Persian Banksy🤨🧐 Profile picture
Sep 16, 2020 24 tweets 6 min read Read on X
یک #داستان
تازه ، یکی دوماهی بود که اومده بودن #آبادان ، تبریزی بودن و با لهجه غلیظ ترکی‌فارسی حرف میزدن . شوهر سرهنگ ارتش بود و تازه منتقل شده بود آبادان و همسرش که همه محسور زیبائیش شده بودند ، پوست خیلی سفید و چشمای میشی و قد بلند ، در بین زنای عموماً سبزه آبادان ، حسابی
۱.
تو چشم میخورد .
تو کوچه حموم جَرمَن خونه گرفته بودن و شوهر صبح ها میرفت سر کار و غروبها میمود خونه ، حالا دیگه یاد گرفته بودن که مثل همه آبادانیها ، جاشون رو می آوردن رو پشت بوم و مینداختن و پسر خوشگلشون که کمک پدر و مادرش میکرد ، در آوردن تشک و بالشت و رختخوابها
۲.
اون روزها در تمام جنوب ایران ، همه مردم روی پشت بومها میخوابیدن و بچه های تُخس محل ، که زور میزدن ببینن میتونن بلکه ی گوشه دامن بالا رفته زن رو ببینند ؟
چند ماهی از اقامتشون نگذشته بود که ملک خانم ، زن جناب سرهنگ دیگه حسابی با زنهای محله آشتا شده بود ، بهشون پختن
۳.
کوفته تبریزی یاد داده بود و ازشون قلیه ماهی و ماهی صبور با هَشو یاد گرفته بود . اون موقع ها مثل حالا نبود ، زنها صبح به صبح چادرچاقچور میکردن و میرفتن بازار ، خرید و بعد که میومدن خونه همه مشغول پخت و پز میشدن و بعدم که همه تو دالون خونه جمع میشدن به غیبت کردن .
۴.
تا صدای دستفروش رو هم میشنیدن میریختن سرش و یکی ۱ قرون میدادن به دستفروش و ی پاکت پر میگو خشک میگرفتن و بجای تخمه شکستن مشغول میگو خوری میشدن .
۱۱تا ماهی زبیدی ، ۱ تومان بود .
بعضی وقتها هم همه زنها پول میدادن به کَل بی بی ناز خانم که از بازار براشون ماهی خارو بخره و ماهیارو
۵.
سرخ میکردن و دور هم خالی خالی میخوردن ‌، ملک خانم هم دیگه یاد گرفته بود . کم کم بجز لهجه اش ، یپا آبادانی شده بود .
تا اون روز ، نحس
حدودای غروب بود که در خونه ملک خانم به صدا درومد ، ملک خانم که حالا دیگه شده بود ننهٔ علی ، صدا زد علییییی ببین کیه ؟ علی هم رفت درو
۶.
باز کرد که یهو دالون شلوغ شد و
- علی ننه کیه ؟
چادرشو کشید سرش و از مطبخ سرشو کرد ببینه کیه که یهو دید حیات خونه پرشده از سرباز و همه مسلح ، ریختن تو اطاق شوهر و چند لحظه بعد ، وی رو دستبند به دست بردن .
چند ماهی ننهٔ علی از این کلانتری به اون کلانتری ، از این زندان
۷.
به زندان به دنبال شوهرش رفت تا بالاخره فهمید شوهرش رو برای بازجوئی بردن به زندان مرکزی #اهواز .
رفت دنبال شوهرش و خلاصه ، روزها یپاش #آبادان بود و ی پاش اهواز . کم‌کم تو محله شایع شد که شوهرش از افسران حزب توده بوده و افسران دیگه که‌لو رفته بودن ، اسم شوهر ننهٔ علی رو
۸.
هم لو داده بودند .
چند ماهی گذشت ، و بالاخره شوهر رو فرستادن تهران ، برای محاکمه .
سرهنگ در تهران محاکمه شد و به اعدام محکوم شد ، سپس با نوشتن توبه نامه یک درجه تخفیف بهش دادن و حکم حبس ابد بهش دادن .
ملک خانم به تبریز رفت اما از سوی خانواده اش ترد شد ، چرا که پدرش
۹.
بهش هشدار داده بود که اگه با سرهنگ ازدواج کنه ، دیگه حق نداره اسم خانواده اش رو بیاره .
به آبادان برگشت و به هر دری زد که کاری گیر بیاره . اما در ایران دهه ۳۰ ، مگه به این راحتی کار گیر یک زن بیوه با یک پسر میومد ، خلاصه که ملک خانم بعد از یکی دوماهی صبح ها از خونه میزد
۱۰.
بیرون و غروب با درومدن ستاره ها برمیگشت خونه ، کم کم تو مردم پیچید که ملک خانم صبح ها میره دوب ، تن فروشی و اتفاقاً کارش حسابی هم گرفته و مردم برای هم آغوشی با وی سر و دست میشکونن ‌.
ی شب که تازه از سر کار برگشته بود خونه ، زنگ درو باز زدن . دل ننهٔ علی باز هُری ریخت
۱۱.
بسم الله ، دوباره کیه ؟
چادرشو انداخت سرش و اینبار خودش رفت پشت در و گفت :
- کیه ؟
+ غریبه نیست خاله
- شما ؟
+ همساده شما هستوم ، قطبی
ملک خانم آرام لای درو باز کرد و با لهجه ترکی گفت بیفرمائید
+ خواهر مو قطبی هستوم (اسم قطبی واقعیه) . دفترخونه داروم ، همه اهل آبودان
۱۲.
مونِه میشناسن . و در حالی که به در خونه نزدیک میشد ، آروم دستشو کرد تو جیب کتش و ۲ تا بلیط از جیبش در آورد و داد دست ملک خانم و گفت :
+ اینا ، ۲ تا بلیط هواپیماست برای فردا ۸:۰۰ صلح به مقصد #تهران ، خودومم باهات میام خواهر ، تا بریم پیش سرهنگ
- چرا ؟
+ میریم تهران
۱۳.
زندان قصر پیش سرهنگ ، اونجا جلوی شوهرت همه چیزو بهت میگم که هردو بفهمین .
