#چپ #سیستم_سیاسی
در این راه هردو گروه خیلی از نقایصشون رو که بصورت بنادین باعث سقوط و بدبختی جوامع میشه رو نادیده می گیرند اما قبل از اینکه به این نواقص بپردازم باید مشخص کنیم که منظور ما از چپ یا راست چیه
در طیف سیاسی چپ یا راست با میزان قدرت دولت و حدی که قانون به دولت اجازه میده که در زندگی مردم دخات بکنه مشخص میشند که من در اینجا به اون میگم قدرت دولت
از طرف دیگه اندیشه های چپ خواهان قدرت و نفوذ بیشتر دولت در زندگی مردم هستند چون همونطور که گفتم اونها معتقدند که دولت تنها راه سعادت رو بلده و اجازه داره که با دخالت در زندگی مردم اونها رو به سعادت برسونه بنابراین تمام اندیشه های
حالا تصور کنید حکومتی وجودداره که معتقده که راه سعادت رو میدونه و هرحرفی علیه اون اندیشه ممنوعه
خیلی ها فیلسوف کاپیتالیسم,مارکسیسم و .. رو میشناسند اما فکر می کنند که موسولینی موسس فاشیسم بوده که اشتباهه. چپها همیشه سعی کردند که فیلسوف فاشیسم رو مخفی کنند تا مجبور به جوابگویی در این مورد نباشند. فیلسوف فاشیسم "جیوانی جنتیله" بود
جنتیله مثل مارکس خواهان ایجاد جامعه ایی بود که مانند
جنتیله که خودش یک سوسیالیست بود اعتقاد داشت که فاشیسم بهترین مدل عملی از سوسیالیسم هست.
بخش دیگه از فاشیسم استفاده از خشونت(کلامی و فیریکی) برای سرکوب مخالفین و منتقدین بجای پاسخگویی هست که رسما در سایر زیر شاخه های چپ دیده نمیشه اما همیشه از اون استفاده کردند و می کنند و جدیدترین نمونه
به خاطر همینها چپها همیشه سعی داشتند که از ریشه های فاشیسم حرفی نزنند چون فقط خودشون رو زیر سوال می برند اما همیشه دیگران رو محکوم به فاشیست بودن می کنند
قسمت بعد "tragedy of the common" که مهمترین دلیل شکست اقتصادی چپ هست
حکومت های چپ از ابتدا همیشه در زمینه مسائل اقتصادی با مشکل روبرو بودند هم برای رقابت با غرب و هم برای فراهم کردن نیازهای مردم خودشون این مشکل دلایل بنیادینی داره که عملا همیشه باعث نابودی اقتصادهای چپ میشه از شوروی گرفته تا ونزوئلا و
مهمترین این دلایل شامل:
-از بین رفتن انگیزه و نوآوری بدلیل یکسان بودن(یا نزدیکی بیش از حد) درآمدها و پاداش ها مستقل از میزان تلاش فرد یا
-باقی ماندن افراد و مجموعه های نالایق و کم بازده در اقتصاد که منجر به هدر رفتن منابع و جلوگیری از رشد سایرین میشد(نمونه: ایران خودرو و سایپا)
-تراژدی منابع مشترک که در اینجا بیشتر در این مورد توضیح میدم چون مهمتر از بقیه هست و تا حدودی میشه گفت که
تراژدی منابع مشترک وقتی اتفاق میافته که منابع یا مالک نداشته باشند یا مالکیت اونها در اختیار مشترک و عمومی باشه. در این صورت معمولا اون منابع برای کمک به افراد فقیر یا نیازمند با قیمت یا هزینه کمتری از قیمت واقعی اونها در اختیار همگان قرار میگیره
راه حل منطقی و طبیعی تراژدی منابع مشترک و سایر تناقضات بنیادین اقتصادی چپ خصوصی سازی و آزادسازی اقتصاد هست(البته خصوصی سازی با خصولتی سازی کاملا متفاوته و اون چیزی که در ایران می بینیم اصلا خصوصی سازی نیست).
اقتصاد و مالکیت خصوصی همزمان برای کلیت جامعه هم مفیده. شرکتی که برای دسترسی به سود بیشتر محصول با کیفیتتر یا امن تر یا کم مصرفتر یا با امکانات بیشتر تولید میکنه بصورت غیر مستقیم به تمام جامعه سود می رساند.
متاسفانه چپ ها همیشه از مالکیت عمومی و فوایدی که
حقیقت اینه که چپ یعنی تقسیم عادلانه فقر(و نه ثروت) بین همه افراد جامعه.