آیات شیطانی
نام کتاب آیات شیطانی، اشاره‌ای به افسانه غرانیق است
بر پایه روایت مذکور، محمد هنگام خواندن آیات ۱۹ و ۲۰ سوره نجم، آیاتی را تلاوت کرد که سخن از شفاعت بت‌ها می‌نمود و همان شب جبرئیل بر او نازل شد و به وی تذکر داد که آن آیات، وسوسه‌های شیطانی بوده است
۱
آیات شیطانی، ۹ فصل دارد:
۱- جبرئیل فرشته، ۲- ماهوند، ۳- الوون دئوون، ۴- عایشه، ۵- شهر پیدا و ناپیدا، ۶- بازگشت به جاهلیت، ۷- عزرائیل فرشته، ۸- شکافتن دریای عرب، ۹- چراغ شگفت‌انگیز
در این رمان، از محمد با عنوان ماهوند یاد می‌شود
۲
نامی به معنای تجسم شیطان که در قرون وسطی از سوی مخالفان اسلام برای اتهام دروغین بودن پیامبری محمد به کار می‌رفته
همچنین قرآن در کتاب آیات شیطانی، آمیزه‌ای از داستان، افسانه و پندارهای شیطانی قلمداد شده است
۳
در بخش دیگری از آیات شیطانی، انحراف اخلاقی به همسران محمد وارد شده است
طواف پیرامون کعبه را به شکل صفی طولانی تصویر می‌کند که مراجعان به فاحشه‌خانه در انتظار ورود به آن هستند
صحابه محمد از جمله بلال و سلمان، با نام هیولای سیاه، و نیز پدیده پست جهان آدمیت معرفی شده
۴
غرانیق جمع غرنوق یا غرنیق است
غرنوق نوعی مرغ آبی است که گردنی بلند دارد و سپید یا سیاه است 
اعراب جاهلی گمان داشتند که بت ها مانند پرندگان به آسمان عروج می کنند و برای پرستندگان خود شفاعت می کنند
داستان غرانیق از این قراره:
وقتی عده ای از مسلمانان از جمله دختر پیامبر
۵
رقیه به اتفاق همسرش عثمان بن عفان به حبشه مهاجرت کردند، محمد انتظار داشت که الله آیاتی براش بفرسته موجب نزدیکی به قریش بشه
روزی محمد و عده ای از مسلمانان در یکی از انجمن خانه‌های قریش نشسته بودند
محمداین آیات از سوره نجم رو تلاوت کرد:
۶
" آیا دیدید لات و عزی را و منات را که سومین آن دو بود"
محمد بلافاصله بعد از تلاوت آیات فوق گفت:
اینها مرغان آبی بلند پروازند که شفاعت آنان امید می رود ...
تلاوت سوره ادامه پیدا کرد و در پایان محمد آیه سجده را خواند و مسلمانان و مشرکین سجده کردند
۷
حتی نوشته اند یکی دو نفر نیز که به لحاظ کهولت سن نمی توانستند خم شوند و سجده کنند قدری از خاک یا ریگ حرم را برداشتند و به چهره و پیشانی خود نزدیک کردند
علت سجده قریش و شادمانی آنان این بود که محمد در آیات سوره نجم از خدایان آنان به نیکی یاد کرده بود
۸
این خبر به حبشه رسید و حتی عده ای از مهاجرین با این باور که دیگر مورد آزار قریش قرار نمیگیرند به مکه بازگشتند
اما شب هنگام جبرئیل بر محمد نازل میشه و بهش گفت این دو جمله:
" اینها مرغان آبی بلند پروازند که شفاعت آنان امید می رود 
وحی نیستند
محمد غمگین شد و گفت:
۹
من چیزی را که خداوند نفرموده است بر او بستم
و الله برای دلجویی از محمد سوره اسراء آیات ۷۳-۷۵ را نازل کرد
*ماستمالیزاسیون:
نزدیک بود که کافران تو را فریب داده و از آنچه به تو وحی کردیم (که به بتان هیچ اعتنا مکن) غافل شوی و چیز دیگر بر ما فرابندی، آن‌گاه یقینا مشرکان تو را
۱۰
دوست خود می‌گرفتند
و اگر ما تو را ثابت قدم نمی‌گردانیدیم نزدیک بود که به آن مشرکان اندک تمایل و اعتمادی پیدا کنی
و در آن صورت به تو جزاء این عمل را می‌چشاندیم و عذاب تو را در حیات دنیا و پس از مرگ مضاعف می‌گردانیدیم و آن‌گاه از (قهر و خشم) ما بر خود هیچ یاوری نمی‌یافتی
۱۱
*همین سه آیه دلیل بر عدم عصمت محمد هست!
بریم سراغ داستان آیات شیطانی:
هواپیمای مسافربری خطوط هند که نامش بوستان است به شماره پرواز AI-420 در ارتفاع 29002 پایی توسط هواپیماربایانی «سیک» ربوده و بر فراز کانال مانش در آسمان انگلستان منفجر میشه
۱۲
هواپیما دو نیمه شده و همگی سرنشینان آن غیر از دو نفر می میرند.

