Pishgoo Profile picture
May 22 27 tweets 7 min read Read on X
اندکی از هگل و «#پادشاهی‌مشروطه»:
چند وقت اخیر دیدم تیم علی‌جوانمردی و اطرافیانش میگن اصلا پادشاهی مشروطه، برخلاف دموکراسیه و عجیب اینکه برخی اظهار کرده بودن که هیچ فیلسوفی از پادشاهی مشروطه و خاصتا از #حق در پادشاهی مشروطه حرف نزده
و عجیب اینکه شاید بزرگترین فیلسوف تاریخ👇
۱/۲۵
نه تنها در «عناصر فلسفه حق» این امر رو تئوریزه کرده، بلکه خودش هوادار جدی این نظام سیاسیه

از اونجا که رشتو طولانی میشه اولا در ارائه رفرنس‌ها عکس صفحات رو اوردم، ثانیا تو این رشتو فقط اندکی از نقش پادشاه و مردم در «دولت مدرن مشروطه» در آرای هگل اوردم
و بدیهیه که قرار نیست

۲/۲۵
با زبان دشوار هگل حرف بزنیم پس رشتو رو با زبون عامیانه و همه فهم نوشتم
با این مقدمه بریم سراغ بحث اصلی:

ماکیاولی از اولین افرادی بود که تحت تاثیر «قلمروی شهریاری» و «جمهوری ونیزی»، به دیدگاه‌های جدیدی رسید که شاید بشه گفت نقطه عطفی در درک بشر از دولت باستانی و مدرن باشه

۳/۲۵
ماکیاولی با برشمردن نظام‌های سیاسی قبلی (در همون نپشته‌های ارسطویی) و شمردن نقاط ضعف و قوت هر کدومشون، به این نتیجه رسیده بود که ما باید دولت جدیدی رو پایه‌ریزی کنیم که نقاط ضعف و انحطاط‌های دولت‌های قبلی رو از بین ببره

۴/۲۵
کوتاه سخن اینکه ماکیاولی نظامی ترکیبی (mixed regime) رو پیشنهاد داد که در اون طرح «#تفکیک‌قوا» مطرح شد

ماکیاولی معتقد بود که تو این طرح عملا نهاد شهریاری ذیل عنصر شخص پادشاه، آریستوکراسی یا حاکمیت نخبگان ذیل عنصر اشراف و دموکراسی ذیل عنصر مردم در یک تضارب آرا و درگیری قوا

۵/۲۵
قرار میگیرن که این امر بصورت قهری، سبب میشه هر کدوم از این قوای مختلف همدیگه رو مهار میکنن.

این دیدگاه ماکیاولی عملا نقطه عطفی واسه تعریف دولت‌های مدرن امروزی شد

پس با این مقدمه به دیدگاه هگل بریم:

۶/۲۵
هگل معتقد بود که «پادشاهی نهاد #کهن است، ولی نهاد #کهنه نیست».

هگل تو عناصر فلسفه حق (بند ۲۷۳) توضیح میده که دولت #مدرن فقط در پادشاهی مشروطه به تکامل سابژکتیو و ابژکتیو خودش (یعنی به رشد کامل) میرسه و از اینرو چنین دولتی، کهنه نیست

۷/۲۵
پیش از هرچیزی هگل، صراحتا مخالف «پادشاهی مطلقه» بود و اساسا پادشاهی مطلقه رو در تضاد با اندیشه مدرن می‌دونست، ولی همزمان معتقد بود که «پادشاهی #مشروطه» نه تنها یک دولت مدرنه، بلکه یک نظام ترکیبیه که بسیاری از ایرادها و انحطاط‌های دولت‌ها رو رفع کرده

۸/۲۵
دولت هگلی مرکب از چه عناصریه؟

اول پادشاهی سنتی که در اون «شخصِ پادشاه» #نماد رضایت عمومی و وحدت دولته
دوم آریستوکراسی، که در اون اشراف یا بقولی آریستوکرات‌ها در مقام قوه مجریه ظاهر میشن
و در آخر دموکراسی که در پارلمان (ق.مقننه) ظهور میکنه که نقش مردم در این روند ایفا میشه

۹/۲۵
نکته بعدی اینکه هگل معتقد بود که دولت مدرن یه سازمان اندامواره‌یت که مبتنی بر «#حق‌الهی» نیست...

