Thread by @m_bayatzanjani

بعد از سکته‌ی مغزی اخیر که برای پدرم بوجود آمد، یک‌روز ایشان من را خواستند و گفتند که دکتر نظرش پیرامون این بیماری چیست؟
گفتم که می‌گوید شکرخدا مشکلی نیست و عوارض کمی هم که داشته، به‌زودی مرتفع می‌شود
گفتند که همه‌ی این‌ها را او به شما گفت یا برداشتت از حرف ایشان است؟
#رشتو

گفتم بخشی را خودش گفت و بخشی هم برداشت من از حرف‌های همه‌ی پزشکانی‌ست که در این مدت آن‌ها را دیده‌ایم.
گفتند که با پزشک تماس بگیر؛ من باید شخصا با او گفتگو کنم
گفتم مشکل خاصی پیش آمده؟
گفتند: نظر پزشک‌حاذق برای من حجت است و تکلیف‌شرعی دارم تا موضوعی را شخصا از او بپرسم

شماره‌ی دکتر معز‌واعصاب را گرفتم که پاسخگو نبود؛ دقایقی بعد خود ایشان تماس گرفت و من مقدمه را عرض کردم و گوشی را دادم به پدرم.
پدر شروع کرد به صحبت و گفت در روزهای اول بعد از سکته، گاهی فراموشی‌های مقطعی برایشان پیش می‌آمده که عموما دقایقی بعد هم مرتفع می‌شده

گفتند این فراموشی‌ها مقطعی‌ست یا دائم؟
پزشک پاسخ داد که موقتی بوده و از عوارض سکته است و پرسیدند باز هم دارید یا خیر که پدرم گفتند دیگر ندارم ولی نگرانم تکرار شود.
دکتر گفت حالا اگر تکرار شود مگر چه می‌شود؟
که پدر پاسخ دادند: اگر تکرار شود باید به محسن بگویم کاری انجام دهد

تلفن که قطع شد، به من گفتند محسن؛ الآن که حافظه‌ام مشکلی ندارد و دکتر هم گفت مقطعی‌ بوده، این را می‌گویم و تو مکلفی بدان عمل کنی؛ آن‌هم اینکه اگر دوباره این حالت به‌هر دلیلی بر من عارض شد، به افرادی که در مسائل فقهی به من رجوع کرده‌اند اطلاع بدهی که فلانی دیگر صلاحیت ندارد...

گفتم: ان‌شاءالله كه چنین شرایطی هیچ‌وقت برایتان پیش نیآید و این حرف را هم نزنید
گفتند: این تکلیف شرعی‌ست برای من که این را به تو بگویم و تکلیف شرعی‌ست برای تو که به آن عمل کنی؛ ما باید در پیشگاه خداوند عالم پاسخگو باشیم و تکلیفم این بود که این وصیت را الآن که در صحت کاملم، بگویم.

این را شاید برای #تاریخ نوشته باشم
نمی‌دانم
درد دلی بود پیرامون پدری که اینچنین زندگی می‌کند...
تمام./