صبح روز بعد رفتن تهران و فرداش هم برگشتن آبادان ، کسی نمیدونست برای چی رفتن و‌ چی گفتن و چی شد ، فقط ۳ ماه بعد ، ملک‌خانم زن قطبی شد .
اونجا بود که معلوم شد قطبی ملک رو برده تهران پیش شوهرش و
۱۴.
حلوی ملک خانم بهش گفته بود .
- کوکا ، برای آرمانهای استالین ، خروشچف یا هر مادرقحبه دیگه ای خودت رو انداختی به این روز ، انگ وطنفروشی هم به خودت زدی ، مو نمیدونوم چی تو کله شوما کرده بودن که ای جوری به اب و خاکتون خیانت کردین ، اما این زن و این پسر طفل معصوم گناهی
۱۵.
نکردن ، میدونوم که استالین و ... هم خرج زندگیشونه نمیدن و الان زنت تو دوب آبودان افتاده به فاحشگی ، آقاشم ایقد خره ، که نکرد دختر و نوه اش رو نگهداری کنه .
حالا مو ی پیشنها بهت میدوم ،
این زنو طلاقش بده ، مو عقدش میکونوم ، پسرت رو هم مث پسرام ازش نگهداری میکنوم ، اگه ی روزی
۱۶.
بهت عفو خورد و آزاد شدی ، مونه تو آبودان همه میشناسن . بیا امانتیهاتو بگیر و برو اگرم آزاد نشدی ، این زن و پسر ی سرپناه میخان که من بهشون میدم .
فی المجلس ، خود قطبی صیغه طلاق رو‌میخونه و ۳ ماه بعدم ملک خانم‌ رو عقد کرد .
از اون روز ۱۵ سال گذشت تا سال ۱۳۵۴ که یروز صبح
۱۷.
ی مرد مسنی وارد دفتر قطبی تو #آبادان میشه و میره پیش منشیش و میگه به آقای قطبی بگو ، الوعده وفا ، امانتیامو بده .
منشی میره به قطبی میگه و قطبی فوراً طرف رو میبره اطاقش و فی المجلس زنگ میزنه به ملک خانم و میگه آب دستته بزار زمین و علی رو بردار بیار دفتر .
ملک خانم ۴۲ ساله
۱۸.
حالا با علی پسر ۲۲ ساله اش به دفتر که میان ، به محض ورود حالش بد میشه ، رو صندلی نشوندنش و انگشتر خودشو انداختن آب و دادن بهش خورد و حالش که جا اومد ، قطبی ازش هیچی نپرسید ، درجا صیغه طلاق رو خوند و به سرهنگ گفت :
- کوکا ، امانتیهات ، دست خودت سپرده .
وقتی سرهنگ
۱۹.
با پسر و همسرش میرفتن ، چشم هرسه شون خیس خیس بود .
همه شاهد بودن که قطبی طی ۱۵ سال حتی ۱ شب هم وارد خونه ملک‌خانم نشد ، او فقط خرجی ملک خانم و خرج تحصیل علی رو داد . علی دبیرستان عنصری دیپلمش رو گرفته بود و حالا سال دوم مهندسی نفت در دانشگاه نفت آبادان بود و‌ملک‌
۲۰.
خانم به پسرش خیلی میبالید ، تازه ی دوماهی بود که قطبی بهش گفته بود سریعتر درستو تمام کن تا بفرستمت پیش کوکاهات آمریکا ، فوق و دکترا بخونی .
این داستان ، ی داستان واقعی بود ، از دورانی که غم بود ، اما کم بود ، روزهائی که مردانی بودن که زنهای بی سرپرست رو‌ سرپرستی
۲۱.
میکردند ، من کودک بودم که قطبی رو دیدم ، پیر شده بود و جنگ آواره اش کرده بود ، قطبی در اصفهان بود که مرد ، در حالی که پسرا و دخترهاش التماسش میکردن که بره آمریکا ، اما آبودانش رو هرگز ترک نکرد تا وقتی که دیگه نمیتونست رو پاهاش بایسته و اونوقت بودکه آوردنش اصفهان .
۲۲.
امشب یاد زنده یاد قطبی افتادم ، یاد روزهائی که با مکافات علی رو فرستاد پیش کوکاهاش آمریکا و کوکاهاش که چه تلاشی کردن تا کوکا علیشون برسه آمریکا ‌.
خلاصه که شاه رفت ، مردانگی رفت ، غیرت رفت ، انسانیت هم رفت
#غم_بود_اما_کم_بود
قطبی بچه زمین خاکی بود ، مثل خود ما بود ، ارزوی وکلیل و وزیر شدن هم نداشت

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Persian Banksy🤨🧐

Persian Banksy🤨🧐 Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @Saman15216939

Apr 24
داستان برده‌دارهای قدیم و جدید :
تاریخ به روایت من ؛
خدمتتون عرض کنم که اگر از شما بپرسن که جنگهای داخلی آمریکا چرا و چگونه آغاز شد ، پاسخ ۹۹.۹۹٪ شمایی که ادعای تاریخ دونیتون میشه با قاطعیت و اطمینان این خواهد بود که :
وقتی جناب حضرت پرزیدنت آبراهام لینکلن قَدَسَ‌الله به مقام پرزیدنتی ایالات متحده انتخاب شدند ، قانون لغو برده‌داری رو امضاء کردند و چون ایالات جنوبی مخالف لغو برده‌داری بودند از اتحادیه ایالات متحده خارج و اعلام استقلال کردند و برای همین جنگ شروع شد .
در حالی که کل این توضیحات حتی ۰.۰۵٪ واقعیت جنگ داخلی هم نبوده و نیست . درواقع فاتحان قانون رو اونجوری که دلشون خواست نوشتن ، هرچند که در این فقره دروغ ننوشتن و تاریخ رو صادقانه نوشتن ، فقط نقطه‌ گذاریهاشون و تاکیداتشون منطبق بر واقعیت نبوده .