انداموارگی یعنی مثل بدن انسان، که هر عضوی جدا بشه، به معنای مرگ اون عضوه. و همچنین انداموارگی به معنای پویایی و زنده بودن دولت مدرنه...

۱۰/۲۵
از نظر هگل دولت مدرن در صورت پادشاهی مشروطه، مثل #جمهوری مد نظر «مونتسکیو»ی بزرگ نیست که مبتنی بر تقوا و حق الهیه، و مثل پادشاهی باستانی نیست که امری ابژکتیوه و ساز و کار پویا نداره

اما روشنه که اینجا سالات مهمی داریم:

۱۱/۲۵
Image
Image
۱- در چنین دولتی نقش پادشاه چیه؟
۲- و جایگاه پادشاه چطور بدست میاد؟
۳- و اگر پادشاهی از هدف (نقش نمادین و وحدت کل) خارج شد اونموقع چه باید کرد؟

۱۲/۲۵
۱- از نظر هگل، نقش پادشاه در حقیقت «نمادینه» و این جمله‌ی بسیار بسیار مهمیه که بارها تکرار میکنیم.

خود هگل صراحتا میگه پادشاه #نمادی است از وحدت قوای گوناگون دولت و این حرف رو به اشکال مختلف بارها تکرار میکنه...

ولی چرا؟

۱۳/۲۵ Image
چرا پادشاهی در نقش دیکتاتوری قدیم ظاهر نمیشه؟ و‌چرا پادشاه دولت هگلی، در نقش پادشاه فئودالی ظاهر نمیشه؟

از نظر هگل دلیلش اینه:
چون پادشاه بنا به جایگاهی که داره «فراجناحی» عمل میکنه و #باید هم اینکارو بکنه؛ وگرنه دیگه این شخص، پادشاه مطلوب هگل نیست و باید کنار زده بشه

۱۴/۲۵
در واقع از نظر هگل پادشاه باید هرگونه رفتار جناحی و حزبی و ایدئولوژیک رو کنار بزاره
و این حرف میدونید یعنی چی؟

یعنی در دولت هگلی؛ مقام پادشاهی در وهله‌ی نخست، مقام سیاسی نیست بلکه مقام #پیشاسیاسیه؛ یعنی مقامی که با تجسد پیدا کردن در #یک_شخص، تازه حیثیت سیاسی میگیره

۱۵/۲۵
پس:
هگل پادشاه رو نه یک کل (یا شورا یا نهاد و...) بلکه به معنای واقعی کلمه یک «#فرد» میدونه

در نظام سیاسی هگلی، اساسا ضرورت فرمانرواییِ پادشاه امری #اعتباریه، و عملا اون چیزی که اصیل و حقیقیه، حیثیت #نمادین پادشاهیه

و اینکه هگل با این حرفا صراحتا داره «حق الهی سلطنت»

۱۶/۲۵ Image
رو نفی میکنه و این یعنی فاصله گرفتن هگل از نظام پادشاهی باستانی یا جمهوری‌هایی که از حق الهی برای حکمران جمهوری حرف میزنن

۲- اما در دولت هگل پادشاه چطور تعیین میشه و چرا هگل چنین سازوکاری رو پذیرفته؟

۱۷/۲۵
از نظر هگل، از اونجا که پادشاه فراجناحی عمل میکنه (یعنی باید بکنه) پس ساز و کار تعیین شدنش جناحی نیست بلکه یه ساز و کار طبیعیه....

و این یعنی چی؟
یعنی نحوه برگزیدن پادشاه هم باید پیشاسیاشی باشه، و نه سیاسی. و این یعنی دفاع هگل از #وراثت. یا بقولی پادشاهی موروثی.

