چقدر دوست دارم یک بار دیگه سفره بندازم رو زمین (ازین یکبار مصرفا نه، سفره واقعی). همه خانواده دور هم جمع بشیم و غذا بخوریم. یکی بگه نمکدونو بده اون یکی خورشتو تعارف کنه. صابخونه بی‌هوا یه کفگیر پلو بریزه تو بشقابت و بگی بخدا خیلی سیرم و با رودرواسی غذا رو /
تموم کنی. آخر غذا همه از پزنده و (به قول شوهرخواهرم، دندان جونده) تشکر کنن. اونی که نشسته پایین سفره بگه بشقابا رو دست به دست بدین این طرف. آشغالا رو یکی کنه، بشقابای خالی رو روهم تلنبار کنه. پسر جوونای فامیل ظرفای سنگین رو بلند کنن، دختر کوچولوها سبدهای سبزی. تنبل‌ترین فرد/
May 28, 2022 • 13 tweets • 3 min read
توی راهروی پاساژ تقریبا دارم میدوم که برسم به مغازه‌م. دیرم شده باید سفارش مشتری رو زودتر می‌فرستادم. درِ شیشه‌ای مغازه رو پشت سرم میبندم. یهو صدای عجیبی توی سرم می‌پیچه. صدای هوهو میاد، دیوارها میلرزن. زلزله، لابد زلزله اومده. دستمو روی سرم میذارم. آوار میریزه روی سرم. زمین/
و زمان و سقف و دیوارها بهم میریزند.
چشمامو باز میکنم. پاهام زیر خروارها بتن و آجر گیر کردن. کمرم، سرم، دستام، تمام بدنم درد میکنه. هیچی نمی‌بینم، تاریکه. تاریکِ تاریک. خاک رفته توی دهنم، توی بینیم، توی چشمام، گوشام همه جام خاک رفته. دهنم مزه گِل میده. سرفه/
Feb 6, 2021 • 7 tweets • 2 min read
شاید شما هم مثل من زیاد با عدس قرمز یا دال عدس آشنایی نداشته باشین. قبلا وقتی تو سوپرمارکتها می‌دیدمش می‌گفتم آخه عدس قرمز به چه درد میخوره!؟ یه روز خریدمش و سعی کردم باهاش ارتباط برقرار کنم. جنوبیها باهاش یه جور عدس پلو درست میکنن که من نتونستم خوب درستش کنم. بعد سوپ/
دال‌عدس ترکی رو کشف کردم و بسی خرسندم از این کشف :)
طرز تهیه:
یه لیوان عدس قرمز رو بریزین تو کاسه و بشورین. فکر نکنین با شستن همه کفِش میره، همینکه کم بشه کافیه. بذارین تو آب، یه نیم ساعتی خیس بخوره. یه قابلمه تپل بذارین رو گاز، یه پیاز متوسط رو نگینی خرد کنین و تو یه کم/
