🔹خبر رفتار بد و زننده ماموران گرجستانی با مسافران ایرانی،حکایت امروز و دیروز نیست،بلکه حکایتی طولانی از ایرانیهایی دارد که میخواهند به سفر بروند،تابعیت مضاعف بگیرد تا اگر کشورشان مورد تهاجم بیگانه قرار گرفت جایی برای فرار کردن
داشته باشند و احیانا جان شیرینشان را برای خاکی آبا و اجدادیشان ندهند! اینها همان جماعت همیشه طلبکاری هستند که کشور بدهکارشان است و فکر میکنند اگر نباشند دنیا چیزی کم خواهد داشت. رفتار ماموران خارجی با مسافران ایرانی دیگه حکایتی کهنه شده و ایرانیها هر جای دنیا که
بروند به دلیل اینکه کشورشان مقابل امریکا و رژیم صهیونیستی ایستاده، باید تاوانش را هم بدهند، اما ایرانیها هم باید یاد بگیرند که به هر کشوری نروند و ثروت ملیشان را در جیب مشتی نامرد بیغیرت نکنند.
🔹سالهای درازی است که شبکههای خارجی در حال تبلیغ این موضوع هستند که
آپارتمانی در این کشور و آن کشور بخرید تا تابعیت آن را هم به دست بیاورید، انگار ایرانی بودن عار و ننگ است. چندی پیش بنده خدایی در تاکسی فرودگاه مهرآباد از برادر خانم پزشکش تعریف میکرد که آپارتمانی مجلل در ترکیه خریده و خودرویی با باک اضافه در پارکینگ منزل آمادهباش
نگه داشته تا رسیدن به آن آپارتمان در ترکیه نخواهد سوخت بزند!! اینها ثروتشان را از جان مردم این کشور در میآورند، تحصیلات مفت و مجانی را در دانشگاههای ایران انجام داده و حالا هم فکر میکنند خیلی مهم هستند و باید بروند!! و ای کاش همه آنها میرفتند و کشور را برای ما دهاتیها
باقی میگذاشتند!!
🔹اما حکایت گرجستانیها، حکایت انتقام است!! آنها دارند انتقام شکست تلخی که در جنگ با روسها خوردند را پس میدهند. بنده یک بار اینجا به صورت سربسته در این مورد اشاره کردم، اما حالا میخواهم شفاف خیلی از مسائل را در مورد گرجستان بگویم. سالها پیشتر که
صهیونیستها در فکر حمله به مراکز هستهای و نظامی راهبردی کشورمان بودند و میدانستند که نمیتوانند بدون آنکه دیده شوند از سرزمینهای اشغالی پرواز کرده و خود را مخفیانه به آسمان ایران برسانند (این مساله به دو دلیل بود، نخست به علت وجود سامانههای راداری و پیشهشداری که ایران در
سوریه، بهویژه در بلندی تلالحاره در جنوب سوریه مستقر کرده بود و دوم هم به دلیل جاسوسهای بیشمار ایرانی در سرزمینهای اشغالی بود که همه چیز را گزارش میدادند) پس به فکر راه چاره افتادند.
🔹آنها برای غافلگیری ایران، به سراغ گرجیها رفتند. آنها ابتدا در سال 2003 با انقلاب
گل رز با کمک امریکاییها یکی از مهرهها و سرسپردههای واشنگتن بنام میخائیل ساکاشویلی را به قدرت رساندند. ساکاشویلی در سال 2004 رئیس جمهور گرجستان شد و تعهداتش به کاخ سفید را یکی پس از دیگری اجرا کرد. او که اصالتی اوکراینی هم دارد (چند مدتی هم فرماندار ایالت اوسای اوکراین بود)
چند هفته پس از به قدرت رسیدن او با هدایت امریکاییها شروع به بازسازی ارتش کشورش کرد. در پی مراجعه صهیونیستها برای استفاده از خاک این کشور برای تمرینهای هوایی از سرزمینهای اشغالی تا تفلیس که از آسمان ترکیه و با سوختگیری هوایی صورت میگرفت، میان طرفین شرطهایی رد و بدل شد.
