بارها توی زندگی ما میخوایم یه ارتباطی رو آغاز کنیم با یه استاد موقع اپلای، یا یه منیجر کاری شرکت آینده، یا حتی یه «کراش». اما برامون خیلی کار سختیه و نمیدونیم از کجا شروع کنیم.
پیشنوشت. این نکات برای پیام به یه کراش اینترنتی نوشته شده، اما با کمی تغییر درمورد خارج از اینترنت یا کار یا دانشگاه و استاد هم میتونه استفاده بشه. چون کلیّت داستان همینه -- تلاشهایی که سخته و دستمون نمیره بکنیم، چرا که ممکنه ریجکت بشیم و دردناک باشه!
۱. هیچچیز جای صحبت واضح/clear communication رو نمیگیره. آره نخ دادن و سیگنال و خودش بفهمه و فلان و اینا مهیجه، اما از اینا رابطه بالغانه در نمیاد و تهش ۹۰٪ رابطه میخواد پر از فرضیه و تحلیلهای غیرواقعی درون جمجمه و بازیهای یهنفره باشه.
پس برو قشنگ و مؤدب بگو. فوقش میگه نه!
۲. اگه جواب نداد سه روز یا یک هفته بعد پیام دوم رو بزن. شاید واقعاً ندیده یا یادش رفته. و بگو «میدونم سرتون خیلی شلوغه. گفتم شانس خودم رو باز امتحان کنم!»
و حتی یک هفته بعد از پیام دوم، سومی رو هم بزن و بگو «این آخرین پیام منه که مزاحم نشم. اما اگه جوابی بدین خیلی خوشحال میشم!»
۳. طوری درخواست کن که اجازه داشته باشه بتونه راحت نه بگه -- نه خیلی شل و ملتمسانه بگو، نه خیلی سفت و تحکّمی. و فشار هم نده الکی و اصرار خیلی زیاد نکن.
چون هم زیادی پایین به بالا بودن و هم زیادی بالا به پایین بودن، یه زنگ خطر، رِد فِلَگ یا تِرنآف هست برای خیلی از آدمها.
۴. اگه گفت نه، تو آدم بد یا کمی نیستی. بلکه خیلی محتمله که سلیقه یا شرایط جور نیست. و بلوغ ینی بپذیری تو حداکثر ۵۰٪ رابطه هستی و حتی اگه تو اون نیمهی خودت بخوای ۲۰۰٪ هم باشی، بازم ۵۰٪ای!
پس بپذیر با همه تلاشت ممکنه ریجکت بشی. و این ذاتت رو تارگت نمیکنه!
۵. بپذیر که آدما اغلب یه سری خواستهها و پیششرطهایی دارن که ربطی به تو نداره و از قبل تعیین شده. مثلاً شاید لانگدیستنس نخواد اصن، یا داره دیت میکنه الردی، یا تو رابطهس. پس مجدد بهخودت نگیر. و گفتنِ تو هیچ ضرری نداره!
ضمناً ممکنه هیچ توضیحی نشنوی. سخته، ولی باید کنار بیای.
۶. اگه میترسی پسفردا بره به بقیه بگه که تو بهش پیام دادهای، ینی نه به اون و اینکه آدم خوبیه مطمئن هستی، نه از خودت و تقاضات کاملاً و قلباً مطمئنی. و این ینی احتمال داره که یا داری کار خلافی میکنی یا کلّ داستان یه هوس فوریه بیشتر تا انگیزه و خواستِ امتحان کردن یک رابطه سالم.
۷. اگه میترسی غرورت له بشه با جواب نشنیدن یا نه شنیدن، ینی هم غرورت زیادی بزرگه و همهجا هست، هم غرورت زیادی شکنندهس و آسیبپذیر. و در هر دو حالت احتمالاً هنوز آمادهی یه رابطه سالم نیستی و لازمه بیشتر رو خودت کار کنی و با خودت راحت باشی.
