مقدمه:
در این بخش میخواهیم اسناد و مدارک پیدا شده از دو سده اول هجری را بررسی کنیم. اسنادی که مثل اسناد قبل خبر از استیلای اعراب و ظلم و ستم انها میدهد ولی باز خبر چندانی از محمد و خلفای راشدین نیست.
چنانچه در بخش قبل دیدید، در اسناد برون مرزی، از صدها سند باقی مانده، تعداد بسیار کمی از #محمد حرف زدند که در این اسناد، یکبار از اعراب محمد، یکبار از اعراب طایی محمت و یکی دوبار نام محمد بعنوان تاجر و واعظ، و چند بار با نام پادشاه امده است.
و تقریبا بیشتر این اسناد 👇
محمد را فاتح ایران و سوریه و فلسطین دانستند، و به قطعیت میتوان گفت که هیچ کدام از این اسناد، هیچ اشاره ای به اسلام، مسلمین و قران ندارند.
و این نشان میدهد که حتی اگر محمدی وجود داشته، تا نیمه اول قرن هشتم (تا سال 750 م.) تقریبا کم اهمیت بوده و از دهه 730 م. به بعد، 👇
به ارامی نام او در حال اشکار شدن است.
نکته جالب اینجاست که اسناد اسلامی هم دقیقا همین مساله را تایید میکنند.
ما با مراجعه به تواریخ اسلامی چنین میخوانیم که در سال 622 م. (سال یک عربی) محمد از مکه به مدینه مهاجرت کرد (و شاید این سال را باید سال اول پادشاهی محمد با توجه به 👇
سندهای بخش قبل بدانیم) او در سال 632 م. درحالی مُرد، که توانست قبایل عربستان را متحد کند.
پس از مرگ او #ابوبکر تا سال 634 م. به مدت دو سال حاکم اعراب است.
و پس از آن از 634 م. تا سال 644 م. #عمربن_خطاب به مدت ده سال امیر اعراب است.
👇
و سپس از 644 م. #عثمان بن عفان روی کار امده و تا سال 656 م. به مدت 12 سال حاکم شده است. روزهای اخر عثمان، با حبس خانگی و درنهایت قتل او، توسط شورشیان رقم میخورد.
پس از او علی بن ابیطالب، پسرعمو و داماد محمد، 4 سال (تا 660 م.) حکومت میکند.
👇
و پس از او، معاویه از 660 م. تا 680 م. حکومت را بدست میگیرد.
چنانچه در قسمت 29 دیدید؛ تواریخ برون مرزی پیدا شده از اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم، نامی از علی نمیبرند و 4 سالِ حکومت علی را با الفاظ انارشی و بدون پادشاه خطاب میکنند.
👇
اما انطور که از روایت "اخبارنویسان مسلمانان" برمیآید، از 632 م. که زمان مرگ محمد است، تا 680 م. که زمان مرگ معاویه و رسیدن حکومت به یزید بن معاویه است، ما با حکومتی اسلامی طرفیم که هر روز قدرتمندتر و پخته تر از قبل میشود.
👇
ولی اینها همگی اسنادیست که در نیمه دوم قرن هشتم (یعنی 750 م. به بعد / یا 130 هجری به بعد) و اوایل قرن نهم میلادی (800 م. به بعد / یا 170 هجری به بعد) تنظیم شده.
باید پرسید اسنادی که ما امروز از سده هفتم و اوایل سده هشتم (یعنی 100 سال ابتدایی اسلام) در دست داریم، چه میگوید؟
👇
طبق اسناد مسلمانان محمد در 632 م. درگذشته است و فتوحات اعراب در زمان عمر و عثمان شکل گرفته است. مثلا از 636 م. تا 638 م. سوریه و فلسطین، بدست اعراب سقوط کرده اند. و انگونه که تبری مینویسد کشور ایران نیز در سال 642 م. به این دومینوی سقوط اضافه شده. (سقوط هر سه کشور 👇
در زمان پادشاهی عمر بن خطاب بوده.)
