, 64 tweets, 24 min read Read on Twitter
شانزده سال است که قصه اینطور گفته شده است:در رزمایش بسیار بزرگی که توسط نیروهای مسلح آمریکا در2002برگزار شده و دشمن فرضی آن سپاه پاسداران در سناریوی بستن تنگه هرمز بوده است، یک ژنرال تفنگداران دریایی با بازی کردن در نقش ج.ا، شکست سختی به ایالات متحده وارد کرده است(44/1)
این شکست [خیالی] شامل غرق کردن بیش از 13 کشتی منجمله 3ناوچه و 6مین روب و تلفات سنگین به نیروی دریایی آمریکا بوده است که با استفاده از ترکیبی از قایقهای تندرو و هواپیماهای مسافربری انتحاری،انبوهی از موشک های کروزضد کشتی درعملیاتی پیش دستانه اتفاق افتاده است.(44/2)
این داستان با مقاله ای توسط فرمانده نیروهای قرمز،ژنرال ون ریپر در محبوب ترین مجله بین خوانندگان نظامی در آمریکا، کمترازچندهفته پس از پایان رزمایش آغاز شدوسپس با شدت بیشتر توسط نشریات دیگریاز قبیل گاردین، نیویورک تایمز و ... آنقدرتکرارشد که به عنوان حقیقت پذیرفته شده است. (44/3)
اما ماجرای واقعی:نیروهای مسلح ایالات متحده در رزمایش مشترکی به نام چالش هزاره 2002 که برنامه ریزی برای آن دو سال طول کشیده بود در مدت سه هفته مفاهیم جدید مرتبط با تحول ساختاری نیروهای مسلح آمریکا برای قرن 21 را آزمودند. رزمایش ترکیبی از عملیات واقعی و شبیه سازی نبرد بود.(44/4)
اولین نکته آن است که MC02 بیشتر از آنکه یک رزمایش باشد، یک آزمایش برای بررسی و گردآوری داده ها درباره 11 تئوری نظامی،27 نوع روش عملیات مشترک، 46 ابتکار عمل توسط شاخه های مختلف و 22 چالش نبردبود. هدف اصلی از اجرای آن آزمودن مفهومی به نام شبکه ارزیابی عملیاتی(ONA) بود.(44/5)
این به معنای مطالعه دشمن به عنوان سامانه ای از زیر سامانه های نظامی، اقتصادی و ...، یافتن ارتباط آنها با یکدیگر و نقاط ضعف و قوت آنها درحالیکه تصویرکل میدان نبرد با همه جزییات در اختیار فرمانده خودی برای حمله انتخابی با حداقل منابع به موثرترین نقاط دشمن قرارمیگیرد، بود.(44/6)
اهداف این رزمایش به ترتیب اولویت:آ-برقراری و حفظ برتری اطلاعاتی(information) ب- تدارک شرایط عملیات قاطعانه(RDO) پ-تضمین دسترسی*ت-عملیات اثرمحور ث- تقویت و حفظ نیرو. دقت کنید که تنها هدف سوم این رزمایش مرتبط با داستان ژنرال ون ریپر است.(44/7)
این فرایندی بود که چند ماه پس از این رزمایش، با کیفیت شگفت آوری برروی حکومت بعث عراق پیاده شد و صدام را در 21 روز به زیر کشید. اما همانطور که در گزارش در آن زمان محرمانه پس از این آزمایش آمده بود، المانهای غیرنظامی (دیپلماتیک و ...) به اندازه کافی کارآمد عمل نکرده بودند.(44/8)
علیرغم مشارکت بیش از 13500 نیروی نظامی در رده های مختلف از شناورهای آبی-خاکی تا جنگنده بمب افکن های واقعی، استخوانبندی اصلی رزمایش برروی شبیه سازی استوار شده بود. به آن معنا که بخش عمده دستورات فرماندهان و طراحان رزمایش به جای محیط واقعی در فضای شبیه سازی اجرا می شد. (44/9)
