#رشته_توییت
#زندان_وکیل_آباد
۱)
سال ۱۳۹۰ به جرم تصادف منجر به فوت با برادر یک قاضی به ۳سال زندان شکنجه بار محکوم شدم !
با وجود اینکه جرم غیر عمد داشتم من را ابتدا به طبقه همکف بند چهار منتقل کردند که اکثر جرایم سرقت بود !
#عدالت_علی

۲)
جایی که مجبور بودم برای تلفن زدن هم باج بدم !
آمار اتاق های ۱۵ تخته ۸۰ نفر و بقدری دود سیگار داخل بند بود که انگار جایی آتش سوزی رخ داده !
بعد از چند ماه نامه نگاری به طبقه سوم و در نهایت به مشاوره ۲ منتقل شدم جایی که نماز اجباری بود
۳)
و مجبور بودیم داستان هیزم بار کردن حضرت علی بروی شیر را بعد نماز گوش کنیم !
بخاطر عدم شرکت در نماز کتک مفصلی خوردم و برای درمان به بهداری بردنم .
ماموری بنام #جاوید_جهانفر با توهین به من گفت شلوارت رو بکش پایین ،
که آمپول بزنه !
۴)
گفتم من بیماری فاویسم دارم باید بدونم اسم این آمپول چیه که یکدفعه عصبانی شد و سیلی محکمی به صورتم زد !
گفتم ؛ بیشعور به چه حقی من رو میزنی ؟
که بیشتر عصبانی شد و شروع کرد به مشت و لگد زدن !
من هم که قدرتی نداشتم فقط میتوانستم با فحش دادن عقده ام رو خالی کنم
۵)
ضرباتی که با عصا به من وارد کرد بقدری محکم بود که پلاتین داخل پای راستم و پلاتین داخل کمرم شکست (قبلا بعلت تصادف چندین قسمت بدنم پلاتین داشت )
من را مانند همین فیلم روی زمین کشیدند و در حالی که از درد فریاد میکشیدم به بند چهار منتقل کردند
۶)
وسایل شخصی من در بند دیگری بود و با لباسهای خونین بدون کارت بانکی و تلفن دوباره به بند عموم منتقل شده بودم !
در کوریدور طبقه همکف جان میدادم و کسی صدایم را نمیشنید .
بالاخره موفق شدم با برادرم تماس بگیرم تا به حساب شخصی پول واریز کند تا بتوانم دارو بخرم و تخت اجاره کنم .
۷)
و دو نفر که کمک میکردن دستشویی بروم
را با مبلغی راضی کردم .
بعد از دو هفته درد کشیدن با پرداخت رشوه به بهداری اعزام شدم که مجدد با سفارش ضارب بدون معاینه به بند برگردانده شدم .
بعد از یک ماه نامه نگاری به حفاظت و رئیس زندان شکایتم پذیرفته شد و بالاخره به بهداری اعزام شدم !
۸)
به دکتر گفتم :
شکستگی پلاتین را کاملا احساس میکنم و
دکتر اصفلانی رئیس بهداری بدون هیچ معاینه ای خندید و گفت دنبال دیه هستی !
پلاتین هم مگه میشکنه کم دروغ بگو
هر چه اصرار کردم عکس نگرفتند و با یک بسته استامینوفن و سفکسیم مجدد من رو به بند منتقل کردند .
۹)
پای من در شرف سیاه شدن بود و کسی نبود که به من کمک کند ، روزی ۳ نفر از هر اتاق نام نویسی برای بهداری بود و با آمار ۸۰ نفر حساب کنید چقدر باید منتظر میموندم پس مجبور بودم با رشوه دادن نوبت کسی را بخرم اما هر بار ناامید تر از دفعه قبل
۱۰)
تا اینکه در بند اعلام کردند دادستان و قاضی ها برای بازدید به زندان میان اما سودی برای من نداشت چرا که بند عموم حتی افسر نگهبان هم داخل بند تردد نداشت چه برسه به بازدید کننده پس باید زیرکانه عمل میکردم !
در کودکی کلاس قرآن میرفتم و این امتیازی بود که بتوانم خودم را نجات دهم !
۱۱)
روز بازدید رسید و من مجدد با رشوه توانستم خودم را به آمفی تئاتر برسانم برای قرائت قرآن جلوی بازدید کننده ها .
مسئولین زندان تلاش کردند که من را فورا خارج کنند از سالن اما دیگر کار از کار گذشته بود
پاچه شلوارم را بالا دادم و گفتم این #عدالت_علی هست که از آن دم میزنید !
