۱۲ سال قبل در طی یک تصادف، قافل از اینکه چند روزی از تاریخ انقضای بیمه شخص ثالثم گذشته بود محکوم به دیهای سنگین شدم که از پسش بر نمیاومدم و اگر پرداخت نمیکردم باید برای مدتی نامعلوم به زندان میرفتم. هر کاری که به ذهنم میرسید کردم ولی نهایتا به در بسته خوردم. #رشتو ۱/۵
تا اینکه حکم اجرای احکام بدستم رسید و دادگاه ۴۵ روز فرصت نهایی بهم داده بود. ۳۵ روز از مهلت مقرر هم گذشت و هیچ فرجی نشد. برای رفع این گرفتاری عازم مشهد شدم و با دلی شکسته متوسل به #امام_رئوف شدم و برگشتم. چند روز بیشتر تا مهلت مقرر نمونده بود که گوشیم زنگ خورد.
۲/۵
خانمی با لحنی آرام که خودش رو کارمند بیمه مرکزی معرفی کرد گفت: آقای فلانی چرا نمیای مدارکت رو تکمیل کنی تا دیه شاکیت پرداخت بشه؟ اول فکر کردم سرکارم گذاشته و متاسفانه چندباری هم به ایشون اهانت کردم ولی نه قطع میکرد نه جواب اهانتم رو میداد!
۳/۵
در نهایت از ایشون پرسیدم از کجا بدونم شما راست میگید که گفت: پروندهت الان روبرومه و ریز به ریز اونو برام خوند. پرسیدم پرونده منو کی به شما داده که گفتن: حتما خودتون اومدید و درخواست وام دیه کردید! این در حالی بود که روحمم از این موضوع خبر نداشت و پرونده هم پیش خودم بود.
۴/۵
جالبش اینجا بود که دقیقا لنگهی پروندهی من رو ایشونم داشت(کپی نبود). به بیمه رفتم و ضمانت وام رو ارائه دادم و در نهایت، دیه پرداخت شد و اقساط وام رو ۱۵ ساله برام در نظر گرفتن و با فاصلهی ۲ روز مانده به اجرای حکم، امام رضا علیهالسلام نجاتم دادن.
۵/۵
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh