حلقه‌ای که الهام‌بخش بزرگترین شاهکار در دنیای ادبیات تخیلی شد. در سال ۱۷۸۵ این حلقه طلا مربوط به قرن ۴ میلادی، در زمان شخم زدن یک مزرعه در سیلچستر انگلیس پیدا شد.
روی صفحه این حلقه ده ضلعی، تصویری از ونوس حک شده بود و حروف SUNEV برعکس روی آن، نشان می‌داد که صاحب “مشرک و بت‌پرست”

https://twitter.com/optimoprincipi/status/1281534833320222721

آن، به عنوان مهر از آن استفاده می‌کرده.
دور حلقه، بصورت ناشیانه‌ای اسم صاحب بعدی، یک مسیحی به نام سنیسیانوس Senicianus حک شده، که با غلط‌های املایی اضافه کرده: در خدا زندگی می‌کند (vivas in deo). پس تا اینجا، یک حلقه طلایی داریم که تملک آن از یک “کافر مشرک و بت‌پرست”، به یک مسیحی

كشتار خانواده رومانوف:
صد وچهار سال پيش در ۱۸ جولای سال١٩١٨ خبری تمام جهان را تكان داد. شب گذشته تزار نيكلای دوم به همراه تمام خانواده و چهار تن از خدمه كه حاضر شده بودند آنان را درتبعید و اسارت همراهی كنند، با دستور فوری و محرمانه لنين، به ضرب گلوله و سرنيزه و قنداق تفنگ قتل عام شده بودند. جنازه ها سپس عريان، قطعه‌قطعه و سوزانده و در گودالی در جنگل حومه يكاترينبورگ دفن شدند. قدرتمند ترين، قديمی ترين و ثروتمند ترين خانواده سلطنتی جهان ناگهان و به نحوی فجيع نابود شده بود.
دو سال قبل از اين تاريخ، تزار از مقام خود استعفا و قدرت را به دولت موقت واگذار كرده و

رشته توییت خواندنی از @leonidvolkov در مورد استراتژی بعدی و نهایی پوتین برای درهم شکستن مقاومت اوکرایین.
برای پوتین فقط یک استراتژی باقی مانده: یک آتش‌بس “موقت”، نه برای تجدید قوا و استراحت نیروها، بلکه برای حفظ وضع موجود. آتش‌بس موقتی که بتوان آن را تا سال‌ها کش داد. در یک توافق

https://twitter.com/leonidvolkov/status/1548599312149630978

آتش‌بس، او‌می‌تواند اراضی اشغال شده را با ترسیم یک خط مرزی، به عنوان قلمرو تحت تصرف روسیه به طرف مقابل (و به دنیا) بقبولاند، تا بتواند بعد از چند سال مجددا سیاست توسعه ارضی خود را با اشغال خاک همسایگان دنبال کند. نقطه ضعف اوکرایین در این است که بدون حمایت غرب نمی‌تواند به جنگ

ریشه‌ها و عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شکل‌گیری امریکا، و مبانی تئوریک هویت امریکایی، و اندیشه پدران بنیانگذار امریکا همه به کنار، آنچه باعث شد ایده امریکا عملی شود، یک تفنگ بود. تفنگی نتیجه ابتکار و ساخت دست اسلحه سازان خود امریکا در اوایل قرن ۱۸؛ The long rifle یا یا تفنگ کنتاکی. دقیق، دور‌برد، قدرتمند، ساده، بادوام، سبک، شکیل، و در عین حال و کم مصرف از نظر سرب و باروت، که بر خلاف اروپا، در دنیای جدید گران‌ و کمیاب، و صرفه‌جویی در آن‌ها برای پیشگامان در سرزمین‌های ناشناخته، حیاتی بود. تفنگی، بر خلاف تفنگ‌های رایج در اروپا، با لوله‌ای بلند

