بعد از دادگاه#اسدالله_اسدی و مهرداد عارفانی برخیها گویی شگفتزده شدند که چطور یک شاعر در یک عملیات تروریستی همدستی میکنه. این موضوع رو باید ورای از دست رفتن شاعر و مرثیه خوانی برای بیاخلاقی دید. کمی مجبورم اول از فعالان و حوزه فکری ایرانی شروع کنم. تو سالهای اخیر هر فهمی از/1
دیکتاتوری جمهوری اسلامی به شکلی به نازیسم یا استالینیسم متصل شده. اشتباه یا بیراه نیست اما مشکل عمدهاش اینکه تفاوتهای ریز و دائم درحال تغییری رو نادیده میگیره. تغییراتی که در زیست دیکتاتوریها بسیار مهمند اما همیشه پنهان میمونند. ما حداقل چهار موج در شناخت دیکتاتوریها از/2
سرگذروندیم ولی در ایران فقط موج اول اون صدایی داره، ازش حرف زده میشه و دائما بهش ارجاع میشه. موج اول این مطالعات عمدتا دیکتاتوریها رو بواسطه ترور و وحشت بررسی میکنه؛موج دوم از جنبههای دیوانسالاری-اقتصادی، استبداد رو زیر ذرهبین میذاره ولی موج سوم سراغ نهادها و موج/3
چهارم سراغ گروهها میره. حالا چرا مهمه که ما ج.ا. رو با رویکردهای جدید بفهمیم و دائما سراغ آرنت یا حتی برژینسکی نریم. در رویکرد اخیر چند مساله خیلی اساسیه:١. رژیمها تظاهر میکنند در حال دگرگونیاند(مصادره زمان)٢گشایشهای یا نهادهای جدید میسازند(شوراهای شهر)/4
و مردم را در شکلی از انتخابات با مشارکت دمکراتیک قرار میدهند(مصادره تکثر)٣.کنترل و سرکوب را گزینشی، هدفمند و با قصد تکهتکه کردن افکارعمومی جلو میبرند؛مثلا تهدیدساختن از ایران کثیرالمله(مصادره همبستگی) ولی مورد چهارم خیلی مهمه و اون هم ارتباط رژیم با گروههاست به جای جامعه./5
رژیم رابطه بسیار نحیفی با جامعه داره. مدتهاست امکانات رانتی نداره و رابطه تاریخی رانت/توده عملا ملغی شده. دست به گزینش گروههایی برای پیشبردن تنها هدفاش یعنی بقا میزنه. بنابراین به جای ارتباط با جامعه با گروههایی معدود به عنوان متحد وارد معامله میشه. مثل قلاب کوهنوردی که/6
فقط به شکافی در دل کوه وصل میشه، گروههایی رو به عنوان بدنه اجتماعی انتخاب میکنه و مابقی رو رها میکنه. این گروهها رو ولی با دقت انتخاب میکنه: حتما سلبریتیها خاطرتون هست، گروههای دیاسپورا و رسانههای دیاسپورا هم از انتخابهای مهمه استبدادهای جان سخت/7
یا دیکتاتوریهایی است که در موج چهارم دارن فهمیده میشن. اینگونه رژِیمها بسیار ملون و دائم مشغول فرار از شناسایی هستند و هر دم الگوی جدیدی از مصادره زمان، تکثر، همبستگی و نظم رو نشون میدن[چون الگوی نظم خیلی پیچیدهاس ترجیح میدم جای درستی بنویسمش]./8
خوب تا اینجا . میدونیم ج.ا. کاری جز بقا نداره. همه منابعاش در خدمت به بقاست و از اونجایی که سالهاست رابطهاش با جامعه دیگر رابطه دولت رانتی با جامعهی تودهای نیست(یعنی انقدر منابع کم شده که قاعدتا جایی برای راضی نگهداشتن توده باقی نمونده)، در استراتژی بقا خودش دست /9
