«جلادی» پورها فكر می كردند با حذف جریانهای سیاسی، اعدام های فلهایی، ترورهای برون مرزی و اعمال خشونت گسترده از یك طرف؛ و اشغال دانشگاهها و نهادهای «تحقیقاتی» و رسانهها از طرف دیگر، می توانند اراده و روایت خود را بر زیست سیاسی كردستان تحمیل كنند.
محاسبات آنها اینگونه بود:👇
حذف می كنیم؛ حافظه عمومی را مهار و آنرا به حاشیه می رانیم؛ امكان ثبت و تفسیر رخدادها و سركوب بعد از انقلاب را از كردها سلب میكنیم؛ روایت خودمان را با توسل به نهادهایی كه در اختیار داریم به عنوان تنها روایت معتبر معرفی میكنیم؛
تا در نهایت گفتمان اصلاح طلبی به بدیل گفتمانهای 👇
رادیكال رهایی بخش تبدیل در كردستان تبدیل شود.
اما آنچه در واقعیت اتفاق افتاد چه بود؟
حافظه عمومی، جنبهایی ادبی، هنری و فرهنگی به خود گرفت و مهار آن غیرممكن شود.
جریانهای سیاسی بنا به مشروعیت خود تعلق عمیقی نسبت به باور به تحولات بنیادین در میان نسل جوان به وجود آوردند. 👇
این تعلق خاطر و همچنین تجلی حافظه جمعی نسبت به شدت سركوبها در كردستان، دانشجویان، فعالان سیاسی و روشنفكران را از همان ابتدا به شدت نسبت به اصلاح طلبان بدبین و به تقابل بنیادینی میان آنها دامن زد؛ آنهم در دورانی كه در مركز، اصلاح طلبی به برند سیاسی مطلوب طبقه متوسط و بخشی از👇
«روشنفكران» و نویسندگان تبدیل شده بود.
در همین دوران مطالعه و تحصیل علوم انسانی توسط دانشجویان و فعالان كرد به یك پدیده تبدیل شد كه فصل مشترك اكثریت مطلق آنها، تقابل با جمهوری اسلامی و همه جناحهای وابسته به آن بود.این آغازی بود برای ظهور و رشد طیفی از فعالان كرد و روشنفكران 👇
كه از لحاظ سیاسی و فكری به مراتب از احزاب سیاسی كرد، رادیكال تر و همزمان تئوریك تر بودند. طیفی كه اگرچه كمتر در رسانههای جمعی عامهپسند مانند اینستاگرام حضور دارند، اما تجلی حضور آنها در دو دهه گذشته در نشریات تئوریك نظری برای كسانی كه این فضا را دنبال میكنند،كاملا مشهود است👇
آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد نیز اینگونه خواهد بود:
این فعالان و روشنفكران به حاشیه رانده شده، روایت نوینی از سركوبهای بعد از انقلاب و نقش افرادی مانند جلادیپور و جناح اصلاح طلبان ارائه وآنرا در دسترس عموم قرار خواهند داد. ما با تالیف آثاری مواجه خواهیم شد كه در آن به👇
نقش افرادی در سركوبهای كردستان پرداخته خواهد شد، كه در تمام این سالها امكان مداوم حضور در رسانهها را داشتهاند. رسانههایی كه در نهایت بی اخلاقی سالها به تریبون یك مشت جلاد مبدل شدند، اما در نهایت نه تنها نتوانستند روایت آنها را به ما تحمیل كنند، بلكه خود نیز به بخشی از این 👇
رسوایی و تباهی بدل شدند.
جلادیپورها، ابطحی ها، مهاجرانی ها و رمضاپورها در حافظهی جمعی ما آدم كش هایی هستند كه سالها كشتند و پس از آن سالها خاك بر چشم مردم پاشیدند.
باشید تا صبح دولتتان بدمد!
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
چكیدهایی از آنچه بیبیسی فارسی در ١١ سال گذشته انجام داده:
- شیطان سازی از جریانهای سیاسی خواستار گذار از جمهوری اسلامی
- تقبیح مفهوم انقلاب و ضرورت متوسل شدن به مقاومت
- تقلیل سیاست و مبارزه به «صندوق رای»
- قبح زدایی از جنایت، كشتار و سركوب توسط جمهوری اسلامی ١
- عادی انگاری ابربحرانهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی
- نسبت دادن منشا این ابر بحرانها به تحریم های اقتصادی آمریكا
- خلاصه كردن سیاست خارجی ایران در «برجام»
- تحمیل گفتمان امنیتی اصلاح طلبان به جامعه
- حذف هدفمند رویكردها، چهرهها و جریانهای غیر اصلاح طلب ٢
- از بین بردن حساسیت های عمومی نسبت به انتخاب چهرههای امنیتی و مسئول در كشتار مخالفان
- ایجاد هراس نسبت به مواضع مخالفان جمهوری اسلامی و ترس از آیندهی بدون رژیم
- سلب مسئولیت از سیاست های پرخاشگرانه، جنگ طلبانه و مخرب جمهوری اسلامی در منطقه ٣