درواقع علل واقعی جنگهای داخلی آمریکا اصلاً مسئله سیاهان و برده‌داری نبود . داستان چیز دیگری بود که به ابراهام لینکلن ارث رسید و آبراهام لینکلن وقتی  دید که بحران داره اوج میگیره ، به ایالات جنوبی اخطار داد که اگر زیادی برسر مواضعتون اصرار کنید ، من هم قانونی را میبرم مجلس که برده‌داری رو ملغی میکنه تا به این ترتیب ضربه سنگینی به اقتصاد شما جنوبیهای دهاتی گره‌گوری بخوره .
خوب میدونم که هنوز تعداد مونگول و‌عقب افتاده‌ای که حتی واضحات رو نمیفهمند و‌ مجبوری براشون شرح و بسط کنی تا ساده‌ترین مطالب رو بفهمند خیلی خیلی زیاده .
پس باید توجه اون دسته از عقب افتاده‌هایImage
۱.
عزیز رو به این نکته جلب کنم که :
نه ایالات جنوبی و‌ نه ایالات شمالی دعوایی سر برده‌داری نداشتند . دعوا سر ی چیز دیگه بود و در ابتدای کار آبراهام لینکلن اومد برای مجازات اقتصادی جنوبیها و ایجاد اغتشاش در ایالات جنوبی و به هم زدن اتحاد ۱۱ ایالت موئتلفه استقلال خواه بر علیه شمالیها ، این حرف رو پروند که برده‌داری رو ملغی خواهد کرد .
و اتفاقاً برده‌داری رو هم ملغی نکرد مگر تا اندکی پیش از نبرد معروف #گتیزبورک (اگه یادم‌ مونده باشه)
پس علت واقعی اختلافات و مشاجرات که با شروع ریاست جمهوری لینکلن منجر به جداشدن ۱۱ ایالت از آمریکا شد چه بود ؟
داستان برمیگرده به چند دهه پیش و حدودای سالهای ۱۸۲۵ به بعد .Image
Image
۲.
در ایالات شمالی ، حرف سر این بود که باید
مرزها ، کار و بازار آزاد و باز مطلق باشند ، تعرفه‌های گمرکی بالا برای حمایت از تولیدکنندگان تصویب بشه ، و یک بانک سراسری برای ایالات متحد تاسیس بشه . و منافع برده‌داران درست نقطهٔ مقابل و در تضاد با اینها بود .
و نخبگان جنوبی به لینکلن و جمهوری‌خواهان همچون سد و مانعی برای روش زندگی خوشایند و پررونق خودشان در آینده نگاه می‌کردند .
خوب ، همین الان و در سال ۲۰۲۴ هم میبینید که عیناً همین اختلافات قدیمی در دعوای ترامپ و بایدن داره خودش رو‌نشون میده .
خیلی ساده که بخام براتون بگم ، اصل قضیه این بود که شمالیها میگفتن که جنوبیهای دهاتی خیلی خیلی عقب افتاده هستند و بلکل‌ برده داری بلد نیستند .
درواقع ، خوب که حساب کتاب کنید ، متوجه میشید که حق با شمالیها بوده چرا که برده‌داری به سبک جنوبیها ، هزینه‌هاش خیلی بالا بود و‌ تهش چیزی برای برده‌دار باقی نمیگذاشت .
و این چیزی بود که برده‌داران جنوبی متوجهش نمیشدن یا نمیخواستن بفهمند .
چرا ؟Image
Image
Image
Read 6 tweets
Mar 27
تبار قجری تروریست‌های کمونیست ضد شاه :

همه صداش میکردن #خانم_باشی ، اسمش باشی نبودا ، صداش میکردن باشی .
بنده خدا ۱۲ سالش بود که شاه ۵۷ ساله دیدش و همون موقع از پدرش که باغبون امین اقدس در کاخ اقدسیه بود خواستگاریش کرد و خانم باشی شد زن صیغه‌ای شاه .
از همون موقع هم همه در دربار صداش میکردن دختر باغبان باشی و به مرور زمان کلمات «دختر» و «باغبان» رو فاکتور گرفتن و شد #باشی .
خلاصه که قبله عالم دخترک رو صیغه کرد و دست بچه رو گرفت و رفت تو اندرونی و کل مملکت رو ول کرد به امون خدا .
اما به گزارش لرد کُرزُن در اون ایام کفگیر شاه حسابی خورده بود به ته دیگ و دیگه آه در بساط نداشت .Image
۱.
کرزن نوشته که ناصرالدینشاه عادت داشت همیشه در اندرونی حداقل ۴ تا ۵ میلیون تومن پول داشت که دست امین اقدس ، امین شاه بوده . اما پس از سفر سوم شاه به فرنگ ، شاه فهمید که کلاً عمرش رو به هدر داده و اصلاً جوونی نکرده .
این بود که به راهنمایی میرزا علی اصغرخان اتابک دسته‌ای وارد دربار شدند که شدند مهمان دائمی شبهای جمعه شاه .
کار این جماعت هم این بود که هر شب جمعه خدمت قبله عالم میرسیدند که از سر شب میزدن و میرقصیدن و شراب و جوج میزدن بر بدن و در انتهای شب مشغول سکس دسته جمعی (اورجی پارتی) میشدن تا صبح و صبح روز بعد این دسته پس از دریافت مبلغی کلان , از خدمت شاه شیعهٔ اسلام پناه مرخص میشدند .Image
۲.
القصه که به زودی صندوق شاه ته کشید و دیگه آهی در بساط نموند و برای پول درآوردن ، فکر مشعشعانه‌ای به سرش زد و آن هم این بود که قبله عالم به زور بره مهمانی .
و با این ترفند شاه به زور خودش رو مهمان ی بنده‌ خدایی میکرد و هولوپی میفتاد تو خونه طرف .
طرف هم مجبور بود پس از یک پذیرایی شاهانه ،  به میمنت قدم شاهانه مبلغ کلانی هم خدمت ایشون بده . که عموماً این مبلغ کمتر از ۱۰.۰۰۰ تومن نبود .