۱۲)
همه یکی یکی جلو آمدند و وضعیت اسفناک پای من رو دیدند ، دیگر جای انکاری باقی نمانده بود، صورتجلسه کردند و بالاخره من رو فرستادند عکسبرداری .
عکس ها کاملا مشخص بود که پلاتین ستون فقرات از دو جا شکسته و پلاتین پای راستم نیز شکسته و دچار عفونت استافیلوکوکلوس طلایی شده .
۱۳)
من رو مجدد به بند مشاوره منتقل کردند و اوضاع کمی بهتر شد .
شکایتی تنظیم شد و من رو به دادگاه صدف فرستادند برای بازجویی ، همه چیز را توضیح دادم و دادیار ثبت کرد و دستور صادر کرد که فورا من به بیمارستان اعزام شوم اما هر بار به دلایل نامعلوم کنسل میشد !
۱۴)
تا اینکه دکتر اصفلانی من رو خواست و گفت : تو دنبال چه هستی ؟
حتما میخواهی از جهانفر دیه بگیری تا دیه ولی دم خودت رو بدی !
من کمکت میکنم تا زودتر آزاد بشی اما اگر شلوغ کنی به ضرر خودت هست
نهایتش جنازه ات را میاورند به بهداری و گواهی فوت میزنم نرسیدن مواد مخدر !
۱۵)
گفتم : این دلیل مسخره است چون من اعتیاد ندارم !
گفت : خوب مینویسم اوردوز خیلی ها بعد اولین مصرف اوردوز میکنن !
برو فکر کن جواب من رو بده چه تصمیمی گرفتی .
گفتم فکر نداره من رو باید بفرستین بیمارستان عمل کنم ، اما فایده ای نداشت و هر بار به بهانه ای کنسل میشد
۱۶)
تا اینکه روزی آقای رئیسیان مدیر داخله بازنشسته زندان برای بازدید آمده بود .
زندانیان او را پدر زندان مینامیدند و وصف مهربانی اش زبانزد بود !
درخواست ملاقات کردم و جریان را توضیح دادم و با ویلچیر یک زندانی به رفتم و جریان را توضیح دادم
۱۷)
جلسه ای با آقای آذرمهری حفاظت و دکتر اصفلانی و آقای شریفی رئیس زندان گذاشته شد و اعلام کردند با هزینه شخصی موافقت میکنیم به بیمارستان اعزام شوی هزینه عمل تو سنگین است و زندان تقبل نمیکند!
برای اعزام باید تمام رادیوگرافی ها ، نسخه ها و شکایت خودت رو هم تحویل بدی !
۱۸)
من که چاره ای نداشتم برای رهایی از درد قبول کردم و همه را تحویل دفتر بهداری آقای محمدزاده دادم.
فردای آن روز اعزام شدم اما هیچ دکتری حاضر نبود ریسک این عمل را قبول کنه ، پای راستم به کلی سیاه شده بود و در شرف قطع شدن !
التماس میکردم که فقط قطع کنید نمیتونم این درد رو تحمل کنم
۱۹)
بالاخره دکتر ابراهیم زاده یکی از شریف ترین
پزشکان مشهد قبول کرد و در بیمارستان قائم مشهد بخش ارتوپدی بصورت رایگان جراحی کرد و هیچ دستمزدی نگرفت .
فقط حدود ده میلیون مخارج تهیه لوازم جراحی ، پلاتین و غیره شد که خودم پرداخت کردم .
۲۰)
دو روز بعد عمل جراحی در حالیکه پزشک منتظر بود تا بدنم آماده جراحی کمرم شود از حفاظت زندان آمدند و به زور رضایت دادند و من را از بیمارستان مجدد به زندان بردند !
البته چون در بند مشاوره بودم اوضاع بهتری داشتم و در نهایت با پرداخت ۱۲۴ میلیون دیه و سه میلیون رشوه آزاد شدم !
۲۱)
بعد از مدتی که بهبود پیدا کردم برای پیگیری شکایتم به دادگاه صدف مراجعه کردم گفتند :
چنین پرونده ای وجود ندارد !
به حفاظت زندان رفتم و در کمال وقاحت به من گفتند : تو فحش دادی اونم کتکت زده دیگه تموم شده !
تو از زندان هیچی یاد نگرفتی !
۲۲)
گفتم : مدارک و رادیوگرافی هام رو بدین لازم دارم
گفت : به هر کی دادی برو بگیر گفتم که تو از زندان هیچی نیاموختی !
