یکی از دوستان عزیز یک کانال و گروه تلگرامی معرفی کرد از فعالین بورس آمریکای شمال و دعوت کرد ببینمشون. گروه بسیار خوبی بود، همه مودب و (گمونم) اغلب باسواد. من اما سریع گروه رو میوت کردم به یک دلیل فقط. به همون دلیلی که مدتها قبل فارکس رو کنار گذاشتم و نوع نگاهم به بازار عوض شد/۱
فضایی که گروههای اینچنین دارند فضاییه شبیه تصویر این پست. فضای فکری من چیزیه شبیه تصویر پست بعدی.
منظورم مذمت اون فضای فکری نیست. حرفم ناهمخونی اون با روحیه و نگاه منه. من به اندازه کافی آدرنالین در وجودم هست، بیشتر بشه احتمالن فیوز میپرونم./۲
قبلن هم گفتهام که در طول سال تعداد معاملات من شاید به ۲۰ تا هم نرسه. حتا وقتی آپشن میخرم اغلب LEAP یا با سررسید بالای ۶ ماه هستند و کم اتفاق میفته که زیر ۶ ماه آپشن بخرم و بفروشم، مگه برای استراتژی هالتر که آپشن put اصطلاحن roll کنم(یک ماه به سررسید بفروشم و یه ماهه بخرم)/۳
اصولن ترجیح میدم لابهلای کتابها و گزارشها و مقاله های غیرخبری باشم تا جلوی شبکه CNBC و چسبیده تابلوی قیمتها. این البت همونطور که گفتم یه انتخاب شخصیه و با شناخت خودم از خودم. سبک «بهینه» برای حضورتون در بازار رو خودتون باید تعیین کنید با شناخت صحیح از خودتون./۴
این Ted Combsاه. یکی از دو دستیار بافت در خرید سهام(اونیکی تاد وکسلره و مسنتر از تد). شباهتها رو میبینین؟(حتا در ظاهر و آرایش دفتر کار). تد داره گزارشهای فصلی(10Q)و سالانه(10K)میخونه. کاری که بافت به شوخی و جدی گفته بود زمانی روزی ۵۰۰ صفحه ازشونو مرور میکرد./۵
یک نکته دیگه، برای سودهایی بالاتر از متوسط بازار نیاز به فعالیت شدید دربازار ندارین. معاملاتی مثل دو معاملهای که قبلن نشون دادم اصلن معاملات کوتاه مدت یا متوالی نیستن./۶
در هنرهای رزمی و فنون شمشیر زنی سبکی هست به نام یایدو(Iaido) که در اون برخلاف کنجوتسو (که هنر و فن شمشیرزنیه وقتی شمشیر آخته و برکشیده است)، شمشیر از نیام بیرون کشیده، ضربه زده شده(در یک حرکت اغلب) و تیغ پاک شده و به نیام برمیگرده(هر دو اغلب در یک حرکت)
من یایدو رو دوستتر دارم/۷
آدما کمکم شبیه اهداف و ایدهآلاشون میشن، البت اگر بهشون پایبند باشن.
زندگی به صورت یک معاملهگر کوتاه مدت اگرچه هیجان انگیزه ولی مدتهاست مال من نیست. ولی هنوز هم میتونم از معامله گران اینچنین چیزایی یاد بگیرم.
ممنونم از معرفی این گروه آقا مجید عزیز./۸
شکارچی هستیم و نه کارمند...کاش کسی سالها زودتر اینو بهم یاد میداد. تربیت من تربیت دیگهای بود: آمادگی برای کارمند خوب شدن. از جایی به بعد ولی شروع کردم نگاهم رو تغییر دادن: به دنبال جهشهایی بلند ولی معدود، تعاملات من در بازار زندگی خودساختهامه./۹
یک موضوع دیگه ولی شناخت «زمین بازی»اه. جهشهای ناگهان رو در هر زمین بازی نمیشه به کار برد، چنانکه یک مدل ذهنی رو برای تمام موقعیتها نمیشه به کار برد، وگرنه برای مردی که فقط چکش داره، همه مشکلات شبیه میخه.
