خجالت میکشم تو روزی که شاهد شکنجهی نوید افکاری رو کشتن، خبر از شکایت ادارهی سازمانهای بوشهر بدم.اما چارهای نیست. «نجاتدهنده در گور خفته است» و صدا به صدا نمیرسه.این ابلاغیه ۲ روز پیش به دستم رسید و جمهوری اسلامی یه بار دیگه ثابت کرد که جواب دادخواهی و حقیقت،سرکوب و انتقامه
اینو هم اضافه کنم که زندان بوشهر۱۰روز پیش تماس گرفت که من باید برگردم زندان بوشهر. وقتی اقدام به برگشتن به زندان بوشهر کردم به من گفتن که باید برم تهران و تهران و اجرای احکام تهران تصمیم میگیره به چه زندانی منتقل میشم. دارن بین زنداناشون میگردن ببینن بدتر از بوشهرکجا هست لابد.
محبوبه رضایی از زندان بوشهر به نمیدونم کجا منتقل شده، تلفنهای نسوان قطعه و من هاج و واج ایستادم تا ببینم قراره با جوونیم چیکار کنن.
اما مبارزه ادامه داره. خیابونای خوزستان و نیزار ماهشهر، خون ریختهی ۱۵۰۰ نفر توی آبان ۹۸، ۴۳ سال اعدامهای مخفیانه رو شاهد میگیرم که مبارزه ادامه دارن. حالا هر قدر هم که بکشن و خفه کنن.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
سلام دوست من، سلام نیلوفر بیانی!
دیروز موقع سقوط، وسط زمین و آسمون بودم که عزیزم یه میخک بهم هدیه داد. بو کشیدم و آروم به زمین فرود اومدم. پاهام که سفتی زمین رو حس کرد دوباره میخک رو لای دستم گذاشتم و بو کشیدم. یاد خاطرهت با ماهی و میخک افتادم و دویدم سمتت!
نیلوفر چه خبر از ماهیها؟! یادت میاد چقدر با هیجان مستندهای حیات وحش رو دنبال میکردی؟! پشت دیوارای بلند، که آسمونش قاطی سیم خاردارا بود، زل میزدی به شیر و پلنگای آزاد و صحرا و با حال ماده آهوها بغض میکردی. توضیحات دقیقت درباره حوزهی کاریت که آبزیان بود یادت میاد؟
حرفهات راجع به ماهیها و کوسهها، نگرانیهات از خشک شدن تالابها! با اون میخک دویدم سمت تویی که تنها کسی بودی که ماهیها رو با میخک خواب میکردی. یادت میاد سالگرد کاووس رو کردی بهم و گفتی «قلبم از نبودنش آتیش میگیره، اما نگرانم جهان بیکاووس قراره چی بشه؟!»
اینجا جایی است نزدیک آخر دنیا:
بند نسوان زندان مرکزی بوشهر. سال گذشته و هنگامی که به این زندان تبعید شدم، میدانستم که با جهنمی فراموششده مواجه خواهم شد،اما سبعیت جاری در این زندان حتی در خیالاتم هم نمیگنجید. زنان زندانی این بند به جرم زن بودن و زندانی بودن تحت وحشیانهترین/1
شکنجهها و ضدانسانیترین شرایط ممکن نگهداری میشوند. هر طور که میتوانستم و به هر جا که میشناختم از وحشت و توحش این زندان نوشتم و گفتم؛ شبیه ایستادن در میان چهاردیوار از جنس سنگ و فریاد زدن، اما اینبار میخواهم رو به کسانی از رنجهای زنان زندانی در بوشهر حرف بزنم که گوشی/2
برای شنیدن دارند، جانشان از ظلم به لب آمده و در مقابل خشونت بیتفاوت نیستند. این گزارش (با اسامی مستعار)، صحنههایی کوتاه از شرایطی است که زنان زندانی بوشهر در آن زیست میکنند.
١)زهرا زن افغانستانی با فرزندش از دست طالبان و مرگ گریخته و حالا در مراسم تدفين نمادينی که /3
در بند ۷ زندان #قرچک_ورامین چه میگذرد؟
ظرفیت بند تا ۳۸۰ نفر است اما با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی تعداد زندانیان بیشتر از این هم شد. پروندهسازی به صورتی سیستماتیک و با تاکید و توجهی بیش از پیش، به بخشی از پروسهی سرکوب زنان تبدیل شد.
بند۷ قرچک مصداق اصطلاح «بازار شام» است.
ترکیبی از زندانیان قتلی، جرائم خاص (حمله مسلحانه) و زندانیانی با عنوان اتهامی "فساد و فحشا".
با ورود ابراهیم رئیسی به قوه قضاییه، طرح «مبارزه با فساد و فحشا» راه افتاد و زنان بسیاری با اتهامات واهی بازداشت شدند. /
پیشتر با کارهایی نظیر تعهد گرفتن معمولا زنان با این عنوان اتهامی وارد زندان نمیشدند اما حالا قضیه فرق کرده است. با عناوین عجیب و غریبی که زنان را راهی زندان قرچک میکنند، عملا هر زنی یک مروج بالقوهی فساد و فحشا است. /