Thread by @Rollo44840497

بروسیلوف ذاتا یک نظامی بود. او به شعار ایمان، تزار، میهن عمیقا اعتقاد داشت. اولویت او در برابر همه چیز , تنها و تنها وطن بود. او قهرمان میهن پرستی بود که عاقبت خادم نابودکنندگان وطن شد./۱

الکسی الکسیویچ بروسیلوف
Алексей Алексеевич Брусилов
این ژنرال زاده شده در تفلیس ، لیاقتی بسیار از خود نشان داده و در همه مناصب میدرخشید .به سرعت مدارج ترقی را طی کرد و پس از فرماندهی لشگر چهاردهم روسیه ، به فرماندهی سپاه دوازدهم در اوکراین رسید./۲

در اصول خود بالاترین اهمیت را به انضباط و اموزش سربازان میداد و واحدهای تحت فرمانش از آماده ترین ها بودند.
بروسیلف با هوش بالای خود زودتر از هم عصرانش فهمید که با ظهور مسلسل و توپ های سنگین ، دوران رخنه های محدود در جبهه دشمن سرامده پس در جستجوی راه های تازه ای برامد./۳

در روزگاری که ارتشها به دفاع انفعالی و سنگر به سنگر و موانع پرشمار ثابت رو آورده بودند و حملات محدود قادر به شکستن دفاع آنها نبود او در جستجوی راه های جدیدی برای گشودن جبهه ها بود./۴

در ۱۹۱۶ به فرماندهی کل جبهه جنوب غربی منصوب شد.
او که در رده های قبلی ایده های جدید خود را در مقیاس محدود آزموده بود حالا فرصت خوبی بدست آورد تا استراتژی خود را در قالب یک جنگ بزرگ به اجرا دراورد. انچه که حمله بروسیلف نامیده شد./۵

او بارها شاهد بود که رخنه های محدود روسها با ضدحمله سنگین المانها عقب رانده میشود پس نیاز به راه جدیدی داشت .
در استراتژی ابتکاری او بجای یک حمله محدود ، برای شکستن دشمن به یورش جبهه ای گسترده شده از تمام مناطق با اعمال فشار بر همه نواحی مختلف دشمن می‌پرداخت تا خطوط شکسته شود./۶

با این فشار همزمان، دشمن قادر نبود نیروی ذخیره خود را به درستی استفاده کند و در صورت تقویت هر نقطه ، نقطه ای دیگر زیر فشار فرو میریخت. به این ترتیب دشمن در هیچ نقطه‌ای آسایش نداشت و نیروی اضافه ای هم در کار نبود که بتوان آن را برای کمک به نقاط دیگر منتقل کرد/۷

در این استراتژی ایده های بدیع دیگری را هم وارد کرده بود از جمله بجای آتش سراسری توپخانه ، او حملات توپخانه ای را به نقاط فرماندهی و پشتیبانی حریف متمرکز می کرد تا ارتش مقابل را به سرعت از پا دراورد./۸

او با نیرویی مرکب از ۴۰ لشگر پیاده نظام و ۱۵ لشگر سواره نظام در برابر نیروی امپراطوری های اتریش-مجارستان و آلمان مرکب از ۳۹ لشگر پیاده نظام و ۱۰ لشگر سواره نظام که در پشت استحکامات عظیمی که تا عمق ۹ کیلومتر ی سنگربندی کرده بودند ،حمله را آغاز کرد./۹

در این حملات سنگین،خطوط از چهار نقطه شکست واز ۴ ژوئن تا ۱۳آگوست، روس‌ها موفق شدند ۷۰ تا۱۲۰ کیلومتر پیشروی درجبهه‌ای به عرض۳۵۰ کیلومتر را در کل جبهه پیش برند.دشمن ۱/۵ میلیون کشته و زخمی و اسیر و میزان بالایی از تجهیزات غنیمتی رابجا گذاشت.تلفات روسیه بیش از ۵۰۰ هزار نفر بود./۱۰

برای توقف این حملات،دشمن مجبور شد بیش از ۳۰ لشکر رااز جبهه های غربی خارج و به شرق منتقل کند که باعث تسهیل موقعیت فرانسویها در وردان و توقف حملات در ایتالیا شد اما فرانسوی ها نتوانستند حمله ای را از آنسو صورت دهند تا متحدین را از دو سو زیر فشار گذارند واین حمله پرهزینه‌کامل نشد/۱۱

اما این موفقیت ها جایگاه او در ارتش را باز هم بالا برده و به پرافتخارترین قهرمان ارتش رساند. حالا او بیشتر فتوحات و عناوین ممکن و مدالها را در کارنامه خود داشت.
بروسیلوف حالا یک قهرمان بود./۱۲