ولی انگونه که در بخش قبل دیدید، خبر از قدرت گیری اعراب در یک قتل عام شدید است، ولی رهبر این مسلمین در فتح ایران و سوریه و فلسطین و اسرائیل، خود #محمد بوده است. این تناقض بزرگ را چگونه میتوان حل کرد؟ 👇
مگر میشود راویان مسلمان نام فاتح این مناطق را فراموش کنند. ان هم زمانیکه فاتح این کشورها پیامبرشان است، اگر چنین است چطور میتوان روایات دیگری را از انها پذیرفت؟
کدامیک درست میگویند؟
اخبارگویان مسلمان؟ یا راویان غیر اسلامی؟
👇
شاید بگوییم حکم عقل این است که به خود مسلمین اعتماد کنیم، چرا که انها تاریخ خودشان را نوشته اند، اعتماد به انها معقولتر از اعتماد به سبئوس ارمنی با کیلومترها فاصله است، ولی چند ایراد بزرگ وجود دارد:
👇
اولا چرا تمام تواریخ برون مرزی که مرور کردیم، فاتح این مناطق را محمد دانستند؟ یعنی باید پذیرفت که نویسنده ناشناس برگ سفید انجیل، توماس پرسبیتر، نویسنده ناشناس رویدادنامه خوزستان، یعقوب ادسایی، یعقوب نومسیحی (در تعلمیات یعقوبی) و...و... همگی با هم یک اشتباه را مرتکب شدند؟
👇
ثانیا مشکل دیگر این است که خود اخبارنویسان اسلامی، از لحاظ زمانی خیلی با زمان محمد فاصله گرفتند، چقدر میتوان به روایات سینه به سینه و شفاهی 150 تا 200 سال پیش اعتماد کرد؟
تصور کنید امروز بخواهیم از زمان اغامحمدخان قاجار مطلبی بنویسیم که سند ان روایات شفاهی و سینه به سینه، 👇
توسط چند نسل است، چقدر میتوان به این روایات اعتماد کرد؟
اساسا وقتی چند واسطه در واقعه ای که همین امروز رخ داده، بوجود میآید، انقدر ان روایت تغییر میکند که با رویداد واقعی تفاوت فاحشی گرفته، حال اگر واسطه ها چند نسل باشند که دیگر [بقول معروف] فاتحه ان روایات خوانده است.
👇
نکته سوم اینکه اخبارنویسان مسلمان روایات بسیار متناقض، و پر از افسانه هایی نوشتند که برای هر ذهن کنجکاو و پرسشگری، غیرقابل قبول است، مثلا این روایات که در زهدان آمنه، فلان اتفاق افتاده، یک روایت غیرمعقول است که فقط از جنبه احساسی و مذهبی قابل قبول است نه از جنبه علمی.
👇
از اینرو مورخان مسلمان، تمایلات مذهبی خود را چنان در روایت امر واقع دخیل کرده اند که تشخیص اصل مطلب دشوار و دشوارتر شده است.
و نکته چهارم اینکه تمام راویان غیرمسلمان، از منطقه دور نبوده اند، اتفاقا بسیاری از انها در دل همین منطق بوده اند. مثل یشوع یهب سوم.
👇
در چنین شرایطی به کدام یک باید اعتماد کرد؟
به نظر اسلام شناسان امروزی پاسخ روشن است: اسناد و مدارک عینی که در دست داریم.
این مدارک میتواند سکه های مختلف باشد یا کتیبه ها، یا حتی نامه های بازرگانی و الواح مختلف.
درواقع هر سندی که از سده هفتم/قرن اول بصورت عینی به ما خبر دهد 👇
میتواند گره گشای این حجم عظیم از سردرگمی باشد.
اما اسناد عینی سده هفتم میلادی چه اطلاعاتی به ما میدهد؟
از بین تمام سکه های یافت شده، حتی یک سکه در دست نداریم که خبر از محمد و خلفای راشدین بدهد.
اگر زمان اغاز پادشاهی محمد را 622 م. و زمان اغاز پادشاهی معاویه را 660 م. بدانیم 👇
عملا از هجرت محمد به مدینه تا اغاز حکومت معاویه، حدود 4 دهه میگذرد. (38 سال). عجیب است که هیچ سند کتبی، نامه یا کتیبه یا یک کتاب، یا حتی یک سکه که خبری از این 38 سال به ما بدهد، در دست نیست. اولین سکه های امپراطوری اسلامی از معاویه است. اولین کتیبه ها از معاویه است. 👇
اولین دستنوشته ها از زمان معاویه است. اولین سنگ نبشته ها از معاویه است و در کنار اینها، همه شواهد بر مسیحی بودن معاویه رای میدهد.