۸. اگه تازه پیداش کردهای و خیلی سریع و با یه عکس و ۴ تا توییت کراش زدهای، از شوقش لذت ببر! ولی بدون که غیرممکنه که تمام ۵۰ تا بُعدِ طرف رو بشناسی. و یحتمل ۲ تاش رو دیدهای و ۴۸ تاش رو داری بهخودت خوشبینانه امید میدی و جاهای خالی رو با رؤیا پر میکنی.
۹. شجاعت و جسارت در کنار احترام خصلتهای قشنگین و نشون دادنش هم اغلب زیبا. اگه طرف اینا رو بهشون بتوپه یا تحقیر کنه، احتمالاً اون آدم آمادهی رابطه نیست. پس چه بهتر که زودتر خودت بشناسیش و اگه آدم مناسبی نیست زودتر بادکنک رؤیاهات بترکه زودتر بری پی کارت!
۱۱. اگه عاشقِ خودِ «کراش زدن» هستی (و نه ساخت و نگهداری یک رابطه) به هر دلیلی، انتخاب خودته. اما با خودت روراست باش. و سعی کن کسی رو هم آگاهانه اذیت نکنی یا وقتی فهمیدی داره اذیت میشه عذرخواهی کنی و فاصله بگیری.
۱۲. نهِ واضح یعنی نه. (No Means No)
اگه فک میکنی داره میگه «نه = بیشتر تلاش کن و نازم رو بکش» و تو هم داری با همون فرمون تلاش میکنی، یعنی نه اون برای آشنایی و رابطه بالغانه آمادهس، نه تو حریم، بودجه، شناخت و ارزشهای شخصی دقیقی واس خودت داری احتمالاً.
۱۳. سعی کن چیزی برای ارائه داشته باشی. لازم نیست ویترینت بسیط باشه، اما یه چیزی باشه (ولو خودت مختصر بگی.)
چون اگه تو خودت رو میشناسی اون نمیشناسه! و این اجازه رو بده که شاید یه سری ارزشهای تو (مثل هر روز باشگاه و هر هفته کوه رفتن/نرفتن) برای اون هم مهم باشه اما در جهت عکس!
۱۴. بیقراری و ناشکیبایی قشنگ نیست. اما هرچهزودتر تکلیفت مشخص شه، به نفع خودته که زودتر عبور کنی. واسه همین برای هر مرحله یه ددلاین بذار.
مثلاً حداکثر سه بار پیام هر هفته. و اگه جواب نداد ینی کاملاً کنکل میباشد و لطفاً عبور کنید! (= نه. دلیل هم نداره. تو بد نیستی. بپذیر. برو)
۱۵. برخورد اولیه (first impression) خیلی مهمه. سعی کن بهزور نخوای طرف رو ایمپرس کنی و روی طبل علاقه هم زیاد نکوب! بلکه سعی کن نشون بدی که آدم صبور، محترم، قابل اعتماد، خوشمشرب، و امنی هستی.
خوبه پیام اول رو به چند تا رفیق خیلی امن هم بدی بخونن قبلش.
۱۶. نهایتاً: خودت باش و بدون اگه بهنظر خودت آدم خوبی هستی و در مسیر رشد و مراقبت از سلامت جسمی و روانی خودتی، احتمالاً ۹۰٪ الباقی داستان صرفاً یک «بازی سلیقه»س. و ابداً درست و غلطی در کار نیست و ریجکشن رو نباید بدِ مطلق بدونی و بذاری بره تو ذاتت.
آدما متفاوتن! این رو بپذیر.
بلوغ یعنی به اون هم حق بدی که هم تفاوت سلیقه داشته باشه، هم اگه خواست براش این تفاوتها مهم باشن.
دمت هم گرم. شجاع باش. خودت رو هم دوست داشته باش و بهخودت اعتماد داشته باش. زندگی رو هم جسورانه زندگی کن تا در راه رسیدن به خواستههات هرگز خودت بزرگترین مانع و مسبب حسرت نباشی! 🙌
پ.ن.۱. دختر و پسر نداره؛ و بحثش بهنظر من نیازی نداره جنسیتی باشه (علیرغم آموزشها و فرهنگمون).