برای درک پیچیدگی شبیه سازی انجام شده که شامل نرم افزارهایی با قابلیت انسان-در-حلقه بود: مدل شامل بیش از 30 هزار موجود/آیتم بود که 8 محل واقعی، 17 محل شبیه سازی شده در دوساحل ایالات متحده منجمله یک آزمایشگاه شبیه سازی شناور بر روی کشتی فرماندهی کورونادو، رادربرمی گرفت.(44/10)
خودابزار شبیه سازی،نرم افزاری یکپارچه نبود:با صرف یکسال وقت(شامل 400 مورد رفع باگ اساسی)حداقل47(برخی منابع 42 تا60) نرم افزار مختلف شبیه سازی نیروهای هوایی،دریایی و زمینی به زیربرنامه هایی برای مبادله هماهنگ اطلاعات بایکدیگر برای شبیه سازی کلی میدان نبرد مجهز شده بودند.(44/11)
برای درک پیچیدگی خارق العاده این فدراسیون غول آسای شبیه سازیها ، که از عملیات و دفاع هوایی تا آتش توپخانه و انسداد راهها در اثر حرکت غیرنظامیان را پوشش می داده است، شرح برخی ابزارهای مورد استفاده در آن ضروری است: (44/12)
AWSIM: برای شبیه سازی هوایی در سطح کل جبهه نبرد و آموزش مرتبط با نبردهوایی، با قابلیت دریافت ورودی همزمان از اپراتورها است. این ابزار براساس طول و عرض جغرافیایی در زمین بدون عوارض قادر به شبیه سازی دو طرفه نبردهوایی با مدلسازی اجزایی از قبیل هواپیما...(44/13)
پایگاه هوایی، موشک زمین به هوا، سامانه های دفاع هوایی نقطه ای، کشتیهاو سایتهای راداری است. خروجی های آن شامل موفقیت ماموریت تک تک هواپیماها، مصرف مهمات ونتایج ساختارمند شبیه سازی سناریوهای نبردهای هوایی با توان پیش بینی اثرات متقابل ده ها هواپیمابود.(44/14)
CEM: نرم افزار شبیه سازی که می توانست اثر حمله به اهداف استراتژیک غیرنظامی(نیروگاه ها، پل ها و ...) و تاسیسات حیاتی را بر عملکرد سامانه های نظامی نشان دهد. این نرم افزار جریان نیرو و تجهیزات را به میدان نبرد شبیه سازی می کرد.(44/15)
Clutter: نرم افزاری که می توانست هزاران شی/موجود متحرک توان پردازشی پایین شبیه سازی کند و هدف از استفاده از آن گیج کردن سنسورها و سامانه گردآوری اطلاعات با تولید ترافیک غیرنظامی و نظامی پشتیبانی و اثرمواردی مانند راهبندانها وتلفات غیرنظامی و ... بود.(44/16)
NWARS: نرم افزاری که برای شبیه سازی واقعگرایانه عملیات های شناسایی و تامین گزارشهای دقیق از آنچه در میدان نبرد اتفاق می افتد است.SLAMEM نرم افزاری است که صرفا برای مطالعه C4ISR و موثر بودن روشهای شناسایی و انهدام موشک های زمین به زمین متحرک دشمن استفاده می شد.(44/17)
عناصر دیگر شامل شبیه ساز JSTARSو ریوت جوینت(شناسایی میدان نبرد زمینی)،شبیه سازی اطلاعات مخابراتی و ماهواره ای درنتیجه سناریوهای مختلف نوشته شده برای دشمن که به یگان اطلاعات خود تغذیه شوند، شبیه سازی آواکس، مدیریت مهمات برروی ناوهواپیمابر و ...بود.(44/18)