دو نفری که نجات میابند «جبرئیل فرشته » و «صلاح الدین چمچا » نام دارن
جبرئیل فرشته هنرپیشه‌ی سینما ست و صلاح الدین فرزند یک مسلمان هندی ثروتمند که در انگلستان تحصیل کرده و با تلویزیون در تهیه فیلم های تبلیغاتی
۱۳
همکاری داشته
این دو به عنوان نماد فرشته و شیطان در داستان تلقی میشن
هر دو هندی الاصل و دارای سابقه ی انحراف جنسی‌اند
جبرئیل نزد فردی به نام بابا صاحب زندگی می کرده که او وقتی به انحراف جبرئیل (که نام اصلیش اسماعیل نجم الدین بوده است ) پی میبره، اونو از خانه اخراج میکنه
۱۴
و میگه به سینما برو و در فیلم هائی که همجنس بازان در آن نقش دارند بازی کن
زندگانی اسماعیل نجم الدین ( با نام هنری «جبرئیل فرشته») آغشته به انواع انحرافات اخلاقی و جنسی است
یکی از قربانیان او زن شوهر داری است که سه فرزند دارد و در اثر بی مهری و ترک جبرئیل فرشته
۱۵
آن زن ( رخاء مرچنت) با سه فرزندش خودشان را از بالای یک مجتمع آپارتمانی در بلندترین نقطه ی شهر پائین می اندازند
وقتی جبرئیل فرشته و صلاح الدین از هواپیمای بوستان سقوط می کنند، جبرئیل روح اون زن را در میان آسمان و لابلای ابرها می بینه
۱۶
صلاح الدین نیز که در کودکی مورد تجاوز قرار گرفته در لندن به ادامه ی تحصیل پرداخته و از ایمان به خدا و دین روی گردانه
جبرئیل فرشته به صورت فرشته و صلاح الدین چمچا به صورت شیطان در کانال مانش سقوط می کنن
دور سر جبرئیل هاله ای از نور به وجود اومده
۱۷
و صلاح الدین به شکل بز با شاخ و پاهای پشمالوی سم دار و بوی بد و دودی که از او متصاعد میشه در اومده
جبرئیل فرشته نزد بابا صاحب زندگی میکرد به این خاطر که پدر و مادرش فوت کردن
بابا صاحب که فرزندی نداره به جبرئیل ترحم می کند. (جبرئیل فکر میکنه که ترحمش از این بابته
۱۸
که می خواهد رنجش را با جبرئیل تقسیم کند) باباصاحب به رغم این که تند خو و پرخاشگره، مرد مهربانی هم هست
او با شرح زندگانی پیامبر اسلام و اینکه فلسفه ی تولد انسان چگونه است جبرئیل را متقاعد میکنه که پدر و مادرش در کنار هم زندگانی دیگری را شروع کرده‌اند
۱۹
این اندیشه باعث میشه که هسته‌ی اولیه‌ی «تولد دوباره» در ذهنیت جبرئیل جوان شکل بگیره
بابا نسبت به احضار ارواح هم اطلاعاتی داره
برای جبرئیل فرشته تعریف میکنه که یکبار روحی در لیوان بر روی میز ظاهر میشه
از روح می پرسد آیا خدا هست؟
لیوان از جاش تکان نمیخوره
۲۰
سپس میپرسه:
آیا شیطان هست؟
لیوان به هوا می پره و با صدای بلند تکه تکه میشه
بابا از این رخداد درس میگیره که به چیزی که نمیتونی بفهمی نپرداز
این داستان در ذهنیت جبرئیل فرشته موثر واقع میشه
مفاهیمی در مورد فرشتگان، شیطان، ارواح و اجنه در ذهن او جولان میکنه
۲۱
و جبرئیل همه‌ی این مفاهیم را موجوداتی زمینی و مادی میپنداره و از اینکه هرگز نتونسته روحی را مشاهده کنه احساس شکست میکنه
تلاش ذهنی دیگر جبرئیل فرشته اینه که خودش رو با پیامبر اسلام مقایسه میکنه
بعد از اخراج از خونه بابا صاحب به سینما رو میاره و ستاره ی سینمای هند میشه
۲۲
در ۱۵سال دوران سینما ۱۱فیلم بازی میکنه
