۱. تو این #رشتو سعی کردم نظرم رو دربارهی اولویت بدنمند بودن یک انقلاب بنویسم از رقص بگم و توضیح بدم که چرا به نظر من همراهی هر بدنی با این جریان باارزشه.
این نوشته از دید انسانشناسانه نوشته شده و به تطبیق مراسم گذار با روند یک انقلاب میپردازه.
#ژینا_ئەمینی
۲.مناسک گذار آئینهایی هستن که در طی اونا یک شخص از یک موقعیت خارج و به موقعیت جدیدی در زندگی وارد میشه؛ یک گروه رو رها میکنه و به گروه جدید میپیونده. آیین بلوغ در قبایل بدوی، غسل تعمید و یا ختنه سرون و مثالهایی از این دست نمونههایی از این آداب و رسومه.
۳. من سعی کردم انقلاب رو یه آئین گذار ببینم.
با این وجود که انسانشناسی معمولا ادعای جهانشمول بودن پدیدهها رو نمیکنه، آئین گذار رو یک الگو میدونه که هر جا صحبتی از دگرگونی در بستر اجتماعی هست حضور داره.
۴. از دید من بررسی کاراکتر فرمِ اجتماعی این دگرگونیهای قابل انتظار (مثل موارد ذکر شده) به ما کمک می کنه که تغییرات و دگرگونیهای غیرقابلانتظار و بدون آیین و منسکی مثل انقلاب رو بررسی کنیم.
۵. (Van Gennep) با بررسی قبایل بدوی این مناسک رو به سه مرحله تقسیم می کنه
- مرحلهی گسست
- مرحلهی گذار (Liminality)
- مرحلهی پیوند دوباره
در یک انقلاب هم ما از وضع عادی جدا میشیم، وارد یک حالت گذار میشیم که همهچیز توش ممکنه و در آخر دوباره به یک وضعیت عادی جدید وارد میشیم.
۶ . در مرحلهی اول افراد خودشون رو از موقعیت قبلی جدا میکنن، اون چیزی که داشتن و بودن رو پس میزنن، و علیه وضعیت نرمال بلند میشن.
نشانِ این مرحله عمل بریدنه. تراشیدن مو برای یک سرباز قبل رفتن به سربازی و یا کوتاه کردن موی زنان در اول جنبش مثالهایی از این دست هستن.
۷. مرحله دوم وارد شدن به بحرانِ گذار liminal crisis.
تو این مرحله قواعدی که افراد جامعه رو کنار هم نگه داشته بود از هم میپاشه و چیزی که افراد رو کنار هم میاره بسیج بدنهای نامطیعه. سمبل این مرحله رقصه. عملی که ازخود بیخودشدن و هماهنگی رو توامان داره.
۸. . ورود به این وضعیت گذار همیشه با سرخوشیای همراهه که دلیل اون احساس ارتباط عمیق آدمها با همدیگهست.
۹. مرحلهی گذار در عین حال وضعیت خیلی خطرناکیه چرا که قواعدی که بر ارتباطات اجتماعی حاکم بوده از بین میره. (عمامهپرانی و بند آوردن مسیرها مثالهایی از این مرحلهست).
۱۰. بنابراین توی آئینها و مراسم معمولا یه رهبر وجود داره که هدایت رو برعهده میگیره و قواعد، عرفها یا قوانینی رو تعریف میکنه.
وجود این الگو تو ذهن باعث میشه اولین سوال آدمها موقع برخورد با انقلاب، گشتن دنبال رهبر باشه.
۱۱. پس چی اهمیت اساسی داره؟ جواب، ایجاد فضا و امکان کنار هم بودن بدنهای نامطلوب و نا متجانسه.
توی پرانتز، فوکو به این فضاها میگه هتروتوپیا. دگرمکانی که درون فضای مرسوم شکاف ایجاد میکنه و نظم مستقر و تثبیتشده رو برهم میزنه.
برای بیشتر خوندن در موردش:
anthropologyandculture.com/%D9%87%D8%AA%D…
۱۲. این نقل قول از اما گلدمن که "اگر نتوانم با آن برقصم این انقلاب من نیست" در همین راستاست.
۱۳. اگر حضور افراد در فضای انقلابی رو همچون رقصیدن در یک آیین در نظر بگیریم، انقلاب زمانی ممکن خواهد بود که بدنها از خود بیخود بشن، قواعد عرفی قبلی از بین بره و ریتمی شکل بگیره که بدنها، فارق از شکل و توانییشون، بتونن نسبت بهش واکنش نشون بدن.
۱۴.یک مثال خوب، تجمع میدان تحریر در مصره، جایی که آدما با پیشینههای مختلف کنار هم جمع شدن و بدون داشتن رهبر، واقعیت جدیدی رو تصور کردن.
تو کلیپهای رامی اسام میبیند که مصریها با تمام تنوعشون باهاش همخوانی میکنن و میرقصن؛ این اتفاق بعد از ۱۸ روز به استعفای مبارک ختم میشه.
۱۵. در بستر جنبش پیش رو که با رمز #مهسا_امینی شروع شد، یکی از نمونههای بارز شکلگرفتن این فضا گورستانهایین که مردم در مراسم چهلم هریک از جانباختهها در اونها حاضر شدن.
۱۶. چیزی که در این مکانها اتفاق میافته گردِهماومدنِ بدنهای نامربوطبههمه که اثرگذاریش از هر عمل دیگهای بیشتر بوده.
نکته مهم در این گردهماومدنها اینه که هیچکدوم فراخوان جناحی نداشته و هیچ حزب و گروه و مسلکی در شکلگیری اونها مستقیما دخیل نبودن.
۱۷. در مقابل ما ضعف تجمعاتی که همراه با فراخوان بودن رو هم میتونیم ببینیم. نمونهاش تجمع دانشگاه شریفه که از سمت انجمنِ اسلامی دانشگاه برگزار شد.
۱۸. این تجمع به خاطر برگزارکننده و جهتگیری سخنرانها زیر سوال میره و به نظر من اصلا هتروتوپیایی شکل نمیگیره چرا که لزومن انعکاسی از واقعیت بیرونی نداره و همچنین اجازهی تصور واقعیتهای جدید رو به شرکت کنندهها نمیده.
۱۹. اگر دورهی گذار طولانی بشه آدما شروع به جهتگیری میکنن و موضوع گفتمان غالب تقابل قدرتها میشه. جنگ و نزاعِ گروهها و تفکرهای مختلف در روزاهای خالی از اخبار سوشال مدیا نمونهای از این اتفاقه.
۲۰. اینجاست که مرحله سوم یعنی پیوست خودشو نشون میده. مرحله عهد بستن. "گِره" سمبل مرحله سومه. مهم اینه که متوجه باشیم حتی بعد از سرنگونی، جامعه همچنان در حالت گذاره و عدم قطعیت بیشتره.
ولی اینجاست که اصلیترین سوال این میشه که چه کسی و به چه شکلی نقش
رهبر مراسم رو برعهده میگیره؟
۲۱. و اما با توجه به شرایط موجود سوالهایی رو میشه مطرح کرد:
- آیا در وضعیت موجود می توان بدنهایی رقصان، فارغ از جنس و شکل و توانایی رو دید؟
- در صورت وجود یک هتروتوپیا، آیا این هتروتوپیا توان تصور یک وضعیت جدید رو داره و آیا راهی برای تکثیر این هتروتوپیاها وجود داره؟
@threadreaderapp unroll
Share this Scrolly Tale with your friends.
A Scrolly Tale is a new way to read Twitter threads with a more visually immersive experience.
Discover more beautiful Scrolly Tales like this.