امروز همین که نت وصل شد در خبرها خواندم بانکها ۱۶۲ هزار میلیارد تومان وام به کارکنان خودشان دادهاند.
اعصاب و روانم به هم ریخت.
به بخش خبر خوب خبرگزاری فارس سر زدم، مقداری کتاب صعود ۴۰ ساله تورق کردم و سخنرانی آقای طائب در مورد جنگ ترکیبی دشمن را گوش دادم.
الحمدلله آرام شدم.
در بخش #خبر_خوب خبرگزاری فارس از پیرزن ۱۰۷ ساله تهرانی و پختن آش نذری درخوابگاه خواندم.
درد ۱۶۲ هزار میلیارد به کلی فراموشم شد.
خدا را بخاطر نعمت سپاه شکر کردم که چنین رسانهای با پول نفت ایجاد کرد و کمک کرد که مرعوب جنگ روانی دشمن نشدم.
جنگ ترکیبی پیچیدهای را از سر گذراندم.
صبح تا شب درگیر مطالبیام که مستاجرها دارند از افزایش عجیب و غریب کرایه خانه مینویسند و اینکه هیچکس کاری نمیکند.
امروز یک روزنامه جوان هم خریدم.
دیدم تیتر زده مردم متدین توقع حقی دارند.
مطلب را خواندم در مورد حجاب بود.
دوباره خدا را بخاطر سپاه و این رسانههایش شکر کردم.
در خبرها دیدم ۲۰ میلیون ایرانی از همه چیز محرومند.
شک نداشتم آمارسازی رسانههای معاند برای زیر سوال بردن دست آوردهای انقلاب است.
متاسفانه گوینده از اعضای ارشد بیت رهبری و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.
یعنی حدود یک چهارم جمعیت مردم ایران در فقر مطلق!
زیر خطر فقر نه، در فقر مطلق.
با این کارنامه از ادامه این وضعیت و نحوه حکمرانی در کشور ناامید شدم.
بعد فهمیدم مشکلم از بیسوادی در مطالبه گری است و دستگاه محاسباتی در عدالتخواهی امید آفرین ندارم.
کتاب مدیرعامل موسسه همشهری را خریدم.
فهمیدم اگر شهر سقوط کرد ایمانم نباید سقوط کند.
دوباره آرام شدم.
«در صورتیکه #وحید_اشتری از عملکرد گذشته خود اظهار پشیمانی کند برخورد با وی را تعلیق کنیم؟»
رفتم اسنادی که منافقین دیروز هک کرده و منتشر کردهاند را بخوانم با این مواجه شدم.
ظاهرا این دستور جلسه محرمانه یک نهاد امنیتی بوده است.
(انتشار این اسناد جرم است. خودتان پیدا کنید بخوانید)
داخل پرانتز جلوی صورتجلسه نوشته (یک هفته)
یعنی ظاهرا حاضرین جلسه که طبق اسامی بزرگان امنیتی مملکتند و برخی هنوز سرکارند یک هفته رفتهاند به این موضوع فکر کنند و بعد به جمع بندی برسند که حالا بعد از اظهار پشیمانی وحید موافقند برخورد با ما تعلیق بشود یا نه!
خیلی احساس شرمندگی کردم.
از این سطح دغدغه و فهم بالاترین مقامات امنیتی کشور که وسط اینهمه مساله و مشکل در این مملکت دور یک میز نشستهاند با هم فکر کردهاند که بعد از اظهار پشیمانی ما چه واکنشی نشان بدهند و تازه به جمع بندی هم نرسیدهاند یک هفته هم مهلت برای فکر کردن گرفتهاند واقعا غصه خوردم.