🔹ساکاشویلی اجازه داد تا جنگندههای اسرائیلی در فرودگاههای این کشور نشست و برخواست داشته باشند، رجب طیب اردوغان هم در جریان ماجرا بود، اما او در قبال این کار از صهیونیستها خواست تا ارتش گرجستان را بازسازی کنند. روند بازسازی و نوسازی تجهیزات بازمانده از شوروی سابق در گرجستان،
ارتش این کشور را به مرحلهای رساند که ساکاشویلی به دنبال آبخازیا و اوستیای جنوبی رفت تا آنها را به خاک گرجستان بازگرداند. حضور صهیونیستها و فعالیت آنها در این کشور از چشم مقامات امنیتی ایران دور نماند و بساط سفر به گرجستان از تهران برقرار شد تا از خلال آن ماموران امنیتی ایرانی
راحتتر رفت و آمد کنند. ایرانیها خیلی زود مسیرهای رفت آمد افسران و مستشاران صهیونیستی را رصد کرده و آنها را تحت نظر شدید قرار دادند.
🔹سفر سالانه دهها هزار نفر از ایرانیها به گرجستان که دنبال جذب توریسم بود کمک شایانی به اقتصاد این کشور کرد تا بتواند ساختارهای اقتصادی
و نظامی خود را بازسازی کنند. پرواز جنگندههای اف16 و اف15 اسرائیلی از صحرای نقب در سرزمینهای اشغالی به سمت ترکیه و رسیدن به گرجستان که به صورت مکرر تکرار میشد، نمیتوانست دور از چشم ایرانیها باشد و حساسیت آنها موجب نشود. در برخی مواقع حتی هواپیماهای سوخترسان
اسرائیلی نیز در گرجستان به زمین مینشستند. در طول یک دوره دو تا سه ساله، صدها تن از افسران اسرائیلی در محلات امن در تفلیس و سایر شهرهای گرجستان مستقر شدند تا راحتتر بتوانند تجهیزات ارتش گرجستان را بهروز رسانی کنند.
🔹آن روزها هنوز تاسیسات زیرزمینی و بسیار ایمن فردو به بهرهبرداری نرسیده بود و این سه مرکز باید به هر شکل ممکن نابود میشدند. صهیونیستها نگران عواقب کار بودند، بهویژه جمهوری الهام علیاف و حتی دولت گرجستان در این مورد نگرانیهای بسیاری داشتند،
اما صهیونیستها به آنها اطمینان خاطر میدادند که خطری متوجه آنها نخواهد شد. به نظر میرسد که آن سالها که عراق در اشغال امریکا بود و آسمان این کشور نیز در اختیار ارتش این کشور، آنها میخواستند پس از ورود از شمالغرب از بخش غربی کشور و آسمان عراق از ایران خارج شده و اگر در یکی
از فرودگاه های تحت اشغال آمریکا بر زمین ننشیند، دستکم با سوختگیری هوایی از تانکرهای آمریکایی،خود را به سرزمین های اشغالی برسانند.
🔹همه چیز خوب پیش میرفت تا زمانی که ارتش گرجستان که پس از چهار سال آموزش و تجهیز و بهروزسانی توسط افسران اسرائیلی و با کمک مالی امریکا اراده کردند
تا اوستیای جنوبی را که در یک آتش بس با تفلیس به سر می برد، اشغال کنند. در روز هفتم اوت سال 2008 ارتش گرجستان در یک عملیات بسیار سریع و غافلگیرانه شهر چخینوالی (تسخینوالی) را که مرکز این بخش بود را اشغال کرد. این اقدام بهشدت با مخالفت مسکو مواجه شد که نقش مهمی در برقراری آتشبس
میان استقلال طلبان اوستیایی و دولت گرجستان داشت . بنابراین در هشتم اوت، ارتش روسیه وارد عمل شد و جنگ سخت هشت روزهای میان طرفین درگرفت که پیروز نهایی آن ارتش روسیه و اوستیاییها بودند و سرخوردگی بسیار شدیدی را برای ساکاشویلی به همراه داشت.
🔹در روز هشتم اوت، فرودگاه بینالمللی تفلیس مورد حمله جنگندههای روس قرار گرفت و تانکهای روسی به سرعت شهر چخینوالی را از ارتش گرجستان پس گرفتند. مقاومت سرسختانه گرجیها و تجهیز خوبشان برای روسها شگفتانگیز بود، کما اینکه پدافند گرجیها نیز خیلی خوب عمل کرده بود
برای روسها مشخص شده بود که فرماندهی این جنگ بر عهده خود گرجیها نیست، اینکه چه کسی پشت ماجرا قرار دارد خیلی زود مشخص شد. اینجا بود که پای ایرانیها به ماجرا باز شد و تلاش شد تا کلک صهیونیستها کنده شود.
