این #رشته_توییت کوتاه را تقدیم میکنم به #رومینا_اشرفی بخاطر ظلمی که شریعت و شریعت خواهان به او و همه زنان روا داشتند؛
زنانی که مرزهای شرعی، چون بَندی بر گردنشان افکنده شد و از زمانِ بسته شدن نطفه تا بعد از مرگ، "جنس دوم" شناخته میشوند.
نابرابریِ جنس مؤنث در برابر اولاد ذکور از (زمان جنینی) شروع و تا بعد از مرگ همراه زن خواهد بود؛
«دیه ی "جنینی" که در آن روح پیدا شده است اگر پسر باشد کامل، اگر دختر باشد نصف و مُشتبه باشد سه رُبع خواهد بود»
این بی عدالتی گویا در جایی به صورت «نجس تر» بودنِ جنس مؤنث ظاهر میشود!
آنجا که ادرار نوزادِ پسر با ریختن آب به محل تمیز میشود اما چیزی که با ادرار نوزاد دختر نجس شود باید شُسته و چَنگ زده شود!
جالب است که این نابرابری حتی پس از مرگ هم دوام میآورد و به صورتِ عزاداری کوتاه مدت برای زن و بلند مدت برای مرد، ظاهر میشود!
مردان حق ندارند برای زن/زنان خود بیش از سه روز عزاداری کنند اما زنان «موظفند» چهار ماه و ده روز عزاداری و عُده نگه دارند.
عمده ی وظایف یک زنِ دیندار در طول عمر بی ثمرش پروردن نطفه مرد در درون خود و خوب بار آوردن این امانتِ مردانه در خود است.
آن حق حضانتِ جزیی(برای پسران تا دوسال و دختران تا هفت سال) هم صرفاً برای اذیت نشدنِ (کودکانِ مرد) است نه بیشتر!
معنی این سالها چیزی جز دایه گی برای زن نیست
برای #رومینا_اشرفی و دیگر زنان، زنده ماندن در چنین اجتماعِ شریعت زده ای چندان فرقی با مُردن ندارد...
این وظیفه ماست اختاپوسِ شریعت را از این بدنِ در حال احتضار جدا کنیم و بخاطر این جان های عزیز به #دادخواهی برخیزیم.
به امید آن روز...
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
امپراتوری عثمانی، مردِ بیمار اروپا فروپاشیده بود.
"محمد پنجم" مرده بود و کارِ «اتحاد تُرکان جوان» که او را کنار زده بودند به نسلکشیِ ارامنه کشیده شده بود.
در اواخر ۱۹۱۸ با نزدیک شدن شکست عثمانی در جنگ جهانی، دولتِ ترکان جوان سقوط کرد و رهبرانشان متواری شدند. #رشته_توییت
در نوامبر ۱۹۱۸، یک زیردریایی آلمانی اَنور پاشا، طلعت پاشا، جمال پاشا و چند رهبر دیگر ترکان جوان را به اودسا در اوکراین برد.
گروهی از ارامنه هم آنها را منزل به منزل دنبال میکردند تا به پاداَفره خون ارامنه، خونشان را بریزند.
بگذریم...
ترکان جوان هر چه که بودند، پُلی بر تاریخ زدند تا ترکیهٔ کنونی از آن برهه عبور کند و یک مرد از آن پل بگذرد، دستِ «مردِ بیمار اروپا» را بگیرد تا او را از بستر نزع بیرون بکشد.
مصطفی کمال پاشا، مُحصّل مدارس نظامیِ سکولار، غربگرا و خواهان گسست از میراث عثمانی.
برای همهٔ عزیزانی که آخرین پاییز را امسال دیدند و هرگز ندیدند:
امسال پاییز سوزی دگَر داشت
شامش دگر بود، روزی دگر داشت
امسال پاییز خیلِ کلاغان
خیل کلاغان، همبال زاغان
در هم نوشتند طومارِ باغان
پای درختی بیبرگ و عریان
هر شاخسارش صد چشمِ گریان
افتاده برگی، سرد و فِسُرده
لرزنده بر خاک چون دستِ مرده
یاد بهاران اندر نهادَش
از برگ گفتم، بشنو ز بادَش:
امسال بادَش صحرا به صحرا
منزل به منزل پیکارِ خون کرد
هر گلبُنی را در راه خود یافت
از پای ننشست تا سرنگون کرد
هر کلبهای را در پای خود دید
کوبید و کوبید تا واژگون کرد
انقلاب ۵۷، شورشی علیه زن بود.