امابرای دادن قالبی به همه این آزمایشها،سناریویی نوشته شد تحت عنوان مبارزه با یک فرمانده محلی[سپاه] که پس ازوقوع زلزله وقطع ارتباط و آشفتگی درپایتخت،سربه شورش برداشته و با استفاده از نیروها وامکانات منجمله 4 گروه تروریستی در کشورهای منطقه تصمیم به اشغال جزایری گرفته است.(44/19)
ژنرال ون ریپر که در آن زمان 5 سال از بازنشستگی اش می گذشت به عنوان فرمانده نیروی قرمز عمل می کرد. او سعی کرد با اجتناب از فناوری(استفاده از پیک موتوری، مناره مساجد برای ارسال فرمان) و تاکتیکهای نامعمول(ترورسران کشورهای همسایه) و انتحاری نبرد را ببرد.(44/20)
امادر طول آزمایش چندین بارفرامین او که می توانست فرایندگردآوری داده ها رامختل کندنادیده گرفته شدودریک مورداو با وقوع یک باگ در سامانه شبیه سازی (شرح در پایین)ناوگان آبی را غرق کرد.این بود که او کار رافورا به مطبوعات کشید و خبر از اتلاف 250 میلیون دلار هزینه رزمایش داد.(44/21)
مثلا ون ریپر،تقاضای حمله شیمیایی به محل فرود نیروهای هوابرد بصورت مداوم برای چند روز را داشت. اما پرنده ها (سی-130 و سی-17) های واقعی درنظرگرفته شده فقط 36 ساعت دراختیار بود و به دلیل انجام آزمون درایالات متحده و محدودیت محلهای تمرین و زمان این تقاضای او رد می شود.(44/22)
در عملیاتی واقعی که امکان صبر کردن برای پیاده کردن نیرو و انتخاب هزاران محل جایگزین وجود دارد، چنان عملیاتی از طرف نیروی قرمز آنقدر مختل کننده عملیات نیروی آبی نمی بود که برای آزمودن مفاهیم و گردآوری داده درباره مرحله بعدی در زمان محدود آزمون/رزمایش بودند.(44/23)
یگانهای هوایی مشارکت کننده ترکیبی از واقعی و مجازی بودند که بخش عمده یگانهای واقعای در پایگاه نلیس نوادا عمل می کردند.به عنوان مثال درحالی اف-16 های واقعی اهداف زمینی را مورد هدف قرارمیدادند، که اف-22 مجازی پوشش آنها را به عهده داشتند(44/24).
بخش اصلی یگان دریایی واقعی(4ناوشکن و 1 ناو) در ساحل کالیفرنیا بود ولی به همین شکل یگان ضد زیردریایی متصل به آن بر علیه اهداف شبیه سازی شده در پرل هاربر عمل می کرد. یک یگان جنگ الکترونیک هوایی در پایگاه نلیس نوادا و دیگری در ساحل کالیفرنیا بود.(44/25)
اما یکی از جالبترین آنها،فرماندهی کل دفاع هوایی ناوگان بودکه برروی سامانه درحال ساخت برای ناو یواس اس آنتیتام مستقربودکه هنوز درکارخانه در گرینزبورو (کارولینای ش)قرار داشت وبراساس اطلاعات شبیه سازی تغذیه شده به آن عمل میکرد.یگانهای زمینی نیز درغرب وشرق آمریکاپراکنده بودند(44/26)
همزمان برای رعایت مقررات خطوط تجاری کشتیرانی،نوع خاص ومحدودی از شناورهای آبی خاکی واقعی به محل آورده شده بودند که فقط توان عملیات در نزدیکی ساحل را داشتند و درنتیجه کل ناوگان واقعی و ناوگروه هواپیمابر خیالی/ شبیه سازی شده متصل به آن به جای قرارگیری در بیرون افق دشمن که...(44/27)
تاکتیک نیرویی دریایی از جنگ جهانی دوم بود،در موقعیت جغرافیایی واقعی،چسبیده به ساحل قرار گرفته بودند.یک باگ باعث می شود که موقعیت جغرافیایی یگانهای واقعی(چسبیده به ساحل) و نسبی یگانهای خیالی پشتیبان آنها، به عنوان پارامتر شبیه سازی وارد و کشتی هادههاکیلومترجلوترتصویر شوند.(44/28)