گفته می شود ایرانی ها اطلاعات مراکز استقرار افسران و مستشاران صهیونیست را به روس ها دادند و آنها نیز در روز های ۱۴ و ۱۵ اوت این مراکز را بمباران کردند . در یکی از این بمبارانها گفته میشود نزدیک بود ساکاشویلی هم کشته شود
🔹این چند بمباران دقیق تکلیف مساله را خیلی زود مشخص کرد،روسها البته نمیدانستند که این اهداف چیست اما ایرانیها به خوبی میدانستند که دارند چه میکنند.در این حملات هوایی دهها نفر از مستشاران رژیم صهیونیستی کشته و زخمی شدند و آنها از ترس ادامه بمبارانها با فشار بر ساکاشویلی
از او خواستند که آتش بس را بپذیرد. در همین روزها بود که رجب طیب اردوغان در میانه جنگ راهی گرجستان شد تا به قول خودش از دولت مرکزی حمایت کرده و مخالفت آنکارا با را روند جداییطلبی اعلام کند. این سفر دستاورد خاصی نداشت و شاکاشویلی که در یک محل بسیار امن مخفی شده بود
و بمب در چند متریاش اصابت کرد دید که ادامه ماجراجوییاش میتواند به بهای جانش تمام شود. از سوی دیگر، روسها هم خیال نداشتند به سادگی کوتاه بیایند.
🔹توصیه میکنم حتما در مورد تاریخ، فرهنگ، زبان و باورهای مردم اوستیا تحقیق کنید، آنها خود را ایرونی میدانند.
اما در مورد نتایج جنگ باید گفت، سالها سرمایهگذاری صهیونیستها در گرجستان بهای بسیار سنگینی برایشان داشت. ایرانیها با یک رصد و کار اطلاعاتی دقیق و همه جانبه با بهره گرفتن از یک فرصت تاریخی سیلی سهمگین و بسیار تلخی به صهیونیستها وارد کردند. پس از این ماجرا روابط مسکو و تلآویو
نیز دستخوش ناآرامی شد و روسها که فهمیده بودند نظامیان صهیونیست وظیفه بهروزرسانی و تجهیز ارتش گرجستان و هدایت آنها در حمله به اوستیا را بر عهده دارند، بهشدت از این مساله عصبانی شدند. برای سران تلآویو ماهها زمان برد تا بتوانند مساله را توجیه کنند، اما این بده بستان اطلاعاتی
باعث برقرار روابط بسیار نزدیکی در این حوزه میان تهران و مسکو شد که بعدها خود را در چند ماجرای دیگر، از جمله انتخابات ریاست جمهوری بعدی روسیه نشان داد.
🔹روسها از این ماجرا سربلند بیرون آمدند، اما گرجیها عصبانی بودند چرا که هم شکست سختی خورده بودند و هم اوستیا را برای همیشه از
دست دادهاند. آنها هنوز هم عصبانی هستند و این شکست را از چشم انتقام تهران میبینند. حالا اگر میبینید که ماموران آنها توهین به زعم خودشان تحقیر میکنند، حقارت بزرگتری بارشان است که با این مسائل پیاده نخواهد شد.
دست دادهاند. آنها هنوز هم عصبانی هستند و این شکست را از چشم انتقام تهران میبینند. حالا اگر میبینید که ماموران آنها توهین به زعم خودشان تحقیر میکنند، حقارت بزرگتری بارشان است که با این مسائل پیاده نخواهد شد.
پایان ./
📝 نقل قول از یک پیام وصول شده مورد اطمینان
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
پادشاه از وزیرش میپرسد: چرا همیشه خدمتکارم از من خوشحالتر است در حالی که او هیچ چیزی ندارد!!
و منِ پادشاه که همه چیز دارم، حال و روزِ خوبی ندارم!!؟
وزیر گفت: سرورم شما باید قاعده ۹۹ را امتحان کنید!!
پادشاه گفت: قاعده ۹۹ چیست؟!!
۱/۵
وزیر گفت: ۹۹ سکه طلا در کیسهای بگذار و شب آن را پشت درب اتاق خدمتکار بگذار و بنویس این ۱۰۰ دینار هدیهای است برای تو و سپس در را ببند و نگاه کن چه اتفاقی رخ میدهد!!
پادشاه نقشه را آنطور که وزیر به او گفته بود، انجام داد....
۲/۵
خدمتکار پادشاه، آن کیسه را برداشت و موقعی که به خانه رسید سکهها را شمرد، متوجه شد یکی کم دارد!! پیش خود فکر کرد که آن را در مسیر راه گم کرده است!! همراه با خانوادهاش کل شب را دنبال آن یک سکه طلا گشتند،هیچی پیدا نکردند!!
خدمتکار ناراحت شد از اینکه یک سکه را گم کرده است!!
۳/۵