واقعا چرا کسی اعتصابات رو همراهی نمیکنه؟#رشتو
مردم متوجه شدن این #اعتصابات با این شیوهای که در جریانه فقط هزینه اونها رو زیاد میکنه و هیچ دردی از دردهاشون رو علاج نمیکنه.
-کامیوندار اعتصاب میکنه کرایهش زیاد میشه مشکلش مقطعی برطرف میشه قیمت جنس زیاد میشه مردم گرانتر میخرن
۱
-نانوا اعتصاب میکنه نان گران میشه مشکلش مقطعی برطرف میشه مردم باید گرانتر بخرن
-معلم اعتصاب میکنه حقوقش زیاد میشه مشکلش مقطعی برطرف میشه هزینه تحصیل فرزندان مردم زیاد میشه باید بیشتر پول بدن
-کارگر اعتصاب میکنه حقوقش بیشتر میشه مشکلش مقطعی حل میشه قیمت جنس زیاد میشه
۲
مردم باید جنس رو گرانتر بخرن
-بازنشسته اعتصاب میکنه حقوقش زیاد میشه مشکلش مقطعی حل میشه مردم باید سهم بیشتر بیمه و مالیات پرداخت کنن هزینشون زیاد میشه
-اداره برق اعتصاب میکنه حقوقش زیاد میشه مردم پول برق بیشتری باید بدن
-راننده تاکسی اعتصاب میکنه کرایهش زیاد میشه مردم باید
۳
هزینه حمل بیشتری در ماه بدن تا جابجا شن
-دامدار اعتصاب میکنه شیر گران میشه مردم باید هزینه بیشتری برای لبنیات پرداخت کنن
و هزاران اعتصاب خودخواهانه و صنفی دیگه که هزینه اون اعتصابها برمیگرده به مردم نه به ساختار معیوب نظام حاکم و قانونگذار جمهوری اسلامی ایران!!
۴
کلا هدف از اعتصاب ضربه زدن به ساختاریه که مشکلات رو بوجود آورده ولی در ایران هدف از اعتصاب ضربه زدن و خورد کردن مردمه نه چیز دیگه
مردم هم متوجه این حماقت شدن و دیگه کاری با این حرکات هیجانی و زودگذر ندارن.در همین توییتر هم دیدیم دو روز چهارتا هشتگ زده شد وقتی نان گران شد سکوت!
۵
تا وقتی کلیه ایرانیان نتونن درک کنن که برای صنفهای دیگه باید اعتصاب کرد یا حداقل در اعتصابات صنفیشون منافع ملی رو درنظر بگیرن و نه صنفی، هیچ پشتوانهای ندارن و تا وقتی نفهمن در اعتصابات مثل سگ گرسنه رفتار نکنن و برای تکه نان خشک واق نزنن وضع همینه که هست.
۶
امروز و در این مرحله از نظام ۴۳ ساله ج.ا تنها دلیل اعتصاب #آزادی ست نه حقوق نه کار نه نان نه مسکن نه هیچ چیز دیگه.هر وقت #اعتصاب به اینجا رسید همه پشتیبانی میکنن
۷
پایان
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
با پخش شدن خبر نقشه آدم ربایی که لو رفت و چند دستگی بین براندازان یاد داستانی از #عزیز_نسین افتادم که براتون نقل میکنم.امیدوارم سر عقل بیایین و به مسائل مهمتر بپردازین #رشتو طولانیه امیدوارم حوصله کنین🙏
یكی بود .یكی نبود.در زمانهای خیلی قدیم سرزمینی بود كه اسمش بود ولی خودش نبود.در این سرزمین انسانهایی كه نه بودند و نه نبودند در سایه ی قانونی كه اسمش بود ولی خودش نبود زندگی میكردند..یكی از روزها یك نفر از این انسانها كه هم بود و هم نبود، زیر زبانی شروع به "مرمر" میكند.
۱
هیچكس نمیداند این ادم چه میگوید.سرش را پایین انداخته و بدون مكث "مر...ومر" میكند... مردی را كه مر...و مر میكرد و نمیتوانست ساكت بنشیند بحضور قاضی شهر میبرند.قاضی از اومیپرسد: - چیكار كردی؟ مرد جواب می دهد: - توی استین كتم مر...ومر میكنم. قاضی میگوید:
۲