قابل درک است که با توجه به پیچیدگی سامانه و اهداف اعلام شده (گردآوری داده و ارزیابی نرم افزارها) در این مرحله از رزمایش درگیری ای صورت نپذیرد تا هماهنگی کافی بین این عناصر به دست آمده و ایرادات اش برطرف شود تا در روز تعیین شده دو طرف شروع به بازی بکنند.(44/29)
البته آن باگ هم به تنهایی برای کسب آن پیروزی دغلکارانه توسط ون ریپر کافی نبود.علاوه برتمرکز هدف رزمایش بر گردآوری داده ها و بررسی نرم افزارها، در آن شعبده بازی عوامل غیرواقعی دیگرو حتی بزرگتری هم دخیل بودند: آرایش سلاحها و نیروها.(44/30)
مانند بازیهای کامپیوتری، سلاحهای تیم قرمز هم از سرهم کردن مدلهای موجود در شبیه سازی ساخته شده بود که اصلا واقعی نبود. مثلا ون ریپر تا 12 موشک ترمیت 15 با وزن 2.5 تن و طول 6 متر راروی هر قایق تندرو که خودش حداکثر 2 تن و 5 متر طول داشتند نصب کرده بود. (44/31)
بعلاوه تعداد هواپیماهای مسافربری با خلبانان انتحاری در فرودگاههایی که در اختیار نیروی قرمز بود، از کل ناوگان هوایی مسافربری ایران بزرگتر و سوختگیری و پرواز هماهنگ و ماهرانه همزمان آن تعداد پرنده مسافربری برای خدمات مسافربری هم هنوز از امکانات ایران خارج است.(44/32)
همزمان سامانه دفاع هوایی ناوگان که برای نبرد دردریا وشرایط جنگی طراحی شده بود با توجه به تردد کشتی ها و هواپیماهای تجاری در محل مانور،به محض روشن کردن و تغذیه اطلاعات ورودی شبیه سازی شده، تمامی اهداف غیرنظامی را به عنوان تهدید ارزیابی می کرد و از این رو غیرفعال شده بود.(44/33)
ون ریپر،بدون آنکه بداندبه چه دلیل(باگ شبیه سازی)بر روی مونیتورهای خود 24 ساعت است ناوگان آبی راچسبیده به ساحل درمقابل تمرکز قوای خودش می بیند،با یک ارزیابی سریع تصمیم به حمله پیش دستانه می گیرد و از فاصله چند کیلومتری هر آنچه دارد را بر سرآن ناوگان خالی می کند.(44/34)
اینکار او بیشتر شبیه آن بود که در لحظه ای که تیم های فوتبال درحال خواندن سرود ملی هستند، یک بازیکن توپی را با دست برداشته و با سرعت خودرا به دروازه حریف رسانده و هفت بارگل بزند و سپس مدعی شود جنگ قانون و قاعده ای برنمی دارد و همه چیز در آن ممکن است.(44/35)
ژنرال کرنان فرمانده رزمایش بعدترگفت:آنچه مهم است درک تمایز بین «تمرین» و «آزمایش» است. ما در اینجا بیشتر به دنبال آزمون برخی مفاهیم پیچیده فرماندهی و کنترل و گردآوری داده بودیم نه تمرین نیروهابرای عملیات مشخص ولی او تمام تمرکزش بر «رزمایش شکست حریف» بود. (44/36)
وی درباره غرق ناوگان ادامه داد: به خاطرمحدودیت های خطوط تجاری کشتیرانی محل ناوگان چسبیده به ساحل بود و با آغاز شبیه سازی، آیکونهای واحدها به جای قرارگرفتن در محل شبیه سازی شده پریدند روی موقعیت واقعی آنها. البته موضوع را لحظه ای متوجه شدیم که او حمله کرد:(44/37)
