My Authors
Read all threads
۱- در این رشته توییت تاثیر آیین #سوگ_سیاوش بر عزاداری #حسین را بر اساس حافظه تاریخی یا ذهن ناهشیار جمعی مردم ایران را تجزیه و تحلیل کردم.

با ورود #اسلام به ایران نظام پیشین فکری دچار گسست شد، شرایط تازه اجازه نمیداد تا #مراسم‌های_آیینی برپا شود از این رو یک دگردیسی شاهد هستیم
۲-شاهد هستیم تا یک ملت مفاهیمی را که پیش از این به اشکال گوناگون برای نسل های خود آموزش داده است، اجرا کند. از این جهت مشاهده می‌کنیم که محتوا تغییر چندانی نمیکند اما شکل
و ظاهر در اسامی تغییر میکند

آیین سوگ سیاوش در عزاداری‌های محرم در ایران بازتاب‌های بسیاری داشته است و گویی
۳-و گویی هر سال سیاوش همانند ققنوس از خاکستر خویش سربرمی‌آورد، زنده می‌شود و باز می‌میرد و باید به سوگش نشست. در ایران تقریبا هیچ اسطوره‌ای به اندازه #سیاوش دارای پیشینه تاریخی نیست و کمتر #اسطوره‌ای به اندازه آن، شواهد زنده در نام‌های جغرافیایی دارد.
۴-سیاوش، شاهزاده ایران‌زمین فرزند کیکاووس شاه بود که به دلیل دسیسه‌ های نا مادریش سودابه ناچار شد تا به سرزمین توران پناهنده شود و در آنجا به سبب رشک‌بری(حسادت‌های) «گرسیوز» برادر «افراسیاب»، بدبینی و خشم شاه «توران» را در پی آورد و سرانجام شاهزاده ایرانی بدست «گروی زره» کشته شد.
۵-سیاوش به پروردگار ناله کرد که: از نژاد من کسی را برانگیز تا انتقام خون مرا از آنان بگیرد. سپس سیاوش، پیلسم را دید و به او گفت: درود مرا به پیران برسان و بگو گفته بودی که با ۱۰۰هزار سوار به یاریم می‌ آیی و اکنون من یاوری در اینجا نمی‌بینم.
۶-«گرسیوز» خنجری آبگون به «گروی» داد و او بی‌شرمانه #سر از تن #سیاوش جدا کرد.
آنگاه که پیامِ کشته شدن «سیاوش» به ایران رسید، خشم و خروشی در ایرانیان پدیدار شد.
۷-زیرا شاهزاده‌شان اینگونه ستمدیده(#مظلومانه) در آوارگی(#غربت) جان باخته است. «رستم» با پهلوانانی دیگر برای کین‌خواهی به «#توران» تاختند.
توجه کنید صفت مظلوم و غریب که بعدا به حسین دادند.
۸- در اینجاس داستان #رستم با پهلوانانی دیگر برای کین‌خواهی به «توران» تاختند.

دل پریشان ایرانی، تخت روان پادشاهی ویژه آیین‌ها را بر دوش گرفته با #ساز و #سنج_سوگواری، بوی خوش بر آتشدان، فانوس روشن و #درفش_ایران، به پیشواز تنِ بی‌جان سیاوش رفتند.
۹- هر ساله پس از آن، ایرانیان سوگ بزرگی برگزار می‌کردند. نمادهای آیینی را در شهرها به گردش می‌آوردند تا یادِ سیاوش پاک باخته‌ی پاکدامن ایرانشهر را گرامی داشته باشند. (ریشه کاروان های عزاداری که بعدها در فرم عاشورا آمد)
۱۰-آیین «سیاوشون» از آن روزگار تنها آیین سوگواری در فرهنگ مردم ایران به یادگار ماند که با آراستن و برافراشتن درخت «سرو» نیز که نماد بلندای چون سروِ سیاوش بود، با شور و شکوهی ویژه برپا می‌گشت.
۱۱-پس از شکست در دوران «ساسانیان» از تازیان مسلمان، ایرانیان که پایبند به تراداد (سنت‌های) نیاکان بودند برخی از آیین‌های گذشته را رنگ و بوی دیگری داده و تا به امروز پاسداری کرده‌اند.
۱۲- آیین پنجه آخر سال باستانی و گذر سیاوش از آتش، به ریختِ تراداد و سنت #چهارشنبه‌سوری درآمد.
تخت روان سیاوش در شهرهای مرکزی ایران، همانند #درخت_سرو با چوب ساخته شد تا در روزی که به‌نام سوگواری کنونی در ایران است.
آیین #نخل‌برداری و بر دوش گردانی آن را برگزار کنند.
۱۳- داستان سوگ سیاوش فقط در شاهنامه ریشه ندارد بلکه در متون کهن ایرانی چون اوستا آمده و البته بخش مهمی از شاهنامه را نیز به خود اختصاص داده است. رد پای بسیاری از آیین­های کهن چون آیین­های بین­النهرینی، مراسم محرم و… در این آیین قابل تشخیص است.
۱۴-بی­گناهی سیاوش و اثر بخشی خون وی که بر زمین ریخته شده از قسمت­های اصلی #اسطوره_سیاوش است که در شاهنامه به آن اشاره شده است

