وایکینگ ۱ تابستان سال ۱۹۷۶ به مریخ رسید و مریخ‌نشین آن بیست ژوئیه بر سطح مریخ فرودآمد و پیش از آنکه از کار بیافتد، ۲۲۴۵ بار طلوع و غروب خورشید را بر سطح مریخ تجربه کرد.
اما قصه امروز ما ربط زیادی به مریخ‌نشین وایکینگ ۱ ندارد، بلکه ربطی وثیق به مدارگرد وایکینگ ۱ دارد.
روز ۲۵ ژوئیه ناسا یکی از تصاویری را که مدارگرد وایکینگ ۱ به زمین فرستاده بود منتشرکرد و غوغا در جهان فکند. تصویر PIA01141 به وضوح چهره مردی را نشان می‌داد که طاق‌باز بر سطح ناحیه صیدونیه (Cydonia) روی مریخ غنوده و به آسمان بی‌کران نگاه می‌کند. این چه کفر است و چه ژاژ است و فشار؟
از قضا تصویر مزبور کمابیش شبیه چهره مفتی ملت اصحاب خیال‌باف، آیزک آسیموف بود. آیا مردم آمریکا امام خود را در مارس دیده بودند؟ با توجه به این که فضانوردان قبلا به مریخ نرفته بودند که کاری صورت دهند، البته بعید است که چنین باشد. پس احتمالا داستان به آسیموف مربوطیتی پیدا نمی‌کرد.
احتمال دیگر این بود که فضایی‌ها می‌خواستند به زمینی‌ها پیام دهند که با توجه به سابقه رفتارهای احمقانه فضایی‌ها بعید هم نبود. آن‌ها قبلا از طریق دزدیدن گاو، کشیدن دوایر عجیب روی مزارع، ساختن فرودگاه فضایی در صحرای نازکا و گذاشتن پیام هیروگلیف در مصر باستان به ما پیام داده بودند…
منتها چی شده بود که رفتند و این یکی نقش را روی سیاره غلط انداخته بودند؟ آن هم با چهره‌ای شبیه آسیموف؟ نکند فضایی‌ها شبیه آسیموف بودند و خط ریش بلند داشتند؟ چه بسا آسیموف هم فضایی بوده. این داستان هر روز عجیب‌تر می‌شد و پژوهشگران علافی مثل اریک فون دنیکن ابعاد جدیدی به آن دادند…
با ما باشید
تصویر بالا (توییت قبلی) هرم مشهور D&M (دی‌پیترو و مولنار) را در همین منطقه صیدونیه نشان می‌دهد. حدس کسانی مثل ریچارد هوگلند این بود که بشریت با بقایای تمدنی مریخی روبه‌رو شده که چه بسا قیافه همه آن‌ها شبیه آسیموف بوده. والله اعلم. این قصه‌ها ادامه داشت …
badarchaeology.com/extraterrestri…
…قصه‌های صیدونیه ادامه داشت تا اینکه فناوری پیش‌رفت کرد و بیست سال بعد از وایکینگ ۱، نقشه بردار سراسری مریخ (Mars Global Surveyor) به سمت مریخ رفت و عکس‌های بیشتری از مریخ گرفته شد؛ مثل این یکی که از همان چهره مریخی در سال ۲۰۰۱ منتشر شد و ظاهرا خیلی هم شبیه آسیموف نیست.
یا این یکی که دوربین HiRISE (روی مدارگرد شناسایی مریخ) گرفته و در سال ۲۰۰۷ منتشر شده. تفکیک‌پذیری این تصویر ۲۵ سانتی‌متر در هر پیکسل است، درحالی‌که هر پیکسل از عکس وایکینگ ۱، معادل حدود یکصد متر بوده است. بله عزیزان، چیزی که ما را از توهم نجات می‌دهد تفکیک‌پذیری است.
این قصه نمونه‌ای امروزی بود از داستان قدیمی فیل در تاریکی و فیل‌نادیدگانی که سعی می‌کردند با لمس قسمت‌هایی از بدن فیل، حدس بزنند فیل چه جور موجودی است. یکی می‌گفت مثل درخت است، دیگری می‌گفت مثل مار است، لابد یکی هم گفته مثل همیانی است که دو هندوانه در آن گنجانده‌اند.