اما اختلاف سطح تسلیحاتی روسیه با دشمن ، و همچنین انجام اینگونه حملات جبهه ای که موجب تلفات سنگینی در ارتش میشد ، طولانی شدن جنگ و فشار اقتصادی آن به همراه سطح بالای تلفات باعث نارضایتی هایی در جامعه شد./۱۳

با بوجود آمدن نارضایتی ها و وقوع آشوبها، بروسیلوف به امید ایجاد شرایط بهتر برای ارتش ، با تغییر نیکلای دوم همدلانه برخورد کرد. او که همه عمر یک سلطنت طلب وفادار بود حالا به یکی از اجزا ایمان ، تزار، میهن پشت کرد اما سعی کرد در این دوره گذار ارتش را همچنان از آسیب ها حفظ کند./۱۴

همزمان با انقلاب فوریه او فرمانده کل بود اما کمبود انضباط و امکانات و تسلیحات و اخلال در سلسله مراتب موجب از هم پاشیدن ارتش شد و با سخت گیری بر فراریان هم مخالفت میشد.آشوبی که لنین و دیگران به آن دامن میزدند کشور را در شرایط باخت کامل قرار داده بود.ارتش باید به شهرها بازمیگشت./۱۵

کشور نیز تحت تاثیر شعارهای رادیکالی همچون "برابری مردم" ،"زمین برای دهقانان" ، "کارخانه برای کارگران" در وضعیت آشفته ای بود. در نبود پلیس ، تنها راه دخالت ارتش بود که بروسیلوف در این امر با کرنسکی مخالفت کرد و برکنار شد و بجایش کورنیلوف منصوب شد که او هم در آشفتگی کشور غرق شد./۱۶

بروسیلوف به مسکو بازگشت که همزمان با شورش بلشویک ها بود و از همه امور دوری کرد اما در ماه نوامبر در منزل خود هدف انفجاری اتفاقی ناشی از درگیری بلشویک ها قرار گرفته و زخمی و به بیمارستان رفت ./۱۷

هم سرخ ها و هم سفیدها سعی در جذب او کردند ولی او به ژنرالهای هم رزم سابقش همچون آلکسیف ، کورنیلوف ، دنیکین ، کالدین که در حال جمع آوری نفرات برای مقابله با بلشویکها بودند گفت که در درگیری داخلی بیطرف خواهد ماند./۱۸

پس از ترخیص از بیمارستان، دو ماه در زندان چکا بود و بعد هم در بازداشت خانگی به سر میبرد. در این ایام برادر او دستگیر و در بازداشت در گذشت و پسرش به ارتش سرخ پیوست و به نحوی نامعلوم کشته شد./۱۹

بروسیلوف حالا یک پیرمرد درهم شکسته بود. او نزدیکان خود را از دست داده و تمامی عناوین و افتخاراتی که بدست آورده بود در حکومت جدید به هیچ انگاشته میشد. او که روزی فرمانده کل ارتش امپراتوری بود حالا با کمک نقدی دوستانش گذران زندگی میکرد./۲۰

این اتفاقات روح این سرباز پیر را درهم شکست. او همه چیزش را از دست داده بود: میهن ، ارتش ، و پسرش .تمام افتخارات ها و پیروزی های او بی ارزش می نمود ،زیرا دولت جدید به آن دستاوردها اهمیتی نمیداد. درطی مدت‌کوتاهی از یک فرمانده پیروز ارشد ارتش روسیه ، به پیرمردی بی ثبات تبدیل شد./

در ۱۹۲۰ درگیریهای لهستان وشوروی بر سر اختلافات مرزی وسپس ایده های گسترش طلبانه انقلاب‌کمونیستی لنین بالا گرفت.نگرش بروسیلوف تغییر کرد.او به رئیس ستاد ارتش سرخ پیشنهادداد جلسه‌ای بانظامیان سابق برای گفتگو درباره اوضاع روسیهواقدامات لازم برای رهایی روسیه ازتهاجم خارجی تشکیل شود/۲۲

این پیشنهاد برای رهبری اتحاد جماهیر شوروی آنقدر ارزشمند بود که فردای آن روز ، فرمان شورای نظامی انقلاب مبنی بر تشکیل اجلاس ویژه نیروهای مسلح شوروی به ریاست بروسیلوف صادر شود. /۲۳

شورای ویژه ای به ریاست او تشکیل شد و او نامه ای خطاب به افسران سفید نوشت که در ۳۰ ماه می در پراودا چاپ شد:
"به همه افسران سابق ، هر کجا که هستند". او از آنها خواست که نارضایتی های خود را فراموش کنند و در این جنگ میهنی برای دفاع از میهن به ارتش سرخ بپیوندند./۲۴

