در روایت معتبری [منبع:بحارالانوار،ج۶۷،ص۲۱۰] که در ادامه ذکر خواهد شد پیامبر اسلام(ص) ایمان واقعی به اسلام را به داشتن ١٠٣خصوصیت اخلاقی و رفتاری می داند و در اهمیت آن می فرماید:
"ايمان یک مسلمان كامل نميشود مگر اینكه این ١٠٣خصلت در او باشد."
پیامبر اسلام(ص) در این روایت بعد از عبارت "مِن صفات المؤمن أن يكون" شروع می فرمایند به شمردن این ١٠٣خصوصیت اخلاقی مومن واقعی:
١.جوّال الفكر
مومن فكري پویا دارد.
٢.جوهری الذكر
پيوسته خداوند متعال، اهداف متعالی و اولویتهای زندگی خود را به ياد دارد.
٣.كثيرا علمه
علم او زياد است.
۴.عظيما حلمه
بردباری و حوصله او زياد است.
۵.جميل المنازعة
هنگام دعوا هم برخوردی زیبا دارد.
۶.كريم المراجعة
در مراجعه به ديگران يا رجوع ديگران به او رفتاری بزرگوارانه دارد.
٧.أوسع الناس صدرا
در مواجهه با مشكلات، صبر و حوصله دارد از اين رو در برابر مشكلات بزرگ از پا در نميآيد.
٨.أذلّهم نفسا
نفس و خواهش های باطل نفسانی او در برابر اراده محکم او ذلیل است؛
٩.ضحكه تبسما
خندهاش در حد تبسم است [اهل قهقهه نيست زيرا قهقهه دل را ميميراند]
١٠.اجتماعه تعلما
اجتماع و معاشرت او با دیگران همراه با علم و يادگيري است [تا به غيبت،تهمت،كلام بيفايده و...آلوده نگردد]
١١.مذکر الغافل
يادآوری دهنده ی غافل است.
١٢.معلم الجاهل
جاهل را آگاه میدهد.
١٣.لايؤذى من يؤذيه
به كسي كه او را اذيت كرده آزار نمیرساند.
١۴.لايخوض فيما لايعنيه
در چيزي كه مهم نيست و مشكلي حل نمیكند فرو نمیرود [زيرا کارهای انسان بايد بیهوده نبوده و خیر مادی و معنوی داشته باشد].
١۵.لا يشمت بمصيبة
در غم كسي شاد نميشود.
١۶.لا يذكر أحداً بغيبة
با بدگویی از كسي ياد نميكند.
١٧.بريئاً من المحرمات
از انجام گناه و محرمات، گریزان است.
١٨.واقفاً عند الشبهات
در برخورد با امور شبههناک، توقف ميكند [زيرا اينگونه امور، احتمال گرفتاری به گناه و محرمات الهي دارد].
١٩.كثيرالعطاء
هدیه ها و بخشش های او فراوان است
٢٠.قليل الأذي
اذیت و زحمتش برای ديگران کم است
٢١.عونا للغريب
ياور و ياري رسان غريبان است
٢٢.أبا لليتيم
برای يتيمها پدری مهربان است
٢٣.بشره فى وجهه
خوشحالي او در چهرهاش نمایان است
٢۴.حزنه فی قلبه
ناراحتی او در قلبش پنهان میباشد
٢۵.أَحلَى مِن الشَّهدِ و أَصلَدَ مِنَ الصَّلدِ
[رفتار و برخوردش] شیرین تر از عسل می باشد و [اراده اش] سخت تر از سنگ است.
٢۶.لا یکشِفُ سِرّاً و لا یهتِکُ سِتراً
هیچ رازی را فاش نمی سازد و هیچ پرده ای را نمی درد.
٢٧.لَطِیفَ الْحَرَکَاتِ
حرکات [و سکنات] او، به جا و عقلانی می باشد.
٢٨.حلو المشاهدة
دیدار و ملاقات او شیرین است.
٢٩.کثیر العبادة
عبادت و فرمانبرداری او از خدا زیاد است.
٣٠.حسن الوقار
آرامش نیکویی دارد.
٣١.لین الجانب
برخوردی نرم دارد.
٣٢.طوِیل الصَمت
سکوتش طولانی است.
٣٣.حلیما إِذا جهِل علیه
با او جاهلانه و بی ادبانه رفتار شود بردباری می کند.
٣۴.صَبُوراً عَلَى مَن أَساءَ إلَیهِ
نسبت به کسی که به او بدی کرده، صبور است.
٣۵.جِلُّ الکَبِیرَ وَ یرحَمُ الصَّغِیر
بزرگتر را گرامی داشته و به کوچکتر رحم می کند.
٣۶.أَمِیناً علی الامَانَات
نسبت به امانت، امین (محافظت کننده) است.
٣٧.بعِیداً من الخِیانَات
از خیانت ها به دور است.
٣٨.إِلفُهُ التُّقَى و حِلفُهُ الحَیاء
همدم او پرهیز و خودنگهداری، و هم پیمان او حیاست.