پ.ن.۲. مختصر باش و قصه حسین کرد از همون اول نگو. چون گاهی این خوندن یه چیزای اضافیه که ممکنه طرف رو پشیمون کنه از جواب دادن، نه نخوندن! و خوبه کنجکاو بمونه که جواب اول رو بده. :)
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
وقتی آدم چندین پله رشد فردی میکنه و به رابطههای گذشته فکر میکنه حسهای مختلفی میگیره:
۱. شرم: که چهقد ناپخته بود و رفتارهای بدی داشته
۲. موفقیت: که اینقدر رشد کرده
۳. دحسرت: که اگه زودتر پخته شده بود شاید خیلی چیزا متفاوت میبود
۴. دوست داشته شدن: که ... 👇
... حتی اون ورژن ناکاملش رو هم آدمهای قبلی دوست داشته بودهان و پذیرفته بودهان
۵. ترس: که نکنه (و یحتمل) صد پله جلوتر هم به پلهی امروز همچین اختلاف نگاه و حسرتی باشه. خصوصاً وقتی نمیدونیم امروز باید کدوم دکمه رو (که صد پله جلوتر میفهمیمش) فشار بدیم و خود این کمی استرسزاس.
۶. تردید و امید: که خب اگه اون آدمِ گذشته همین الآن باشه و بیاد و منو ببینه، شاید بتونیم با هم بیشتر و بهتر رابطه رو دوباره بسازیمش، چون خیلی از مسائل و مشکلات از سمت من که خیلی حل شده و رشد کردهم!
دقیقاً همین مورد ۶ رو یه ترمز دستی بکشیم با اجازه... عییییییییییع!
اگه واژه انگلیسی میگین:
۱. سکس کردن عجیبه. «سکس داشتن» (we had sex) رایجه.
۲. پلی دادن عجیبه. «پلی کردن» (we did play) رایجه.
۳. ویزا شدن عجیبه. «ویزا گرفتن» رایجه. (ویزا یه سنده. اون got ینی گرفتن، نه شدن.)
۴. تافل گرفتن عجیبه. «تافل دادن» رایجه. (TOEFL یه آزمونه، نه یه مدرک.) twitter.com/i/web/status/1…
راجع به تافل نکته بامزه اینه که فعلهای «آزمون» در فارسی و انگلیسی برعکسن: تو فارسی دانشآموز امتحان «میده» و معلم «میگیره». تو انگلیسی فعل دانشآموز take هست و فعل معلم give!
خلاصه I took the TOEFL exam درسته. و فارسی take هم «گرفتن»ه. اما استعمال عجیبش وقتیه که انگار مدرکه.
پ.ن. سایر موارد با تشکر از کامنتها:
۵. اپلای شدن یا گرفتن عجیبه. «اپلای کردن» خیلی رایجتره.
۶. جمله I am agree غلطه. درستش I agree هست فقط.
۷. «من الآن خیلی هم ریلکس ام» در واقع باید «ریلکسد ام» (اسم) باشه.
۸. یه اتوبان ۴ تا لِین/Lane داره نه لاین. «بنداز لِینِ سبقت» درسته.
سال ۸۶ که تهران تو یه ۳۰متری تنها زندگی میکردم یهبار ساعت ۱۱:۳۰شب خیلی خوابم میومد ولی خیلی گشنهم هم بود. یه کنسرو لوبیا گذاشتم تو قابلمه پر آب روی گاز و آلارم گوشی رو تنظیم کردم روی 11:50pm. بعد گفتم نه اصن 12:00pm که یه چُرت خوبی بزنم. 👇
۱/۸
نکته اینه که در سیستم ساعتی ۱۲ساعته، بهطرز احمقانهای باید عدد ۱۲ رو دقیقاً «صفر» خوند همیشه. و ده دقیقه بعد از 11:50pm میشه 12:00am.
و اون ۱۲پیام که منِ خوابآلوده آلارم گذاشته بودم میشه سر ظهر (معادل صفر پیام = یک ساعت قبل از ۱ پیام/ظهر)!
