۱. من از سالهای اول دانشجویی که با طلبه سیرجانی در اعتراض به زمینخواریهای سیرجان پیاده روی اعتراضی کردیم تا امروز حدود ۱۵ سال است درگیر پروندههای موردی زمینخواریام.
چه توسط اشخاص و چه نهاد حاکمیتی.
اگر از من بپرسند ریشه اینهمه زمینخواری در ایران چیست؟
جوابش یک کلمه است…
۲. قولنامه!
بدون شک اعتبار #قولنامه در نظام حقوقی کشور ریشه ۹۰ درصد پروندههای زمینخواری و حتی پروندههایی مثل معاملات متعارض در ایران است.
تا جایگاه #قولنامه در نظام حقوقی کشور تضعیف نشود و اعتبارش از بین نرود حداقل جلوی هشتاد نود درصد زمینخواریها را نمیشود گرفت.
۳. چرا طی سالها #قولنامه در ایران مثل خیلی از نقاط دنیا از بین نرفته و تحت رصد حاکمیت قرار نگرفته و اینهمه فساد در پی داشته است؟
اولا بخاطر نهادها و سرمایهداران و ذینفعانی که از این باگها در نظام حقوقی کشور مطلعاند و منافع عجیب در پی دارند.
دوما بخاطر یک پشتوانه محکم فقهی.
۴. یک پشتوانه محکم فقهی هست که نه ساز و کارهای نظارتی حاکمیت را میفهمد، نه در دنیای کوچکی که دارد مصادیق مفاسد بزرگی که آن نگرش فقه فردی در پی دارد را متوجه است، نه از پیشرفتها و دستآوردهای کلاهبرداران و زمینخواران مطلع است که خودش را به روز کند و نه …
به این مثال توجه کنید!
۵. به لحاظ فقهی شما معامله هزار هکتار زمین را میتوانید پشت یک پاکت سیگار نوشته باشید و حاکمیت ملزم است به شما بابت همین پاکت سند رسمی بدهد.
حتی اگر برای این هزار هکتار سند دیگری وجود داشته باشد ولی شما بتوانید اثبات کنید این پاکت سیگار متعلق به قبل از آن سند است شما مالکاید!
۶. لازم به توضیح نیست با این اعتبار #قولنامه چهها که نمیشود کرد.
ساده سازی شده یعنی اینکه چه در دادگاه و چه در اداره ثبت یا هرجای دیگر وقتی اعتبار یک پاکت سیگار در نظام حقوقی کشور به حدی است که میتواند حتی سند رسمی را ابطال کند دیگر قابل حدس است که چرا سنگ روی سنگ بند نیست.
۷. مهمتر آنکه اعتبار قولنامه به حدی است که اصلا نیاز به ثبت قبلی در هیچ سامانه حاکمیتی ندارد.
دوباره مثال بزنم؟
شما همین امروز میتوانید یک ملک یک میلیاردی سند دارتان را در دیوار آگهی کنید و در عرض ۴۸ ساعت به هزاران نفر بفروشید.
بدون اینکه هیچکدام از خریدارها بفهمند.
۸. هربار تلفن زنگ خورد گوشی را بردارید و در یک بنگاه قرار قولنامه با خریدار بگذارید.
۵۰ درصد پول را بگیرید و ۵۰ درصد را بگذارید برای سند زدن.
نه برای خریدار بینوا سامانهای وجود دارد که استعلام بگیرد و بفهمد در یک ساعت پیش در چند بنگاه دیگر با چند ده نفر دیگر قولنامه نوشتهاید.
۹. نه برای بنگاه که فقط سند و مالکیت آن به نام شما را چک میکند و قولنامه مینویسد و نه برای حاکمیت که بعدا وقتی هزار نفر مالباخته مراجعه کردند حداقل بتواند بفهمد حق را باید به چه کسی بدهد و چطور کلا باید اعمال حاکمیت کند.
کلاهبرداری و زمینخواری در ایران همینقدر ساده است.
۱۰. الغرض اینها را نوشتم که خیلی ساده بفهمید نظام #قولنامه در ایران چطور ریشه ۹۰ درصد مشکلات است.
حالا اینها در معاملات زمین و مسکن بود.
شما این بی در و پیکری در قولنامه را به معاملات خودرو و موتور و طلا و هرچیز دیگر میتوانید تسری بدهید و ببینید چه افتضاحی در کشور داریم.
