حالم خوب نبود و افسرده بودم. رفتم پیاده روی. یک جایی دم یک پارک لب دریا برای خودم احمد کایا گوش میکردم و زیرلب غلط و غلوط میخواندم. یکهو یک صدا شندیم. برگشتم دیدم یک خانم خوشگل و یک آقای سیاه پوست مدل گنگستر رپرها. گوشی هدفون را برداشتم. خانومه گفت: ترک هستی؟
گفتم بله. خانومه یکهو با لهجه سیاهی گفت: What's Up Girlfriend. معلوم شد ترک ترکیه است. از پنجره خونهاش شنیده بود یکی داره ملودیهایی را میخواند که بلده. آقاهه هم شوهرش بود. اسمش دیوید بود. هچی نصف شب دیوید رو زابراه کرده بود که پاشو بریم ترک آوازه خوان را در پارک پیدا کنیم
چهار تا کلمه اون ترکی گفت و چهار تا کلمه من جواب دادم آخرش مشخص شد که نه من ترکی درست و حسابی بلدم و نه اون :)) هیچی به دیوید خان زاخار گفتیم که دیوید جان تو نمیفهمی این رابطه با این حال ارزشش رو داشت.
دیوید بدبخت هم توضیح داد که نشسته بوده در خونه بسکتبال میدیده که زنش جیغ و داد راه میاندازه که بلند شو بریم یک ترک در پارک هست که داره آواز میخونه و باید پیداش کنیم. این هم پیژامه به کون آمده بود که زنش در تاریکی تنها نره در پارک.
هیچی دیگه آدرسشان را دادند و من هم دادم قرار شد از بغل خانه هم رد میشیم سلام به هم کنیم و حال کنیم که در یک محله که هیچکس ترک نیست دو تا ترک هم را پیدا کردند.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
نامه فائزه هاشمی را یک رنجنامه شخصی نخوانید. این نامه جنبه سیاسی دارد. خط سیاسی است. فائزه بخشی از نخبههای سیاسی مهم اتحاد کارگزاران و اصلاحطلبهای پشیمان است که در ده سال گذشته از همکاری با جمهوری اسلامی پشیمان شده و به سمت «براندازی» رفتهاند. حالا از همین هم پشیمان شدند.
در دوران پشیمانی اول، ما شاهد حمایت آنها از اعتراضات خیابانی و تمجیدشان از ترامپ بودیم. به عبارت دیگر، آنها هر راهی را که فکر میکردند به کار بستند تا با پشتوانه بدنهای از نیروها، نشان دهند که نخبه سیاسی موثر هستند و بخشی از قدرت را به دست آورند.
اکنون، با تغییر وضعیت و سرکوب جنبشهای اجتماعی مانند زن، زندگی، آزادی و ورود پزشکیان به صحنه، آنها دوباره از براندازی پشیمان شده و وارد فاز پشیمانی دوم شدهاند. حالا قصد دارند به این دولت و سیاستهای آن بپیوندند. شعار «نه به افراط و تفریط» شعار پزشکیان است.
نگار مرتضوی بی نهایت باهوش است. در بسته بندی هایش اولویتش روابط ایران و آمریکاست. فضای رسانهای آمریکا را عالی میشناسد. سیاستی که خودش با آن همراه است را خوب میشناسد و دسترسی به منابع و شبکه هایی رسانهای دارد که او را بسیار قدرتمند میکند.
راهی که برای انتقاد از او پیش گرفتهاید به هیچ وجه جواب نمیدهد. او در سطحی بازی میکند که شما برای دسترسی به آن سطح باید دانش و روش پابلیک ریلیشنی حرفهای در حد رسانههای این ور آب داشته باشید. با فحش و بد و بیراه بدترین ضد تبلیغ برای اهداف خودتان هستید.
چیزی که زندانیان سیاسی سابق - به عنوان نمونه آقای رونقی و آقای مجید توکلی - را این میان قدرتمند میسازد سابقه مبارزاتی آنهاست. شما همین سابقه مبارزاتی را به انگلیسی بیان کنید و بدون هیچ فحش و بد و بیراه اعلام کنید که نگار مرتضوی نماینده شما نیست بهترین عملکرد برای هدف شماست.