حتی افراسیاب و برادرش گرسیوز از آن آگاه­اند و از این روی است که تاکید می­کنند:
«بباید که #خون_سیاوش زمین        
نبوید نروید گیا روز کین»
۱۵-در جای دیگر از قول گرسیوز آمده است:
«کنیدش به خنجر سر از تن جدا    به شخی که هرگز نروید گیا» (۳)
زیرا همانطور که اشاره شد اگر این خون بر زمین ریزد، گیاهی به نام پر سیاوشان از آن می­روید، همچون خون امام حسین شیعیان و همچون حسین منصور حلاج
۱۶-که در وقت قتل از رد خونش نقش انا­الحق ظاهر می­شد بر زمین. این خون، که فردوسی خون اسیاوشان نامیده، همیشه جوشان است و خاک آن را در خود نکشید،
۱۷-ریختن خون سیاوش و برآمدن گیاه اسیاوشان خود آغاز سوگ یا کین سیاوش است، آغاز سوگ سیاوش، سهراب، اسفندیار و تا استبداد هست سوگ نیز تکرار می­شود. ولی شیعیان این سوگ و اسطوره در ذهن ناخودآگاه جمعی مردم ایران را به حسین نسبت دادند
۱۸-در یکی از سخنرانی های قدیمی همچنین #احمدشاملو اشاره دارد که #شیخ_عباس_قمی داستان کربلا را از شاهنامه دزدیده است.
۱۹- سیاوش در فرهنگ ایران یک شخصیت مذهبی به‌شمار می‌رفته و جنبه روحانی و معنوی ‌#اساطیری داشته است.
اندیشه و نوع تفکر ایرانی بر مبنای اسطوره است، آیین، مذهب و فرهنگ ما با این نوع اندیشه همبسته شده است.
۲۰- اسمیت نویسنده به نام در حوزه ی اسطوره شناسی معتقداست
اسطوره ها بر روی حافظه ناخودآگاه در پیوند به حافظه ی فرهنگی قرار دارند. او معتقد است که حافظه فرهنگی نقطه ثابت خود را دارد.👇🏻
۲۱-این نقاط ثابت ، وقایع سرنوشت ساز گذشته است که حافظه آنها از طریق شکل گیری فرهنگی مثل متن ، مناسک ، بناها و با بازگویی،ممارست، حفظ میشود. ما اینها را "چهره های حافظه" مینامیم. که در جریان ارتباطات روزمره، مناسکها و حماسه ها، شعرها، تصاویر و غیره خود را نشان میدهد
۲۱-نویسنده مطرح دیگر به نام گوستاو یونگ حافظه فرهنگی را در ذهن ناهشيار جمعي تعریف میکندو آن در به بخشي از ذهن اطلاق میکند كه محتواي آن از گذشته بسيار دور به انسان مي‌رسد.
۲۲- بر اساس اين نظريه، انسان‌ها در طول عمر خويش نياز به تجربه هر چيز از سر نو و اختصاصا توسط خود ندارد بلكه آن چه توسط اجداد آن‌ها تجربه شده است به آن‌ها به صورت ارث منتقل مي‌گردد.
۲۳- یونگ معتقد است #زبان_ناخودآگاه، زبان نمادها است. ناخودآگاه به واسطه رؤیا و اسطوره با انسان سخن می‌گوید و زادگاه هر دوی آنها در ناخودآگاه فردی و جمعی است.

سمبولهای متعدد دیگر نیز هستند که از حیث ماهیت و منشأ خود انفرادی نیستند بلکه جنبه ٌجمعی دارند .
۲۴- اینها بیشتر تصویر های مذهبی هستند. و نقش سمبول های مذهبی این است که به زندگی انسان معنا ببخشد
یونگ این کهن الگوها را همچون پس زمینه تاریخی روان آدمی میبیند که به صورت لوح فشرده حامل تمامی توالی آثار و نشانه های است که اززمان بی زمانی تعین کننده ساختار  روان آدمی بوده است
۲۵-این اسطوره ها در شمل کهن الگوهای و سمبول هستند ذخیره گران تجربیات نیاکان ما و تجربیاتی که طی میلیو نها سال گردهم آمده است آنه طنین رویداد های ما قبل تاریخ اند که هر قرن و زمانه به انها تنوع وتفاوت بسیار ناچیز ی میافزاید .
۲۶ _ وسرنمونها یا کهن الگوها ذهن #نیاکانمان را نحوه اندشیدن ،حس کردن و تجربه اندوختن از زندگی را برای انسان معاصر به ارمغان می اورند.