وقتی بازار ساخت فیلمای الهه های هندو شروع میشه، جبرئیل در نقش خدایان هندی ظاهر میشه
زن و اقبال بهش رو میاره
زندگیش آغشته به روابط نامشروع با زنهای زیاید ازجمله زنان شوهرداری میشه که بعضا به خاطر ناکامی در دستیابی به او خودکشی میکنن
۲۳
جبرئیل فرشته به بیماری اسرار آمیزی دچار میشه
یک بیماری غیر طبیعی که تمام توان اونو تحلیل میبره
او دعا میکنه که خدایا مرا رها کن
به من علامتی بنما
اما هیچگونه علامتی ظاهر نمیشه
به خودش میگه: پس هیچ خدائی در کار نیست و من صرفا با باد هوا سخن گفتم
۲۴
به محضی که او ایمانش رو از دست میده حالش رو به بهبود میره
مرخصی میگیره و به رستورانی رفته و در مخالفت با دین اسلام در خوردن گوشت خوک زیاده روی میکنه
دیگه به بازیگری تمایلی نشون نمیده و برای رسیدن به معشوقه ای ساکن لندن با پرواز 420 به اونجا سفر میکنه
۲۵
«صلاح الدین چمچاوالا» از کودکی شیفته‌ی انگلیس و لندنه
نسبت به فرهنگ کشور خود با دید تحقیر مینگره
روزی مردی هندی در بمبئی به او تجاوز میکنه که باعث گرایش قویترش به مهاجرت به لندن میشه
در انگلستان از خدا و دین رویگردان میشه و نام خود را به « سالادین» تغییر میده
۲۶
اسلام و هندوستان را مسخره کرده، تصمیم میگیره به سینما بپردازه اما پدرش که مخالف این کاره روح او را تحت تسخیر شیطان میدونه
صلاح الدین در انگلیس با دختری تروتسکیست به نام پاملا ازدواج می کنه
ده سال بعد به هند میره و در اونجا با معشوقه ای به نام «زینت وکیل » روزگار میگذرونه
۲۷
و بالاخره با پرواز 420 به لندن برمیگرده
هواپیما پس از ربایش،111 روز در اختیار هواپیما ربایانه
در این مدت دو قهرمان داستان با هم گفتگو میکنن
جبرئیل فرشته برای صلاح الدین تعریف میکنه از روزی که در خوردن گوشت خوک زیاده روی کرده خوابهای سریالی عجیبی میبینه
۲۸
و از این خواب‌ها دریافته که جبرئیل حقیقی خودشه
وقتی دو قهرمان قصه در کانال مانش سقوط میکنن دچار تناسخ شده و زندگی جدیدی را آغاز می کنن
(فرشته و شیطان)
یکی نماد خوبی و دیگری نماد شر
یکی با نفسِ معطر و دیگری با بوی تعفن
قصه بگونه‌ای پیش میره که گاهی این دو از زبان هم سخن میگن
۲۹
در نزدیکی کانال اون دو به خونه‌ی پیر زنی میرن بنام رزا دیاموند
پلیس چمچا رو دستگیر میکنه ولی جبرئیل مخفیانه در اون خونه به عشرت مشغول میسه
پلیس از ظاهر بدن چمچا مطمئن میشه که یک بز را دستگیر کرده
وقتی صلاح الدین را به بیمارستان میبرن میبینه که حیوانات دیگری هم اونجا هستن
۳۰
بازرگانان نیجریایی که دارای دم های کلفتند
سنگالی هایی که مار شده اند
موجودی با بدن انسان و سر بَبر و سه ردیف دندان که قبلا ساکن بمبئی و یک مانکن بوده
این موجود به صلاح الدین میگه که اونا قصد فرار دارن چون هر شب قسمتی از بدنشون به چیز بدتری تبدیل میشه
۳۱
صلاح الدین به هند برمیگرده و جبرئیل به زندگی مخفیانه روی میاره
جبرئیل وارد عصر پیامبر اسلام می شه
در جاهلیا( مکه) و یثرب شاهد شکل گیری اسلامه
در این بخش آیات شیطانی روایت می‌شه که در اون محمد ابتدا خبر از وحی آیاتی در پشتیبانی از بت‌های شرک‌آلود دیرینه می‌ده
