یکی از مزخرف‌ترین قوانین، قانون سربازیِ اجباری برای آقایونه. الکی دوسال از عمر آدم برای کارهای بیهوده به فنا میره، تهش چی؟ یک کارت پایان خدمت بهت میدن که باهاش پاسپورت بگیری. بنظرم جز پاسپورت هیچ ارزش افزوده‌ای نداره. حداقل برای من اینجوری بود.
سالها پیش درسم که تموم شد برای چند دانشگاه خارجی اپلای کردم تا ادامهٔ تحصیل در سطح عالی رو برم یک کشور دیگه. باز باید یادآوری کنم زمان ما اینترنت نبود و همهٔ کارها با پست انجام میشد. کل کارنامهٔ تحصیلی و مقالات رو باید بعد از ترجمه رسمی، کپی می‌گرفتیم، برابر با اصل می‌کردیم و با پست می‌فرستادیم به اقصی نقاط جهان. زود رسیدن یا نرسیدن مدارک دیگه بسته به شانس داشت و اینکه، یک دانشگاه خوب اکسپت کنه و بورس اون دانشگاه بشی، دیگه انتهای خرشانسی بود./
من در پروسه نامه‌پرانی به یک مانع بزرگ برخوردم، یا باید میرفتم سربازی یا اگر یکی از دانشگاهها پاسخ مثبت میداد، باید سند میذاشتم که بعد از اتمام تحصیل برگردم ایران و برم سربازی.
اگه برادری داشتم که سرباز بود، یکسال تنفس میدادن اما برادری نداشتم. پدر هم سنی نداشت که بخوام از معافیت سنی پدرم برخوردار بشم. ضمن اینکه در اوج جنگ ایران و عراق، نظام وظیفه رحم نداشت و انقدر مانع تراشی میکرد که بالاخره بفرستنت خدمت./
Apr 27 • 15 tweets • 3 min read
در آتش‌سوزی بندرعباس گمانه‌زنی‌های زیادی رو خوندم و بنظر یکی‌اش درست‌تر از همه میاد و اون اینکه ج.ا سوخت جامد آمادهٔ ریخته‌گری رو وارد کرده.
میگن در حملهٔ اخیر به تاسیسات موشکی، اسراییل میکسرهای صنایع موشکی رو هدف قرار داده و بدلیل حساسیت میکسر در صنایع موشکی و زمان‌بر بودن/
ساخت میکسر و اینکه فقط یک شرکت در ایران میکسر می‌ساخت که اونهم به لطف حضرات ورشکسته شد و رفت پی کارش، ج.ا تصمیم می‌گیره سوخت رو بصورت آماده بیاره و در صنایع موشکی استفاده کنه. بقول حدادی @abhaddadii «دست آخوند کبریت هم نباید داد.»
آخوند و آخوندزاده‌های سپاهی عرضه ندارن/
Dec 8, 2023 • 12 tweets • 3 min read
کنار تلفن‌خونه یک داروخانهٔ کوچک داشتیم، برخی از زندانی‌ها که نیاز به داروی اعصاب و روان داشتن میرفتن و داروی روزانه رو عصر به عصر از داروخانه میگرفتن. مسئول داروخونه قرصها رو با یک لیوان آب میداد دستت و باید جلوی خودش قرصها رو میخوردی بعد دهنت رو باز میکرد و تا ته حلقت رو نگاه/
میکرد تا جایی توی دهنت قابم نکرده باشی. اسامی بیمارانی که به دارو نیاز داشتن توی داروخانه بود (اسامی از بهداری زندان به داروخانه ابلاغ میشد) و الکی به هر کسی دارو نمیدادن. بعضی زندانی‌ها ذاتاً هنرپیشه‌های خوبی بودن، چند روز خودشون رو میزدن. به دیوونه بازی تا راهی بهداری بشن، بعد/
Dec 6, 2023 • 20 tweets • 5 min read
زمانی که زندان قصر باز بود، عمده جرایم سیاسی، مخلّان اقتصادی، جرایم سازمانی و موارد مشابه رو می‌فرستادن اوین، قصر بیشتر متعلق به جرایم عمومی بود و از هر طیفی توی زندان قصر پیدا میشد، چه به لحاظ جرم و چه به لحاظ شخصیت. در رشته توییت قبلی اندرزگاهها رو با نوع جرایم مشخص کردم/
و با توجه به اینکه رشته توییت قبلی رو خوندید بیایید بریم سراغ این داستان. اول اینکه زندانی بعد از گذران دورهٔ بازداشت موقت در کلانتری، آگاهی و یا اطلاعات و تکمیل پرونده، با دستور قاضی میومد زندان. بمحض تحویل زندانی و پرونده به زندان، زندانی رو کارتکس می‌کردن (کارت و عکس) و بعد/
Jul 5, 2023 • 18 tweets • 5 min read
قبلاً روش ساخت شراب با آبمیوهٔ پاکتی رو با شما به اشتراک گذاشتم ولی اونموقع خودم بی‌تجربه بودم و اون آموزش رو کلاً بیخیال می‌شیم و میاییم سراغ این آموزش. دوستان این آموزش نتیجهٔ سه سال تجربه در ساخت شراب با آبمیوهٔ پاکتیه و اگر دقیقاً مطابق با مراحلی که می‌گم برید جلو نتیجهٔ/۱
بسیار خوبی می‌گیرید.
خب بریم سراغ تجهیزات مورد نیاز:
۱- قرابهٔ شیشه‌ای ۲۰ لیتری در دار.
۲- قفل هوا.
۲- مخمر نان.
۳- شکر.
قبل از شروع یک توضیحی راجع به قفل هوا بدم، قفل هوا کارش قطع ارتباط فضای داخل قرابه با هوای بیرونه، اگه توی اینترنت سرچ کنید، فروشنده زیاد پیدا می‌کنید/۲