به گزینش متحدان میزنه: این باعث میشه ج.ا. کاملا شبیه یک «کارفرما» گروهها و افراد رو به خدمت بگیره و در جریان بقا کاری رو به اونها محول کنه. در این منظومه، دیاسپورا از هر سه وجهی که مثلا Gerschewski به عنوان ستونهای سهگانه تداوم استبداد برمیشمره (مشروعیت/سرکوب/مصادره)/10
نقش ویژهای دارند. آنها گاهی به کمک دیسکورس ناسیونالیسم و «وطن در خطر» میان برای مشروعیت، گاهی به عنوان خائن به شکلگرفتن همبستگی در درون مرز کمک میکنند«خارج نشینان بیعار و درد مورد نظر کیهان،یا وطنفروشان یا تجزیهطلبان»برای سرکوب و گاهی در دو مسیر برای نظام و ضدنظام مورد/11
مصادره قرار میگیرند. اینکه استبدادهای معاصر بطور ویژهای برای بقا روی دیاسپورا حساب باز کردند،، در مطالعات اخیر بسیار مورد توجه بوده. یکی از ستونهای مهم بقا بوده.در مورد اریتره، قزاقستان، روسیه،سوریه و البته خیلی خیلی محدود در مورد ایران کارهایی شده. جالبه که دست/12
دراز استبداد مهارت ویژهای در مال خود کردن نیروی داخل و صد البته در میان دیاسپورا داره. پدیده بینالمللی شدن استبداد در افق تداوم استبداد موضوع ساده و پیش پاافتادهای نیست. شناخت مکانیسمهای مصادره رژیم از جریانها، افراد، رسانهها لابیها و بویژه گروهها،/13
نیازمند کار مستمر و سازمانیه. نیازمند ائتلافی از همهی جریانهاست. بازی با جمهوری اسلامی بازی تک حزبی، تک گروهی یا تک جریانی نیست. جریانها جدا جدا بسیار راحت مورد مصادره قرار میگیرند و در خدمت به بقا درمیان و در ظاهر هم همچنان تشخص مخالف نظام دارند در حالی که در خدمت به بقان/14
اینکه مهرداد عارفانی با پوشش هواداری از مجاهدین خلق نقشه ج.ا. رو اجرا میکرده عجیب نیست. دست دراز این نظام در خیلی از پروژههای تحقیقاتی، دانشگاهی و حتی ان.جی.اویی و اوپوزیسیونی مشغول فعالیته. برای مقابله باهاش فعلا فقط میشود، تلاش کرد تلاشهای رژیم برای/15
مصادره زمان/ تکثر/همبستگی را خنثی کرد. بنظرم تا زمانیکه در میان گروهی متحد از همه طیفهای اوپوزیسیون اونهم افرادی مطلع، بادانش، صاحب برنامههای فکرشده و دور از هیجان و جنجال و مدام ظاهرشدن جلوی تلویزیونها دست به افشا و مقابله بینالمللی با طرحهای /16
مصادرهای، سرکوبی و مشروعیتبخش در دیاسپورا نیوفتن(و دائم مسیر حرکتشون رو با افرادی در داخل هماهنگ نکنند) دست دراز رژیم بسیار پرقدرت تر از دوره روحانی در دوره بعدی هم به فعالیت خودش ادامه میده و هر روز برای مخاطب سرگرمی جدید میذاره وسط. رسانههای جایگاه خیلی مهمی دارند./17
رسانههایی که انعکاس وخامت وضع و مسائل سیاسی رو با تولید محتوای سرگرمی جابجا کردن، پاسخ گو بودن و راهحل داشتن رو با تهییج و افزایش مخاطب، دوگانهسازیهای شیطانی و رحمانی از نیروهای داخل نظام رو تحلیل سیاسی، وضعیت سیاست خارجی رو جنگ ایران و توران و دوگانههای کاذب ایرانی/تورک،/18
