My Authors
Read all threads
استاد #علی_اصغر_حکمت استاد ممتاز دانشگاه بود که بعهد سر دودمان #پهلوی سالی چند در سمت وزارت فرهنگ و امور خارجه و کشور خدمت کرده و قریب نیم قرن در سمتهای وزارت و سفارت منشاء خدمات برجسته به مملکت بوده است.
به میمنت جشن پنجاهمین سال سلطنت دودمان پهلوی، از میان محققان و دانشمندانی که دفتر و دیوان می آراستندو سازمانها و موسساتی که خاطرات دوران پهلوی را جمع آوری میکردند، یکی علی اصغر حکمت بود و کتابی که از وی در سال 2535 شاهنشاهی منتشر شدبنام "سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی"
1
نخستین برخورد
اعلیحضرت #رضاشاه_پهلوی "کبیر" که بنده نویسنده شش سال متمادی از 1312 تا 1319 مستقیما در تحت امر او بکار های موثر و مهم در خدمت، وزارت معارف و وزارت کشور بودم و وزارت معارف اکنون به سه وزارتخانه " آموزش و پروش" ،" فرهنگ و هنر" و علوم و تعلیمات عالیه و چندین اداره کل
مانند"اوقاف" و "تربیت بدنی" و " پیشاهنگی" منقسم شده است.
و بعد از آن در وزارت کشور از 1318 ش تا اوائل 1319ش مشغول خدمت بوده ام، از عهد همایون او خاطره ها و یادگارهایی در ضمیر یا دفاتر یادداشت خود بنام " صدصبح" دارم.
اکنون بمناسبت آنکه آقای دکتر سیف اله وحیدنیا نماینده محترم مجلس شورای ملی و نویسنده مجله ارجمند وحید که علاقه ای خاص به جمع آوری خاطرات تاریخی دارند، نویسنده را ملزم فرمودندکه بعضی از آن جمله را جداگانه نوشته به آن مجله گرامی تقدیم دارم
شاهنشاه فقید تحقیقا از مردان نامی تاریخ #ایران است.مدت بیست سال تمام از کودتای 1299ش. تا شهریور 1320ش. در این کشور باستقلال تمام آمر و ناهی مطلق بودو منشاء آثار بزرگ و گران قیمت شد ودر چهارم مرداد 1323ش.که سال وفات غم انگیز اوست در ژوهانسبورگ( جنوب افریقا) این جهان فانی رارها کرد
و قانون الهی (زندگی و مرگ) که از سنن ثابته عالم وجود است، بالاخره به حیات پربرکت آن مرد نامی پایان داد
" والکل امته اجل ....".
بطوریکه اعلامیه رسمی دربار شاهنشاهی حکایت میکند، رضاشاه کبیر اندکی قبل از طلوع آفتاب روز چهارشنبه چهارم مرداد، بعلت عارضه قلبی بدرود زندگانی گفت
و مدت سه ماه دربار شاهنشاهی رسما عزادار و سوگوار بود.
نخستین بار در عمر خود که مرا با آن مرد بزرگ ملاقات روی داد، در اوائل فروردین 1300ش. بود. و آن روزی بود که مرحوم ماژورمسعودخان کیهان که بعد از کودتا در کابینه سید ضیاالدین طباطبایی به مقام وزارت جنگ برگزیده شده بود،
در نتیجه اراده استوار و تصمیم قاطع رضاخان سردار سپه از مقام وزارت برکنار شده و خود ایشان بجای وی مستقلا زمام وزارت جنگ را در دست گرفتند. در آنروز در خیابان " باب همایون" ایشان را دیدم که از عمارت کاخ ابیض محل کابینه وزراء بطرف وزارت جنگ که تا آنوقت بنام " ستاددیویزیون قزاق"
موسوم بود، رهسپار بودند. در درشکه اسبی دولتی به تنهایی سوار و سقف درشکه گشاده بود. سیمای مردی را دیدم که با قیافه جدی و مصمم بطرف آینده یی درخشان که در انتظار او بود میرفت. چهره یی گندم گون داشت و کلاه قزاقی و از خطوط جبین او آثار عزمی قوی و اراده یی آهنین نمودار و قامت بلند
مردانه ایشان نشان میداد که یک سر و گردن از معاصران خود بلندتر است و میرود که به کارهای بزرگ و آثار عظیمه دست یازد.
وی از آن تاریخ تا 1302شو به منصب وزارت جنگ و بعد از آن به مقام ریاست وزراء و سپس بموجب ماده قانون خاصی بسمت
" فرمانده کل قوا " نائل گردید
و در این مدت پنجسال نظام ارتش جدیدی در ایران بوجود آورد و تشکیلات گوناگون و درهم ریختهء لشگری را که بعضی در تحت فرماندهی افسران روسی دویزیون قزاق و بعضی در جنوب در دست صاحب منصبان انگلیس "SP.R." یعنی " تفنگداران جنوب ایران" و بالاخره افواج از هم گسیخته قشون "ملی" که در تحت
امر صاحب منصبان ایرانی بود همه را در یک قالب واحد بنام
" قشون و ارتش شاهنشاهی" سازمان داد و بدورهء بی سامانی و آشفتگی آن پایان بخشید. سپاه نوین ایران در زیر پرچم #شیروخورشید چنانکه زیبنده نام و نشان تاریخی کشور است جایگزین آن نیروهای پریشان و پراکنده داخلی و خارجی گشت.
وی در ابتدا ملقب به " سردار سپه" شد ولی واژه فارسی اصیل
"پهلوی " را برای نام خاندان خود اختیار فرمود. و به این نام ایرانیت خود را اثبات میکرد.