۱۸/۲۵ Image
ولی چرا هگل باید از پادشاهی موروثی دفاع کنه؟

هگل معتقده چون تو نظامهای انتخابی (چه جمهوری چه پادشاهی انتخابی)، اتفاق بزرگی که رخ میده اینه:
اولا جایگاه «#نمادین» حکمران(پادشاه) از دست میره (مهمترین چیز)

۱۹/۲۵ Image
ثانیا روشنه که بنیاد پادشاه انتخابی یا جمهوری، در انتخابی بودنشه و این یعنی رفتار پادشاه ایدئولوژیک میشه و عملا جانبداری سیاسی و رفتارای حزبیش آغاز شده و همین باعث از بین رفتن امر نمادین و دولت میشه

ولی از طرفی گفتیم که هگل تاکید داره که این حکمران، پادشاه مطلقه نیست و
۲۰/۲۵
پادشاه مشروطه‌ست و این یعنی پادشاه در این نظام، نمادِ تداوم و انسجام دولته، تا دولت از کشمکش‌های سیاسی و ایدئولوژیک در امان بمونه، و به همین دلیل هگل میگه:

مردم بد‌ون پادشاه، مثل یک توده بی شکل‌اند و توده بی‌شکل دیگه دولت نیست (و اساسا انبوه بی‌سامان، حتی مفهوم هم نیست

۲۱/۲۵ Image
پس با این اوصاف، در این نظام حاکم واقعی چه کسیه؟ پارلمان، که بالاتر گفتیم نماینده پارلمان چه کسانی اند؟ مردم
ولی با نظر به انداموارگی دولت و همچنین اینکه هر سه قوه اختیارات هم رو محدود میکنن

پس این جواب هگل به اوناییه که میگن پادشاهی مشروطه اصلا در تضاد با دموکراسیه

۲۲/۲۵
نکته دیگه اینکه هگل مفصل چگونگی «حق مردم» در پادشاهی مشروطه و گرفتن تصمیمات نهایی رو شرح میده که شرحش دیگه اینجا جا نمیشه

۳- انتقاد دیگه مخالفان پادشاهی مشروطه اینه که پادشاه #وراثتی یه معنیش اینه:
ممکنه فردی بی عرضه به جایگاه پادشاهی تکیه بزنه...
اون موقع چی؟

۲۳/۲۵
ولی هگل پاسخ میده که اصن این انتقادات یعنی شما اصلا حرف من رو نفهمیدی...
و توضیح میده که تو پادشاهی مشروطه پادشاه جایگاه «نمادین برای وحدت بخشی داره و نه حکمرانی واقعی» و عملا حکمرانی بدست مردم انجام میشه

هگل حتی به سوالات دیگه هم پاسخ میده
مثلا اینکه اگر پادشاه، بهرحال

۲۴/۲۵ Image
در همین یه کارش (در نقش نماد وحدت) موفق نبود یا بعبارتی توانایی ذهنی و عملی لازم رو نداشت، اون موقع چی؟

هگل پاسخ میده اصلا اینکه پادشاهی باید وراثتی باشه یه دلیلش همینه
چون پادشاه از ابتدای تولد تا روزی که

(((متاسفانه محدودیت توییت رسید))))
دوسه تا دیگه مونده👇

۲۵/۲۵
توییت ۲۶
ادامه....

چون پادشاه از ابتدای تولد تا روزی که تاج سرش میذاره باید رفتار و آموزش صحیح رو یاد بگیره و یه سری فضایل و امور بنیادین بهش یاد داده بشه تا واسه روز موعود اماده باشه...

اما اگر بازهم، پادشاه همین یک نقش ساده رو نتونه ایفا کنه اون موقع
توییت ۲۷

باید تو قانون اساسی این امر بطور دقیق لحاظ بشه که «حق» تغییر پادشاه از طریق پارلمان وجود داره و پادشاه از جایگاهش خلع میشه

در واقع تئوری دولت ترکیبی (تفکیک قوا - که دولت‌های مدرن اینجورن) دقیقا اینجا بدرد میخوره که دو قوه دیگه پادشاه رو میتونن خلع کنن

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Pishgoo

Pishgoo Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @PIISHGOO

Apr 15
کعبه؛ عبادتگاه جعلی عباسیان
(قسمت #اول)

چنانکه می‌دانیم مسلمانان معتقدند که کعبه امروزی توسط ابراهیم نبی ساخته شد، و بنا بر دستور محمد در قرن هفتم میلادی، قبله دوم (و همیشگی) مسلمانان شده است...