۳۲
ولی بعد اون رو لغزشی برخاسته از القائات شیطانی عنوان میکنه
دو شخصیت نیز در حکایت معرفی میشن که به مخالفت با محمد می‌پردازن:
یکی زن کاهن بی‌دین شیطان‌صفتی با نام «هند» است
و دیگری شاعری‌است بذله‌گو، گمان‌مند و هتاک با نام «بال» وقتی محمد پیروزمندانه به شهر برمی‌گرده
۳۳
«بال» خودش رو در یک روسپی‌خانهٔ زیرزمینی که در اون روسپی‌ها نام همسران محند را برخود گذاشتن، پنهان میشه
همچنین یکی از صحابه محمد در تشکیک صحت گفتار او، مدعی می‌شه که محمد در بخش‌هایی از قرآن در حین وحی زیرکانه دستکاری کرده
۳۴
جبرئیل در مرحله ای دیگه در لندن با یک روحانی به نام «امام» که یک انقلاب بزرگ را در ایران رهبری کرده برخورد میکنه
این شخصیت کنایه‌ای شفاف به زندگی خمینی در زمان تبعیدش در پاریس داره ولی همچنین با دست‌مایه‌های اصلی راوی بازگشت کننده به شخصیت محمد در ارتباطه
۳۵
رُُشدی انقلاب اسلامی را یک واپسگرائی در برابر آزادی و دموکراسی قلمداد کرده و اون را همان اسلام میدونه
در اینجا سلمان فارسی محافظ امامه و بلال فرستنده‌ای رادیوئی را اداره میکنه
عایشه تو زندگی امامه
در مرحله‌ی بعدی جبرئیل در هند با دختری به نام «عایشه» آشنا میشه
۳۶
عایشه بعدا تعریف میکنه که با جبرئیل به صدره المنتهی رفته و به مردم دِه دستور داده که با پای پیاده به حج برن
او همهٔ عوام روستایش رو اغفال می‌کنه تا با پای پیاده آهنگ سفری از برای زیارت به‌سوی مکه کنند، با این ادعا که می‌تونن پیاده از دریای عربی بگذرن
۳۷
در این زیارت هنگامی‌ که باورمندان همه پا به دریا گذارده و ناپدید می‌شن به پایانی مصیبت‌بار می‌انجامه
دراین‌میان شاهدان واقعه، شرح‌های ضدونقیضی از غرق شدن یا گذر معجزه‌وار این افراد از آب ارائه می‌دن
جبرئیل که در برابر ماهوند (پیامبر اسلام) نوعی ستیزه داره
۳۸
ولی مطیع امامه
در برابر عایشه همچون خواب/بیدار است که هیج قدرتی ندارد و عایشه تبدیل به مرادش به نام «تتلی پور» میشه
عایشه که صرع هم داره شاپرک میخوره و همسایه‌ی میرزا سعید یعنی ارباب دِه است
میرزا سعید نماد یک انسان عاقله که هر چه به مردم میگه دریای عرب شکاف برنخواهد داشت
۳۹
کسی به او توجهی نمیکنه
صلاح الدین چمچا به مرور متوجه میشه که داره به یک موجود بد تبدیل میشه
در کافه‌ی «شاندر» یک زندگی مخفی را آغاز میکنه و از بینی اش آتش و دود بیرون میزنه و در مرحله‌ای هم به صورت انسانی خود برمیگرده
۴۰
جبرئیل که دچار دغدغه‌های بسیاری شده در رویایش شاعری به نام «فیض» را میبینه
(فیض احمد فیض شاعر پاکستانی)
فیض از جبرئیل سوالاتی داره که جبرئیل از جواب به اونها طفره میره
او میپرسه: تو چه پندار و تصوری هستی؟
آیا اهل سازش و تطابق با جامعه‌ای یا همه چیز را نابود خواهی کرد؟
۴۱
در تمام این مراحل روح رخاء چرمنت، جبرئیل فرشته را رها نمیکنه
جبرئیل تعادل روانی نداره و تحت تعقیب پلیسه
در پایان جبرئیل با شلیک گلوله‌ای در دهانش به زندگی خود پایان میده ولی صلاح الدین چمچا زندگی معمولی و انسانی خود را شروع کرده
پایان✌🏻✋🏻✊🏻
۴۲

