لوکوموتیو Profile picture
Jun 15 11 tweets 3 min read Twitter logo Read on Twitter
«رجعت» #رشتو

وقتی آدم چندین پله رشد فردی می‌کنه و به رابطه‌های گذشته فکر می‌کنه حس‌های مختلفی می‌گیره:
۱. شرم: که چه‌قد ناپخته بود و رفتارهای بدی داشته
۲. موفقیت: که این‌قدر رشد کرده
۳. دحسرت: که اگه زودتر پخته شده بود شاید خیلی چیزا متفاوت می‌بود
۴. دوست داشته شدن: که ... 👇
... حتی اون ورژن ناکامل‌ش رو هم آدم‌های قبلی دوست داشته بوده‌ان و پذیرفته بوده‌ان
۵. ترس: که نکنه (و یحتمل) صد پله جلوتر هم به پله‌ی امروز همچین اختلاف نگاه و حسرتی باشه. خصوصاً وقتی نمی‌دونیم امروز باید کدوم دکمه رو (که صد پله جلوتر می‌فهمیمش) فشار بدیم و خود این کمی استرس‌زاس.
۶. تردید و امید: که خب اگه اون آدم‌ِ گذشته همین الآن باشه و بیاد و منو ببینه، شاید بتونیم با هم بیشتر و بهتر رابطه رو دوباره بسازیمش، چون خیلی از مسائل و مشکلات از سمت من که خیلی حل شده و رشد کرده‌م!

دقیقاً همین مورد ۶ رو یه ترمز دستی بکشیم با اجازه... عییییییییییع!
این «انگیزه‌ی رجعت» رو با هم یه کوچولو بریم توش!

خیلی وسوسه‌انگیزه. و همیشه هم بد نیست. اما «اگه حس می‌کنی خیلی آدم متفاوتی شدی و دوست داری به آدم‌های گذشته‌ی زندگیت برگردی و دوباره امتحان کنین...» یه ۱۰ تا نکته رو بد نیست در کنار همه وسوسه‌ها و میل‌ها بهش توجه کنیم:
۱. تو یه بار به اون آدم زخم‌های زیادی زده‌ای. و گاهی زخم‌ها ابدی‌ان.

۲. خیلی برخوردهای تو یا اون آدم در پس ذهن و ناخودآگاه جفت‌تون نهادینه و کاندیشنه شده. و شاید حداقل نصف مدت رابطه قبلی وقت بخواد که اینا شااااید تغییر کنه تو ناخودآگاه.

۳. اون آدم هم عوض شده! و شاید سلیقه‌ش هم.
۴. با این کار شاید تو بار خیلی مشکلات رو به دوش خودت بکشی. و فک کنی حداقل ۹۰٪ مشکلات گذشته مقصرش تو بوده‌ای (یا فداکارانه بخوای خودت گردن بگیری). اما در عالم واقع یحتمل اون هم تا حد خوبی خام بوده و اشتباه کرده. و این‌که جفت‌تون بالغانه بتونین مثلاً ۵۰-۵۰ از صمیم قلب بپذیرین سخته.
۵. ممکنه در لحظه ۱٪ از اون چیزایی که به‌نظرت مشکلش تو نبوده‌ای رو هم گردن بگیری که معامله جوش بخوره. ولی هرگز با اون ۱٪ دلت صاف نشه و یه خار بمونه. (شبیه نامه‌ی ریچل به راس و اختلافشون توی فرندز)

۶. ممکنه تا سالیان تو دنیات رو خیلی کوچیک کنی و فقط اونو ببینی. دنیا بزرگه ولی!
۷. مغز اون به «رفتن» عادت کرده و مواجهه با یک غم بزرگ. این رو بدون که این هرگز از ذهنش پاک نمیشه. و شاید تا سالیان در پس هر دعوایی هر دو ترس ترک و رهاشدگی/abandonment بکشین.

۸. هرگز نمی‌فهمی خداوکیلی از سر علاقه بهش برگشته‌ای، یا ترمیم عذاب وجدان شخصی، یا ترس از غریبه‌های جدید!
۹. قطعاً «خیلی» چیزا بهتر شده ولی نه «همه». و ممکنه طرفین به‌خاطر «آفرین به تلاشت!» به هم ارفاق بدن، درحالی‌که پس‌فردا و در پس ذهن مقایسه‌گر حس کنن ضرر کرده‌ن.

