قصد پاسخ گویی به فحاشیهای ۲۴ ساعت اخیر دوستان توئیتری را نداشتم چون حق دارند بر اساس شخصیت و مرامشان با هر روشی و هر ادبیاتی که مایلند منش و اعتقادات سیاسی خود را بیان کنند.
اما به اصرار برخی از دوستان برای اولین و اخرین بار در این مورد توضیحاتی را بیان میکنم.
در ابتدا باید توضیح بدهم بدلیل اینکه خانم کریم بیگی بطور غیر اخلاقی بخشی از گفتگوی خصوصی خودشان را با بنده منتشر کردهاند با مشورتی که با برخی از حقوقدانان داشتم انتشار کامل آن توسط اینجانب از لحاظ قانونی و بخصوص اخلاقی بلامانع است.
چندماه پیش خانم کریم بیگی بعداز رفتن مادرشان به زندان خطاب به اصلاحطلبان چنین توییتی را منتشر کردند.
"مامان من برخلاف اصلاح طلبان توي زندان جا شد، ..."
دیروز که خبر آزادی مادرشان را منتشر کردند ضمن تبریک،محترمانه گلایه خودم را از توئیت ایشان در یک مسیج "خصوصی" بیان کردم.
ایشان هم ضمن ابراز لطف به بنده گفتند که از دوستان زخم خوردهاند.
به ایشان گفتم
"اسم دوستان رو بیارید و جواب بدید
نه اینکه چون رودرواسی هاتون اجازه نمیده شمشیر رو بردارید و یکلشگر ادم رو که دارن کار میکنند رو بزنید"
و توضیح دادم"خیلی از دوستان ما بخاطر همین زخم ها خونه نشین شدهاند، بسیاری از وکلا که قبلا کمک میکردند به خاطر این زخمها میگن چه کار کنیم چه نکنیم اینها فحش میدن.
نشستن تو خونه و حاضر به پذیرفتن وکالتها نیستند." ایشان گفتند خیلی ها هنوز کار میکنند
من در جواب گفتم
"حتما همینطوره
ولی این باعث نمیشه یه عده بشینن زیر لحافشون و فحش بدن به اونهایی که وسط میدونن"
ایشون هم که اینجمله رو به خودشون گرفته بودند گفتندببخشیداز زیر لحاف فحش میدیم.
که گفتم می بخشم ولی جای زخم زبون همیشه میمونه در پایان هم ابراز تاسف کردند و با شب بخیر چت پایان یافت
با اینحال چون فکر کردم شاید منظورم رو خوب نگفتم با خانم اکملی تماس گرفتم و تلفنی از ایشون عذرخواهی کردم و گفتم که مطمئنا منظورم دخترتون و یا خدایی نکرده سرکار عالی نیست که شما همیشه جلوتر از ما در میدان هستید
که دختر ایشان در پاسخ به عذرخواهی و اینکه گفتم منظورم آنچه برداشت شده نیست با فریاد گفتند گوه خوردی با اینحال بازهم به احترام خون آقا مصطفی کریم بیگی عذرخواهی کردم و تلفن را قطع کردم.
مابقی ماجرا هم که در توییتر قابل پیگیری است.