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with 🌞پارسا داداش آنيسا🦁🗡

🌞پارسا داداش آنيسا🦁🗡 Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @foster_spar

5 Dec 20
داستان ضحاک یکی از جالب‌ترین قصه‌های شاهنامه است :

۱ - ضحاک عرب است و پایتخت او بیت‌‌المقدس است ولی بر ایران ‌زمین سلطه‌دارد ، چه رویای عجیبی است این کابوس فردوسی

۱
۲ - شیطان در هیأت یک آشپز به‌ استخدام دربار در‌می‌آید و برای نخستین‌بار به ضحاک گوشت می‌خوراند
طعم پرندگان بریان به ‌مذاق ضحاک خوش ‌می‌آید و تصمیم به تشویق آشپز جدید می‌گیرد

۲
۳ - ضحاک، آشپز را به‌حضور ‌می‌طلبد و از او تمجید می‌کند و به‌او می‌گوید چه دستمزدی برای این غذای لذیذ طلب‌می‌کند، آشپز که همان شیطان است می‌گوید بوسه بر شانه‌های شاه بهترین پاداش برای من است
شاه از این تملق خوشش ‌می‌آید و اجازه بوسه می‌دهد !

۳
Read 15 tweets
3 Dec 20
نکاتی درباره امارات که بدون شک یکی از مرفه‌ترین کشورهای کنونی دنیاست !

۱. مالیات:
امارات متحده عربی از شهروندان خود مالیات نمیگیرد!
ولی بانک های خارجی و شرکت های نفتی ملزم به پرداخت مالیات میباشند.

۱/۴
۲. بیمه درمانی
هزینه درمان در تمامی بیمارستان‌ها و کلینیک‌های دولتی برای شهروندان اماراتی رایگان میباشد!
به یاد بیارید مواقعی که عزیزتون تو اورژانس بوده و در به در دنبال پول بودید تا بعد از پرداخت روند درمانش رو شروع کنند.
۲/۴
۳. حقوق بازنشستگی
اماراتی ها با پرداخت فقط ۵ درصد از حقوق ماهیانه‌شون در سن ۴۵ برای زنان و ۵۵ برای مردان بازنشسته میشن و حداقل حقوق بازنشستگی‌شون ۲۸۰۰ دلار آمریکاست! آمریکایی ها بعد از ۶۲ سالگی ۱۳۰۰ دلار و نهایتا ۲۵۰۰ دلار(به ندرت) حقوق بازنشستگی میگیرن.

۳/۴
Read 4 tweets
30 Oct 20
چکیده‌ای از کتاب دیو مقدس
✍🏻لطف الله روزبهان
شجره‌نامه خمینی هندی

در سرزمین کشمیر مردی بنام تولاخ خان که از مغولان هند بود زندگی میکرد
زندگی این مرد از راه شکار وراهنمائی شکارچیان خارجی میگذشت
در سال ۱۸۶۰برحسب اتفاق راهنمای یک انگلیسی بنام سر جان تامپسون شد
۱
این انگلیسی قصد داشت در سری‌ناگار مرکز کمشیر بمونه وزندگی کنه
تولاخ خان به عنوان مستخدم و راهنمای شکار تو خونه سر جان تامپسون اقامت گزید
این مرد انگلیسی از روسای کمپانی هند شرقی بود و صاحب مال و دارائی بسیار
مسلمان شیعه و یار و مددکار انجمن مسلمان هند شرقی در سری ناگار
۲
انجمن مذکور بعد از استقرار کمپانی هند شرقی و بهمت چند راجه هندی بدستور چند انگلیسی که خواهان حفظ اسلام و مذهب شیعه بودن تاسیس شد
بودجه و پول انجمن از اعتباری بنام پول‌هندی تامین میشد
قسمت اعظم این پول رو دولت انگلیس که دوستدار شدید اسلام و حافظ خون امام حسین بود پرداخت میکرد
۳
Read 64 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!