هرچند که کار شاه به جایی کشید که در نهایت خودش رو دعوت کرد خانه یکی از خواجه‌های حرم که این بدبخت مجبور شد تمام دار و ندارش رو بتکونه و در نهایت تونست ۱.۰۰۰ قران پول سکه در یک صندوقچه بگذاره و تقدیم کنه و قبله عالم هم در کمال خوشحالی گفت :
خوشحالمان کردی ، مانده بودم از کجاImage
Read 8 tweets
Feb 25
جنبش بابیه ، جنبشی که به دست بهائیان منحرف ، سانسور و در نهایت نابود و به دست ملایان سرکوب شد :
مقدمه :
اگر رابطه سازمان مجاهدین خلق با جمهوری اسلامی رو بعد از پیروزی فتنه ۵۷ نگاه کنید متوجه یک رابطه دوطرفه مابین آنها میشید .
و رابطه به این صورت شکل گرفت که طرفین با کوچکترین بهانه‌ای سلاح دست گرفتن و  به شدیدترین شکل ممکن شروع کردن به زدن و حذف و سلاخی همدیگه و روز به روز از کشته یکدیگر پشته میساختن .
اما ، نکته ماجرا اینه که پس از کشته شدن موسی خیابانی که یک احمق به تمام معنی بود ، و هنوز در ارمانها و رویای نجات خلقها و جامعه بدون طبقه توحیدی و تفسیر قرآن سیر میکرد ، دیگه هیچکس از رهبران و اعضاء کادر مرکزی سازمان کشته نشد .
کار تا اونجا پیش رفت که وقتی سعید شاهسوندی در عملیات مرصاد گلوله خورد و رو به مرگ بود ، با دستور مستقیم رئیس جمهور وقت (خامنه‌ای) با پروازی ویژه به تهران منتقلش کردن ، یکی از کارکشته ترین تیمهای جراحی رو بالای سرش حاضرImage
۱.
کردن و با یک جراحی سخت از مرگ حتمی نجاتش دادند و حدودای ۳ سال بعد هم به دستور رهبر جدید انقلاب اسلامی ، سعید خان با فرست‌کلاس فرستاده شد آلمان و ی خونه هم براش خریدن و از همون سال ۱۳۷۰ تا امروز هم داره به خوشی و خنکا در آلمان زندگی و‌ در کنارش با جمهوری اسلامی هم مبارزه میکنه .
نکته مهمتر اما ، اینه‌ که مجاهدین خلق هم از زمان کشتن رجایی و باهنر‌ دیگه هیچ ادعایی مبنی بر قتل رهبران و سران جمهوری اسلامی نکردن .
در واقع امر ، یک اتفاقی که افتاد این بود که در یک توافق مابین طرفین ، سران و رهبران هر دو طرف بعد از ترور و تصفیه رقیبانشون به دست یکدیگر ، در امنیت کامل جانی و مالی مجوز کشتار به پیروانشون دادن که تا میتوانند همدیگه رو به شدیدترین و خشن‌ترین شکل ممکن سلاخی کنند .
که کردند .
حالا ، دیگه خودتون آمار بگیرید و ببینید که در تمام کشتارهای دهه ۶۰ یا اعدامهای سال ۶۷ چند نفر از مردم و هواداران و کادرهای ساده مجاهدین خلق اعدام شدند و چند نفر از رهبران و اعضاء کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق اعدام و حذف شدند ؟Image
۲.
تا اونجایی هم که یادم میاد ، آخرین گردن کلفتهایی هم که مجاهدین ادعا کردن ترورشون کردن ، صیادشیرازی و لاجوردی دادستان بودند .
معامله خوبیه ، طرفین داستان در یک توافق دوستانه چنان نمایشی از کشتار و خشونت برعلیه یکدیگر اجرا کردند که امروز دیگه مو لا درزش نمیره که مجاهدین دشمن خونی جمهوری اسلامی هستند و اگر ی آخوند بیفته دستشون تیکه تیکه‌اش میکنند ، اما واقعیت چیه ؟
واقعیت اینه‌ که سازمان مجاهدین خلق یک شاخه برونمرزی از خود جمهوری اسلامی هستند که نه تنها از بودجه سپاه قدس استفاده میکنند ، بلکه از این پول استفاده میکنند تا هم سرپا بمونند ، هم هزینه کنند برای انحراف ملت ایران .
اما اگر فکر کردید این داستان یک داستان مدرنه و اتفاقی است که مابین آخوندها و تخم آخوندهای فوکول‌کراواتی به نام مجاهدین افتاده ، یا نسخه برابر اصل داستان حماس و اسرائیله باید بگم سخت در اشتباهید .
عین همین اتفاق در حدود ۱۷۰ سال پیش در ایران افتاده و در یک توافق مابین اشراف قاجار (خاندان نوری) با روحانیت وقت ، جنبشی در ایران راه افتاد که بلکل جنبش انقلابی و ضد مذهبی باب رو ابتدا سرکوب ، سپس سانسور و در نهایت برای همیشه به موزه تاریخ فرستاد .
حالا ، بعد از این مقدمه نسبتاً طولانی که مطمئنم خیلیاتون حتی زحمت خوندنش رو به خودتون ندادین ، باید بریم سر اولین توافق تاریخی مابین روحانیون و سنتگرایان ، برای نابودی جنبشی که هدفش نابودی سنتگرایان و آخوندها با یکدیگر بود .Image
Read 6 tweets
Feb 11
چرا در ایران همیشه آخوند پیروزه ولی در عربستان زادگاه اسلام ، نه ؟
قسمت دوم :
مقدمه :
واقعاً مونده بودم که قسمت دومش رو بنویسم یا نه ؟
اولش گفتم
وقتی زیر سانسور شدید و بایکوت مامورین آخوند هستی ، و‌ ملت هم همچنان به همون راهی میره که از قبل از ۵۷ براش ترسیم شده ، چرا باید نوشت ؟
درنهایت که این ملت سراز آستان آخوند برنخواهد داشت و نوکری ، بدبختی و سواری دادن به آخوند در سرشتش تنیده شده و این رو خودش هم میدونه و ازش راضیه ، به قول حاج سیاح که گفت :
قرنهاست که این ملت باور کرده که اسب و مرکب خوب ، زمین خوب ، باغ و خانه خوب و زنان زیبا یا مال آخوندهاست یا شازده‌ها و اگر دختر خوشگلی هم داشته باشند ، خودشون میبرن دودستی میدنش به فلان سید و آخوند ، یا فلان تخم و ترکه فتح‌علیشاه .
