دربارهی #تواضع_افراطی
معمولاً به کسی که مغرورانه رفتار میکند، در خلوتِ خودم لبخند میزنم و رهایش میکنم. ولی کفری میشوم و نمیتوانم قورت بدهم کسی را که سعی میکند در فضای عمومی همیشه «تواضعِ افراطی» نشان بدهد. ۱/۸
خیال میکنم چنین کسانی در اهلِ فرهنگ و رسانه، با چنین رفتاری، یکسره در حالِ فریب دادن همگاناند بهقصدِ جذبِ مخاطب بیشتر؛ یکجور سرمایهگذاری مثلاً – تا بتوانند حرفشان، نظرشان، جنسشان، و اساساً خودشان را، بهوقتِ نیاز، بهتر و آسانتر به دیگران بفروشند. ۲/۸
این جمله منسوب است به ژان دو لا برویر، اندیشمندِ فرانسویِ قرنِ هفدهم، که «تواضعِ بیجا آخرین مرتبهی تکبر است». بهقول دوستی، تواضعِ افراطی نشانهی غروری است که متواضعِ افراطی سعی میکند آن را انکار کند، و حتا یعنی که آی بیایید مرا بستایید، بس که خوبی و فروتنی ازم میبارد. ۳/۸
شفیعی کدکنی هم که گاهی خودش متهم به تواضعِ افراطی میشود، کتابِ «ادوارِ شعرِ فارسی»اش را اینگونه شروع میکند: «افراط در فروتنی دلیلِ ادعاست. گویا این سخن را در کودکی به نامِ سیدجمالالدین اسدآبادی خوانده بودم. هرکسی که گفته است، راست گفته است…» ۴/۸
یا مثلاً ابراهیم گلستان – که کم نیستند آنها که میگویند تبختر از کلام و رفتارش میبارد – پا را از این معنا هم فراتر میگذارد و در کتابِ «گفتهها» فروتنی را «دروغِ وارونه» توصیف میکند. ۵/۸
وقتی تواضعِ افراطی در کسی تبدیل به یک الگوی رفتاری شود، دیگر فقط پای تکبر و یا مدعی بودن در عینِ وانمود کردن به مدعی نبودن در میان نیست؛ بلکه میشود «منشِ ریاکارانه» که زیربنای آن ناراستی است و انجامش فریبِ مخاطب (مخاطبان). ۶/۸
من هر آنقدر که در فضای عمومی ـ بهطور خاص شبکههای اجتماعی ـ لذت میبرم از معاشرت با آنانی که بزرگاند اما متواضع، پرهیز میکنم از آنهایی که با فروختنِ تواضع در پی بزرگ شدن (یا بزرگتر شدن و بزرگ ماندن) در چشم دیگراناند، ۷/۸
و کفری میشوم از گرمیِ بازارشان در میانِ انبوهِ مخاطبانی که ـ شاید از بس تواضع ندیدهاند و بیاعتنایی چشیدهاند – ناآگاهانه بهترین مشتریانِ ریاکاراناند. مرزِ میانِ تواضع و ریا بهباریکیِ موست، اما... ۸/۸
کاملِ یادداشت👇 khabgard.com/8361/%D8%AA%D9…
گزارشی که دادگستری استان فارس در پاسخ به «شبهات» اعدام #نوید_افکاری منتشر کرده، خودش خطبهخط «شبهه» است!
گزارش میگوید شرایط انجام حکم بر اساس آییننامه اجرای احکام عیناً رعایت شده. ولی ماده ۴۳ این آییننامه میگوید قاضی اجرای احکام حداقل ۴۸ ساعت پیش از اجرا مراتب را به برخی مقامات و اشخاص اطلاع میدهد، ازجمله «اولیای دم مقتول و نیز وکیل محکوم».
گزارش میگوید به افکاری «اعلام شد قبل از اجرای حکم خواستار ملاقات حضوری است یا تماس تلفنی» و این «صورتجلسه شده»، ولی در صورتجلسهی ادعایی «هیچ» اشارهای به «اجرای حکم اعدام» نشده است. ضمن اینکه در تصویر منتشرشده از این صورتجلسهی مبهم، هیچ سربرگی هم دیده نمیشود.
