همبستگی الترناتیوی در برابر جمهوری اسلامی و بهره کشی سیاسی از مهاجران
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بدِ حادثه اینجا به پناه آمده ایم
انسانها به دلایل گوناگون به ناچار مجبور به ترک سرزمبن مادری شده و به کشورهای دیگر پناهنده میشوند.
دلایلی چون جنگ دولت ها، اشغالگری از سوی دولتهای دیگر استعمار تسلط دولتهای خارجی، حکومتهای دیکتاتوری، تبعیض ستم اتنیکی توسط دولتهای مرکزی که همه این عوامل، جان انسان را برای زندگی به خطر میاندازد.
آیا پس از ترک سرزمین مادری، دولتهای دیگر صد در صد آسایش زندگی، امنیت روحی و روانی پناهجویان را تضمین میکنند؟
آیا پناهجویان مورد سواستفاده دیگر دولتها قرار نمیگیرند؟
آیا از تفکر بیگانهستیزی در کشوری که پناهنده شدهاند در امان خواهند بود؟
آیا با گونهای دیگر از تبعیض مواجه نمیشوند؟
واضح است که دولتهای سر تا سر جهان همواره تلاش شان بر این بوده است که ناتوانیهای مدیریتی خود را در زمینههای اقتصادی و اجتماعی به گردن مهاجرین و پناهجویان بیاندازند تا شاید با این روش و پلیتیک، نارضایتی عمومی مردم از دولتها
به انحراف کشیده شده و به سوی بیپناهترین قشر جامعه، یعنی پناهجویان و یا مهاجرین جلب بشود.
با این ترفند در واقع دولتها از خود سلب مسئوليت کرده و خساراتی را که ناشی از جرایم و بیکاری در جامعه می باشد به گردن پناهجویان میاندازند.
یکی از مرسومترین شگردهای دولتها، پروپاگاندای ناسیونالیستی در جهت تقویت بیگانهستیزی است که از تفرقه و نفاق بین مردم بومی و مهاجرین فرصتی برای توجیه عدم موفقیت شان در برقراری عدالت اجتماعی و رفاه اقتصادی بدست آورند.
همچنین با ایجاد این حربه پلیدانه، یعنی دشمنی و تفرقه انداختن بین مردم بومی و مهاجرین، سدی بقصد جلوگیری از شکلگیری جنبشهای اعتراضی متحدانه بین آنان میسازند تا خود از خطر در امان بمانند.
دولتها با ایجاد تصویر منفی از پناهجویان در رسانهها به منظور تاثیرگذاری تخریبی در اذهان عمومی، هر گونه جرم و دزدی و جنایتی را که در جامعه صورت میگیرد به گونهای جلوه میدهند که شک و شبهه ایجاد شود و این مهاجرین باشند که نخستین سوء ظنها متوجه شان میشود.
یکی دیگر از ترفندهای دولتها سو استفاده از پناهجویان به عنوان یگ ابزار سیاسی در مقابل رقبای سیاسی شان میباشد. این بهرهبرداریها به احزاب یاری میرساند تا با ایجاد نفاق و تفرقه، سیاستهای مهاجرستیزی یا حتی با سیاست مهاجرپذیری (در واقع وعدههای دروغین و پوشالی دوره انتخابات)
موقعیت خود را در برابر دیگر رقبای سیاسی تقویت و تثبیت کنند.
چیزی که در تمامی دولتهای جهانی هنگام «رایگیری انتخابات دولتی» شاهد آن هستیم.
این مباحث پیش درامدی بود بر نکات مشترک کل دولتها در سیاست ضد پناهجویی و حال تمرکز را بر روی مهاجرین و پناهجویان افغانستانی در حکومت اسلامی ایران می گذاریم و به آن میپردازیم
بر اساس آمار، مدارک و شواهد موجود، مهاجرین و پناهجویان افغانستانی در حکومت اسلامی ایران با تبعیضهای زیادی مواجه اند و همچنین بخش ناآگاه جامعه نیز تحت تأثیر فریبکاریهای حکومت اسلامی،دچار احساسات نژادپرستانه برتریطلبی ملی میشوند که امنیت پناهجویان را تحت مخاطره جدی قرار میدهد.
در واقع عدم درک صحیح قشر ناآگاه جامعه ایرانی از ناکارآمدی دولت، دلیلیست که حضور پناهجویان افغانستانی را علت فقر و وضعیت بد اقتصادی خود تلقی کنند در صورتیکه پناهجویان افغانستانی به عنوان نیروی کار ارزان مورد سو استفاده و بهرهکشی از سوی سرمایه داران وابسته به دولت
و همچنین بخشهای خصوصی قرار میگیرند.
کارهای سخت و پر خطر را پناهجویان افغانستانی از روی ناچاری بدلیل شرایط بسیار دشوار زندگی، عهده میگیرند و از داشتن حق خدمات اجتماعی، بویژه بیمه دولتی محروم میباشند.
در جریان انتخابات کنونی برخی از کاندیداهای جمهوری اسلامی با سوءاستفاده از نام پناهجویان و برجسته کردن مشکلات، تلاش مذبوحانه کردند تا با ایجاد فضای پوپولیستی و ارائه برنامههایی با مواضع سیاست سختگیرانه در قبال ورود و اخراج پناهندهگان افغانستانی، آرای بیشتری برای خود کسب کنند.
اما شکست همگی شان در انتخابات به علت عدم مشارکت مردم نشان داد که این شیادی انتخاباتی نه تنها جایی در نزد مردم ندارد بلکه کارکردی نیز نداشته است.