For a man with hammer, every problem is a nail.
۱۰/
شناخت زمین بازی همون چیزیه که باعث انتخاب مدل درست ذهنی میشه،اینکه آیا به فول طالب در mediocristan یا «متوسط آباد»یم یا در exremistan یا «خفن آباد».شرکتهایی مثل کاستکو،آمازون، برکشایر،..یا همونهایی که بهشون multi-bagger یا چندبرابریها میگن، شرکتهایی که
ماشین انباشت یا compounding machine هسنند، زمین بازیِ «ذره ذره جمع کردد» هستند. استراتژی هالتر دو سمت داره، سمتی که توش ماشینهای انباشت رو میریزی و سمت دیگه که توش جهشهای بزرگ ولی معدودت رو.
طالب و اسپیتزناگل خودشونو درگیر پیدا کردن چندبرابریها نمیکنن/۱۲
راضیند به انتخاب داراییهای به شدت محافظه کارانه(در مورد طالب) و یا داراییهای نسبتن محافظه کارانه مثل صندوقهای شاخص(در مورد اسپیتزناگل)، در سمت دوم همون شکار قوهای سیاه. من در سمت قوهای سیاه دنباله روی اونهام. ولی در سمت محافظهکارانه، دنباله روی بافت و از او مهمتر مانگرم/۱۳
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
چند کلمه درباره تسلا و تکرار تاریخ:
ماسک گفته که تسلا آماده است تا با یه خودروساز پرسابقه ادغام بشه. از اونجایی که ارزش تسلا بسیار بیشتر از هر خودروساز دیگه است این به معنای خریدن اون خودرو ساز توسط ماسک خواهد بود و ادغامش در تسلا./۱ finance.yahoo.com/news/elon-musk…
ماسک البته گفته این کار رو در غالب یه ادغام مسالمت آمیز میخواد انجام بده و نه یه Hostile takeover.
میگن تاریخ عینن تکرار نمیشه ولی بیشک ریتم مشابهیو تکرار میکنه. تو این رسته توییت درباره سهام «گرون» تسلا گفتهبودم و /۲
توضیح دادم که ماسک اونقدر زیرکه که بخش مهمی از تأمین بودجهاش رو با فروش این سهام گرون انجام بده. ولی حرکت جدید ماسک بسیار جالبتره.
حرکتی که یادآور یکی از معروفترین ادغامهای تاریخ بازار بیست سال پیش از اینه:
ادغام America On Line(AOL) وTime Warner.
/۳
با حساب توییتری پادکست حساب توییتری خیلی از پادکستا رو دنبال میکنم تا بفهمم تو فضای پادکسترهای فارسی چی میگذره. اینا مشاهدات ناقص، بامزه و گاهی خنده دار منه:/1
1- اغلب پادکسترهای فارسی جوونن، ینی خیلی جوون(زیر سی سال) و یا اینکه اگه جوون نیستن رفتار بسیار کم سن وسال، از خود نامطمئن و بالاپایینی دارن، امیدوارم اولی درست باشه./2
2- در بین پادکسترهای فارسی هم مثل هر مجموعه دیگه فارسی زبانان (و احتمالن غیر فارسی زبانان) حلقه های جمغی تشکیل میشه و تو اون حلقه ها مدام قربون صدقه هم میرن./3
نگاه کلی بلومبرگ به بازار کامادیتیها در دوران بایدن: مهمترین تصمیم بایدن درباره اونها، تغییر نظام تعرفههاست مخصوصن در مورد فولاد و آلومینیوم،که احتمالن آمریکا به جای سیاست توافقهای دو جانبه در زمان ترامپ به توافقهای چند جانبه با کانادا و اروپا در برابر چین میرسه/۱
در مورد انرژی: آمریکا به توافق پاریس برمیگرده، توافق اولیه و نیمبند با ایران انجام میده مه بنا به تخمین RBC تا انتهای ۲۰۲۱ ایران قادر به صدور یک میلیون بشکه نفت میشه و هر دوی اینها دوران سختی رو برای نفت shale رقم میزنه. اوضاع LNG ولی متفاوته: مجوز ساخت ترمینالهای صادراتی گاز/۲
در زمان اوباما صادر شده بود و بایدن هم احتمالن بر همون اساس جلومیره، مخصوصن که اروپاییها هم از این موضوع استقبال میکنن.