سال ۱۳۶۴ یک کانال تلویزیونی ایتالیایی فیلمی پخش کرد از رزمندههای ایران در حال شکنجهی دو اسیر عراقی. بسته بودندشان به دو ماشین و از دوطرف آنقدر کشیدند تا دستشان از کتف درآمد. ستاد تبلیغات جنگ، در یک برنامهی تلویزیونی، فیلم را اوراق کرد و نشانههای ساختگی بودنش را درآورد. ۴/۱
در پی اقدام ستاد تبلیغات جنگ، روزنامهی کیهان ۱۷ اردیبهشت ۶۴ نوشت که تلویزیون تلهتورهی ایتالیا با انتشار بیانیهی عذرخواهی اعتراف کرده این فیلم را سفارت عراق در رم به آنها داده بوده و هزینهی پخشش را هم پرداخت کرده بوده. کل ماجرا به یک رسوایی تبلیغاتی برای عراق تبدیل شد. ۴/۲
پس از جنگ، بهخصوص ده پانزده سال اخیر که نظام افتاده به تولید پیدرپیِ اعترافات ساختگی ایرانیانی بیگناه و پخش از تلویزیون ولایی، تفاوت فقط در چرخش از مقابله با دشمنِ آب و خاک به جنگ با خود این خاک و فرزندانش نیست؛ گو اینکه دیگر کسی تره هم خرد نمیکند برای این دروغهای رسوا ۴/۳
پاسخ پنج نفر از اعضای کمیسیون «فرهنگی» مجلس به این سؤال که آخرین کتاب و فیلمی که خواندهاند و دیدهاند، چه بوده.
مجید نصیرایی، حوزوی: «تورق» کتابی در مورد قاسم سلیمانی و آخرین فیلم هم «به وقت شام» (۱۳۹۶).
نصیرایی (نفر اول سمت راست) قبلاً مدیر حوزهعلمیهی خراسان جنوبی بود.👇
حسین میرزایی، حوزوی: اولویتش برای نماینده شدن «مسئلهی آرد اصفهان» بوده، ولی در مجلس تصمیمش عوض شده و رفته سراغ فرهنگ. آخرین کتابی که خوانده، قرآن بوده، چون همیشه قرآن میخواند و اهل مطالعهی کتابهای «اینجوری» نیست.
احمد راستینه هفشجانی، تحصیلکردهی علوم سیاسی: آخرین کتابی که خوانده، «مجموعه سخنرانیهای آیتالله خامنهای در سال ۱۳۵۲ در مشهد» بوده و آخرین فیلمی هم که تماشا کرده، «زندانیها»ی مسعود دهنمکی.
نشانههای مثبت در چین از مهار شیوع کرونا #رشتو
بر پایهی گزارش روز دوشنبهی خبرگزاری فرانسه، برخی بیمارستانها و مراکز موقت که برای مقابله با کرونا برپا شده بود تعطیل شده، شماری از مدارس باز شده و کارمندان پارک «دیزنی» شانگهای دوشنبه به سر کار رفتند./
تعداد موارد جدید ابتلا در روزهای اخیر سیر نزولی داشته که، به نوشته خبرگزاری فرانسه، نشان از مؤثر بودن اقداماتی مانند قرنطینه دارد. روز دوشنبه شمار موارد جدید ابتلا به کرونا در ۲۴ ساعت گذشته ۴۰ نفر در کل چین اعلام شد که کمترین افزایش را در این مدت نشان میدهد./
تقریباً تمامی ۴۰ مورد جدید و همچنین ۲۲ نفری که در یک روز اخیر جان باختند، در شهر ووهان، کانون اصلی شیوع کرونا، بودند. یک مقام ارشد دولت چین هفته گذشته تلویحاً گفت که قرنطینه استان هوبئی با ۵۶ میلیون جمعیت بهزودی پایان مییابد و محدودیتهای مسافرتی به این استان برداشته خواهد شد./
با امروز یک هفته شد که، بهدلیلِ عفونتِ شدید گوش، شنواییِ هر دو گوشم در حدِ کمتر از یکسوم باقی مانده. شرحِ کلافگی و دردسرهاش بماند؛ وجهِ بامزهاش اینکه هربار چیزی میجوم، انگار پتکِ برقی توی مغزم کار میکند. کافی است کمی خشک و سفت هم باشد خوراکی تا رسماً آسفالت بکنند توی مغزم.
خب، شنوایی چُسهچُسه در حالِ برگشت است، ولی عفونت و بیماری ولنکنتر از این حرفهاست. نمیگذارد کیفِ پاییزِ پراگ را ببرم. پزشکم امروز دستور داروهای جدید داد با استراحتِ کامل، و گفت به خانمت بگو از آن غذاهای آبدار ایرانی درست کند. گفتم سوپ؟ گفت نه. گفتم آش؟ گفت: یس، یس، آش!
خب، میریم برای راندِ سومِ بیماری: برونشیت و سردردِ مدام و ضعفِ شدید بهاضافهی مشکلاتِ معده و نارسایی کبد بر اثر مصرفِ انبوهی دارو در بیست روزِ اخیر. پائیز ولی زیباست؛ تحمل بایدم!