حسن تقی‌زاده در ملاقات نوروز ۱۳۴۸ با شاه. سایرین به ترتیب از راست:
۱-علی‌اصغر حکمت، مؤسس و اولین رئیس دانشگاه تهران. وزیر معارف و کشور دوره رضاشاه. بنیان‌گذار آموزش و پرورش نوین و کتابخانه ملی و موزه ایران باستان، مبتکر نهضت سواد آموزی بزرگسالان، وزیر پیشه و هنر، بهداری، کشور، و خارجه در کابینه‌های متعدد بعد از ج‌ج۲، استراتژیست و دیپلمات بسیار برجسته. شخصیت فرهنگی با خدمات وسیع و ماندگار. مؤسس بخش‌های فرهنگی در سفارتخانه‌های ایران. مبتکر احیاء روابط فرهنگی ایران و هند در دوران تصدی سفارت در آن کشور، سال‌ها رئیس انجمن آثار ملی (میراث فرهنگی فعلی) کمیسیون

در ۲۳ می ۱۹۴۵ چرچیل از فیلدمارشال سر الن بروک Sir Alan Brooke رئیس ستاد نیروهای مسلح انگلیس خواست در اسرع وقت، مطالعات امکان‌سنجی برای انجام عملیاتی انجام شود تا به محض شکست آلمان، متفقین بتوانند در یک حمله غافلگیرانه، ارتش سرخ را در اروپای شرقی عقب بزنند. الن بروک بهت زده و ناراضی، در خاطراتش نوشت: چرچیل برای یک جنگ دیگر بی‌تابی می‌کند. در مطالعات امکان‌سنجی عملیات، او تمام تلاشش را کرد تا چرچیل را متقاعد کند که امکان موفقیت عملیات پایین، و این جنگ طولانی و پرهزینه خواهد بود.
اما چرچیل که بر خلاف بروک، از پروژه منهتن و آزمایشات موفق آن مطلع بود،

در بهار ۱۹۴۲ وقتی ارتش سرخ روحیه خود را در مقابل فشار ارتش آلمان باخته بود، استالین در فرمانی مشهور به پریکاز ۲۲۷، دستور داد که در هر یگان ارتش سرخ، بخشی از نیروها باید در پشت خطوط مستقر شوند تا نیروهایی که بر خلاف دستور عقب‌نشینی می‌کنند را به گلوله ببندند و به این وسیله انظباط را در یگان‌ها حفظ کنند. این نیروها که به نام گردان‌های سد کننده، یا یگان‌های تنبیهی (زاگرادیتلنی اتریاد=زاگرادیتات ، اشترافنوی باتالیون=اشترافبات) و تحت فرماندهی پلیس مخفی NKVD قرار داشتند، ضمنا با گشت زنی در پشت خطوط و پیدا کردن فراریان، بیش از ۱۰ هزار سرباز را اعدام و

از ابتدای تهاجم روسیه، جنازه‌ شش اولیگارش‌ روس در خانه‌هایشان پیدا شده: در پایان ژانویه جسد لئونید شولمان یک مدیر ارشد گازپروم که شریان مچ دستش بریده شده بود به همراه یادداشتی که پلیس روسیه آن را دلیل خودکشی می‌داند، در حمام ویلای جنگلی‌اش در حومه سنت‌پیترزبرگ پیدا شد.
۱ در ۲۵ فوریه الکساندر تیولیاکوف، یک مدیر ارشد دیگر از گازپروم باز هم با یک یادداشت، حلق‌اویز شده در پارکینگ ویلای جنگلی‌اش در حومه سنت‌پیترزبرگ
در ۲۸ فوریه، میخاییل تولتسوشیا اوکرایینی‌الاصل، میلیاردر نفتی ساکن ساری Surrey، انگلیس، حلق‌اویز در پارکینگ.
۲