در مورد محصولات لبنی، کشتی بزرگی با کانادا خواهد داشت. کاناداییها مدتهاست مواد لبنی کمسود رو از آمریکا میخرن(پودر) و مواد پرسودتر(مثل پنیر فرآوری شده) رو نه/۳
بهترین معاملهگران که میشناسم در عمق وجودشون مخالفخون/contrarian بودن و هستن. ولی نه مخالفخونهایی مازوخیست باشن و از درد تنها بودنشون لذت ببرن(که اونجوری بازگشت روند رو درک نمیکنن و موقعیت سودگیری رو از دست میدن)، بلکه مخالفخونهایی که میمیرن برای اینکه از تنهایی درآن.
«به شکل خلوت خودبود
و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را
برای آینه تفسیر کرد
و او به شیوه باران پر از طراوت تکرار بود»
اینو سهراب برای فروغ گفته...فروغ یک مخالف خون بود
«...ولی نشد
که روبروی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله ی نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم.»
این بکی از بهترین شعرای سهرابه از نظر من...مرثیهای برای یک مخالفخون
#کتابتازه ای که شروع کردم اینه، در ادامه سیلابس درسیای که رفیق سفتهبازم جلوم گذاشته. کتاب در واقع به توضیح و شرح نگاه چرخهای یا سیکلیکال به سرمایه و انقباض و انبساطهای معمول بخشهای مختلف صنعت و دارایی میپردازه./
این کتاب در واقع برگرفته از ۶۰۰ یادداشته که مدیران سرمایهگذاری شرکت ماراتن برای سرمایهگذاران خودشون طیسالهتی ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۵ نوشتهان و ادوارد چنسلر وظیفه نگارش مقدمه، انتخاب موارد مناسب و ویرایش نهایی نوشتهها رو به عهده گرفته
تا هر چه بهتر نگاه این شرکت به چرخه سرمایه رو نشون بده. ادوارد چنسلر مورخ مالیه که مدتها در GMO مشغول بوده و این دومین کتابی بود که به همین سبک و با همکاری ماراتن ویرایش میکرد.
اونقدر این پست پر از سوراخه مه نمیدونم از کجاش شروع کنم:
اول از همه اینکه در مورد کانادا حرف بزنیم، ادعای اینکه همه بچههای کانادا زودتر از همتایان ایرانیشون نستقل میسن بیمعنیه ولی فکر میکنم به طور متوسط میشه چنین ادعایی رو مطرح کرد./
کافیه مقایسه کنیم در ایران چقدر عادی و نرماله که یک نوجوون از طبقه متوسط حتا پیش از اتمام دبیرستان و تابستونا شغل پاره وقت داشته باشه و چقدر در کانادا نوجوونا دارن تو تیمهورتونز و مکدانلد و فلان کار میکنن.
به جز اون همیشه دانشگاهیا بلوغ اجتماعیشون بیشتر از همتایانشون که دانشجو نشدهان به تاخیر میفته. بیشک این موضوع در بین کاناداییها هم برقراره.حالا میشه مقایسه کردچند درصد نوجوونا بعد از دبیرستان تو کانادا میرن زیر بار وام که برن کالج و دانشگاه و چقدر از بچههای ایرانی سر میخورن تو/