این روایت تا چه حد صحیح است؟ Image
در سده گذشته برخی از اسلام‌شناسان از قبیل پاتریشیا کرون و کوک، به اصالت شهر مکه [امروزی] بعنوان خاستگاه اسلام تردیدهای جدی وارد ساختند...

این تردیدها صرفا از پس گزارشات «مورخان اسلامی» آشکار شده بود و مادامیکه آثار سریانی و اسناد عینی این زمان بررسی نشده بود، جدی گرفته نشدند
اما امروزه با ترجمه آثار سریانی این تردیدها رنگ و بوی علمی‌تر به خود گرفته است، زیرا مستندات قوی‌تری در دست داریم که از آرای ایشان پشتیبانی می‌کند...

گفتنی است که دلایل گروه اخیر (کرون و کوک) وابسته به توصیفاتی بوده که خود راویان اولیه اسلامی از مکه داشته‌اند،برای مثال گفته‌اند: Image
Read 22 tweets
Mar 30
تاریخ جمع شدن قرآن:
اول؛ فک کنم اینجا یه کژفهمی رخ داده
برخی فک کردن من مسیحی‌ام که اینطور نیست
این مباحثی که میزارم صرفا بدین منظوره که اسلام، خوانشی از مسیحیته

بحث پژوهشیه و لاغیر

کتیبه‌های #قبه‌الصخره میگه:
الله واحد است یعنی یکیست (به این میگن وحدت عددی)
الله #صمد است یعنی Image
یعنی الله تفکیک ناپذیر است (به این میگن وحدت ماهوی)

عیسی رسول الله است
شرمی ندارد که عیسی عبدالله باشد (یعنی خدا نباشد)

دست بردارید از #سه و به #یک چنگ بزنید
عیسی پسرخدا نیست، رسول اوست که خداوند به مریم افکنده

(تصویر) Image
به خدا شریک نبندید و وحده لا شریک له (اشاره به سه‌گانه‌ی پدر پسر روح‌القدس)

حمد (یعنی اراده - و نه ستایش)از آن الله است

الله روابط نسبی و خویشاوند (یعنی پسر) ندارد
برگزیده [محمد] عبده و رسوله (بنده و رسول اوست)
چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد

او نه زاده و نه زاییده شده است
Read 16 tweets
Mar 27
چگونگی سقوط حکومت ساسانی
(قسمت دوم)

گفتیم پس از شکست خسرو باید به دو مساله نگاه کنیم:
تحرکات اعراب
اشتباهات هراکلیوس و جانشینان خسرو

پیش از آنکه خسرو کوس جنگ را بلند کند، اتفاق خاصی در دربار ایران رخ میدهد که ارزش آن را دارد که به آن نگاهی بیندازیم
آخرین حاکم بنی‌لخم فردی است به نام «#نعمان‌بن‌منذر» که پدرانش خدمات شایان ذکری به حکومت مرکزی (ساسانیان) داشتند ولی در حدود سال ۶٠۲ م. (حداکثر تا این تاریخ، چون تاریخ آغاز جنگ ۶٠۳ م. است) خسرو نعمان را به دربار خوانده و وی را به قتل میرساند

دلایل زیادی برای اینکار گفته شده
حتی طبری یکی از دلایل را امور شهوانی دانسته ولی دو دلیل عمده منطقی‌تر به نظر میرسد:

اول اینکه ما نمیدانیم در کودتای بهرام چوبینه علیه هرمز (پدر خسرو) خود پرویز نیز در آن نقش داشته یا خیر...
ولی آنچه مسلم است وی بعد از بازپس گرفتن قدرت خاطیان را مجازات کرد و برخی گفته‌اند که
Read 22 tweets
Mar 26
چگونگی سقوط حکومت ساسانی
(قسمت اول)