یکی از محورهای تبلیغات شوروی‌ها و طبعا چپ جهانی علیه امریکا، رفتار وحشیانه‌ مهاجران با بومیان امریکا بوده.
شاید در نگاه اول، مسأله بومیان امریکا برای روس‌ها تنها یک بهانه تبلیغاتی مناسب علیه امریکا به نظر رسد، اما ارتباطات روسی در جامعه بومیان امریکای شمالی عمیق تر از این‌ها است بعد از تصرف منطقه آلاسکا و جنگ‌ها و قتل عام و به بردگی گرفتن بومیان، کلیسای ارتودکس طبق معمول مبلغانی را به منطقه اعزام کرد. بعد از مدتی کوتاه این راهبان کاری کردند که همین بومیانی که به چشم خود قتل و غارت روس‌ها را دیده بودند و تا اینجا فقط با زور اسلحه می‌شد آنان را وادار به

در ۱۹۱۶ و در زمان جنگ ایالات متحده با پانچو ویا، روزی یک ستوانیکم از رسته تدارکات در نیروی تحت فرماندهی ژنرال پرشینگ، مستقر در نیومکزیکو، در حین خرید ملزومات از کشاورزان برای ارتش، متوجه وجود یک مقر متعلق به مکزیکی‌ها شد و بلافاصله و به ابتکار شخصی، با سه اتومبیل و چهارده سرباز ساختمان را تصرف و پاکسازی کرد. این اولین عملیات رزمی موتوریزه در تاریخ ارتش امریکا بود و آن افسر مسئول لجستیک، جرج پٓتِن George Patton نام داشت.
هرچند جرج پتن خدایگان زرهی شناخته شده و به خاطر مهارتش در فرماندهی ستونهای زرهی عظیم موتوریزه و زرهی و خرد کردن توان نظامی آلمان زیر

جواب دیپلماتیک به این سؤال اینه که برای عضویت در ناتو باید رسما درخواست کرد و ناتو برای کشورها دعوتنامه نمی‌فرسته، و روسیه هیچ‌وقت رسما تقاضای عضویت نکرده.
در ۱۹۹۲ فرصتی به روسیه و کشورهای USSR سابق داده شد که به صورت پارتنر با ناتو همکاری کنند و حتی روسیه در ۱۹۹۵ یک هنگ تحت این

https://twitter.com/m_hflanker_35/status/1511874613550231558

برنامه به بوسنی اعزام کرد، اما ادامه این فعالیت از سوی دستگاه سیاسی/نظامی/اطلاعاتی روسیه، به دلیل آنچه طرف غربی میراث سیاسی شوروی توصیف می‌کند، جدی گرفته نشد.
اولین بار خروشچف در اوج جنگ سرد، در ملاقات با نیکسن چنین ایده‌ای رو مطرح کرد که با توجه به شرایط، اصلا جنبه جدی نداشت اما

انگار داستایوسکی در برادران کارامازوف، از زبان ایپولیت کیریلوویچ دادستان، وضعیت امروز روسیه را توصیف کرده:
ما تابحال با لجاجت و سرسختی و سرعتی مرگبار، با ترویکای (ارابه سه اسبه) خود، محتملا به سوی نابودی، در تاخت بوده‌ایم. از دیرباز و از همه‌جا در روسیه، مردانی برای توقف این تازش خشم‌آلود بی‌مهابا، دست التماس دراز کرده اند. اگر ملت‌های دیگر از سر راه ما کنار رفته‌اند، نه از روی احترام، آنطور که شاعر سروده، بلکه از سر ترس و یا نفرت بوده، ولی هر‌حال تا امروز کنار رفته‌اند. اما شاید روزی دیگر این کار را نکنند؛ بخاطر امنیت و آزادی و تمدن خود، دیوار محکمی