این ملت ، نشان داده هنوز و در‌ همین ۱۴۰۲ عاشق و دلسوخته آخوند و تشیع و باقی ماموراشه و اگر غیر از این بود که مثل ۵۷ که زیر خمینی خوابید فقط به صرف اینکه پیر بود و ریشش سفید بود و عمامه داشت ، الان هم که ۴۵ سال گذشته هنوز دنبال امیرطاهریهاست و با قدرت و از عمق وجودش از کون همینها میخوره ، چون بازم اینها پیرن و موشون سفیده ، اما اینبار کت و شلوار میپوشن و کراوات میزنند و براشون مشروطه مشروطه میکنند .
اما بعدش گفتم ، گور پدر این ملت کرده ، من مینویسم و بگذار این جماعت گله‌ای فحش بدن و بلاکت بکنند و از بودن در خریت خودشون شاد باشن ، تو بنویس و برای نسلهای بعدی بنویس ، شاید اونا مثل این جماعت نباشن( که همونم بعیده) .
این بود که گفتم قسمت دوم رو هم بنویسم دیگه الباقیشم خدا کریمه .
.
.
.
در این سال (۱۳۲۴) ، ی جلسه‌ای در حوزه علمیه قم تشکیل میشه که معروفترین اعضاء شرکت کننده در آن عبارت بودند از جلال آل احمد ، حاج محمدتقی شریعتی ، مهندس مهدی بازرگان و آیت‌الله‌بروجردی و چند بازاری گردن‌کلفت .(تاریخچه روحانیت شیعه ، محمد سعدی)
در این جلسه که به رهبری و ریاست شیخ مرتضی حائری یزدی (ریاست وقت حوزه علمیه قم) تشکیل میشه . شیخ مرتضی طی سخنانی به حضار میگه که در‌ ۱۶ سال حکومت رضاشاه چه جنایاتی برعلیه روحانیت و بازاریان شریف و‌ محترم صورت گرفته و چگونه امتیازات آنها ازشون سلب شده . وی سپس میگه که در این ۴ سال گذشتهٔ پس از سقوط رضاشاه هم معلوم شده که در همچنان برهمان پاشنه چرخیده و اگر پسر آن شاه موندگار بشه به زودی الباقی امتیازات مارو ازمون میگیرن .
حالا ، مشکل این جماعت چی بوده ؟
چرا اینها نتوانستند به رضاشاه افسار بزنند و رضاشاه رو‌ تبدیل به یک آدم‌ خنثی و بی‌خاصیتی مانند ناصرالدینشاه یا مظفرالدینشاه بکنند ؟
پاسخ‌ در ۲ نکته است .
اول : رضاشاه ، یک چیزی داشت و با خودش آورده بود که برای آخوندها و روحانیون یک پدیده جدیدی بود و آنها نمیدونستند باهاش چکار کنند و ازش هم سردر نمی‌آوردن و نمیدونستن چگونه باهاش برخورد کنند و‌مهارش کنند آن هم ارتش نوین بود .
آخوندها و بازاریان میدونستند که با اقوام و عشایر و ایلات ینی صاحبان تفنگ و‌ جنگجو چگونه برخورد کنند و از حدود ۱۰۰ ، ۱۲۰ سال قبل ، تمام سران عشایر و ایلات ایران دیگه نوکر همین آخوندها شده بودن و قبل از شاه ، این آخوندها بودن که افسار ایلات دستشون بود .
اما ساختار و شکل این ارتش نوین ی چیز دیگه بود و همچنین شلختگی ایلات و عشایر توش نبود و از سوی دیگه ، همین دیسیپلین نظامی موجب شده بود که اطاعت ، از مافوق صورت بگیره نه از فتوی فلان مجتهد و ملای محل . و اینجا اولین جایی بود که ایرانی توش کار میکرد ، ولی کفش آخوند را لیس نمیزد و برای آخوند دم تکون نمیداد و هست و نیست و ناموسش رو هم تو طبق نمیگذاشت بده آخوند محلش .Image
Image
Image
Image
۱.
دوم : رضاشاه ، برعکس شاهان قجری و افشاری و زندی ، با یک گفتمان جدید وارد صحنه سیاست ایران شده بود . این جماعت برای این یکی هم هنوز پاسخی نداشتند و نمیدانستند با آن چگونه برخورد کنند و آن مدرنیسم و تجدد بود .
در نهایت ، نتیجه این جلسه و جلسات بعدی این میشه که با افکار قدیمی نمیشه به جنگ این پدیده پهلویسم رفت .
و در نهایت تصمیم‌ گرفته میشه که با امتیازاتی که هنوز براشون‌ باقی مونده و اصلاً هم چیز کمی نبود برن کار فرهنگی بکنند .
و به این ترتیب نطفه‌ اولیه انقلاب ۱۳۵۷ بسته میشه .
از همین سال ، با پول‌ عظیمی که مردم به آخوندها به اسم خمس و ذکاة و سهم امام و پول خوندن نماز و گرفتن روزه برای میت و.... میدادن ، صدها مدرسه در سرتاسر ایران ساخته شد که از لحاظ شکل و شمایل ، ساختار ، تنظیمات و مقررات عین مدارس مدرن بودند ، اما در آنها دروس مذهبی داده شد و به سرعت معلوم شد که مهمترین مراکز مغزشوئی نه مساجد و تکایا و حسینیه‌ها ، که همین مدارس هستند .
چرا ؟
فارق التحصیلان این مدارس ، همگی کت و شلوار پوش بودن ، کراوت میزدند ، ریش و سبیل رو تیغ مینداختند اما از درون و در فکرشون کاملاً آخوند بودند .
آدمهائی به شدت خشک و مذهبی ، متعصب ، مقید و وسواسی نسبت به خرافات و اهل نجس ، طاهری و ....