عجیبه که دوستان عزیز هنوز نیومدن بپرسند این ماجرا واقعی بود یا سر کاری تا پاسخ مقتضی بهش بدم.

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with ᴉʌɐɹsoɥʞ ɟɹǝ ◆ عرڡاں حسروے

ᴉʌɐɹsoɥʞ ɟɹǝ ◆ عرڡاں حسروے Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @Erfan_khosravi

14 Sep
بابای من در جوانی آدم جوشی و یک دنده‌ای بود. مدرسه من در دوره راهنمایی خیلی با خانه فاصله داشت و باید با تاکسی می‌رفتم. صبح‌ها بابا اصرار داشت که صبر کنم تا من را برساند و چون تعقیبات نماز صبحش خیلی طول می‌کشید، اغلب دیر می‌رسیدم. یک روز همراه من تا توی مدرسه آمد و…
…دید که ناظم من و چند دانش‌آموز «تأخیری» دیگر را به صف کرده تا یکی یکی کتک بزند و کسر از انضباط و اعمال قانون و باقی جریان.
رفت که اعتراض کند، ناظم بی‌ادبی کرد؛ بابا هم رفت دفتر مدیر، توی گوش مدیر زد و پرونده من را گرفت و آن روز با بابا رفتم اداره، حرف‌های علمی زدیم و خوش گذشت.
اما شب که مامان متوجه شد قشقرق به پا شد و بابا هم گفت اصلا من دیگر اجازه نمی‌دهم این بچه مدرسه برود. خودم بهش انگلیسی و علوم یاد می‌دهم و فارسی و ریاضی را هم خودش بخواند. بقیه درس‌ها هم لزومی ندارد یاد بگیرد. من هم بدم نمی‌آمد که دیگر مدرسه نروم و عمر دو روزه، برای خودم حال کنم.
Read 6 tweets
13 Sep
چی می‌گن واکسن زیاد شده و فلان؟
امروز رفتیم که این دختر دز اولش رو بزنه. پیامک هم براش اومده (برای ساعت دو عصر در فلان سوله آن سوی شهر). از صبح زدیم بیرون بلکه نزدیک خونه جایی پیدا کنیم. هر جا رفتیم یا امروز واکسن نداشتن، یا غلغله بود و درها رو بسته بودند یا …
یا (در یک مورد) چند نفر مونده بود که نوبتش بشه، گفتند واکسن تموم شده، برید فردا بیاید.
همه این‌ها تا یک ظهر. یک گفتم بریم همون سوله مقرر که دو اونجا باشیم.
رأس دو اونجا بودیم. نمی‌تونم بگم شلوغ بود. قیامت بود.
توی صف، مردم با ماسک و بی‌ماسک به هم چپیده بودن و می‌لولیدند.
بعد ساعتی که نیم متر هم پیش نرفت، چند کیلومتر رفتم و از مسئول ورودی پرسیدم قضیه چیه؟ پیامک اومده که ساعت دو اینجا باشید، گفت این‌ها هیچ کدوم پیامک نگرفتند، شما هم بایستید اگر رسید واکسن می‌زنیم.
هیچی، واکسن به ما نرسید و دست از پا درازتر مثل گوریل برگشتیم خونه.
Read 4 tweets
30 Jun
شاردن این کرگدن را در اصطبل سلطنتی اصفهان احتمالا در ۱۶۷۵ دیده است. زمانی که شاردن به ایران آمده بود، مدت‌ها از زمان انقراض آخرین کرگدن‌های وحشی در ایران می‌گذشت. کرگدنی که شاردن دیده کرگدن هندی (Rhinoceros unicornis) است که از قدیم اسباب عیش و خنده و بازی و … امرا و حکما بوده.
سابقه صادرات کرگدن هندی به ممالک دیگر دست‌کم به دوره یولیوس فیلیپوس عرب، امپراتور سده سوم می‌رسد که کرگدنی هندی در روم به نمایش گذاشت. مرتبه بعد سال ۱۵۱۵ بود که مانوئل یکم، شاه پرتغال، کرگدنی هندی برای پاپ لئوی دهم خرید که باسمه‌ای چوب‌کنده از آن ماندگار شد، مشهور به کرگدن دورر.