آنچه اتفاق می افتد، بیش از یک رزمایش شبیه به یک نبرد دستکاری شده از بازی عصر امپراطوریها بوده است و بیش از 15 سال است که سپاه پاسدارن با این توهم که آمریکایی ها خودشان به اشتباه راه شکست دادن ناوگانشان را نشان داده اند ومشغول تمرین بازسازی آن باگ نرم افزاری هستند.(44/38)
از نکات دیگر در نقشه ون ریپر، اجرای سناریو ترور همزمان موفق چهار رهبر سیاسی چهار کشور همسایه بود که افتضاح دانمارک، تایلند و هندوستان درباره توانمندی های تروریستی نیروی قدس نشان می دهد که اهداف قابل دسترسی واقعی برای آن بیشتر در رده نویسندگان بیگناه عراقی است.(44/39)
اما آیا ون ریپر نمایشی ودرجستجوی جلب توجه بود؟از نگرمن تاحدودی ولی نه کاملا و آنچه در میان این هیاهو گم شد نکته ای بود که او مدعی نشان دادنش بود: جنگ در رده مسائلی است که به آن مسائل تصمیم ناپذیر می گویند و اتکای مطلق به نرم افزار، شبیه سازی و ریاضی برای آن ممکن نیست.(44/40)
این را هم اضافه کنم که همانطور که بعدا در بخش دیگری از نوشته های مرتبط با عملیات اثرمحور نشان خواهم داد، ون ریپر ورای آموزش و کسب تجربه در تفنگداران دریایی تا حد ژنرال سه ستاره، برتری دیگری داشت که صدام، نوریه گا و بن لادن هرگزنداشتند:اومیدانست جنگ اجتناب ناپذیراست.(44/41)
در دکترین عملیات اثر محور،در بیم و امید نگه داشتن دشمن برای محدود کردن واکنشهایش عامل مهمی است.این درترکیب آنکه برد و باخت در آن نبرد برای شخص ون ریپر مستلزم هیچ هزینه ای بیش ازیک بازی کامپیوتری نبودبه اواجازه استفاده ازگزینه هایی را می داد که درشرایط واقعی متصور نیست.(44/42)
علیرغم آنکه آن مواجهه در نتیجه اشتباه نرم افزاری بود، همانطور که درارزیابی رزمایش نشان خواهم داد، امتیازات مرتبط با این قسمت از نیروی آبی کاملاکسر شد و شرح آن در گزارش آن رزمایش آمده است و خواندن آن شرح تخیلی بودن سناریوراآشکارترمیکند(44/43).
به هرحال این توهم سرگرم کننده ناشی یک باگ نرم افزاری در یک رزمایش 16 سال پیش آمریکا، سالهاست نه تنها به عنوان یک بازی رسانه ای بلکه بصورت عنصری تفکیک ناپذیردر طراحی راهبرد، آموزش و رزمایش سپاه پاسداران در آمده است و در ابعادی غول آسا مشغول بلعیدن بودجه دفاعی کشور است.(44/44)
البته چه می دانیم شایدهم درآن روزموعود که نبایدرسیدن اش راآروز کرد، یک باگ الهی ناوگان آمریکاراناگهان به میان کویرتله پورت کرد و پیروزی سپاه انقلاب را رقم زد. هرچند تجربه نشان داده است که اگر باگی هم درکارباشددرمحل دیگری خواهد بود(پایان اصلی/تکمیلی⬇️⬇️).
archive.defense.gov/Transcripts/Tr…
تکمیلی:درباره این رزمایش و تئوریهای مورد آزمون در آن می شد ساعتها و صفحه ها نوشت ولی فضای این رسانه محدود است.دنباله رشته که ضمیمه محسوب می شود دو قسمت دارد یکی جزییات آماری بسیارخلاصه از گزارش مانور که اهداف آن را مشخص می کند و پس از آن نظرات شخصی من است+0.