خلاصه ساعت حدود ۱ و نیم بامداد با یه صدای بوم شدید از خواب پریدم و تا ده ثانیه هنگ بودم. چون یه قابلمه کج مذاب پرت شده بود یه گوشه آشپزخونه، یه گاز دو شعله روکابینتی با شیلنگ عمودی آویزون بود از روی اُپن، و سقف پر بود از لوبیاهای چسبیده شده بهش که بعضاً داشت میچکید!
قدیما وقتی با کسی حرفم میشد و میرفتم پیش یه بزرگتر دلم میخواست طرفِ منو بگیره. و بفهمه و بگه چهقدر حق با منه. اما کمکم فهمیدم دنیا سیاهسفید نیست، رنگیه.
الآن همین نگاه رو وقتی تو تخت اول صبح یا آخر شب به گذشته فک میکنم دارم. نه کاملاً حق داشتهم نه کاملاً غلط بودهم.
۱/۵
اختلافات دو تا آدم غیرخبیث اغلب سر یه غلطِ جهانشمول نیست. بلکه یا اختلاف زاویه دیده (استوانه از بالا دایره، از بغل مستطیل)، یا اختلاف سلیقه، یا اختلاف انتظاری که درست بیان نشده بوده.
آره، حس نوازش شدن و درک قشنگه. حس اینکه تو پسر یا دختر بدی نیستی. اما باید بپذیری بزرگ شدهای.
و دقیقاً یکی از ویژگیهای رشد و بزرگشدن اینه که بدونی که تو بهصرف یه اشتباه (که وقتی عامدانه نبوده، ینی یحتمل در زمان خودش و با دانش خودش بهترین گزینه بوده که انتخاب شده) پسر/دختر بدی نمیشی! بلکه اتفاقاً بیشتر بقیه آدمها و تعامل باهاشون و قواعد بازیهای زندگی رو یاد میگیری.
اغلب آدمها در بزرگسالی بالاخره بقاگر/survivalist میشن. چه با فلسفهی «این نیز بگذرد»، چه با پوستکلفتی، چه با کرختی نسبت به دنیا و مصائبش.
۱/۱۱
یاد میگیرن زنده بمونن. یاد میگیرن بپذیرن که خیلی چیزای دنیا دستشون نیست. حتی رفتارهای آدمای دیگه (که زمانی عزیز و نزدیک بودهان.) مخصوصاً رفتارهای آدمای دیگه (که زمانی عزیز و نزدیک بودهان.)
یاد میگیرن گاهی خودشون رو بغل کنن. حتی طوریکه کسی نبینه. مخصوصاً اگه مَردن. (مردها گاهی طوری خودشون رو بغل میکنن که حتی خودشون هم نبینن.)
یاد میگیرن غمشون رو قایم کنن و یواشکی بریزن توی صندوق غمدونی همیشگی. که شاید هیچکس تو دنیا نمیدونه اصن همچینجایی هم داره اون آدم.
خودشیفتگی/narcissism معمولاً یه صفت بد هست که زیاد میشنویم و توی زندگی بارها به افراد خودشیفته/نارسیسیست بر میخوریم و یا نادانسته باهاشون وارد رابطه شدهایم.
اما برای شناخت دقیقتر لازمه که کاپوت مغزیشون رو بزنیم بالا و ببینیم زیر چه خبره و چه کارشون باید کرد! 👇
اختلال خودشیفتگی یا Narcissistic Personality Disorder یا اختصاراً NPD یه اختلال روانشناسیه و تنها کسی که حق داره این اختلال رو تجویز کنه یک روانشناسه. پس مثل وسواس (OCD) بهتره عامیانه تجویز نکنیم تا خز نشه! ما حداکثر حق داریم بگیم «رفتارهای خودشیفتهگونه» داره.
2️⃣ تعریف دقیق
طبق تعریف DSM V(مرجع رسمی اختلالات روانی) یک نارسیسیست حداقل ۵ تا از ۹ ویژگی زیر رو باید داشته باشه:
۱. احساس خودبزرگبینانهی اغراقآمیز
۲. حس موفقیت، قدرت، ذکاوت، زیبایی یا محبوبیت نامحدود
۳. استثنایی دیدن خود که فقط افراد خاص درکشون میکنن
۴. نیاز وافر به تحسین