۱۱. حالا میتوانید حدس بزنید هر وقت خیزی برای اعتبارزدایی از قولنامه در کشور برداشته شده چه اتفاقی افتاده است.
لابی ذینفعان در مجلس و مجمع و شورای نگهبان فعال شده است. پشتوانه فقه فردی هم مثل سد بتونی ایستاده که آقا چیزی که در شرع هست را نمیتوانیم در قانون زیر سوال ببریم و خلاص!
۱۲. پینوشت:
امروز دیدم وزیر اقتصاد دوباره برای اصلاح این وضعیت خیز برداشته و به دبیر شورای نگهبان و رئیس مجمع تشخیص نامه نوشته است.
به گمانم موضوعی به این مهمی لای انبوه خبرها بین دغدغههای زرد رسانهها و فعالان رسانهای گم بشود.
نامه را اینجا بخوانید؛
۱۳. پینوشت دو:
برای اینکه ابعاد زمینخواری در ایران را بفهمید به این فکر کنید سالانه ۵ تا #بحرین با یک #قطر و یک #کویت در ایران گم میشود.
یعنی زمینخواری در کشور به اندازه مساحت حدودی ۷ کشور.
زمینخواری سالیانه در ایران طبق اعلام رسمی مسئولین حدود ۳۳۰ هزار هکتار است.
اینجا؛
کشیدن ۴ پایه از زیر پای متهم به اعدام خیلی سخت است.
گرفتن جان یک نفر در آخرین لحظه و دیدن دست و پازدن فرد کار هرکس نیست.
خیلی وقتها حتی خانواده مقتول که درخواست قصاص دارند هم دل انجامش را ندارند.
میدانید اگر هیچ کس حاضر نباشد ۴ پایه را از زیر پای اعدامی بکشد معمولا چه میکنند؟
۲. آفرین!
درست حدس زدید.
در ایران پدیدهای هست به نام #سربازی_اجباری
یک جوان ۱۸ ساله مجبور که دو سال از عمرش گروگان است و باید در این سن به طاقت فرساترین کارهایی که هیچ شهروندی نمیتواند انجام دهد تن بدهد.
اخیرا با چند تا از سربازهایی که ۴ پایه کشیدهاند هم صحبت شدم و شوکهام!
۳. از خودکشی، افسردگی و مشکلات روانی سربازها اگر یک روز آمار شفاف دسته بندی شده اعلام شود یکی از بیشترین آمارهای خودکشی بدون شک برای همین سربازهای اجرای احکام و سربازهای سازمان زندانهاست.
این بخشهایی از #سربازی_اجباری است که برخلاف مرزبانی شما تلفاتاش را هیچوقت نمیبینید!
با تایید #فیدیلیتی_گیت سوالات جدید اینهاست؛
۱. این صد نفر چه تخم دو زردهای گذاشته بودند و تفاوتشان با سایر نماینده ها چه بوده؟
۲. چرا واگذاری از فرآیند رایج مجلس نبوده و با شرکت صوری انجام شده؟
۳. چرا باید جوری خودروی شاسی بلند واگذار میشده که حتی برخی نمایندگان هم مطلع نشوند؟
۴. در بازه اوایل ۱۴۰۰ تا اواسط ۱۴۰۱ چه اتفاقات مهمی در مجلس رخ داده؟
۵. افراد برای دریافت خودرو چطوری انتخاب میشدند و این افراد را کدام شخص در هیات رئیسه یا هرجای دیگر به آن شرکت صوری معرفی میکرده؟
۶. طراح و مبتکر این ماجرا برای دور زدن مجلس و نهادهای نظارتی چه کسی بوده است؟
۷. اسامی این ۱۰۰ نفر چه زمانی منتشر میشود تا رسانهها بتوانند با بررسی مواضعشان در بزنگاههای مهم در آن بازه زمانی بخشی از این پازل را حل کنند؟
۸. و …. ادامه سوالات را شما تکمیل کنید
با تایید ماجرای #فیدیلیتی_گیت معلوم شد از حراست تا سخنگوی هیات رئیسه مجلس در روز روشن دروغ میگویند.
نهادهای نظارتی مثل حراست یا هیات نظارت بر نمایندگان نه تنها کارکرد ندارند بلکه خودشان بخشی از باند توجیه فسادند.
در چنین ساختارهایی است که هیچ راهی به جز #افشاگری باقی نمیماند.
همین ماجرا اگر افشا نمیشد هیچوقت افکار عمومی حتی از آن مطلع نمیشد و هیات رئیسه مجلس هیچوقت بازخواست نمیشدند و این صد نماینده هم هیچ اتفاقی برایشان رخ نمیداد.
