون حتی زحمت خوندنش رو به خودتون ندادین ، باید بریم سر اولین توافق تاریخی مابین روحانیون و سنتگرایان ، برای نابودی جنبشی که هدفش نابودی سنتگرایان و آخوندها با یکدیگر بود .