آیا باید هزینه کرد تحقیقاتی را تنها به بخش خصوصی سپرد؟
1) استیون واینبرگ فیزیکدان شهیر و به حق نابغه آمریکایی و برنده جایزه نوبل فیزیک برای ادغام الکترومغناطیس و نیروی هستهای ضعیف، در کتاب خود به نام "Third Thoughts" (فکر سوم) به این موضوع پرداخته است. که عده ای میگویند #رشتو
2) پول کلانی که در شتاب دهندههای ذرات برای فیزیک ذرات بنیادی هزینه میشود بهتر از مثلا صرف فیزیک حالت جامد شود (چون فناوری های بسیار مهمی مانند نیمه رساناها و ابر رساناها برای توسعه فناوری نقش حیاتی دارند). مشکل سپردن تمام توسعه علمی به بخش خصوصی این است که، بخش خصوصی پول را صرف
3) چیزی میکند که بازدهی کوتاه مدت و یا میان مدت داشته باشد. علوم بنیادی مثل کیهان شناسی احتمالا در صد سال و دویست سال و حتی بیشتر هم هزینه سنگین تحقیقاتی خود را جبران نخواهند کرد. مگر مثلا ناسا با هزینه دولتی تلسکوپ هابل را به فضا بفرستد. این در مورد فیزیک بیشتر صدق میکند چون به
4) شدت علم کند، سنگین و دیر پیشرفتی است، هیچ شرکت خصوصی با فکر اقتصادی پول خود را صرف این زمینهها نخواهد کرد مگر صرفا برای توسعه علم چنین هزینهای را بپردازد. مثلا توسعه راکتورهای مبتنی بر همجوشی هستهای که چند دهه پیش قرار بود ساخته شود، همچنان از برنامه عقب، شرکت خصوصی با چه
5) بازدهی برای علمی که هنوز ناقص است و راه خود را کامل باز نکرده است، هزینهای بسیار سنگین کند(هر چند شرکتهایی در آن هزینه میکنند). در علومی مانند زیست شناسی شرایط بهتر است، هر چند برای همان هم گاهی تحقیقاتی به وسعت چند دهه نیازمند است
6) و بازدهی بلند مدت باید در نظر گرفت. از همین رو همواره بخشی از هزینه کرد علمی باید در دستان دولتها باقی بماند. مانند برخی هزینههای اموز زیرساختی که اگر دولتها در آن سرمایه گذاری نکنند، بخش خصوصی بدون بازدهی اقتصادی مناسب متولی آن نخواهد شد. ✍️
پایان
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
از آپارتمانهای اشتراکی استالینی تا آپارتمانهای خصوصی خروشچف و تاثیر آن بر رشد فردگرایی
1) در دوران استالین اتحاد جماهیر شوروی شاهد یک رشد صنعتی بسیار پر سرعت بود. از همین رو نیروی کار زیادی از روستاها به شهرها مهاجرت کردند، اما امکان اسکان این تعداد کارگر فراهم نبود، #رشتو کوتاه
2) مسکن به مشکل اساسی شوروی تبدیل شده بود. دولت شوروی مکانهایی را مانند خوابگاه های سربازان ایجاد کرد که تعداد زیادی در آنجا زندگی میکردند. آپارتمانهای اشتراکی مورد دیگری بود چندین خانواده در یک آپارتمان و با اتاق های متفاوت زندگی میکردند. آشپرخانه مشترک و حمام و دستشویی، گاهی
3)باید برای حمام در صف می ایستادید. گاهی به دعوا میان ساکنین و شکایت و توطئه برای بیرون راندن همسایه منجر میشد. با آمدن خروشچف و روش فکری او در استالین زدایی آزادی های فردی اندکی بیشتر مورد تحمل واقع شد. خروشچف ساخت آپارتمانهای رایگان کوچک و البته نه چندان زیبا را برای هر خانواده
1) در ابتدا باید گفت که اگر جامعه را به صورت یک سیستم فیزیکی نگاه کنیم و آنرا ایده آل در نظر نگیریم. هر تغییر اجتماعی در واقع میتواند بازگشت ناپذیر باشد. حتی اگر خصوصیتی از دست رفته بازگردد لزوما این جامعه همان جامعه پیشین نیست، #رشتو
2) تغیر یک خصوصیت موجب تحول در دیگر خصوصیات یک جامعه خواهد شد و پارامترهایی را با خود تغییر داده است که دیگر به وضعیت پیشین باز نمیگردند. هر تغییر اجتماعی یک مجموعه رفتار و فکر و فرهنگ تولید میکند که در حالت غیر ایده آل مانع از بازگشت جوامع به وضعیت سابق خواهد شد. اما اگر این دید
3) فیزیکی سخت گیرانه را کمی به نفع جامعه شناختی انسانی تغییر دهیم. تغییر بازگشت ناپذیر را همان عدم تغییر خصوصیتی خاص در جوامع برای مدتی طولانی در نظر گیریم میتوان آنرا تغییر بازگشت ناپذیر دانست.