۱۰. نهایتاً خیلی مواقع اگه جواب بله باشه از سر آدم بدی نبودن و کنجکاوی و الگوی هالیوودی هست، و نه میل و انتخاب آگاهانه.
خلاصه «میل رجعت پس از رشد» چیز اغواگریه! و باید خیلی محتاطانه (هر دو طرف) رفت جلو و سعی کرد بدون تعارف بازشناخت، و بعد از اون فاز «منم دلم خیلی تنگ. بیا بغل گریه» احساسی اول خیل رک انتظارات رو بیان کرد. چون زندگی سخته و همه‌ش نون و عشق نیست.

ممنون که خوندین و مواظب خودتونین! 🙌

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with لوکوموتیو

لوکوموتیو Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @Loc0m0

Jun 15
«با شرم و ترسِ شروع کردنِ یک ارتباط چه کنیم؟»

بارها توی زندگی ما می‌خوایم یه ارتباطی رو آغاز کنیم با یه استاد موقع اپلای، یا یه منیجر کاری شرکت آینده، یا حتی یه «کراش». اما برامون خیلی کار سختیه و نمی‌دونیم از کجا شروع کنیم.

۱۶ نکته‌ی مختصر و مفید برای شروعِ ارتباط: 👇
#رشتو
پیش‌نوشت. این نکات برای پیام به یه کراش اینترنتی نوشته شده، اما با کمی تغییر درمورد خارج از اینترنت یا کار یا دانشگاه و استاد هم می‌تونه استفاده بشه. چون کلیّت داستان همینه -- تلاش‌هایی که سخته و دستمون نمی‌ره بکنیم، چرا که ممکنه ریجکت بشیم و دردناک باشه!
۱. هیچ‌چیز جای صحبت واضح/clear communication رو نمی‌گیره. آره نخ دادن و سیگنال و خودش بفهمه و فلان و اینا مهیجه، اما از اینا رابطه بالغانه در نمیاد و تهش ۹۰٪ رابطه می‌خواد پر از فرضیه و تحلیل‌های غیرواقعی درون جمجمه و بازی‌های یه‌نفره باشه.

پس برو قشنگ و مؤدب بگو. فوقش می‌گه نه!
Read 20 tweets
Jun 14
اگه واژه انگلیسی می‌گین:
۱. سکس کردن عجیبه. «سکس داشتن» (we had sex) رایجه.
۲. پلی دادن عجیبه. «پلی کردن» (we did play) رایجه.
۳. ویزا شدن عجیبه. «ویزا گرفتن» رایجه. (ویزا یه سنده. اون got ینی گرفتن، نه شدن.)
۴. تافل گرفتن عجیبه. «تافل دادن» رایجه. (TOEFL یه آزمونه، نه یه مدرک.) twitter.com/i/web/status/1…
راجع به تافل نکته بامزه اینه که فعل‌های «آزمون» در فارسی و انگلیسی برعکسن: تو فارسی دانش‌آموز امتحان «می‌ده» و معلم «می‌گیره». تو انگلیسی فعل دانش‌آموز take هست و فعل معلم give!

خلاصه I took the TOEFL exam درسته. و فارسی take هم «گرفتن»ه. اما استعمال عجیبش وقتیه که انگار مدرکه.
پ.ن. سایر موارد با تشکر از کامنت‌ها:
۵. اپلای شدن یا گرفتن عجیبه. «اپلای کردن» خیلی رایج‌تره.
۶. جمله I am agree غلطه. درستش I agree هست فقط.
۷. «من الآن خیلی هم ریلکس ام» در واقع باید «ریلکسد ام» (اسم) باشه.
۸. یه اتوبان ۴ تا لِین/Lane داره نه لاین. «بنداز لِینِ سبقت» درسته. Image
Read 4 tweets
Jun 13
«داستان لوبیاهای چسبیده به سقف»

سال ۸۶ که تهران تو یه ۳۰متری تنها زندگی می‌کردم یه‌بار ساعت ۱۱:۳۰شب خیلی خوابم میومد ولی خیلی گشنه‌م هم بود. یه کنسرو لوبیا گذاشتم تو قابلمه پر آب روی گاز و آلارم گوشی رو تنظیم کردم روی 11:50pm. بعد گفتم نه اصن 12:00pm که یه چُرت خوبی بزنم. 👇
۱/۸
نکته اینه که در سیستم ساعتی ۱۲ساعته، به‌طرز احمقانه‌ای باید عدد ۱۲ رو دقیقاً «صفر» خوند همیشه. و ده دقیقه بعد از 11:50pm می‌شه 12:00am.

