Gadfly of the politically correct society; classical liberal, board member of @LibertyIranian
Oct 14, 2023 • 5 tweets • 8 min read
#رشته_توییت: تاریخ اسراییل و فلسطین
۱- بهترین فرصت برای تشکیل کشور مستقل فلسطین سالهای ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸ بود.
با پایان جنگ جهانی دوم، نزدیک شدن امپراتوری بریتانیا به مرز ورشکستگی زیر بار بدهیهای سنگین جنگ، و فشارهای سیاسی دو ابرقدرت برآمده و دو پیروز اصلی جنگ جهانی دوم (آمریکا و شوروی) برای پایان استعمار، بریتانیا پیشاپیش اعلام کرده بود که نیروهای خود را از
British Mandate of Palestine
بیرون خواهد کشید و به استعمار استانهای به جا مانده از فروپاشی عثمانی پایان خواهد داد.
در این هنگام بخش اعظم
British Mandate of Palestine
که شامل سرزمینهای شرق رود اردن میشد و فرااردن
Tranjordan
نام داشت، و بیشترگان (اکثریت) باشندگان آن عرب مسلمان بودند، به پادشاهی خاندان هاشمی (ملک عبدالله نخست) از قیمومیت بریتانیا اعلام استقلال کردند. ملک عبدالله نخست پدرِ پدربزرگ شاه کنونی اردن - ملک عبدالله دوم - است.
همزمان، سازمان ملل طرحی ارائه داد که بخشهای باقیمانده از فلسطین تحتالحمایه بریتانیا که هنوز مستقل نشده بودند، به دو کشور مستقل تقسیم شود: بخشی که بیشترگان (اکثریت) باشندگان آن یهودی بودند، اسراییل نام گیرد. و بخشی که بیشترگان باشندگان آن عرب مسلمان (و شماری هم عرب مسیحی) بودند، فلسطین نام گیرد.
نقشه پیشنهادی به گونهای چیده شده بود که سه بخش فلسطین یا همان بخش شمالی (اکرا)، شرقی (یا همان کرانه باختری رود اردن)، و غربی (یا همان غزه) به کل از هم جدا نیافتند و باریکههایی از زمین فلسطینیها این بخشها را به هم پیوند دهد. همچنین ناصریه و بیتلحم که خاستگاه و زادگاه عیسی مسیح بوده و اهمیت تاریخی و جهانگردی (توریستی) دارند، به عربها داده شده بود. همچنین شهر اورشلیم با اینکه اکثریت یهودی داشت، به شکل یک منطقه هنباز (مشترک) برای یهودیان و فلسطینیان در میآمد، لیکن گرداگرد اورشلیم به فلسطینیان داده شده و عملا اورشلیم در محاصره فلسطینیان بود. این نقشه به پیوست آمده است؛ در آن، بخشهای پیشنهادی به یهودیان با رنگ سبز تیره و بخشهای پیشنهادی به فلسطینیان با رنگ نارنجی نشانگذاری شدهاند.
۲- خوب ببینیم واکنش اسراییلیان و فلسطینیان چه بود؟
بسیاری از یهودیان، بویژه باشندگان شهر اورشلیم که پیرو این طرح پیشنهادی، سراسر در محاصره فلسطینیان قرار میگرفت، با طرح پیشنهادی سازمان ملل مخالف بودند. لیکن یهودیان خردمندتر و ملایمتر، بویژه داوید بنگوریون (که سپستر بنیانگذار اصلی اسراییل و نخستین نخستوزیر آن شد) بیشتر مردم و نهادهای یهودی را راضی کردند که این طرح پیشنهادی را بپذیرند، با این استدلال که «به دست آوردن بخشی از آنچه میخواهیم، بهتر از آنست که هیچ چیزی به دست نیاوریم» یا همان «کاچی به از هیچی» خودمان!
فلسطینیان اما زیر بار طرح پیشنهادی نمیرفتند. تندروترهایشان در پی آن بودند که همه یهودیان را از فلسطین بیرون کنند یا به قول خودشان به دریا بریزند. ملایمترها خواستار آن بودند که به جای دو کشور اسراییل و فلسطین، تنها یک کشور با نام فلسطین تشکیل شود و باشندگان یهودی نیز شهروند آن باشند.
لیکن بیشترگان یهودیان با طرح تک-کشوری مخالف بودند، چون میدانستند که اگر در یک کشور عرب مسلمان در کمترگان (اقلیت) باشند، کمکم یا نابود خواهند شد، یا به شکل کمترگانی (اقلیتی) فرودست در خواهند آمد.
گردش تاریخ و آنچه در دهههای پس از آن در لبنان گذشت، نشان داد که چه بسا این نگرانی یهودیان چندان هم بیراه نبود. لبنان زمانی نه چندان دور (تا کمتر از صد یا حتی ۵۰ سال پیش)، کشوری با بیشترگان مسیحی بود (نزدیک به ۸۰٪)؛ اما اینک درصد مسیحیان آن به مرز ۳۵٪ رسیده است.
فرتورها:
نمودار درصد مسیحیان لبنان با گذشت زمان
داوید بنگوریون (بنیانگذار اسراییل) در سالهای جوانی، میانسالی، و سالخوردگی