به نظر شما این فارق‌التحصیلان که الان و در اواخر دهه ۳۰ شمسی ابتدای ورودشون به بازار کار بود ، کجا رفتن ؟
بلااستثناء همه این آدمها جذب آموزش و پرورش شدن و درسخون‌ترهاشون تمام مدارج و پستهای دانشگاه‌هارو در اختیار گرفتن .Image
۲.
از حدودای ۱۳۳۵ به بعد ، این شبکه دانش آموختگان مدارس مذهبی چنان در سیستم آموزشی کشور نفوذ کردن و تمامی مناسب و مدارج رو در اختیار گرفتند که در ۱۳۴۰ وقتی محمد درخشش (بابای ستاره درخشش) که یکی از بچه دهاتیهای فارق‌التحصیل همین مدارس بود به وزارت آموزش و پرورش رسید و وظیفه تالیف و نگارش کتب درسی رو دربست سپرد به آخوندهایی مانند سید محمد بهشتی و مطهری و مفتح ، ینی همون همنسلان خودش که علاوه بر درس خوندن در این مدارس ، دروس حوزوی رو هم خونده بودن و آخوند شده بودن .
از سالهای دهه ۱۳۴۰ به بعد شاخه علوم انسانی تمام دانشگاه‌های ایران هم مونوپل همین ادمها شد .
که این استیلا تا همین الان ادامه داره و به شدت و وسواس هم این آپارتاید عقیدتی رعایت میشه .
تمام رشته‌های
علوم انسانی ، علوم اجتماعی ، جامعه‌شناسی ، تاریخ ، فلسفه ، مدیریت ، حقوق و ... دست همین بچه آخوندها بود .
بیخود نبود که خمینی به محض ورود به ایران اول به مدرسه رفاه که موسسین آن محمدجواد باهنر، محمدعلی رجائی، سید محمد بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی و ابوالفضل توکلی بینا و برخی دیگر از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی مخالف با دولت پهلوی مانند سنجابی و غلامحسین صدیقی و بازرگان‌ بودند رفت
و سپس به مدرسه علوی ، که‌ موسسین آن حجت‌‌الاسلام علی‌اصغرکرباسچیان و رضاروزبه بودند و معلمین و سخنرانان آن هم مطهری ، بهشتی و محمدتقی‌جعفری و رجائی بودند .
سلاخی و کشتار امرای ارتش و سیاسیون زمان شاه هم در این مدرسه ، دقیقاً نماد پایان آن سیستم و بازگشتی شکوهمند به دوران پیش از‌ رضاشاه به دست مردم ایران بود .
حالا ، ۳ نکته عجیب این داستان داره .
۱. تمام معلمین و استادان دانشگاه و .... که در‌ آن زمان معروف شدن به چپی و کمونیست و سوسیالیست و مخالفین چپ شاه ، فارق‌التحصیلان همین مدرسه‌ها بودن ، یا رگ و ریشه‌ و تبارشون به روحانیون و یا روستائیان سوپر مذهبی برمیگرده . و برای همینه که میبینید مابین کمونیسمی که این حیوانات میشناختند/میشناسند زمین تا آسمون با اون چیزی که مارکس و انگلس و لنین و ... میگفتن تفاوت است . در واقع اینها همگی ی ورژن از تشیع رو خونده بودن که قهرمانانش بجای حسن و علی و حر و مالک اشتر ، فیدل‌کاسترو و چگوارا و انورجه و ... بودند . و بیخود نبود که گلسرخی در دادگاهش گفت من که ی مارکسیست لنینیست هستم ، فلان و بهمان و امام علی و حسین رو چسبوند به مارکس .Image
Image
Image
Image
Read 5 tweets
Feb 10
چرا در ایران آخوند همیشه پیروزه اما در عربستان ، زادگاه خود اسلام ، نه ؟
مقدمه :
شب ۲۲ بهمنه ، بد نیست یکم از روحیات مردم ایران بگم براتون .
.
.
.
.
از نظر من ، ۶ شهر در ایران هست ، که خیلی خاص هستند . این ۶ شهر عبارتند از :
#اردبیل
#تبریز
#قزوین
#اصفهان
#شیراز
#تهران
و چرا این ۶ شهر خاص هستند ؟
چون این ۶ شهر ، ۶ پایتخت حکومتهای شیعه در تاریخ ایران هستند .
و از ۵۰۰ سال پیش تا الان ، سرنوشت ایران و ملت ایران را رقم زده‌اند .
و نکته مهم این شهرها ، معماری مرکز قدرت در این شهرهاست .
معماری شیعی در این شهرها به این صورته که میبینید ۳ رکن اداره جامعه ینی بازار ، دربار و حوزه علمیه ، در کنار یکدیگر هستند .
و برای اینکه بدونید چی میگم ، میتونید به معماری میدان شاه اصفهان رجوع کنید .
که در‌ میانه میدان ، عالی‌قاپوست ، د‌ر سمت راستش مسجد شاه قرارداره و پشتش و کنارش و جلو و عقبش ، چندین و چند حوزه علمیه و مدرسه حوزوی قرار داره و دورتادورش الا ماشاء‌الله بازاره و‌ تمام فرعیها و بازارچه‌ها و تیمچه‌هاش .
این ۳ مرکز در ۵۰۰ سال گذشته به موازات یکدیگر ایران شیعی را تا سال ۱۳۰۴ ساختند .
و هر آنچه که در تاریخ مدرن ایران میبینید ، حاصل همکاری این ۳ نهاده و به مرور زمان ، میبینید که در کنار همکاری و همیاری یکدیگر ، قوانینی مابین این ۳ نهاد وضع شد که تا همون سال ۱۳۰۴ با کش و غوصهای فراوان توسط این ۳ نهاد رعایت شد و البته که هر سه به یکدیگر و به این قوانین احترام گذاشتند .
بگذارید یک مثال برای شما بزنم که بدونید این قوانین چگونه عمل میکرده .