آقای آذر مهری
آقای شریفی
من در زندان شما خیلی چیزها آموختم که قراره به گوش همه برسونم 👇
#عدالت_علی
#زندان
۲۳)
در #زندان_وکیل_آباد اصل تفکیک جرایم اصلا رعایت نمیشود
برخی میپرسند هنگام این اتفاقات افسرنگهبان کجاست ؟
افسر نگهبان اصلا وارد بند نمیشود و کارهای زندان به دست خود زندانیان است !
معمولا کلاهبرداران و اختلاس گران وکیل بند هسستند و از اتاق خصوصی ، یخچال ، کولر ،... بهره مندند!
۲۴)
مدیر داخله وکیل بندی را به این افراد میفروشد (مثل سرقفلی )قیمت روز رو نمیدونم اما وکیل بند قرنطینه ۱۵ میلیون برای این دکان پرداخت کرده بود که البته برای بندهای دیگر چند برابر بود ،
مثلا آقای پ اختلاس گر معروف صد میلیون برای این دکان سرقفلی داده بود !
#عدالت_علی
#زندان
۲۵)
اما فکر نکنید وکیل بند ضرر کرده و همه به جیب زندانبان رفته ، نه عزیزان این سرمایه کسب و کاری است که چندین برابر بازده داره !
وکیل بند نیز اتاق ها را میفروشد به نماینده اتاق و نماینده نیز تخت ، نوبت تلفن ،نوبت بهداری و ... را میفروشد !
تجاوز جنسی و زورگیری هر روز اتفاق میافتد!
۲۶)
بسیاری از زندانیان منبع درآمد خانواده هستند و نه تنها از بیرون حمایت نمیشوند بلکه باید مخارج خانواده را نیز بپردازند .
برخی فکر میکنند #زندان مخارج زندانی را میدهد اما این دروغی بیش نیست .
زندانی در بدو ورود نیاز به خرید شلوار ، کاسه ، بشقاب ، قاشق ، لیوان و ... دارد
۲۷)
مسواک ، خمیردندان ، حوله ، ساک ، شامپو و ... را روز بعد متوجه میشویم .
از حمام که معمولا آب سرد و کم فشار دارد بیرون میشوی و تازه میبینی لباس زیرت بدلیل نفوذ شپش دیگر قابل استفاده نیست و مجبوری مجدد لباس زیر بخری !

#عدالت_علی
۲۸)
غذا نمیخوری و جیره دولتی را به دیگران میدهی ‌کیفیت غذا و حجم آن هم بقدری افتضاح است که در نهایت مجبور میشوی ‌کنسرو بخری که هر روز امکانش نیست پس باید قابلمه و وسایل آشپزی برای خودت بخری ،
لباس هات کثیف شدن و یا باید پول بدی شهردار(خدمه اتاق ) برات بشوره یا خودت تشت و ... بخری
۲۹)
برای پتو هم باید هزینه کنی پتوی دولتی که پر شپش و ساس است پتوی شخصی را هم باید از دلالان که به افسرنگهبان باج میدهند بخری !
یک هفته شده و باید هفتگی اتاقی بدی !
نماینده ها بعد خرید اتاق هر هفته یک اجاره ای هم میدهند و این پول +پول خدمه +کوریدور +مایع ظرفشویی را از ما میگیرند
۳۰)
پول برای کارت تلفن ، قند، چای و هزار کوفت دیگه که باعث میشه زندانی هر روز درد و رنجش بیشتر بشه در آمد اصلی هم آخر سر تو جیب زندانبان میره ،
کار برای خود زندان با حقوق ماهی ۱۵ هزار تومان روی اردوهای کار نازی ها را سفید کرده!
#عدالت_علی
۳۱)
تمام این موارد دست به دست هم میده تا زندانی داخل زندان سرقت کنه ، مواد بفروشه ، خودفروشی کنه و با زندانبان همکاری کنه یا اینکه با کارگری و برده دیگران شدن مخارج خودش رو تامین کنه !
بیشترین ظلم در #زندان به #زندانیان_سیاسی و جرایم غیر عمد (مهریه ، نفقه ، تصادف...) میشه
۳۲)
بله در زندان به ما دوبرابر ظلم میشود در رشته توییت بعد از اتفاقات داخل زندان خواهم نوشت ، از فوتبالیستی که گارد زندان کشت و در گواهی فوت اوردوز ذکر شد !
از کشتن یک زندانی با کپسول آتش نشانی تا دستور حفاظت برای ردبند زندانیان سیاسی و دستور آزار و اذیت به اوباش !
#عدالت_علی

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with داریوش

داریوش Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(