و اون ۱۲پی‌ام که منِ خواب‌آلوده آلارم گذاشته بودم می‌شه سر ظهر (معادل صفر پی‌ام = یک ساعت قبل از ۱ پی‌ام/ظهر)!
خلاصه ساعت حدود ۱ و نیم بامداد با یه صدای بوم شدید از خواب پریدم و تا ده ثانیه هنگ بودم. چون یه قابلمه کج مذاب پرت شده بود یه گوشه آشپزخونه، یه گاز دو شعله روکابینتی با شیلنگ عمودی آویزون بود از روی اُپن، و سقف پر بود از لوبیاهای چسبیده شده بهش که بعضاً داشت می‌چکید!
Read 8 tweets
Jun 13
قدیما وقتی با کسی حرفم می‌شد و می‌رفتم پیش یه بزرگتر دلم می‌خواست طرفِ منو بگیره. و بفهمه و بگه چه‌قدر حق با منه. اما کم‌کم فهمیدم دنیا سیاه‌سفید نیست، رنگیه.

الآن همین نگاه رو وقتی تو تخت اول صبح یا آخر شب به گذشته فک می‌کنم دارم. نه کاملاً حق داشته‌م نه کاملاً غلط بوده‌م.

۱/۵
اختلافات دو تا آدم غیرخبیث اغلب سر یه غلطِ جهان‌شمول نیست. بلکه یا اختلاف زاویه دیده (استوانه از بالا دایره، از بغل مستطیل)، یا اختلاف سلیقه، یا اختلاف انتظاری که درست بیان نشده بوده.

آره، حس نوازش شدن و درک قشنگه. حس این‌که تو پسر یا دختر بدی نیستی. اما باید بپذیری بزرگ شده‌ای.
و دقیقاً یکی از ویژگی‌های رشد و بزرگ‌شدن اینه که بدونی که تو به‌صرف یه اشتباه (که وقتی عامدانه نبوده، ینی یحتمل در زمان خودش و با دانش خودش بهترین گزینه بوده که انتخاب شده) پسر/دختر بدی نمی‌شی! بلکه اتفاقاً بیشتر بقیه آدم‌ها و تعامل باهاشون و قواعد بازی‌های زندگی رو یاد می‌گیری.
Read 5 tweets
Jun 12
اغلب آدم‌ها در بزرگسالی بالاخره بقاگر/survivalist می‌شن. چه با فلسفه‌ی «این نیز بگذرد»، چه با پوست‌کلفتی، چه با کرختی نسبت به دنیا و مصائبش.

۱/۱۱
یاد می‌گیرن زنده بمونن. یاد می‌گیرن بپذیرن که خیلی چیزای دنیا دست‌شون نیست. حتی رفتارهای آدمای دیگه (که زمانی عزیز و نزدیک بوده‌ان.) مخصوصاً رفتارهای آدمای دیگه (که زمانی عزیز و نزدیک بوده‌ان.)
یاد می‌گیرن گاهی خودشون رو بغل کنن. حتی طوری‌که کسی نبینه. مخصوصاً اگه مَردن. (مردها گاهی طوری خودشون رو بغل می‌کنن که حتی خودشون هم نبینن.)

یاد می‌گیرن غم‌شون رو قایم کنن و یواشکی بریزن توی صندوق غم‌دونی همیشگی. که شاید هیچ‌کس تو دنیا نمی‌دونه اصن همچین‌جایی هم داره اون آدم.
Read 11 tweets
Jun 11
خودشیفتگی/narcissism معمولاً یه صفت بد هست که زیاد می‌شنویم و توی زندگی بارها به افراد خودشیفته/نارسیسیست بر می‌خوریم و یا نادانسته باهاشون وارد رابطه شده‌ایم.

اما برای شناخت دقیق‌تر لازمه که کاپوت مغزی‌شون رو بزنیم بالا و ببینیم زیر چه خبره و چه کارشون باید کرد! 👇

#رشتو
1️⃣ صفت یا اختلال؟

اختلال خودشیفتگی یا Narcissistic Personality Disorder یا اختصاراً NPD یه اختلال روانشناسیه و تنها کسی که حق داره این اختلال رو تجویز کنه یک روانشناسه. پس مثل وسواس (OCD) بهتره عامیانه تجویز نکنیم تا خز نشه! ما حداکثر حق داریم بگیم «رفتارهای خودشیفته‌گونه» داره.
2️⃣ تعریف دقیق

طبق تعریف DSM V(مرجع رسمی اختلالات روانی) یک نارسیسیست حداقل ۵ تا از ۹ ویژگی زیر رو باید داشته باشه:

۱. احساس خودبزرگ‌بینانه‌ی اغراق‌آمیز
۲. حس موفقیت، قدرت، ذکاوت، زیبایی یا محبوبیت نامحدود
۳. استثنایی دیدن خود که فقط افراد خاص درکشون میکنن
۴. نیاز وافر به تحسین Image
Read 32 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(