ایرانی/عرب، ایرانی/اسرائیلی و به جای منظومه منطقهای و نسبی کردن زمان و تغییرات رو لازمه هرگونه بهبودی نشون میدن خواه ناخواه وارد بازی رژیم شدن.مخالف سیاسی بودن بنظرم کار سختی است. رژیم توان بالایی در مصادره همه چیز داره. شکاف اونهایی که واقعا مخالف هستند و نیستند/19
بنظرم فقط باید روی تفاوت قدرت و نظم تعریف بشه.(شاید اینجا نتونم خیلی توضیح بدم) هرآنچه به تغییر صرف قدرت بیانجامد کافی نیست. ما ضرورتا باید در پی تغییر نظم ordreباشیم. از این رو اوپوزیسیونی که تنها به فکر تصاحب قدرته نابسنده و بسیار آسیبپذیره../20
چون امکان مصادره شدنش بسیار بالاست. اون نیرویی که در پی درانداختن نظم جدیدیه..قابلیت کمتری برای مصادره شدن داره. فعلا همین. جزئیات بیشترش و بعد از تموم کردن جایی احتمالا چاپ میکنم. باز برمیگردم سر حرف اولم. دیکتاتوری ج.ا. موجودی بسیار لیزه و همین هم جانسختش کرده/21
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
مویه واسه دکتر #هاله_لاجوردی چه فایده داره؟ وقتی هیچ رویهای عوض نمیشه؟ این زن و یک دهه خاموش کردن و ی روز بیصدا رفت. حالا میزنن تو سرشون که وای ما کم گذاشتیم..ساختارهای ایدیولوژیک فاجعه رو رقم زده ..بابا تو خودت جزیی از اون ساختارهایی.نکنه بابت چنین بصیرتی باید دوباره
بهتون جایزه بدن؟؟؟
یاد جنگ ۴ساله خودم با دانشآموختگان وزارت علوم افتادم که تاییدیه نمیداد. قبلش هم از تهران و آزاد و علامه بهم "هشدار" داده بودن که با اون سوژه و اون راهنما، بعیده تاییدت کنن و به دانشگاه رات بدن و واقعا ندادن. فاطمه رفسنجانی که دکترا از لهستان داشت
درخواست همکاری من و به بهانه نبود تاییدیه وزارت علوم رد کرد. این تاییدیه حکم عقیدتی سیاسی جدید و داره. درصورتیکه من IEP درس خونده بودم و بنابر دستهبندی خود وزارت علوم جز ممتازهای بدون ارزیابی بود.
ماجرای روزنامهنگار بودن #روح_الله_زم دایم این نکته رو به یادم مییاره ما در رسانه و فرهنگ فارسی زبان اونهم تحت تاثیر فک کنم نامهایی مثل آرنت بیشتر با مسیولیت شخصی [حالا به طور خاص] در دوران دیکتاتوری آشنا شدیم. اما مساله مسیولیت گروهی( و نه دستهجمعی) بویژه در دهههای اخیر
خیلی بیشتر جدی گرفته شده. نقش رسانهها و قدرت گرفتن گروههایی که بیرون از ساختارهای رسمی، توان جهتدهی به شکلی از تصمیمسازی رو دارن و تصمیم اونها میتونه منجر به مرگ و خسارات جبران نشدنی منتهی بشه،بسیار مهمتر شده. از بین این گروهها رسانه، محافل آکادمیک و بوروکراسی تصمیمساز
جز گروههایی معمولا شناسایی میشن که باید مساله مسیولیت گروهی رو بر اونها اعمال کرد، حتی اگه امکان کیفری وجود نداشته باشه. مثلا آکادمی علوم و فرهنگ صربستان به عنوان یکی از این نمونهها آغازگر جنگهای بالکان شناخته میشه. به طور خاص این آکادمی در مورد نسلکشی در بوسنی