شاردن ، تاورنیه ، کلاویخو و بسیاری دیگر از جهانگردانی که به ایران آمده‌اند و در ضیافتهای شاهان صفوی شرکت کرده‌اند ذکر میکنند که :
در ضیافتهای بزرگ شاه ، همه براساس ترتیبی خاص مینشستند ، مثلاً شاه در مرکز مینشسته ، دست راستش نخست وزیر و وزرا ، در دست چپش روحانیون و حافظان بیضه اسلام و تشیع و به همین ترتیب تا انتها .Image
Image
Image
Image
۱.
همه این جهانگردان مینویسند که مثلاً شام به فلان ترتیب و فلان شکل سرو میشده و در پایان ، شاه ۲ بار محکم دست میزده و با دست زدن شاه ، روحانیون و آخوندها همگی بلند میشدن و میرفتن و همزمان با خروج روحانیون ، سینیها و تنگهای شراب و جامها و قدح‌ها وارد میشد و دیگه تا نزدیک صبح ، شاه و درباریان و تجار بزرگ به شرابخواری مشغول میشدند .
و شما در تمام دوران سلسله‌های صفویه ، افشاریه ، زندیه و قاجاریه حتی ۱ خط ، یک جمله و حتی ۱ کلمه فتویٰ از هیچ آخوندی نمیبینید که برعلیه شرابخواری شاه ، یا نزولخوری فلان و بهمان تاجر و ملک‌التجار‌ حلقه عباس‌ابادیها داده باشند .
و این با توجه به این مسئله است که الان ما از زمانی حرف میزنیم که عصر خیزش بزرگترین آخوندهای تاریخ تشیع در ایران از شیخ کرکی و شیخ بهائی و مجلسی بگیرید ، تا میرزامسیح مجتهد و میرزا مجاهد تبریزی و کاشف‌القطاع و .... بوده است .
در تمام این دوران ، تقسیم کار به این صورت بود که تجار وظیفه غارت ملت رو برعهده داشتند و در کنارش خرج خاصه خرجیهای دربار و هزینه تبلیغات برای دین و خر کردن ملت در قالب پرداخت هزینه‌های تعزیه و شمایل گردونی و قمه‌زنی و ... رو برعهده داشتند .
روحانیون وظایف متعددی مانند دادگستری ، پروپاگاندای دولتی و گسترش تعداد رعایا برای شاه و سپس عالم تشیع‌ را برعهده داشتند و از همه مهمتر ، وظیفه خرکردن و رام نگه داشتن مردم رو به نحو احسنت انجام میدادند .
و در نهایت ، نهاد پادشاهی ، که تنها ۱ وظیفه مهم داشت و آن ، حفاظت از کیان و وجود این ۲ نهاد دیگر بود خصوصاً که‌ پس از جنگهای ایران و روس دیگه چیزی به نام ارتش و سپاه و ... هم بلکل رو به اضمحلال رفت و حتی وظیفه حفظ حدود و ثغور مملکت هم دیگه از حکومت ساقط شده بود .
تا سال ۱۳۰۴ که #رضا_شاه‌_کبیر به پادشاهی رسید . از این سال ، ترتیب جریانات به هم‌ میخوره .Image
۲.
ینی رضاشاه برای اولینبار علاوه براینکه تلاش میکنه مدرنیته را وارد ایران بکنه ، یک اشتباه مهلک و مرگ‌آور از نظر آن دو نهاد دیگر مرتکب شد و آن این بود که تصمیم گرفت که نهاد پادشاهی رو از یک نهاد محافظ و نوکر بازاریان و روحانیون ، تبدیل کنه به یک نهاد ملی که تمام آحاد ملت رو زیر چتر خودش بگیره و‌ تبدیل بشه به یک نهاد ملی و فراقومی و قبیله‌ای .
خوب ، حالا دیگه اطاله‌کلامه که بگم رضا شاه در آن ۱۶ سال منتهی به ۱۳۲۰ چه کارهایی که نکرد و در مقابل اقدامات شاه ، چگونه روحانیت و بازار گام‌ به گام عقب و عقبتر رفت .
باز ی نمونه بهتون بگم که متوجه مطلب بشید .
تا قبل از رضاشاه ، کالاهای استراتژیک در دست روحانیون و دربار و آخوندها بود و از قِبَل احتکار و گرانفروشی و ایجاد قحطیهای مصنوعی سود عظیمی رو به دست می‌آوردند .
یکی از مهمترین کارهای رضاشاه این بود که همه کشاورزان رو موظف کرد تا محصولات استراتژیکی مانند گندم ، جو و ... را به دولت بفروشند و وظیفه پخش و توضیع این محصولات رو هم در انحصار دولت قرار داد .
و دیگه خودتون فکرش رو بکنید که از بابت همین یک فقره ، آخوندها و بازاریان چه ضررهای عظیمی رو متحمل شدن .
مثلاً در جریان قحطی عظیم ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ آخوندها و بازاریان حدس زده میشه که چیزی حدود ۲۵ میلیون لیره استرلینگ «اما به روپیه» به قیمت کشته شدن ۹ میلیون ایرانی به جیب زدند .(که هنوز هم خیلیا میگن قحطی بزرگ کار انگلیس بود ، که البته هرگز نبود و البته که از مزدور و مامور و نوکر رژیم و ادم نادان انتظار دیگه‌ای هم نیست) .
حالا رضاشاه این ترتیب رو به هم زده بود . از یکطرف انحصار خرید و توضیع کالاهای استراتژیک رو به دولت سپرده بود . از سوی دیگه با تاسیس وزارت تجارت و فواید عامه ، واردات کالاهای اساسی رو هم به دست دولت سپرد
و این ترتیبات جدید رضاخانی ، تا ۱۳۲۰ ادامه داشت .

در ۱۳۲۰ ، نظم رضاشاهی به دست قوای خارجی به هم خورد و روحانیون و بازاریان ، نفسی به‌ راحتی کشیدن ، اما به زودی با اعلام جانشینی رضاشاه توسط محمدرضاشاه پهلوی ، معلوم شد که ظاهراً قراره در بر این پاشنه جدید که همان نظم رضاشاهی است بچرخه و خبری از نظم قدیمی نیست .
در ۱۳۲۴ .....