برای کسانی که مانند من حرفهای اکانتهای ایینستگرامی اهل شکم ایران را دنبال میکنند، روشن است که یک شیفت پارادایمی در منوهای رستورانها و انتخابهای مشتریها به سمت غذاهای بی کیفیت ترکیبی و بمبهای ساندویچی و حجم بیشتر غذا اتفاق افتاده. ۱
خبرهای خبرگزاریها و گزارشهای میدانی هم حاکی از افزایش چهل/پنجاه درصدی در مصرف فرآورده هاییی مانند سوسیس و و کالباس است. که این دقیقا مرتبط به فقر غذایی و فقیرتر شدن مشتری هاست. ۲
در رستورانها غذای فله و ارزان، هیدرات کربن سرخ شده، شکم پر کن، مشتری دارد. فودیهای اینستگرام هم مدام جاهایی را تبلیغ میکنند که ساندویچ سوسیس میفروشند و روی سوسیس کالباس میریزند و روی کالباس سیب زمینی سرخ کرده میریزند و بعد کل قضیه را فرو میکنند در کره . ۳
نقدی که من به آقای پهلوی دارم این است که چهل سال است آن بالا نشسته سالی دو تا انشاء میخواند و هیچ کاری از پایین نمیکند، فرهنگ نمیسازد، شبکه نمیسازد، کار "گرس روتس" نمیکند و بعد فکر میکند با انشاء و سخنرانی میشود فیل هوا کرد. نمیشود. با کار مستمر شبکهای/مدنی اما میشود.
اطرافش را هم یک مشت مرد بویز کلابی گرفتند. سالها که شهریار آهی بود. حالا یک مشت انجمن اسلامی قبل از این تمامیت خواه که رفتار و همه کارشان مافیا بازی مدل جمهوری اسلامی است. هیچکدام هم کار مدنی شبکهای بلد نیستند. همه هم دنبال مسند یابیاند.
شبکه نداشتن بچههای سلطنت طلب و ندانم کاریشان در حوزه کار مدنی به حدی است به سوی این چراغ قسم چپها بودند که از زندان خبر فرستادند تو رو خدا کمک کنید سهیلا حجاب اینجا وضعیتش خراب است و اطلاع رسانی کنید. بچههای سلطنت طلب اصلا نمیدانستند که یک نفر زندان است و پادشاهی خواه است.
این چند روز که بچههای سلطنت طلب من رو مورد عنایت قرار دادند، وارد چند اکانت شدم برای بررسی پروفایل و دمگرافی و غیره. چیزی در این اکانتها متوجه شدم که خیلیها به ویژه کسانی که ساکن ایران هستند اصلا مراقب اصول امنیت آنلاین نیستند.
بابا قربان شکلتان برم از خودتان رد پای اینکه شناسایی بشید به جا نگذارید. خیلی مهمه اگر فعال سیاسی هستید مراقب باشید.
یکی آمد به من گفت زشت. من رفتم در اکانتش همه چیز این بنده خدا مشخص بود. اینکه سلطنت طلب است. اینکه نوکیش مسیحی است. اینکه مثلا در کدام شهر است. من واقعا دلم میخواست بهش دایرکت بدهم که با مراقب باش اینها رو همه رو اینجاها منتشر نکن قابل شناسایی میشی.
هشدار خاطره: من چند سالی با یک کرهای بودم. بیشتر از اینکه عاشق خود شریکم باشم عاشق خواهرش بودم. آبجی این شریک ما تنها دختر کرهای یک متره و ۸۰ سانتی شهر بود. بسیار هم اهل غذاخوردن و آشپزی بود. ۱
آن زمانها موبایل رایج نبود. ما یک چیزی داشتیم به اسم آی سی کیو که با آن به هم پیام میدادیم. این آبجی شریک ما هر شب به من پیام میداد: گشنهای؟ کافی بود من بگم آره که با ماشین میرفت از سوپری باباش (باباش بقالی کرهای داشت) یک خروار آذوقه کرهای کش میرفت میآمد پیش ما آشپزی. ۲
بعد هم همیشه کلی فیلم آبدوغ خیاری عشقی کرهای زیرنویس انگلیسی شده داشت که همه تاریخی بودند و درش کرهایها یک مشت خانواده های اشراف خیلی شریف بودند و ژاپنیها یک مشت بی شرف بی همه چیز. میآورد بساط پهن میکرد فیلم و ماهی خشک شده آنچوویی و سس تند (پاپ کورن کرهای هاست). ۳