در مورد چگونگی سقوط حکومت ساسانی آنقدر اقوال متناقضی در دست داریم که برای فهم حقیقت ماجرا صرفا باید با اسناد اولیه‌ای که در دست داریم، وقایع را مدلسازی کنیم

در این رشته‌توییت، خیلی کوتاه وقایع ۶٠۳ تا ۶۲۸ میلادی را مرور میکنیم و در Image
قسمت دوم، زیرلایه‌ی این سه دهه را شکافته و سپس با اسناد اولیه وقایع را تاظهور #معاویه (۶۶٠-۶۶۱) مدلسازی می‌کنیم

بدنیست کار را با یک پرسش بنیادین آغاز کنیم و آن اینکه:
اساسا از ابتدای قرن #هفتم میلادی، چه وقایعی رخ داد که میانه‌ی قرن، Image
بخش بزرگی از هر دو امپراطوری بزرگ ایران و بیزانتس [روم شرقی] سقوط کرده و طولی نکشیده که «هاجریون» یا همان «اعراب» جغرافیای وسیعی را در دست گرفته‌اند!؟

آیا آیات طوفانی محمد این وقایع را رقم زد؟ خواهیم دید این ادعا تا چه حد خنده‌دار است

ماجرا را از همان اوایل قرن ۷ آغاز کنیم
Read 23 tweets
Mar 24
بزودی رشتوی مربوط به #معاویه رو میزارم و البته در ادامه تا قرن ۱٠ میلادی (بطور خاص تا قرمطی‌ها) میام جلو

ولی قبلش چند سوال رایج رو پاسخ بدم
و در خلالش یه سری نکات جالب و تکنیک ها رو بگم..

اول اینکه چرا دربررسی رویدادهای قرن ۷م. اسناد اسلامی رو حذف کردیم؟

دوم چگونگی تاریخ زدن
سکه‌های بدون تاریخ، تکنیک‌ها و شیوه‌های جالب سکه‌شناس‌ها و کلکسیونرها؟

سوم درباره‌ی چگونگی پیدا کردن زمان نگارش یک کتاب؟
برای مثال بسیاری پرسیدن فردی مثل ابراهیم راهب «بت حله» که ناشناسه و تو کتابش نه اسمشو گفته و نه تاریخی

پس رو چه حساب هم اسمش و هم تاریخ نگارش کتابشو میگید؟
درباره سوال اول:

ببینید در ردیابی #کلمات‌کلیدی، شما هرگز اجازه نداری اسناد غیراصیل رو مورد مطالعه قرار بدید
و اصالت در اینجا به چند معناست

برای مثال وقتی اسناد مختلف از زمان معاویه رو گردآوری می‌کنید تا وقایع اون دوره رو #مدلسازی کنید، باید پیشاپیش این رو بدونید
Read 21 tweets
Mar 18
حکومت مطلوب شوپنهاور:
چنانکه بارها نوشتم شوپنهاور معتقد بود که واقعیت فی‌نفسه‌ی جهان ما چیزی واحد و یکپارچه‌ است که خود آرتور بهش میگه #اراده و دفتر دوم از جلد اولِ «جهان همچون اراده و تصور [در اصل بازنمایی]» رو به توصیف این اراده میپردازه

شوپنهاور معتقده که این اراده رو
نمیشه شناخت (دلیلش مفصله) ولی میشه از طریق پدیدارهاش روزنه‌ای بهش زد و توصیفش کرد

این اراده، همون شی‌فی‌نفسه و ذات نهایی همه چیزه
همون قادر مطلق، تنها بازیگر و یگانه تماشاچی جهان هستی...

موجودی کر، کور، #شرور که هیچ هدف یا غایت خاصی رو دنبال نمیکنه
از اونجا که این اراده (یا شما بخون انرژی)، ذات نهاییِ همه چیزه، پس روشنه که #انسان هم(که تجلی همین اراده‌ست) موجودی شروره

از اینجاست که شوپنهاور در تبیین شرارت ذاتی انسان ده‌ها تعبیر متفاوت میاره و معتقده همون جمله‌ی قدیمی «انسان گرگ انسان است» یکی از بهترین تعابیره و نکته اینکه
Read 25 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us!

:(