به صورت کلی یکی از نشانه های یک تغییر بازگشت ناپذیر اجتماعی تدریجی بودن آن است. یعنی
1) وقتی در جنگ جهانی دوم خط دفاعی آلمان در شرق شکست و ارتش سرخ شوروی به داخل آلمان نفوذ کرد، در عین پیروز ارتش سرخ با یک مشکل ایدئولوژیک مواجه شد. طبق گفته خبرنگار و نویسنده اهل شوروی واسیلی گروسمان سربازان شوروی فکر میکردند #رشتو
2) در بهشت کارگران و دهقانان زندگی میکنند. اما وقتی در هنگام ورود به آلمان خانه های بزرگ و باغهای عالی را دیدند تفاوت عمدهای حس کردند. شورویها معتقد بودند اینها خانه بارون های ثروتمند آلمانی است، به سرعت همه آنها را نابود کردند. کم کم یک به یک به نتیجه رسیدند نمیتواند این تعداد
3) بارون در آلمان باشد اینها خانههای مردم عادی است که اینطور شیک و مرتب هستند. آنها همه چیز را تخریب میکردند تا دستههای بعدی ارتش شوروی که وارد آلمان میشوند سطح زندگی آلمانها را با خود مقایسه نکنند. جادههای آلمان عالی بود. سربازان شوروی از میزان پیانوهایی که در خانه آلمانها
شرایط کشور در حال انتقال کامل از مدیریت نظارتی به مدیریت کنترلی 1) برای اداره ممالک میتوان چند سطح مدیریتی و کنترلی تعریف کرد 1- مدیریت استراتژیک 2- مدیریت نظارتی 3- مدیریت کنترلی 4- مدیریت آشوبی.
در سطح مدیریت استراتژیک مدیران میتوانند طرح ریزی بلند مدت انجام دهند، دارای #رشتو
2) درک و تسلط بالا بر اوضاع و سیستم هستند، خواسته ها را انجام سیاستهای اصولی و وضع قوانین... اجرا میکنند و دارای اعتماد عمومی کافی برای اجرای سیاستهای موردنظر هستند. در سطح نظارتی آن میزان برنامه های مدون و تسلط کاهش یافته است،میزان اعتماد عمومی کمی کاهش یافته است،اما با رفتارهای
3) نظارتی همچنان امکان اجرای سیاستها ممکن است. سطح بعدی سطح کنترلی است، مجددا سطح اعتماد پایین تر آمده که امکان اجرای سیاستها بدون رفتارهای فیزیکی اجبار و زور ممکن نیست و افکار عمومی با جمعیتی بیشتر صرفا با رفتارهای نظارتی سیاستهای خواسته شده را اجرا نمیکند و به طرز واضحی مقاومت
1) پس از چند ماه جنگ و عدم موفقیت روسیه در رسیدن به اهداف اولیه خود. امروز روسها با تمرکز قوا با پشتیبانی پرحجم ادوات توپخانهای-راکتی و تاکتیک دور زدن از جناحین و محاصره تدریجی مناطق کوچکتر، با فتح تقریبی لیسیچانسک حدودا در حال #رشتو
2) فتح کامل منطقه لوهانسک هستند و جای پای خود را محکمتر از پیش میکنند. با وجود کیفیت پایین جنگیدن ارتش روسیه، امری که فعلا آشکار است اینست که در مقیاس میدانی در نهایت فعلا برنده روسیه است و بازنده واقعی این جنگ اوکراین است. هر متر زمینی که اوکراینیها از دست بدهند اگر اراده
3) سیاسی مسکو پشت حفظ آن باشد و بخواهد هزینه بدهد، به راحتی به اوکراین باز نخواهد گشت. اوکراین خاک فوق العاده حاصلخیزی دارد، یک چهارم حاصلخیزترین نوع خاک جهان در اوکراین قرار دارد. اوکراین فقط عمق استراتژیک ارزشمندش را از دست نمیدهد، بلکه بخشی از سرزمین زرخیز خود را تاکنون از دست
1) در جنگها اگر موشکها و پهپادهایی در اختیار داشته باشید که در وقت نیاز بدرستی کار کنند،احتمالا میتوان به دشمن ضربههای استراتژیک زد. چنانکه روسها تاحدی با حملات موشکی سنگین اینکار را کرده اند. اما حملات استراتژیک گاهی منتهی به فلج شدن🔥 #رشتو
2) طرف مقابل نمیشود. از اینرو برای برتری تاکتیکی و میدانی، توان هوایی و استفاده از مهمات هدایت دقیق اعم از بمبها و سلاحهای توپخانهای ... یک ضرورت برای نبردهای امروز است،نقطهای که روسها در آن دچار مشکل شدند، نقطهای که باعث شکست دژ مستحکم ارمنیها در قره باغ شد. حملات استراتژیک
3)میتوانند در دشمن ضعف ایجاد کنند. مانند حملات نیروی هوایی ایران به تاسیسات نفتی عراق و مشکلات زیادی که برای عراق ایجاد کرد. اما این حملات لزوما تضمین کننده پیروزی نشدند.با نگاهی به روسیه بعنوان یک قدرت مسلم سلاح های استراتژیک و موشکی و ضعفهایی روسیه که در حوزه تاکتیکی میدان نبرد