سلام دوست من، سلام نیلوفر بیانی!
دیروز موقع سقوط، وسط زمین و آسمون بودم که عزیزم یه میخک بهم هدیه داد. بو کشیدم و آروم به زمین فرود اومدم. پاهام که سفتی زمین رو حس کرد دوباره میخک رو لای دستم گذاشتم و بو کشیدم. یاد خاطره‌ت با ماهی و میخک افتادم و دویدم سمتت!
نیلوفر چه خبر از ماهی‌ها؟! یادت میاد چقدر با هیجان مستندهای حیات وحش رو دنبال می‌کردی؟! پشت دیوارای بلند، که آسمونش قاطی سیم خاردارا بود، زل می‌زدی به شیر و پلنگای آزاد و صحرا و با حال ماده آهوها بغض می‌کردی. توضیحات دقیقت درباره حوزه‌ی کاریت که آبزیان بود یادت میاد؟
حرفهات راجع به ماهی‌ها و کوسه‌ها، نگرانی‌هات از خشک شدن تالاب‌ها! با اون میخک دویدم سمت تویی که تنها کسی بودی که ماهی‌ها رو با میخک خواب می‌کردی. یادت میاد سالگرد کاووس رو کردی بهم و گفتی «قلبم از نبودنش آتیش می‌گیره، اما نگرانم جهان بی‌کاووس قراره چی بشه؟!»
نگرانیت بی‌راه نبود نیلوفر عزیزم؛ دوباره داره از هورالعظیم دود بلند میشه، زاینده‌رود سرما خورده و چیزی از خزر برات نگم! مرضیه همیشه میگه مقاومت الگوی مشخصی نداره؛ تو با کنفرانس‌های محیط زیستیت، با گذر کردن از اعدام و تبدیل دو الف به خلیج فارس،
با ماهی‌هایی که دو سال و نیم زیر حکم اعدام آوردی بودی توی سلولت این رو ثابت کردی دوست بی‌ادعای من! تو با رسوا کردن انتخاب 70 ضربه شلاق توی دو روز یا 50 ضربه توی یک روز این رو به همه‌مون یاد دادی یار عزیزِ بلند قامتم!
دوست قناد من تو با افشای تهدیدهای تزریق آمپول فلج‌کننده با خواهرانگی‌هات توی 1200 ساعت بازداشت این رو ثابت کردی!
تو که ادعایی نداشتی نیلوفر؛ تو که جز مقاومت و عشق بلد نبودی.
تو که نمی‌تونستی به خاطر دیوارهایی که دوره‌ت کرده بودن و میله‌هایی که اون‌ورش گنگ و ناپیدا بود، ماهیا رو فراموش کنی و یادت بره هم‌سلولی‌ت دلتنگ‌مادرشه و دلش بی‌قراره. براش مادر می‌شدی تا بغضش بترکه، براش خواهر می‌شدی تا کم نیاره، براش رفیق می‌شدی تا تنها نشه.
تو رو چرا نگه‌ت داشتن؟ تو رو کی ول می‌کنن این دیوارا؟!
یادت نره که آب و خاک این اطراف منتظرتن نیلوفر. نه الان. از الان تا چند میلیون سال دیگه؛ -از همون حرفایی که خودت می‌زدی- از اینجا تا چند هزار کیلومتر اون‌ورتر.
دمت گرم که امید رو یاد می‌دادی. ماهی و میخک هنوز منتظرته...
سلام به کاشانی من برسون و بگو دخترت عاشقته.
به امید آزادی همه محیط زیستی‌ها..
#هومن_جوکار #سپیده_کاشانی #طاهر_قدیریان #سام_رجبی #امیرحسین_خالقی #نیلوفر_بیانی #مراد_طاهباز

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with sepideqoliyan

sepideqoliyan Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @sepideqoliyan

22 Sep
خجالت می‌کشم تو روزی که شاهد شکنجه‌ی نوید افکاری رو کشتن، خبر از شکایت اداره‌ی سازمان‌های بوشهر بدم.اما چاره‌ای نیست. «نجات‌دهنده در گور خفته است» و صدا به صدا نمی‌رسه.این ابلاغیه ۲ روز پیش به دستم رسید و جمهوری اسلامی یه بار دیگه ثابت کرد که جواب دادخواهی و حقیقت،سرکوب و انتقامه Image
اینو هم اضافه کنم که زندان بوشهر۱۰روز پیش تماس گرفت که من باید برگردم زندان بوشهر. وقتی اقدام به برگشتن به زندان بوشهر کردم به من گفتن که باید برم تهران و تهران و اجرای احکام تهران تصمیم می‌گیره به چه زندانی منتقل می‌شم. دارن بین زنداناشون می‌گردن ببینن بدتر از بوشهرکجا هست لابد.
محبوبه رضایی از زندان بوشهر به نمی‌دونم کجا منتقل شده، تلفن‌های نسوان قطعه و من هاج و واج ایستادم تا ببینم قراره با جوونیم چیکار کنن.
Read 4 tweets
9 Sep
اینجا جایی است نزدیک آخر دنیا:
بند نسوان زندان مرکزی بوشهر. سال گذشته و هنگامی که به این زندان تبعید شدم، می‌دانستم که با جهنمی فراموش‌شده مواجه خواهم شد،اما سبعیت جاری در این زندان حتی در خیالاتم هم نمی‌گنجید. زنان زندانی این بند به جرم زن بودن و زندانی بودن تحت وحشیانه‌ترین/1
شکنجه‌ها و ضدانسانی‌ترین شرایط ممکن نگهداری می‌شوند. هر طور که می‌توانستم و به هر جا که می‌شناختم از وحشت و توحش این زندان نوشتم و گفتم؛ شبیه ایستادن در میان چهاردیوار از جنس سنگ و فریاد زدن، اما این‌بار می‌خواهم رو به کسانی از رنج‌های زنان زندانی در بوشهر حرف بزنم که گوشی/2
برای شنیدن دارند، جانشان از ظلم به لب آمده و در مقابل خشونت بی‌تفاوت نیستند. این گزارش (با اسامی مستعار)، صحنه‌هایی کوتاه از شرایطی است که زنان زندانی بوشهر در آن زیست می‌کنند.
١)زهرا زن افغانستانی با فرزندش از دست طالبان و مرگ گریخته و حالا در مراسم تدفين نمادينی که /3
Read 15 tweets
23 Jan 20
در بند ۷ زندان #قرچک_ورامین چه می‌گذرد؟
ظرفیت بند تا ۳۸۰ نفر است اما با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی تعداد زندانیان بیشتر از این هم شد. پرونده‌سازی به صورتی سیستماتیک و با تاکید و توجهی بیش از پیش، به بخشی از پروسه‌ی سرکوب زنان تبدیل شد.
بند۷ قرچک مصداق اصطلاح «بازار شام» است.
ترکیبی از زندانیان قتلی، جرائم خاص (حمله مسلحانه) و زندانیانی با عنوان اتهامی "فساد و فحشا".
با ورود ابراهیم رئیسی به قوه‌ قضاییه، طرح «مبارزه با فساد و فحشا» راه افتاد و زنان بسیاری با اتهامات واهی بازداشت شدند. /
پیش‌تر با کارهایی نظیر تعهد گرفتن معمولا زنان با این عنوان اتهامی وارد زندان نمی‌شدند اما حالا قضیه فرق کرده است‌. با عناوین عجیب و غریبی که زنان را راهی زندان قرچک می‌کنند، عملا هر زنی یک مروج بالقوه‌ی فساد و فحشا است. /
Read 12 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(