از اینجا من خلاصه خیلی کوتاهی از نتایج مانور را می گذارم که از آنالیز گزارش 752 صفحه ای آن تهیه کرده ام و ممکن است برای خوانندگانی که مسایل نظامی را دنبال نمی کنند کسل کننده باشد ولی گمان نکنم درنیروهای مسلح آنالیزی در همین حد هم انجام شده باشد.(/+1)
اهداف رزمایش را به خاطر دارید؟ نتایج مانور در 13 حوزه ارزیابی وبرخی نمره داده و برخی دیگرصرفا بصورت یافته بیان شدند. شما هرگز گزارش هیچ یک از مانورها و امتیازات مرتبط با هیچ یک از مانورهای نیروهای مسلح در 30 سال گذشته را ندیده اید. (/+2)
این نمودار موضوعات مخلتف مورد ارزیابی در چالش هزاره را نشان می دهد،با یک نگاه و دیدن آنکه 56% موارد مرتبط با سامانه های نرم افزاری است متوجه می شوید که هدف چنین رزمایشی نه مقابله با نیروی قرمز(12% موضوعات) بلکه ارزیابی ابزارهای فناوری اطلاعات برای عملیات اثرمحور بوده است.(/+3)
بعلاوه مانور نه آزمون آمادگی بلکه ارزیابی کمبودهابرای کسب آمادگی درسال 2007 بود.یعنی قرار بوددستاورد این مانور منجر به بهبودهایی برای کسب برتری قاطع در این سناریوی خاص در 5 سال بعد بشود.این موضوع در ارزیابی سختگیرانه ای که در یافته های رزمایش در 13 حوزه طرح شده مشهود است.(/+4)
به عبارت دیگر در حدود 26 درصد از آیتم های مورد ارزیابی نمره قبولی به دست نیامده است. اما برای آنکه تصوری هم درباره این آیتم ها به دست بیاید، سر تیتر برخی از آنها که هرکدام با توضیحات اش می تواند چیزی بین نیم تا 10 صفحه را در بر بگیرد را ببینید(/+5)
اما اگر تا اینجا دوام آورده اید و علاقه مندید بدانید ریزتر آن آیتم ها/یافته ها چه بودند اجازه دهید نمونه های از آنها را در حوزه های مختلف به شما نشان دهم(/+6):
در ذیل هرکدام از این یافته ها در حجمی بین یک پاراگراف تا ده صفحه جزییات بیشتر از قبیل درصد زمان ردیابی زیردریایی های نیروی قرمز، افزایش عملکرد مبادله اطلاعات با مثالهای خاص و آمار نمره ها و نظرسنجی ها و ارزیابی های مختلف ارائه شده اند.(/+7)
من با یک مثال از چنان جزییاتی بحث آمار را خاتمه می دهم: دوستان مسن تر به خاطر می آورند که آن زمان عصر چت روم ها (یاهومسنجر) بود و سامانه ای مشابه برای مبادله اطلاعات بین رده های مختلف مورد استفاده قرار گرفته بود.(/+8)
این چت روم بودن موجب دیده شدن اطلاعات رد و بدل شده بین دو عنصر توسط تمامی اعضا می شد.مثلا تایید اطلاعات از طریق این سامانه فقط 59 ثانیه طول کشیده و سپس دیده شدن و تایید همان موضوع خاص توسط افسر اطلاعاتی ثالث گزینه های جدیدی رابرای عملیات باز کرده بود.(/+9)
نظرشخصی1:آنچه شما باید بدانید و کسانی که با ساختارسپاه آشناهستند می توانند صحه بگذارند آن است که نه تنها هیچکدام ازاین بوقهایی که هر ازچندی طوطیوار درباره MC02 سرو صدامی کنند، هرگزدرزندگی شان Combat Simulation ندیده اند، بلکه حتی اسم اش هم به گوششان نخورده است.