(همین الآن هم البته اتفاق خاصی رخ نخواهد داد ولی حداقل شاید با پیگیری رسانهها و انتشار اسامی صرفا رسوا بشوند)
من هم ساعتها میتوانم از مضرات افشاگری بگویم.
ولی همیشه تاکید کردهام در آسیب شناسی مقوله افشاگری از آسیب شناسی آن ساختاری که افشاگری را ناگزیر کرده غافل نشوید.
ضمن اینکه به جای نفی افشاگری فکر کنید چطور میشود افشاگری را برای ورود به اصلاحات ساختاری بکار گرفت.
۱. بعنوان پیشنهاد به جای این کارها برای بحث خودرو رسما در مجلس درخواست #رفراندوم بدهید تا از مردم ایران پرسیده شود بعد از چند دهه اصلا دوست دارند این مملکت خودروی ملی داشته باشد یا نه؟
برای تمرین به اجرا گذاشتن اصول قانون اساسی هم موضوع خودرو شروع خوبی است.
۲. راه بهتری از مچ انداختن با مافیای خودرو در پستوهای این شورا و آن کمیسیون و آن یکی شورای عالی است.
پراید ۳۰۰ میلیونی برای شروع خوبست چون مثل حجاب حکم خدا نیست که حدود و ثغورش خیلی اختلافی باشد، و هم خیلی تحلیلی و تخصصی و پیچیده نیست که مردم فهم کلی از موضوعش نداشته باشند.
۳. اینجوری صدای کسانی که میگویند از ابتدا به جای خودروسازی باید سراغ صنعت قطعه سازی میرفتیم یا بخاطر دست بالایی که در پتروشیمی داریم باید از ابتدا در صنعت لاستیک سرمایه گذاری میکردیم و مهمترین برندهای خودروسازی را به لاستیک ایران وابسته میکردیم یا… هم بهتر شنیده میشود.
۱. اینکه در هیچ جای دنیا برای “همه” مسائل همه پرسی برگزار نمیکنند گزاره درستی است. منطقی هم هست.
ولی سوال این بود که چرا در این جای دنیا علی رغم تاکید قانون اساسی در چند دهه گذشته برای “هیچ” مسالهای از #رفراندوم استفاده نشده است.
بین آن همه و این هیچ یک دنیا فاصله است!
۲. اینکه مسائل تخصصی را نمیشود به رای عمومی گذاشت هم منطقی است.
تحلیل تخصصی نداشتن توده مردم هم درست است.
فقط سوال این بود هیچ چالش و مسالهای در چند دهه گذشته نداشتهایم که سواد تحلیلی و تخصصی نخواهد که بتوان از ظرفیت #رفراندوم قانون اساسی برای تعیین تکلیف موضوع استفاده کرد؟
۳. من تازه فرصت کردم متن صحبتهای تشکلهای دانشجویی جلوی رهبری را بخوانم.
متن بچههای #جنبش_عدالتخواه چقدر استخواندار و محکم بود.
متن کاملاش را ۵ دقیقه وقت بگذارید اینجا بخوانید؛
#اعترافات_من
۱. من هنوز، این ویدئو را که میبینم حسرت میخورم.
نه ایلان ماکس تلفظ کردن ایلان ماسک مهم است.
نه اینکه پیشگویی میکند ایلان ماکس رئیس جمهور آمریکا خواهد شد بدون اینکه بداند ایلان ماسک متولد آفریقاست و طبق قانون اصلا امکان کاندید شدن در انتخابات آمریکا را هم ندارد.
۲. مهم اینست فکر کنیم ایشان امام جماعت ساده یک مسجد نیست که حالا قبل از منبر چند دقیقه سرچ کرده و یک گاف داده باشد.
رئیس دستگاه اطلاعاتی مملکت است و قریب دو دهه تصمیماتش بخشی از تقدیر ما و خیلی از جوانهای این مملکت را رقم زده و حالا این سطح پرت بودناش از قضایاست.
۳. بعد از سالها از پشت پرده بیرون آمده است. چند تا مسجد و دانشگاه سخنرانی کرده و حجم گاف و سطح فهم و اطلاعات و ادبیات و درکی که دارد وحشتناک است.
دارم به چند هزار میلیارد بودجه که این سالها امثال این آدم برایش تصمیم گرفتند فکر میکنم. به ایرانی که مقدراتش دست امثال ایشان افتاد.