چهل سال پیش در این روز، نیروهای ویژه آرژانتین در یک عملیات آبی-خاکی، جزایر فالکلند انگلیس در اقیانوس اطلس جنوبی را اشغال کردند. وقتی فشارها بر انگلیس برای مذاکره با آرژانتین در داخل و حتی از طرف امریکا شدید بود، اراده شخص مارگارت تاچر و تهدید او به استعفا، باعث موافقت کابینه به گسیل نیرو و اقدام نظامی و نهایتا تسلیم آرژانتین و بازپس‌گیری این جزایر بعد از ۷۴ روز شد. امری که موجب محبوبیت تاچر و پیروزی دوباره محافظه‌کاران هم شد. نظامیان حاکم بر آرژانتین برای فرار از مشکلات اقتصادی داخلی و با این اطمینان که انگلیس عکس‌العمل نظامی نشان نخواهد داد، تصمیم به

ادوارد (برتی) پسر اول ملکه ویکتوریا که بعدا به عنوان ادوارد هفتم پادشاه انگلیس شد، در میان دوستان دوران جوانی به Dirty Bertie و ادوارد نوازش کننده Edward the Caresser مشهور بود. در جمع ریچ کیدز قرن ۱۹، ادوارد از نظر سکس رکورد دار بود. در آن دوره هم، سلبریتی‌ها، مثلا هنرپیشه‌های تئاتر و خوانندهای اپرا، بعضا در ساعات فراغت از فعالیت حرفه‌ای، خدمات جنسی vip ارائه می‌دادند.
و عمده وقت ادوارد با همین خانم‌ها می‌گذشت. پول کلانی هم براشون خرج می‌کرد. مثلا یک بار به Lillie Langtry هنرپیشه تئاتر، گفته بود: به اندازه خرید یک رزم‌ناو به پای تو ریخته‌ام، اون هم

George F. Kennan دیپلمات امریکایی مقیم مسکو، در ۱۹۴۶ در تلگرام بلندی، نکاتی را در باب سیاست خارجی شوروی گوشزد کرد که تا امروز همچنان اعتبار خود را حفظ کرده اند. او می‌گوید: از نگاه کرملین، کشور همسایه، یا دست‌نشانده است یا دشمن، و همسایگان روسیه باید یکی از این دو را انتخاب کنند بخشی از این نگاه بیمارگونه کرملین به جهان خارج، ریشه در حس ترس و عدم امنیتی دارد که قرنها زندگی در دشت‌های باز، و در همسایگی قبایل اسب‌چران وحشی و مهاجم کافر، در نهاد این روستاییان سخت‌کوش و صلح‌طلب مسیحی، یعنی روس‌ها، نقش کرده.
اما بعد از گسترش فتوحات و همسایه شدن با غرب،

در ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ معاهده صلح ترکمانچای بین روسیه و ایران امضا شد و به جنگ دوکشور در ۱۸۲۸-۱۸۲۶ پایان داد. غیر از جنبه ژئوپلتیک جدایی ارمنستان و آذربایجان و تالش از ایران، ضمیمه تجاری آن، نقش مهلکی در جلوگیری از توسعه ایران و انزوای آن ایفا کرده و می‌کند. در حقیقت ضمیمه اقتصادی ترکمانچای به تنهایی نقشی کمتر از شکست قفقاز و از دست رفتن سرزمین های ماوراء ارس نداشت.
روسیه برای به زانو در اوردن آنچه از ایران باقی بود، نیاز داشت که بطور جدی از رشد اقتصادی ایران جلوگیری کند لذا در انزوا نگه داشتن ایران و ایزوله کردن آن هدف مهمی بود که بطور جدی پیگیری می شد.

مجمع افسران روسیه در ۳۱ ژانویه، بیانیه‌ای خطاب به پوتین و شهروندان روس منتشر کرده، که اینطور تمام می‌شود: ما افسران روس، خواستار آنیم که رئیس جمهور، سیاست جنایتکارانه و تحریک‌آمیز برافروختن یک جنگ، که در آن روسیه در برابر قوای متحد غرب، تنها است را کنار گذاشته و ... بازنشسته شود. این مجمع در ۲۰۰۳ توسط لئونید ایواژوف ژنرال بازنشسته تاسیس و نقشی مشابه سندیکای تجاری در بین نظامیان دارد و شرکت‌های مقاطعه کار عملیات امنیتی و نظامی روس با آن مرتبط اند. ایواژوف از نظر سیاسی مشهور به تمایلات تند ناسیونالیستی، و نزدیک به سازمان اطلاعات نظامی GRU است.