فقط نفهمیدم دقیقا از چه چیزی باید اظهار پشیمانی کنیم؟
از اینکه پرسیدیم چرا این آدمهای نوکیسه که بر سرنوشت این مملکت حاکم کردید با چفیه برای مردم از تولید ملی میگویند ولی خودشان حتی کالسکه و پستونک نوه به دنیا نیامده را هم از ایران نمیخرند؟
یا اعلام پشیمانی کنیم که چرا سوال پرسیدیم خیریه بازی رئیس دستگاه امنیتی کشور با متهمان بزرگترین فساد تاریخ انقلاب (هولدینگ یاس) چه موضوعیتی داشته و در آن خیریه چه خبر بوده است؟
یا از اینکه گفتیم چرا جوان ۲۰ ساله شهرستانی و بی کس و کار کشور را بستند به صندلی و سیلی توی صورتش زدند؟
سه سال است درگیر دادگاه و دادسرا هستم.
قصه از کجا شروع شد؟
از آنجا که یک جوان کتک خورده از ته بابل زنگ زد و پشت تلفن هق هق گریه میکرد.
بغض کردم.
نوشتم دو سال از عمر جوان مملکت را با یک رسم منسوخ صدساله بیگاری میگیرید دیگر چرا ضرب و شتماش میکنید؟
الآن ابراز ندامت کنم؟ از چی؟
برای نوشتن از سیلی و سرباز و سیسمونی و ساخت و ساز عروس و داماد و نوه و سوال از تولههای بزرگواران اظهار پشیمانی کنیم؟
واقعا فکر میکنید با این وضع مملکت داری که یک رقم بی صاحبیاش ۱۶۲ هزار میلیارد تومان وام است افق روشنی پیش رویتان است؟
دور یک میز که مینشینید واقعا فکر میکنید تنها مشکل کشور مائیم و با خبرهای خوب فارس و کتاب عدالتخواهی امید آفرین و سخنرانی جنگ ترکیبی طائب همه مسائل حل است و ان شاا… از این گردنه تاریخی هم طبق معمول عبور خواهیم کرد.
هیچ عاقلی در آن جمع نیست که یک تشر بزند بلکه از خواب بپرید؟
در این دورهمیهای تان یک نفر نیست بگوید برای بی دین کردن مردم یک مملکت آنهم مملکتی که آقای علم الهدی و خاتمی و امثالهم منبر هفتگی ثابت دارند اصلا نیاز به جنگ ترکیبی و ایران اینترنشنال و بی بی سی و راه انداختن شبکه پورن و امثالهم نیست.
تورم ۷۰ درصدی و باقی مسائل هم پیشکش!
شما برای همه دختران دبیرستانی مشهد حضور در نماز جمعه را اجباری کنید.
۶ ماه مداوم پای دغدغههای آقای علم الهدی بنشانید.
بعد از ۶ ماه اگر سوزنی دین و اعتقاد برای شان باقی ماند بعد برای باقی مملکت نسخه بپیچید.
هیچ نیازی هم به مسیح علینژاد و ساسی مانکن و جنگ فرهنگی و امثالهم نیست.
من بعنوان یک (ان شاا…) بچه مذهبی و حزب اللهی خدا را شاکرم که در این مملکت جمعیت جدیای به نماز جمعه نمیروند.
که اگر میرفت با این سطح دغدغهها و سطح فهم عمده ائمه جمعه که تازه اینهایی که اسم بردم چهرهترهایشان اند بدون برای کسی دین و ایمان باقی نمیماند.
من خودم ساعتها پای همین سخنرانیهای نفوذ و جنگ ترکیبی و نقش منافقین و امثالهم نشستهام.
عمدهاش آدرس غلط برای حزب اللهیهاست که سولات اصلی را نپرسند.
نه از نهادهای دینی، نه از نهادهای اقتصادی، نه از نهادهای امنیتی، نه از نهادهای زیر مجموعه رهبری، نه از هیچ جای دیگر…
در مملکتی که طبق آمار ۴ میلیون جوان لنگ در هوای بلاتکلیف به اسم غایب از سربازی دارد که بخاطر محرومیت از همه چیز مثل بمب ساعتیاند وسط بحبوحه اعتراضات نشستهاند دور هم که اشتری از پیگیری #سربازی_اجباری اگر ابراز ندامت کرد بپذیریم یا نه؟ (یک هفته مهلت)
آدم بیکارتر از این میشود؟
در مملکتی که مردم هر روز از خواب بلند شوند پیچ رادیو را روشن کنند خبر ۱۶۲ هزار میلیارد وام میشوند پیچ رادیو را ببندند تلویزیون را روشن کنند عضو بیت رهبری را میبینند که دارد خبر ۲۰ میلیون فقیر مطلق را میدهد شما اصلا نیاز به اشتری یک لاقبا دارید که سیاه نمایی بکند یا نکند؟
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱. من از سالهای اول دانشجویی که با طلبه سیرجانی در اعتراض به زمینخواریهای سیرجان پیاده روی اعتراضی کردیم تا امروز حدود ۱۵ سال است درگیر پروندههای موردی زمینخواریام.