دومین بار که افتخار ملاقات روبرو با آن سرباز دلیر دست داد، در
آذرماه 1304 ش. بود.- در نهم آبان همان سال بموجب یک ماده قانون که در مجلس شوری به تصویب رسید، خلع خاندان قاجار از سلطنت ایران اعلام شد. و نخستین مجلس موسسان مرکب از نمایندگان تمام شهرهای ایران بشرحی که در صورت مذاکرات
آن مجلس نمودار است، در طهران در عمارت " تکیهء دولت" تشکیل گردید. این مجلس چند اصل متمم قانون اساسی تغییر داد و انتخاب اعلیحضرت رضاشاه پهلوی به تخت سلطنت ایران مقرر و ثابت داشت.
در روز 25 آذر 1304 ش. ساعت سه بعداز ظهر دستجات نمایندگان مجلس موسسان دسته به دسته و در مقام نمایندگان ولایات و ایالات یا تشکیلات احزاب، برای عرض تبریک در عمارتی که اکنون محل کاخ ملکه پهلوی (خیابان سپه) است، شرفیاب میشدند. وی در صحن باغ در هوای لطیف و درخشان، این دستجات و طبقات را
پذیرفته و بمناسبت موقع و مقام مدتی صحبت و مذاکره میفرمود. هوای خزان آذرماه، با این سرآغاز شاهنشاهی نوین، مساعدت کرد و دخشندگی و طراوت بهاری داشت. بنده نویسنده بیاد دارم که در آنروز دو دفعه به دو عنوان شرفیاب حضور ایشان شدم: یکی بمناسبت آنکه نماینده جهرم در مجلس موسسان بودم
در جرگه وکلای ایالت فارس، و دومی همراه وکلای منتخب حزب "رادیکال" که من نیز در آن حزب نو بنیاد شرکت داشتم و باتفاق لیدر برگزیده حزب، مرحوم میرزا علی اکبرخان #داور، که از رجال برجسته و نیک نام این عهد فرخنده بود، بحضور ایشان پذیرفته شدم
شاهنشاه پهلوی، با وکلای فارس صحبت از موقعیت و اهمیت آن استان بمیان آوردند و بمقتضای مزاج مستمعان از ترقیاتی که شایسته این ناحیهء تاریخی و مهد شاهان هخامنشی و ساسانی است سخن گفتند و فرمودند که سزاوار است که در این قسمت از مملکت با ملاحظه موقع جغرافیایی و اقتضای طبیعت اقلیمی
آن در امر زراعت و کشاورزی مخصوصا اهتمام شود و انتظاراتی که شخص ایشان برای آن ایالت، در این عهد نوین، داشتند بیان فرمودند و در خصوص مسافرتی که بزودی به آن استان خواهند فرمود، صحبت کردند. بطوریکه جمیع نمایندگان فارس با کمال شادمانی و امیدواری از حضور شاهنشاه مرخص شدیم
در کرت ثانی، ساعتی بعد با نمایندگان حزب رادیکال، که همه از جوانان تربیت یافته و دانشمند بودندو عشق و علاقه یی کامل به میهن عزیز خود داشتند شرفیاب حضور ایشان شدم، بعد از عرض تبریک، باقتضای حال آنها از ترقیات ممالک غرب و عقب ماندگی کشور ایران از قافله تمدن جهان، صحبت فرمودند
و از امیدی که کشور ایران به جوانان وطن پرست و تحصیل کرده دارد سخنهایی موثر و مهیج فرمودند که همگی با حالت شیفتگی و هیجان شدید و شور وطنپرستی از حضور ایشان بیرون آمدیم.
و الحق موقع شناسی و سخن بر مذاق و درک مستمعین گفتن آن
شاهنشاه بزرگ مایه حیرت و اعجاب من بود
پس از آن روز تاریخی، این بنده که جزو کارمندان وزارت معارف بودم و سمت رئیس اداره تفتیش را داشتم، مکرر شرفیاب شدم
از همه مهمتر در تالار تاجگذاری در عصر روز چهارم اردیبهشت 1305ش. (درعمارت موزه در قصر گلستان) بود، و همچنین در مواقع عرض سلام و جشن ها، افتخار شرفیابی حاصل میکردم
که چون مکالمه و مشافههء حضوری بسیار دست میداد، ذکر آن به تفصیل لزومی ندارد.
[ خاطرات جالبی در این کتاب آورده شده که بتدریج با وجود سخت بودن چون امکان کپی کردن نیست، سعی میکنم توییت کنم. ]
Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh.

Enjoying this thread?

Keep Current with Azadeh Khorasani👑💙

Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

Twitter may remove this content at anytime, convert it as a PDF, save and print for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video

1) Follow Thread Reader App on Twitter so you can easily mention us!

2) Go to a Twitter thread (series of Tweets by the same owner) and mention us with a keyword "unroll" @threadreaderapp unroll

You can practice here first or read more on our help page!

Follow Us on Twitter!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3.00/month or $30.00/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!