در این رشته توییت سعی کرده‌ام به شکل بسیار خلاصه و سطحی و ناقص، به کلیات و نکاتی اشاره کنم که برای درک موقعیت کلیسای ارتودکس روسیه در معادله قدرت، باید مورد توجه قرار گیرد، قصدم ضمنا نشان دادن اهمیت و پتانسیل و قدرت نرمی است که جنازه چنین نهادی، هنوز بعد از صد سال، در سیطره مسکو بر سپهر سنتی نفوذ تاریخی خود اعمال می‌کند. با تاکید چند باره بر این واقعیت که قدرت، بازیچه نیست که به‌رایگان در اختیار فرد یا نهادی گذاشته شود، همانطور که جایگاه هر موجود زنده در هرم تغذیه، حاصل توانایی‌های خود او، مثلا چنگ و دندان تیز و مانند آن، است و نه تمایل یا اجازه دیگران

زمانی بود که روسیه، نه یک جبهه در برابر غرب، بلکه یکی از مهمترین کشورهای غرب و نزدیک‌ترین متحد امریکا بود. آن دوران، سرزمین وسیعی در امریکای شمالی، شامل آلاسکا و از آنجا نوار ساحلی نسبتا عریضی به سمت جنوب تا نواحی شمالی کالیفرنیا، یعنی تا Fort Ross در ۱۴۰ km شمال سن‌فرانسیسکو مشهور به روسکایا امریکا (امریکای روسی)، بعلاوه مناطقی در هاوایی، متعلق به روسیه بود و روس‌ها در نیمکره غربی حضور نظامی/اطلاعاتی و بازرگانی وسیعی داشتند.گذشته از شباهت‌های زیاد بین طبقه اشراف ابر ملاک در روسیه استبدادی از یک طرف، و بزرگ‌مزرعه‌داران ایالات جنوب امریکای دموکراتیک از

حالا که صحبت به وزارت خارجه کشیده شد، بگذارید بپردازم به عبدالصمد ممتازالسلطنه، یکی ازچهره‌های کمتر شناخته ایران در زمینه روابط خارجی. نوجوانی از خانواده‌ای‌ تبریزی که به دلیل استعداد فوق‌العاده‌اش، در سن ۱۷ سالگی به خدمت وزارت خارجه درامد و نزدیک هفتاد سال از دوران ناصرالدین شاه تا محمدرضاشاه در کشورهای مختلف خدمت کرد. در کنار همه صفات عمومی که لازمه موفقیت است، مثل سخت‌کوشی و دقت و پیگیری، این توانایی فوق‌العاده را داشت که در دل مخاطب نفوذ می‌کرد و در عین وقار و رسمیت و جدیت، می‌توانست در دوسه جمله متناسب با شخصیت و موقعیت، در همان دیدار اول صمیمیت خاصی

۹۰ سال پیش در چنین روزهایی، حمهوری شوروی اوکراین با تشکیل کنکره موزیسین‌های فولک در سالن اپرای خارکیف برگزار شد. هدف کنگره دخیل ساختن این نوازندگان دوره‌گرد در ساخت جامعه سوسیالیستی نوین، آشنایی آنان با اولویت‌های ایدئولوژیک و دور انداختن سنت‌های پوسیده اعلام شده بود صدها نفر از این خوانندگان، عموما نابینا، با کودکان راهنمایشان در این کنگره حضور یافتند. سپس آنها را جمعا برای شرکت در کنگره موزیسین‌های فولک سراسر شوروی، به مقصد مسکو سوار قطار کردند. قطار در تاریکی شب در حومه خارکیف در حاشیه جنگل ایستاد. موزیسین‌های نابینا و کودکان را پیاده