How to get URL link on X (Twitter) App
در نوامبر ۱۹۱۸، یک زیردریایی آلمانی اَنور پاشا، طلعت پاشا، جمال پاشا و چند رهبر دیگر ترکان جوان را به اودسا در اوکراین برد.
سعید حنایی (قاتل) میگوید که با دیدن آن زنها احساس میکردم که روی گردنِ همرزمانِ شهیدم ایستادهاند. برای همین اگر با فشارِ روسری نمیمُردند آنقدر روی گلویشان میایستادم تا خفه شوند! (عکسها متعلق به دوران جبههٔ حنایی است) 
لیبرالتر از چیزی مینمود که قاتلش بود اما در کُنهِ رفتار، همان مینمود که قاتلِ نا لیبرالش.
یانوکوویچ رسماً اوکراین را به دامن روسیه انداخته بود.



«دیدِ کلیشهای» از همین نگاهِ الهی-سنتی به تاریخ آغاز میشود و کسانی که عکسِ این نگاه عمل کردهاند نقشهای پُررنگی در تاریخ گرفتهاند.
«برای جلوگیری از بی حرمتی به ابنیۀ تاریخی؛ اولاً از طرف دولت احکام اکیده صادر و به تمام ایالات و ولایات غدغن شود که ابنیه ملی و تاریخی را خراب و ضایع ننمایند و آثار ملی را محترم شمارند. در ضمن به وسایل مختلفۀ دیگر مثلاً به توسطِ جراید مردم را به این مفاخر ملی متوجه ساخته
پنج سال از کودتای «محمد داوود خان» علیه پسر عمویش ظاهرشاه و اعلام جمهوری افغانستان میگذشت که انقلابی شورشگونه دامن افغانستان را گرفت.
شورِ جامجهانی، آرژانتین را در بر گرفته بود.

در اواخر قرن هفدهم، سربازان سوئیسیای که خارج از کشور خدمت میکردند با علائمی شبیه به افسردگی، برای خانۀ خود احساس دلتنگی میکردند.
این پویاییِ شیطانی هیچگاه تمام نخواهد شد تا مردمِ تحت زعامتِ حاکم تمامیتخواه به معنای واقعی کلمه، همیشه «درمانده» بمانند!
برای مثال:https://twitter.com/MemAR1983/status/1258317149237633024?s=19
پاییزی سی ساله که فصلی از ترور را بر آلمان پدیدار کرد.
مسلماننشینِ بنگالِ شرقی به هندو نشینِ بنگالِ غربی که تا چند سال قبل تر مستعمرۀ راج بریتانیا بود حمله ور شد تا مانع از افتادن بنگالیها بدامن هند شود.
در ۲۷ ژوئن ۱۹۴۲، گروهی از دانشجویانِ دانشگاه "لودویگ ماکسیمیلیانِ مونیخ" تحت نظر استادشان «کورت هوبر» که از مخالفان نازیها و خواستار خلع قدرت از آنها بود، یک جنبش غیرخشونتآمیز را شروع کردند.
مارشال "گئورگی ژوکوف" از آن سفره لنیناَنداز های نیک روزگار بود که وُدکای کمونیسم و "کوکای کاپیتالیسم" را با هم میخواست.
https://twitter.com/erfan_kasraie/status/1356708798413615106
همۀ غیبگوها و دعانویسها "آخوند" بودند. آنها را «دعا بِده» میخواندند و همانند کاهنانِ معبد بوداییِ (دؤ کیو) بودند.