زن، روحِ بازار است. آنجا که زن و بازار آزاد باشند، آنجا که زنِ آزاد در بازارِ آزادش فعالیت کند لاجرم شکوفا خواهد شد.
به هر کدام حکومتها اقتدارگرای امروز اگر نگاه کنید هر دو یا حداقل یکی از این دو محدودند! #رشته_توییت
غرض از این گفتار نشان دادنِ آن چیزی است که بودیم.
ذیل همین توییت یک مستند تاریخی از سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ را میگذارم تا فارقی باشد میان آنچه قرار بود باشیم و آنچه هستیم.
اتفاقاً در این مستند زنان محجبه هم تحت حکومتی نرمال مشغول به کارند.
بانوی اولی که چنین زیبا و آزاد اندیشانه حرف میزند «دکتر مهیندخت صنیع» است.
شاگرد محمد معین است و نویسندهٔ کتاب «زنان در شاهنامه».
وی همچنین نماینده بیست و چهارمین دوره مجلس از بابل است.
زیرکانهترین بخش از فیلم #عنکبوت_مقدس این پوستر است.
تعجبی هم ندارم که چرا کسی درکَش نکرد.
این یک فرش نیست. یک پُشتیِ قرمز رنگ است.
از همانهایی که همه در خانه داشتیم یا احتمالاً هنوز هم داریم. ⬇️
سعید حنایی (قاتل) میگوید که با دیدن آن زنها احساس میکردم که روی گردنِ همرزمانِ شهیدم ایستادهاند. برای همین اگر با فشارِ روسری نمیمُردند آنقدر روی گلویشان میایستادم تا خفه شوند! (عکسها متعلق به دوران جبههٔ حنایی است)
در هنگام بازسازی صحنه، پسربچهٔ او بجای مقتولان پروسهٔ قتل را با افتخار روی پُشتیِ خانه انجام داد.
صحنهای که با زیرکی توسطِ طراح پوستر انتخاب شده است.
قاتلش ساعاتی پیش مُرد.
قاتلی که البته روزگاری همدست و همداستان خودش بود.
میگفت در گوشِ اردشیر زاهدی، سفیر ایران در ایالات متحده، سیلی زدهام.
ساعات آخر عمرش اما نمُرد تا از دیوی که خود برکشیده بود سیلی خورد. #رشته_توییت
لیبرالتر از چیزی مینمود که قاتلش بود اما در کُنهِ رفتار، همان مینمود که قاتلِ نا لیبرالش.
گاهی در خانه عبا میپوشید و در زمان ریاستش بر صدا و سیما مخالف پخش صدای زن بود.
آنقدر مقیّد به قیود اسلام و خوشحال از به ثمر نشستن انقلاب که از پاریس فقط با لباسهایی که به تن داشت وارد تهران شد.
خودش به خنده میگفت که در روزهای نخستِ ورود به ایران شلوار برادرش(فریدون) را میپوشیده.
ولادیمیر یا ولودیمیر؟
نفرت پوتین از مردم اوکراین غیر قابل کتمان است.
مردمی که در سال ۲۰۱۴ میخِ آخر را به تابوت روسدوستیِ حکومتشان کوبیدند و رییسجمهورشان «ویکتور یانوکوویچ» را به روسیه فراری دادند تا به غرب نزدیکتر باشند. #رشته_توییت
یانوکوویچ رسماً اوکراین را به دامن روسیه انداخته بود.
مخالفت سرسختانهٔ او با پیوستن به پیمان آتلانتیک شمالی اما مورد خوشآمد پوتین بود.
فساد اداری در زمان او و عدم تصویب قوانین منع خشونت نهایتاً مردم را به خیابان کشید.
شکلِ منحط دولترانی او شباهت بسیاری با الیگارشهای ظاهر شده در روسیه داشت.
از همین رو در هنگام فرار هم روسیه را جانپناه بهتری میدانست. (تا همین حالا که در روسیه زندگی میکند)
لابد «چالش سطل زباله»ی اکراینیها در فیسبوک را به خاطر دارید.