این امر را می توانیدبه خود سپاه هم تعمیم دهیدوگرنه درحالیکه صبح تا شب شما شاهد بمباران درباره طول و قطر این موشک و برد آن تفنگ که فروید را در خاطر زنده می کند هستید درباره این دستاورد بزرگ انقلابی هم می شنیدید(پیش بینی واکنش:دانلودیک موتوربازی استراتژی و نمایش آن به جای CS).
علیرغم آنکه تک و توک مقالاتی گهگاه دراینباره منتشر می شوداینها مباحثی در علوم نظامی است که کاملا ورای افق و سطح گفتمان «عملیاتی» نه تنها نیروهای مسلح بلکه حتی بنیان علوم پایه (ریاضیات، آمار، فیزیک) و شاخه های مهندسی مرتبط (نرم افزار، مهندسی صنایع و ...) با آن در کشور است.
ازنگر من حتی تلاش برای واردکردن این علوم به سپاه مثل تلاش برای آموزش تکنیک های پیشرفته جراحی به یک متصدی حجامت نه چندان ماهر است که اصولا به دلیل نبود پایه مهارتی و فرهنگ سازمانی موردنیاز برای جذب چنان آموزشی نه تنها بیفایده بلکه خنده دار است.
ن.ش2:مکتب نظامی کهنه گرایی که ون ریپر به آن تعلق دارد و نماد خودش را در معروفترین تفنگدار دریایی معاصر ژنرال متیس می یابد، کاملا غافل از آنچه می توان با فناوری مدرن به آن دست یافت، سعی در تکیه مطلق به مهارتهای فرماندهی،غافلگیری و کاریزمای (و گاهی نمایشگری) او دارد.
کاریزمای فرمانده و دانش تاریخی سیاسی او ابزارهای بسیار لازمی هستند ولی برای پیروزی درجنگ(نه ۱۰۰ نبرد)کشوری بناشده برفناوری کفایت نمی کنند . حد وسواس فکری ژنرال متیس براین موضوع در فهرست کتابهای توصیه شده(برخی سوال برانگیز به جهت صحت تاریخی) او آشکاراست.
smallwarsjournal.com/blog/ltgen-jam…
البته که این دعوایی است بین دو مکتب EBO(Effect Based Operation) وLOBOG (Lots of Boots on the Ground) ونمایندگان آن ژنرال نیروی هوایی دپتولا طراح جنگ هوایی منتهی به پیروزی خیره کننده طوفان صحرادر 1991 وشخص متیس که در2008 به سبک قرون وسطی بکاربردن کلمه EBO را ممنوع کرد، است.
کنار رفتن متیس که من آن را به فال نیک گرفته ام و ظهور چهره هایی مانند ترکیب مرگبار ژنرال هولمز(نیروی زمینی) و ژنرال پرکینز(نیروی هوایی) که بعیدمیدانم درکل نیروهای مسلح ما کسی اسمشان به گوشش خورده باشد و نسل بعدی دپتولا محسوب می شوند.../
dod.defense.gov/News/Article/A…
می تواند خبر از بازگشت به پایه های دکترین نبرداثرمحور و توسعه تئوری بعدی آن که جنگ چند دامنه ای خوانده می شود بدهد.آنچه که پیروزی های کم تلفات بویژه برای غیرنظامیان وبرق آسا مانند نبرد بوسنی،کوزوو و طوفان صحرا را رقم زد.به خاطربیاورید دپتولادرسال1990 یک سرهنگ گمنام بود(پایان)
Missing some Tweet in this thread?
You can try to force a refresh.

Like this thread? Get email updates or save it to PDF!

Subscribe to Jonas Blane
Profile picture

Get real-time email alerts when new unrolls are available from this author!

This content may be removed anytime!

Twitter may remove this content at anytime, convert it as a PDF, save and print for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video

1) Follow Thread Reader App on Twitter so you can easily mention us!

2) Go to a Twitter thread (series of Tweets by the same owner) and mention us with a keyword "unroll" @threadreaderapp unroll

You can practice here first or read more on our help page!

Follow Us on Twitter!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just three indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3.00/month or $30.00/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!