چه توسط اشخاص و چه نهاد حاکمیتی.
اگر از من بپرسند ریشه اینهمه زمینخواری در ایران چیست؟
جوابش یک کلمه است…
۲. قولنامه!
بدون شک اعتبار #قولنامه در نظام حقوقی کشور ریشه ۹۰ درصد پروندههای زمینخواری و حتی پروندههایی مثل معاملات متعارض در ایران است.
تا جایگاه #قولنامه در نظام حقوقی کشور تضعیف نشود و اعتبارش از بین نرود حداقل جلوی هشتاد نود درصد زمینخواریها را نمیشود گرفت.
۳. چرا طی سالها #قولنامه در ایران مثل خیلی از نقاط دنیا از بین نرفته و تحت رصد حاکمیت قرار نگرفته و اینهمه فساد در پی داشته است؟
اولا بخاطر نهادها و سرمایهداران و ذینفعانی که از این باگها در نظام حقوقی کشور مطلعاند و منافع عجیب در پی دارند.
دوما بخاطر یک پشتوانه محکم فقهی.
کشیدن ۴ پایه از زیر پای متهم به اعدام خیلی سخت است.
گرفتن جان یک نفر در آخرین لحظه و دیدن دست و پازدن فرد کار هرکس نیست.
خیلی وقتها حتی خانواده مقتول که درخواست قصاص دارند هم دل انجامش را ندارند.
میدانید اگر هیچ کس حاضر نباشد ۴ پایه را از زیر پای اعدامی بکشد معمولا چه میکنند؟
۲. آفرین!
درست حدس زدید.
در ایران پدیدهای هست به نام #سربازی_اجباری
یک جوان ۱۸ ساله مجبور که دو سال از عمرش گروگان است و باید در این سن به طاقت فرساترین کارهایی که هیچ شهروندی نمیتواند انجام دهد تن بدهد.
اخیرا با چند تا از سربازهایی که ۴ پایه کشیدهاند هم صحبت شدم و شوکهام!
۳. از خودکشی، افسردگی و مشکلات روانی سربازها اگر یک روز آمار شفاف دسته بندی شده اعلام شود یکی از بیشترین آمارهای خودکشی بدون شک برای همین سربازهای اجرای احکام و سربازهای سازمان زندانهاست.
این بخشهایی از #سربازی_اجباری است که برخلاف مرزبانی شما تلفاتاش را هیچوقت نمیبینید!
با تایید #فیدیلیتی_گیت سوالات جدید اینهاست؛
۱. این صد نفر چه تخم دو زردهای گذاشته بودند و تفاوتشان با سایر نماینده ها چه بوده؟
۲. چرا واگذاری از فرآیند رایج مجلس نبوده و با شرکت صوری انجام شده؟
۳. چرا باید جوری خودروی شاسی بلند واگذار میشده که حتی برخی نمایندگان هم مطلع نشوند؟
۴. در بازه اوایل ۱۴۰۰ تا اواسط ۱۴۰۱ چه اتفاقات مهمی در مجلس رخ داده؟
۵. افراد برای دریافت خودرو چطوری انتخاب میشدند و این افراد را کدام شخص در هیات رئیسه یا هرجای دیگر به آن شرکت صوری معرفی میکرده؟
۶. طراح و مبتکر این ماجرا برای دور زدن مجلس و نهادهای نظارتی چه کسی بوده است؟
۷. اسامی این ۱۰۰ نفر چه زمانی منتشر میشود تا رسانهها بتوانند با بررسی مواضعشان در بزنگاههای مهم در آن بازه زمانی بخشی از این پازل را حل کنند؟
۸. و …. ادامه سوالات را شما تکمیل کنید
با تایید ماجرای #فیدیلیتی_گیت معلوم شد از حراست تا سخنگوی هیات رئیسه مجلس در روز روشن دروغ میگویند.