ولش کن دیگهImage
Read 4 tweets
Feb 8
آینده منطقه به ملت ایران گره خورده :

وقتی کار جنگ در‌ ویتنام گره خورد و آمریکائیها فهمیدن که به دست دموکراتها تو بد غرقابی افتادن ، در حدود سالهای ۱۹۶۸ ، ۶۹ دکترین نیکسون رو ارائه دادن .
حالا ، دکترین نیکسون چی میگفت؟
دکترین نیکسون معتقد بود که در‌ هر منطقه‌ای از جهان یک کشور رو به عنوان ژاندارم منطقه انتخاب میکنند و با تامین تسلیحات برای آن کشور ، ماموریت حفاظت از امنیت اون منطقه رو به دست ژاندارم همون منطقه میدهند .
سود اولیه دکترین نیکسون این بود‌‌ که دیگه سرباز آمریکائی برای تامین امنیت یک کشور دیگه کشته نخواهد شد .
سود دیگر آن هم این خواهد بود که فروش تسلیحات به این کشورهای اقماری بالا خواهد رفت در نتیجه کارتل فروش تسلیحات به سودهای کلان میرسه و همچنین در آمریکا شغل ایجاد میشه .
این دکترین سودهای دیگری هم داشت که در این مقال نمیگنجه .
اما این دکترین در عمل با مشکلات متعدد مواجه شد و معلوم شد که اون انتظاری رو که آمریکائیها داشتند ، محقق نخواهد کرد .
چرا ؟
چون به زودی معلوم شد که اغلب کشورهائی که به عنوان ژاندارم منطقه معرفی شده‌ بودند ، نیاز به کمکهای لجستیکی ، پولی و آموزشی زیادی دارند و از سوی دیگه ، مشکل بزرگتر این بود که به زودی با تعیین یک کشور به عنوان ژاندارم در یک منطقه ، دیگر کشورهای اون منطقه وظیفه حراست از منطقه رو سپردن به دست همون ژاندارمه در نتیجه به مرور از اواخر نیمه اول دهه ۱۹۷۰ میلادی ، ینی تنها ۴ ، ۵ سال پس از اجرای دکترین نیکسون ، حجم عظیم سفارشات دیگر کشورها کاهش یافت .
خوب ، این خیلی بد بود . خصوصاً برای منطقه‌ای مثل خلیج فارس که در‌ آن همه کشورها ثروتمند بودند و این منطقه شده بود منبع انباشت پول در جهان ، و این پولها در بانکهای غربی و بورس و .... بلوکه میشد .Image
۱.
در نهایت در ابتدای نیمه دوم دهه ۷۰ ، جیمی کارتر با یک دکترین جدید وارد رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شد .
در‌ این دکترین ، قرار شد که بجای یک ژاندارم برای هر منطقه ، یک شرور برای آن منطقه درست بشه .
( عنوان دکترین کارتر که در دانشگاه‌ها تدریس میکنند برای چیز دیگری است ، من خودم به این سناریو میگم دکترین کارتر یا کارتریسم)
اینجوری ، بجای اینکه امنیت رو بسپارن به یک کشور ، وظیفه گسترش ناامنی و وحشت رو سپردن به یک کشور تا دیگران مجبور بشن برای تامین امنیتشون دست به جیب بشن .
انقلاب ۱۹۷۸ ایران در غالب همین دکترین تعریف میشه و میبینید که از لحظه‌ای که خمینی پاش رو گذاشت در ایران ، تا همین لحظه ، چه حجم عظیمی از‌ تسلیحات به سمت کشورهای این منطقه سرازیر شده .
و نکته‌ مهمی که به زودی معلوم شد این بود که این کشورهای ثروتمند ، مجبور شدن که وظیفه پول خرج کردن برای کشورهای فقیرتر رو هم به عهده بگیرند ، بلکه اون کشورها تبدیل به یکی دیگر از کشورهای محور وحشت نشن .
حالا خودتون ببینید که‌ در تمام این ۴۵ سال چه حجم عظیمی پول رو کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس خرج تامین تسلیحاتی کشورهائی مانند مصر و اردن و لبنان و تونس و .... کرده‌اند .
و
تمام روابط ۴۵ سال اخیر آمریکا در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه را میتوان در غالب همین دکترین جیمی کارتر تعریف کرد و دید و به روابط علت و معلولی کشورها پی برد .Image
Image
۲.
ینی اگر عمر دکترین نیکسون حداکثر ۱۰ سال و مابین سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۸ طول کشید ، عمر دکترین جیمی کارتر از ۱۹۷۸ تا امروز ادامه داشته است و همچنان داستان همین است .
ینی در حالی که بنیادگرایی اسلامی منطقه رو شخم میزد و همچنان در حال شخم زدن منطقه است ، میبینید که کشورهایی که ادعای سکولار بودن و سکولاریسم میکنند هم روز به روز واپسگراتر و متحجرتر‌ میشوند .
نمونه بارز این دست کشورها ، ترکیه است ، کشوری که تا اواسط دهه ۹۰ میلادی یک کشور کاملاً سکولار بود ، افتاد دست اردوغان و از همون زمان حجم عظیمی از ثروت این کشور صرف اسلامگرایی و گسترش تحجر اخوان‌المسلمینی میشه و اردوغان هم شده سرنوشت اول‌ و آخر این کشور .
همین الان هم کافیه فقط در خیابانهای استانبول و آنکارا و ... ساعتی قدم بزنید ، به زور و با مکافات و تک و توک مردم بومی رو میبینید که بدون حجاب هستند .
در واقع ، اکنون و پس از ۴۵ سال حاکمیت کشورهای شر در این منطقه ، شما با حکومتهائی روبرو هستید که از آتش افروزی و جنگ و کشتار تنفس میکنند و فلسفه وجودیشون اسلامگرایی صرفه .
حالا
حماس ، در ۷ اکتبر به اسراییل حمله کرده و اتفاقاتی رو که افتاده هنوز در جریانه و دارید میبینید .
و علیرغم تمام این مسائل و اتفاقات ، به نظر شما چه چیزی در‌ منطقه تغییر کرده که شما فکر کنید داره پارادایم منطقه تغییر میکنه ؟Image
Image
Read 7 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us!

:(