آلبرشت دورر به عینه کرگدن را ندیده بود؛ اما بر اساس گزارش و طرحی خام‌دستانه از شاهدی عینی این اثر تاریخی را آفرید. کشتی کرگدنی که شاه لیسبون برای پاپ رم می‌فرستاد، در مسیر سفر مقدسش شکست و کرگدن مغروق شد و طبیعتا مرد؛ اما باسمه چوبی‌اش نمونه‌ای شد از گزارش باواسطه تاریخ.
Read 18 tweets
28 Jun
چند درسی که تا اینجای #زندگی یاد گرفتم و اگر می‌توانستم به خودم در نوجوانی گوشزد می‌کردم تا کمتر کژ رود:
۱ - باید ستودن آنچه که باشد ستودنی؛ در ستایش و تمجید نقاط قوت دوست یا دشمن بخیل نباش.
۲ - هیچ استعداد یا قریحه یا ثروتی نداری که بلندت کند، جز پشت‌کار و تلاش بی‌وقفه.
۳ - خودت را بارها خراب کن و از نو بساز.
۴ - ادب و حسن سلوک و معرفت و فروتنی چیز خوبی‌ست اگر داشته باشی؛ دلت را بزرگ کن، مغرور و خشمگین نشو.
۵ - هر کاری که می‌کنی، از اول با دقت و وسواس و فکر و طرح و نقشه شروع کن. گز نکرده نبر و به خصوص، بی‌حساب و کتاب چیزی را تلنبار نکن.
۶ - از اعتراف به اشتباه، نادانی یا ضعف‌هایت نترس.
۷ - کسی بابت قهرمان‌بازی دروغین بهت حایزه نمی‌دهد؛ مردم فرق بزدلی مذبوحانه و تظاهر ریاکارانه را می‌دانند؛ همین که خودت را از آلودگی حفظ کنی کافی است.
۸ - از نه گفتن نترس. خیلی دعوت‌ها را نباید بپذیری. خیلی فرصت‌ها را بهل.
Read 4 tweets
5 Jun
چند نکته درباره «انقراض کرگدن سفید شمالی در سودان شمالی بعد از ۵۵ میلیون سال»
سودان نام آخرین کرگدن نر سفید شمالی بود که ۲۸ اسفند ۱۳۹۶ / ۱۹ مارس ۲۰۱۸ در ۴۵سالگی در کنیا درگذشت. کرگدن سفید شمالی (Ceratotherium simum cottoni) نام یکی از دو زیرگونه کرگدن سفید (Ceratotherium simum) است و ناحیه نارنجی، آخرین محل پراکنشش. زیرگونه جنوبی (سبز) در معرض تهدید نیست.
با توجه به اینکه زیرگونه جنوبی خوشبختانه هنوز سر پاست، اسپرم سودان برای لقاح مصنوعی حفظ شده و دست‌کم دو کرگدن ماده سفید شمالی هنوز زنده هستند، نه می‌توان از انقراض «گونه» یا «نوع» صحبت کرد، نه اتفاق تازه‌ای رخ داده و نه اصلا این اطلاعات (از قبیل محل مرگ در سودان شمالی) دقیق اند.
Read 11 tweets
31 May
احتمالا همه‌تون این میم رو دیده‌اید. جمجمه اسب آبی در بالاست؛ میانه، تصوری است که لابد فضایی‌ها (یا هر کسی که صاحب زنده جمجمه را ندیده باشد) با مشاهده چنین جمجمه‌ای از صاحب آن پیدا خواهند کرد و در نهایت، پایین، تصویر صاحب اصلی جمجمه است.
این قبیل میم‌ها را ساخته‌اند تا اهمیت شناخت و بررسی بافت نرم، یعنی چربی و ماهیچه و پوست را برای تشخیص ظاهر جانورانی روشن کنند که میلیون‌ها سال پیش زندگی می‌کردند و امروز از آن‌ها چیزی جز سنگواره استخوان‌هایشان در دست نداریم.
اما نباید تصور کنید که صاحب هر جمجمه‌ای، لزوما توده‌ای از بافت نرم و بالش‌مانند روی جمجمه خود دارد و تصویری دلبرانه و ملوس داشته. هم اسب آبی و هم گراز آفریقایی جزؤ زوج‌سمان هستند و کالبدشناسی مشابهی دارند، اما بافت نرمی که چهره اسب آبی را گوشتالو می‌کند، در گراز آفریقایی نیست.
Read 9 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(