هشتکی که در شبکه اجتماعی X تویبتر ترند شده “اخراج_افغانی_مطالبه_ملی” از سوی سایبری حکومت بوده است.
اما جدا از خواست و عملکرد سرکوبگرایانه دولت جمهوری اسلامی ایران، پناهجویان افغانستانی و مردم ایران از بسیاری جهات نزدیکی و تشابهات مشترکی دارند که می تواند همبستگی اجتماعی و سیاسی را در پشتیبانی از هم علیه قدرتهای حاکم بیافرینند.
تاریخ، فرهنگ و زبان مشترک،
تجربه سرکوب و ستم از سوی حکومتها در طول تاریخ،
و تبعیض جنسیتی زنان و مبارزه برای به دست آوردن حقوق انسانی، یکی دیگر از نقاط مشترک پر اهمیت میان آنان است.
از آنجا که پدرسالاری در ساختارهای قدرت از دولت تا بطن جامعه، نفوذ دارد، زنان افغانستان و ایران در مبارزات مشترک برای رهایی از این ساختارهای سرکوبگر به همبستگی و حمایت یکدیگر نیازمندند.
هم اندیشی ایدئولوژیک در بستر عدالت، آزادیخواهی و برابری یکی از پیوندهای عمیق افغانستانیها و ایرانیهاست. ایجاد «اتحادیه آنارشیستهای افغانستان و ایران» نمونه بارز چنین همبستگی سیاسی میباشد.
در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ جنبش “ژن ژیان ئازادی ” در ایران، بسیاری از جوانان افغانستانی نیز در این جنبش شرکت داشتند، زخمی شدند، به زندان افتادند و حتی جان خود را از دست دادند که متاسفانه آمار دقیقی از اسامی و تعداد شان در دست نیست.
روشن است که عدم آزادی، وجود بیعدالتی، نابرابری و تبعیض مضاعف به مانند دیگر اتنیکهای تحت ستم و سرکوب از سوی قدرت حاکمه و همچنین وضعیت بد اقتصادی، انگیزهبخش آنان در همدلی و همبستگی با مبارزات علیه سرکوب و بیعدالتی بوده است.
اینگونه است که آگاهی، بیداری سیاسی و داشتن اهداف و آرمانهای مشترک موجب همبستگی انسان های تحت ستم میشود.
می توان این ارزیابی را هم داشت که همچنین
افغانستانیهای مقیم ایران بخاطر شرایط کاری نامناسب و عدم امنیت شغلی، حقوق ناکافی، تبعیض و استثماری که از شاخصههای سیستم موجود است
در تشکلات صنفی و جنبش کارگری ایران جای خواهند گرفت.
آری این همبستگی مبارزاتی قطعاً صورت میگیرد و کودکان کار مهاجر در امروز، چالشکاران فردا در ساقط کردن دولت استبداد خواهند بود.
اتحادیه آنارشییستهای افغانستان و ایران
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
The issue of Palestine is the issue of statism's bankruptcy!
In recent days, we have witnessed a renewed conflict in the Palestinian region and an attack by the Islamist group Hamas on the lands under the control of the Israeli government,
which was unprecedented in the past years or even decades. This incident shows more than anything that the Palestinian issue, which everyone liked to consider a "dead" issue, is still alive and with no apparent end in sight, at least as long as the governments exist!
The ancient land of Palestine belongs, first of all, to the people of this land. The people who once had a peaceful and happy life are now being slaughtered for decades in the meat grinder of nationalist and Islamist ideologies
After my father's release when I was two years old, even though he was educated, he had to go to other jobs because of his political background.
My mother couldn't bear it anymore and without saying anything she left me in the park, next to our house, with a small letter in my pocket. My father killed himself three months later.
1)
Our thread on Religion & Anarchism is just a summary of our understanding and stance on the subject. Naturally, it is lacking. There is a more comprehensive article in the works. Meanwhile, our thread generated a lot of discussions we want to address before then.
2) Starting with our motivation, simply put, the current critiques of religion, whether from the right or the left, are not only woefully inadequate and useless but harmful in our struggle against theocratic states in Afghanistan & Iran, and the opposite of our daily experiences.
3) We understand many people are privileged enough to not experience the effects of religious authority or have means to mitigate it. We don't have this privilege. State kills. Capitalism kills. Patriarchy kills. Racism kills. Ablism kills. And the reality is that Religion kills.
@SalSokolisk1 1)Let's start by saying that we are attempting to examine the relationship of religion with power. Religious anarchists, liberation theology, spiritualists, & others just like yourself set up frameworks to wrestle divinity out of the hands of the few to everyone & everything.
@SalSokolisk1 2) This egalitarian tendency is real and noble. Yet, this tendency is still operating under the logic of religion. The problem is not that divinity is not attributed to everyone and everything but its existence.
@SalSokolisk1 3) Divinity is an inherently exclusionary concept. Not everything can be divine equally, as that is the same as nothing being divine equally. Some things have to be more divine than others; Maybe humans more than animals, animals more than plants, plants more than insects, etc.
1)
In light of the recent discussion about Religion & Anarchism, we would like to share the following from our Telegram group.
The Federation of Anarchism Era consists of all anarchist tendencies except Capitalist, Religious, Nationalist, and Pacifist tendencies.
2) Each of us might express it differently, but we would summarize the reasoning for not accepting Religious Anarchism as follows:
* Religion is an inherently hierarchical social structure in which the existence of "Divinity" is presupposed
3) in which different living beings and people have different understandings & access to divinity, which determines their worth, position, & power within the social system.