٣٩.کَثِیرَ الحَذر
مراقب بودن و برحذر بودنش بسیار است.
۴٠.قَلیلَ الزَّلل
لغزش و اشتباهش کم است.
۴١.حَرَکَاتُهُ أَدَبٌ وَ کَلَامُهُ عَجِیبٌ
حرکاتش از روی ادب و گفتارش مایه شگفتی [عاقلان] است.
۴٢.مُقیلَ العَثرَهِ و لا یتَّبِعُ العَورَهَ
از خطا و لغزش دیگران در حق خود زود در می گذرد و در پی عیوب دیگران نمی رود.
۴٣.وقُوراً صَبوراً
باوقار و صبور است.
۴۴.رَضیاً شَکُوراً
اهل رضایت و سپاسگزاری است.
۴۵.قَلیلَ الکلام
کم حرف است.
۴۶.صَدُوقَ اللِّسَانِ
زبانی راست گفتار دارد.
۴٧.بَرّاً
نیکوکار و نیک رفتار است.
۴٨.مَصُوناً
از پلیدی های رفتاری و اخلاقی پاک است.
۴٩.حَلیماً
با حوصله و بردبار است.
۵٠.رَفیقاً
اهل دوستی و رفاقت است.
۵١.عَفیفاً
پاکدامن است.
۵٢.شَرِیفاً
آبرومند و بزرگوار است.
۵٣.لا لعّان و لا کذّاب
دور کننده دیگران از خود و دروغگو نیست.
۵۴.لا مُغتابٌ
پشت سر دیگران اهل بدگویی نیست.
۵۵.لا سَبّابٌ
دشنام دهنده و بد زبان نیست.
۵۶.لا حَسودٌ
اهل حسادت و بدخواهی نیست.
۵٧.لا بَخیلٌ
بخل نمی ورزد.
۵٨.هَشّاشاً بَشّاشاً
ظاهری بسیار خوشحال و شاداب دارد.
۵٩.لَا حَسّاسٌ
زود رنج و ظریف نیست.
۶٠.لاجَسّاس
فضول و جاسوس نیست.
۶١.یطلُبُ مِنَ الأُمُورِ أَعْلَاها وَ مِنَ الاخلاق أَسْنَاهَا
از اهداف عالی ترین را طلب می کند و از اخلاق والاترین را میگزیند.
۶٢.مَشمُولًا بِحِفظِ الله
چون حفاظت خداوند را شامل حال خود می داند از چیزی یا کسی نمیترسد.
۶٣.مُؤَیداً بِتوفیق الله
موفقیت خود را از سوی خدا میداند.
۶۴.ذَا قُوَّهٍ فی لین
با اینکه قوی است ولی با حلم، مدارا و نرمی رفتار میکند.
۶۵.عَزمَهٍ فِی یقینٍ
تصمیماتش از روی علم و یقین است نه هوای نفس.
۶۶.لا یحیفُ علی مَن یبغِضُ وَ لَا یأْثَمُ فِی مَن یحِبُّ
به کسی که بدخواه اوست ستم نمی کند و درباره کسی که دوستش دارد به گناه نمی افتد.
۶٧.صَبورٌ فِی الشَّدَائِدِ
در سختی ها بسیار شکیبا و صبور است.
۶٨.لا یجُورُ وَ لَا یعتَدِی
اهل سرکشی و تجاوز به حقوق و منافع دیگران نیست.
۶٩.لا یأْتِی بِما یشتَهِی
اسیر هوای نفس خود نیست و هر چه دلش خواست انجام نمیدهد.
٧٠.الفَقرُ شعارُه
نیازمندی به کسب کمالات انسانی شعار اوست.
٧١.الصَّبرُ دِثَارُهُ
صبر و مقاومت راهبرد اصلی اوست.
٧٢.قَلیلَ المَئُونَهِ
ریخت و پاش ندارد بلکه کم هزینه و کم زحمت است.
٧٣.کَثیرَ المَعُونَهِ
کمک او بسیار است.
٧۴.کَثیرَ الصِّیامِ
زیاد روزه میگیرد.
٧۵.طَوِیلَ القِیامِ
عبادت بسیاری دارد.
٧۶.قَلیلَ المَنامِ
خواب او اندک است.
٧٧.قلبه تَقی
قلب پرهیزکاری دارد.
٧٨.علمهُ زَکی
علم و دانش او پاکیزه و بی غرض است.
٧٩.إِذا قَدَرَ عَفا
هنگامی که قدرت یابد عفو کند.
٨٠.إِذا وَعَدَ وَفَى
اگر وعده دهد وفا کند.
٨١.یصومُ رَغبا
با میل و رغبت روزه میگیرد.
٨٢.یصلّی رَهبا
درحال درک مقام کبریایی خداوند نماز میخواند.