#آیین_سوگ یک واکنش تراماتیک و تاریخی و روانی از حمله ی وحشیانه اسلام به ایران است که خود را در داستان‌های حماسی زنده نگهداشته است
۲۷- پیتر چلکووسکی معتقد است که: « سوگسرود و یادکرد قهرمان از دست رفته، مدت­های مدید جزء مهمی از فرهنگ ایرانی بوده است و پیام رهایی از طریق فدا شدن در افسانه­های ما­قبل اسلامی همچون مرگ سیاوش و مراسم آیین تموز یا دموزی در فرهنگ بین­النهرین باستان دیده می­شود.»
۲۸- «گستردگی آیین سوگ سیاوش از آنجا معلوم می­شود که علی­رغم نفوذ ۱۴۰۰ ساله اسلام در وجوه مختلف زندگی ایرانیان، هنوز بر بسیاری از روستاهای ایران نام سیاوشان مانده است و همچنین نشانه­هایی از آن بر آثار سفالی کهن خوارزم و ماوراءالنهر، دیوارنگاره­های پنجکند، سغد،
۲۹-افراسیاب، ورخش، مرو و نیز در بعضی از آیین­های عزا و تعزیه در ایران امروز باقی مانده است.»
می­توان گفت که در اندیشه ایرانی، چه در ادبیات و چه در هنر، فیلسوف و اسطوره و پارسا و تاریخ و #شهید درهم آمیخته­اند.
از این روست که ایرانیان سوگ سیاوش را در فرم سوگ حسین انجام میدهند.
۳۰- این جابه جایی اسطوره ها باعث سردرگمی عمیقی در تاریخ و مردم شناسایی ایران شده است،
چرا که برای “روح ایرانی” گریز به سیاوش، به اسطوره، در حکم نفی تاریخ و انسان تاریخی است. یعنی روح ایرانی اگر به اسطوره پناه می­برد،
۳۱- به خاطر آن است که کلمات فیلسوف و شهید در فرهنگ ایرانی و در آگاهی ایرانی معنای واحدی دارند. به عبارت دیگر، روح ایرانی که از تاریخ ستم­های بسیار دیده است، تاریخ و انسان تاریخی را نفی می­کند و خویشتن را به درون جهان اساطیر پرتاب می­کند.
۳۲-به باور الیاده « انسان اساطیری- اسطوره­اندیش، با حضور در آیین­های قدسی و زمان ازلی، به زمان اصلی و آغازین بر­می­گردد، از رنج زندگی در دنیای مادی می­گسلد، از فنا می­گریزد و دیگر در زمان تاریخی زندگی نمی­کند.»
۳۳- انسان ایرانی این کار را با قد علم کردن در برابر تاریخ و زمان­­ گذرای تاریخی انجام می­دهد تا خود را از راه شریک کردن در آیین و عمل سوگ و وحدت با قهرمان، به لحظه­های آغاز (روز الست) برگرداند و به نوعی احساس جاودانگی برسد.
۳۴- خدای ایران را الله کردند
سیاوش را حسین
رستم را علی
تقدس باور الهه آب ها اناهیتا را مهریه زهرا کردند
حتی گل سرخ که منشا بو عطرش در قلب ایران است را گل محمدی در صحرای عربستان کردند
سرو را نخل کردند
معماری و هنر ایرانی را معماری اسلامی کردند.
۳۵- شهادت در راه وطن بخاطر حمله عراب را شهادت در راه اسلام کردند

ایران اگر می خواهید پس بگیرید آن را از ذهن‌های استعمار زنده الیت ایران و توده ی مردم تقلیدکار پس بگیرید اخوند و اسلام و چپ و توده ای و تجزیه طلب سقوط می کند
۳۶- در آخر دین سیاهش #سیمرغی بود و نشانه خود را در داستان نشان می دهد وقتی خون سیاهش که بر زمین ریزد، گیاهی به نام #پر_رسیاوشان می­روید، که این نماد و سمبول پر در علم ها و کلاه خودهای دیده می شود.
اصلاح می کنم #سیاوش و #پر_سیاوشان
این هم لینک پی دی اف

threadreaderapp.com/thread/1298288…
Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh.

Keep Current with Goli_dar_goldan🌱👑

Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

Twitter may remove this content at anytime, convert it as a PDF, save and print for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video

1) Follow Thread Reader App on Twitter so you can easily mention us!

2) Go to a Twitter thread (series of Tweets by the same owner) and mention us with a keyword "unroll" @threadreaderapp unroll

You can practice here first or read more on our help page!

Follow Us on Twitter!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3.00/month or $30.00/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!