1) بیایید از یک #سوگیری_شناختی دیگر به نام #اثر_گوگل (Google Effect) یا نسیان دیجیتال صحبت کنیم؛ تمایلمان برای فراموش کردن اطلاعاتی که خیلی راحت در اینترنت میتوان پیدایشان کرد. این جور اطلاعات را به خاطر نمیسپاریم چون میدانیم راحت در دسترس هستند.
2) فرض کنید دارید کتابی میخوانید و کلمه جدیدی به چشمتان میخورد. سریع با موبایل معنیاش را جستجو میکنید و رد میشوید. چند روز بعد دوباره همان کلمه را میبینید اما معنیاش یادتان نمیآید. این همان اثر گوگل است. چون میدانیم بعدا دوباره میتوانیم پیدایش کنیم، دیگر حفظش نمیکنیم.
3) این سوگیری فقط به اطلاعاتی مربوط نیست که در اینترنت بشود آنها را جستجو کرد. اطلاعات روی هارد کامپیوتر و موبایل را هم در بر میگیرد. نگاه کنید ببینید شماره تلفن پدر و مادرتان را بدون نگاه به گوشی حفظ هستید؟ معمولا جواب نه! است. عکس هم میتواند نقش حافظه بیرونی را بازی کند.
4) درست است که عکس میتواند کمکتان کند چیزی را به یاد بیاورید، اما باز هم تمرکز بر عکس گرفتن به جای تجربه عینی لحظه کاری میکند که با احتمال کمتری قادر باشیم آن لحظه را به خاطر بیاوریم. البته موضوع تکیه کردن به اینترنت برای ذخیره و بازیابی اطلاعات مزایای خود را هم دارد.
5) همه مردم دنیا میتوانند از اینترنت به عنوان مخزن اطلاعات استفاده کنند و هم به اضافه کنند و هم از آن بهره ببرند. این البته موجب وابستگی بیشتر و بیشتر به دنیای دیجیتال میشود و خب! پژوهشهای زیادی نشان دادهاند که وابستگی به دنیای دیجیتال، پیامدهای منفی زیادی دارد.
6) مثلا کاهش زمان توجه، افزایش اضطراب، کاهش سطح عملکرد در فعالیتهای شناختی، و تضعیف مهارتهای اجتماعی.
البته درست است که اینترنت و گوگل چیزهای نسبتا جدیدی هستند، اما تمایل ما به حفظ نکردن اطلاعاتی که میدانیم بعدها یک جورهایی میتوانیم پیدایشان کنیم قدیمیست.
7) مثلا وقتی در تیمی کار میکنیم، اطلاعات مربوط به کار بین افراد تیم تقسیم میشود و ما خیلی چیزهای را حفظ نمیکنیم به این امید که همکارمان حفظش کرده است.
8) البته با اینکه اینجا درباره فراموش کردن اطلاعات حرف میزنیم، بعضیها معتقدند این اثر نشانه کارایی مغز است. یعنی ممکن است این اثر از آنجا بیاید که اتفاقا حفظ کردن اینکه اطلاعات کجا هستند و چطور میتوان به آنها دست یافت مهمتر از حفظ کردن محتوای اطلاعات است.
9) به هر حال با وجود مزایا، وابستگی بیش از حد به دنیای دیجیتال و ابزارهایش مضرات خود را هم دارد. فرض کنید جایی گیر کنید و موبایلتان هم کار نکند و مجبور باشید با کسی تماس بگیرید و شماره هیچ کس در خاطرتان نباشد. یا هک شوید و اطلاعات خصوصیتان در اختیار دیگران قرار گیرد.
10) حالا چطور اجتناب کنیم؟ ببینیم از چه راه دیگری میتوانیم اطلاعات بگیریم. مثلا مطالعه از روی کتاب یا نوتبرداری دستی. یا اگر دیدیم چیزی را قبلا جتسجو کردهایم و الان یادمان نمیآید، به جای پریدن و دوباره جستجو کردن، یک لحظه مکث کنیم و سعی کنیم از حافظه به خاطر بیاوریمش.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
1) بیایید دربارهی #مغالطه_هزینههای_ازکفرفته (Sunk Costs) یا «اونکه رفته دیگه رفته دیگه برنمیگرده» صحبت کنیم. شده سینما رفته باشید و همان نیمساعت اول—از فرط حوصلهسربَری—چشمانتان سنگین شده باشد اما بنشیند و فیلم را تا آخر ببینید؟
2) این همان مغلطهایست که کاری میکند زمانمان را سر یک فیلم بیخود هدر دهیم چون تا الان هم پول بلیط از جیبمان رفته هم نیمساعت از وقتمان.
اینطور نیست که ما آدمها هر روز، زندگی را دوباره از نو آغاز کنیم. گذشته و خاطراتمان و درسهایی که از آن آموختهایم برایمان مهماند.
3) اما اگر بخواهیم گزینههایِ پیشرویمان را بر مبنایِ کارهایی که در گذشته انجام دادهایم بسنجیم—بهجایِ سنجش بر مبنایِ هزینهها و منافعِِ از الان به بعد—سرگردان میشویم و تصمیمِ بهینه نمیگیریم. یکی از بزرگترین تبعاتِ این نوعِ نگاه، همین مغالطهیِ هزینههایِ از کفرفته است.