"در این لحظه مهم تاریخی در زندگی مردم ، ما رفقای قدیمی شما لبریز از احساس عشق و ارادت به میهن خود درخواست می کنیم و می‌خواهیم که همه ناملایمات را ، از سوی هر کس و هر کجا ، فراموش کنید و داوطلبانه و با تمام قوا پیش بروید و با از خود گذشتگی به خدمت در ارتش سرخ بپردازید."/۲۵

"نه از ترس که برای وجدان ، بطوری که با خدمت صادقانه ما ، بدون اینکه جان خود را مهمتر بدانیم ، به هر قیمتی از روسیه عزیز دفاع کرده و از غارت آن جلوگیری کنیم." /۲۶

"زیرا اگر ان را از دست دهیم فرزندانمان ما را سرزنش می کنند که به دلیل در اختیار نگذاردن دانش و تجربه جنگی ما ناشی از احساس تنفر خودخواهانه از مبارزه طبقاتی ، و با فراموش کردن وظیفه خود نسبت به مردم روسیه ، باعث نابودی سرزمین مادری شدیم"/۲۷

به خواست تروتسکی؛ نامه دیگری برای افسران ارتش ژنرال رانگل نوشت و از انها خواست که اسلحه خود را زمین گذارده و به دفاع از میهن بپردازند.به بروسیلوف قول داده شد كه به كسانی كه داوطلبانه تسلیم می شوند ، آزادی انتخاب داده می شود که در کنار ارتش سرخ بجنگند یا آزادانه زندگی کنند./۲۸

شاید بااین اعتقاد كه همه كسانی كه داوطلبانه تسلیم می شوند می توانند به خانه بروند ،ان را نوشت. بیش از ۱۴۰۰۰تن از افسران سفید با اعتماد به ژنرال، اسلحه خود را به زمین گذاشتند. اما بیشتر آنها اعدام شدند. بروسیلوف از نقش خود در مرگ آنها نگران بود اما در تصمیمات او تغییری حاصل نشد/۲۹

آن افسران هنوز به اقتدار و نفوذ این ژنرال قهرمان جنگ اعتقاد داشتند و بخاطر قول او تسلیم شدند. اما تقریباً همه آنها بدون محاکمه کشته شدند. بروسیلوف شاید احساس یاس کرد ، اما این تصمیمات را درک کرد و خللی در ادامه خدمات او بوجود نیامد./۳۰

این همان نظامی بودکه باایجادتنش درجامعه وبی‌ثبات کردن ارتش درحال جنگ،به قدرت رسیده برای ایجادیک حکومت ایدیولوژیک،اوکراین ولهستان و فنلاندو استونی‌ولیتوانی‌ولتونی‌را مشتی خاک بی ارزش در برابر آرمان کمونیسم دانسته وواگذارش کرده بودولی حالا به وقت گرفتاری خود فریاد وطن سرداده بود/۳۱

بروسیلوف سپس به فرماندهی سواره نظام ارتش سرخ پرداخت و پس از ان در پست های مختلف به آموزش و سازماندهی ارتش سرخ پرداخت و باقی عمرش را تا سال ۱۹۲۶ صرف تحکیم پایه های حکومت بلشویک ها کرد. او به زعم خود فکر میکرد که در حال خدمت به مام میهن خود است./۳۲

حکومتی که او با اقداماتش به آن جان داد در سالهای آتی اغلب همرزمان سابقش را کشت، میلیونها نفر از مردم را نابود کرد و سرزمین روسیه را به نابودی و ویرانی کشاند./۳۳

او به نام وطن پرستی ، به رشد هیولایی کمک کرد که در هفتاد سال آتی نیمی از دنیا را به زیر سلطه خود برد و مردم بسیاری را به ورطه نابودی کشاند .کشورهای بسیاری را استثمار کرد و جنایات بسیاری را مرتکب شد./۳۴

اگر خود را در کنار کسانی همچون اسد یا سلیمانی در یک جنگ شبه میهنی فرض می کنید به این هم بیندیشید که ممکن است به تشکیل ساختاری کمک کنید که تا سالها نه مردم خود و نه منطقه قادر به خلاصی از دست آن نباشند./۳۵

گفته های اخیر اردشیر زاهدی در ادامه گفته های قبلی اوست و همانند همان رفتاری است که امثال فردوست کردند و آنچه که قره باقی به خیال خود به صلاح آینده کشور انجام داد و همان که تهیه کنندگان بیانیه بی‌طرفی ارتش کردند که دغدغه آنان هم در همین راستا بود اما عواقبش فراتر از نسل ها بود./۳۶

اگر میخواهید برای وطن بجنگید باید در کنار کسانی باشد که به آن مفهوم معتقدند و نه کسانی که به آن به چشم یک کالای مصرفی نگاه می کنند.
تاریخ برای عبرت است و نه برای تکرار چندباره ، اگر به عملکرد و انتخاب گذشتگان بنگریم./۳۷