نهادهای نظارتی مثل حراست یا هیات نظارت بر نمایندگان نه تنها کارکرد ندارند بلکه خودشان بخشی از باند توجیه فسادند.
در چنین ساختارهایی است که هیچ راهی به جز #افشاگری باقی نمیماند.
همین ماجرا اگر افشا نمیشد هیچوقت افکار عمومی حتی از آن مطلع نمیشد و هیات رئیسه مجلس هیچوقت بازخواست نمیشدند و این صد نماینده هم هیچ اتفاقی برایشان رخ نمیداد.
(همین الآن هم البته اتفاق خاصی رخ نخواهد داد ولی حداقل شاید با پیگیری رسانهها و انتشار اسامی صرفا رسوا بشوند)
من هم ساعتها میتوانم از مضرات افشاگری بگویم.
ولی همیشه تاکید کردهام در آسیب شناسی مقوله افشاگری از آسیب شناسی آن ساختاری که افشاگری را ناگزیر کرده غافل نشوید.
ضمن اینکه به جای نفی افشاگری فکر کنید چطور میشود افشاگری را برای ورود به اصلاحات ساختاری بکار گرفت.
۱. بعنوان پیشنهاد به جای این کارها برای بحث خودرو رسما در مجلس درخواست #رفراندوم بدهید تا از مردم ایران پرسیده شود بعد از چند دهه اصلا دوست دارند این مملکت خودروی ملی داشته باشد یا نه؟
برای تمرین به اجرا گذاشتن اصول قانون اساسی هم موضوع خودرو شروع خوبی است.
۲. راه بهتری از مچ انداختن با مافیای خودرو در پستوهای این شورا و آن کمیسیون و آن یکی شورای عالی است.
پراید ۳۰۰ میلیونی برای شروع خوبست چون مثل حجاب حکم خدا نیست که حدود و ثغورش خیلی اختلافی باشد، و هم خیلی تحلیلی و تخصصی و پیچیده نیست که مردم فهم کلی از موضوعش نداشته باشند.
۳. اینجوری صدای کسانی که میگویند از ابتدا به جای خودروسازی باید سراغ صنعت قطعه سازی میرفتیم یا بخاطر دست بالایی که در پتروشیمی داریم باید از ابتدا در صنعت لاستیک سرمایه گذاری میکردیم و مهمترین برندهای خودروسازی را به لاستیک ایران وابسته میکردیم یا… هم بهتر شنیده میشود.
۱. اینکه در هیچ جای دنیا برای “همه” مسائل همه پرسی برگزار نمیکنند گزاره درستی است. منطقی هم هست.
ولی سوال این بود که چرا در این جای دنیا علی رغم تاکید قانون اساسی در چند دهه گذشته برای “هیچ” مسالهای از #رفراندوم استفاده نشده است.
بین آن همه و این هیچ یک دنیا فاصله است!
۲. اینکه مسائل تخصصی را نمیشود به رای عمومی گذاشت هم منطقی است.
تحلیل تخصصی نداشتن توده مردم هم درست است.
فقط سوال این بود هیچ چالش و مسالهای در چند دهه گذشته نداشتهایم که سواد تحلیلی و تخصصی نخواهد که بتوان از ظرفیت #رفراندوم قانون اساسی برای تعیین تکلیف موضوع استفاده کرد؟
۳. من تازه فرصت کردم متن صحبتهای تشکلهای دانشجویی جلوی رهبری را بخوانم.
متن بچههای #جنبش_عدالتخواه چقدر استخواندار و محکم بود.
متن کاملاش را ۵ دقیقه وقت بگذارید اینجا بخوانید؛