٨٣.یحسِنُ فِی عَمَلِهِ کَأَنَّهُ نَاظِرٌ إِلَیهِ
چنان نیکو عمل می کند که گویا ناظرانی او را می بینند و جزئیات اعمال او را ثبت میکنند.
٨۴.غَضَّ الطَّرفِ
دیده اش از دیدن محرمات و عیبها فروبسته شده.
٨۵.سَخِی الکَفِّ
دست با سخاوتی دارد.
٨۶.لا یرُدُّ سَائِلًا
نیازمندی را رد نکند.
٨٧.لایبخَلُ بِنَائِلٍ
نسبت به دستاورد دیگران بخل نورزد.
٨٨.مُتَواصِلًا إِلى الإِخوان
با برادران خود ارتباط و پیوستگی دارد.
٨٩.مُترادِفاً إِلی الاحسان
در راه احسان و نیکوکاری اقدامی مداوم و پیاپی دارد.
٩٠.یزِنُ کلامهُ و یخرِسُ لسانه
زیبا و سنجیده سخن گويد و کنترل زبانش را دارد.
٩١.لَا یغْرَقُ فِی بُغْضِهِ
در عداوت و دشمنی، غرق نمی شود.
٩٢.لَا یهْلِکُ فِی حُبِّهِ
در دوستی و مهرورزی، خود را به هلاکت نمیکشاند.
٩٣.لَایقبَلُ الْبَاطِلَ مِنْ صَدِیقِهِ وَ لَایرُدُّ الْحَقَّ من عَدُوِّه
باطل را بخاطر دوست نمیپذیرد و در مقابله با دشمن، حق را پایمال نمیکند.
٩۴.لا یتَعَلَّمُ إِلا لِیعلَمَ و لا یعلَمُ إِلا لِیعمَل
دانش را بدون غرض و فقط برای دانستن میآموزد!
و علم را طلب نمیکند مگر برای عمل کردن و به کار بردن آن!
٩۵.قَلیلًا حِقدُهُ
(چون برائت جویی او در راه خداست پس) کینه او اندک است.
٩۶.کَثیراً شُکرُهُ
تشکر و قدردانی او بسیار است.
٩٧.یطلُبُ النهار مَعیشَتَهُ
روز به جستجوی معاش پردازد.
٩٨.یبکِی اللیل علی خَطیئَته
شب بر خطایای خود گریه کند.
٩٩.إِن سلک مع اهل الدنیا کان أَکیسَهُم و إِنْ سلک مع اهل الآخرة کان أَورَعَهُم
اگر با اهل دنیا مقایسه شود زیرکترین آنهاست و اگر با اهل آخرت مقایسه شود پارساترین آنهاست.
١٠٠.لَا یرضَى فی کَسبِهِ بِشُبْهَهٍ
وقتی دنبال شغل است یا مشغول کسب و کار است درآمدی که حرام و حلال بودن آن مشکوک است را نمی پسندد.
١٠١.لَا یعمَلُ فِی دِینِهِ بِرُخصَهٍ
در عمل به احکام دین اسلام، دنبال عذر تراشی و بهانه یابی(یعنی حیلههای شرعی) برای انجام ندادن حکم الهی نمیرود.
١٠٢.یعطِفُ عَلَى أَخیهِ بِزَلَّتِهِ
در مقابل خطا و لغزش دیگران با عطوفت و مدارا رفتار میکند.
١٠٣.یرضَى ما مَضَى مِن قَدیمِ صُحبَتِهِ
حق دوستی دیرینه را زود فراموش نمی کند (حرمت نون و نمکی که با دوستان خود خورده را نگه می دارد)
منبع :
بحارالانوار،جلد۶۷،ص۲۱۰
(نشر حداکثری لطفا)
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
ابتدا به عنوان مقدمه باید عرض کنم که آقای روحانی شما غلط می کنید تعمدا قضیه تحمیل صلح به امام حسن(ع) را به نفع خود و همفکران بزدل سیاسی خود که همیشه همسو با خواست جهانخواران غربی و به نفع آنها موضع بزدلانه و برخلاف منافع ملی گرفتید تحریف می کنید!
[1]
در ثانی همیشه یکی از دلایل اصلی شکسته شدن مقاومت در برابر دشمنان وجود امثال شما در میان لشکر خودی که در اصطلاح سیاسی،نظامی و امنیتی"ستون پنجم دشمن"نامیده می شوید هستید و از دلایل اصلی تحمیل صلح توسط معاویه به امام حسن(ع) هم وجود شما ستون پنجمی ها در بین سپاه امام حسن(ع) بود.
[2]
اگر خیانت امثال شما ستون پنجمی ها در بین یاران و سپاهیان امام حسن(ع) نبود معاویه هرگز فرصت آن را پیدا نمیکرد که به اهداف شوم خودش برسد چون اقدامات این خائنان در بین یاران و سپاهیان امام حسن(ع) نه تنها جلوی معاویه را نمی گرفت بلکه او را در رسیدن به اهداف شومش حریصتر می کرد.