گویی که امپراطوری اسلامی با قدرت گرفتن اعراب، و تثبیت این قدرت با معاویه رخ داده است.
یزدگرد در 652 م. درگذشته و برخلاف منابع اسلامی که گفتند 👇
او در #مرو، توسط یک اسیابان کشته شد، اسنادی در دست داریم که خبر از مرگ او به نحو دیگری میدهد. (که من در بخش بعدی که مربوط به شرح اتفاقات پساساسانی است، با مستندات میاورم.)
از 656 تا 660 م. جنگ خونین #صفین رخ میدهد، و در 660 م. معاویه عملا امپراطور نواحی ایران و روم میشود. 👇
معاویه در مدت 20 سال پادشاهی (به انضمام 4-5 سال جنگ داخلی بین قبایل اعراب غربی و شرقی، غسانیان و لخمیان، یعنی حدود 25 سال پادشاهی) اسناد زیادی از خود بجا گذاشته است.
عجیب است که از 38 سال ابتدایی (از پادشاهی محمد تا پادشاهی معاویه)، هیچ سندی در دست نیست 👇
ولی معاویه در طی 20 سال، به اندازه کافی، سند از خودش بجا گذاشته، یعنی حتی بجز اسناد نواحی تحت فرمان خودش، ده ها سند برون مرزی هم از وجود او خبر میدهد.
پس جا دارد فقط در یک بخش به اسناد بسیار جالب دوران معاویه نگاه بیندازیم.
پایان بخش سیُ یکم.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
6- بررسی اسناد سده هفتم و هشتم میلادی (بخش سیزدهم)
خلاصه و جمع بندی:
چنانچه در رشتوهای قبل گفتیم، از بین صدها سندی که از سده هفتم به جا مانده، اسناد معدودی [اسناد برون مرزی] از محمد بعنوان یک شخص تاریخی حرف میزنند.
در سند اول (قسمت 18) که نوشته ای رو یک #انجیل قرن #ششم است، از ویرانگری اعراب و تصرف سوریه خبر داده شده، که در این متن گفته شده که #اعراب_محمد، امدند و ویران کردند.
چنانچه گفتیم معلوم نیست این متن چه زمانی و توسط چه کسی، به انجیل قرن ششم اضافه شده. 👇
ولی خبر از گروهی میدهد که انها را #اعراب_محمد میخواند، که برای ما روشن نیست، این کلمه محمد، یک فرد است، یا یک قبیله، یا لقبی برای یک شخص دیگر، و یا اینکه خبر از یک جریان فکری یا سیاسی میدهد؟
6- بررسی اسناد سده هفتم و هشتم میلادی (بخش دوازدهم)
12- در این رشتو چهار سند پیدا شده به زبانهای سریانی و یونانی و رویدادنامه دیونوسیوس تلمحره ای را بعنوان اخرین اسناد بیاوریم، من تردید داشتم که این اسناد را در این بخش بیاورم،
چرا که در تاریخ گزاری این نامه ها تردیدهای جدی وجود دارد و بحث های زیادی شده. مثلا اولین سند، نامه ای ناقص، از قرن #نهم میلادی است ولی برخی میگویند متن این نامه احتمالا در 705 م. نوشته شده و به ان، سند 705 میگویند:
ابتدا متن انرا ببینید (تصاویر انگلیسی در زیر) سپس نقد آن:
👇
سند 705
"محمد در سال 932 اسکندر [سال سلوکیان = 620 م. یا دوسال قبل هجرت] به سرزمین آمد و 7 سال حکومت کرد، بعد از محمد ابوبکر 2 سال، بعد عمر 12 سال و عثمان به مدت 12 سال حکمفرمایی کردند. در زمان جنگ صفین به مدت 5 سال عرب ها رهبر نداشتند. بعد معاویه به مدت 20 سال حکومت کرد.
6- بررسی اسناد سده هفتم و هشتم میلادی (بخش یازدهم)
11- یوحنا بن فنکی (فِنِقی)
Yoḥannan (or john) bar Penkaye
یوحنا بن فنکی کشیشی در زمان پادشاهی عبدالملک مروان است، که در جوانی به جذام مبتلا شد، فردی به نام سابریشو از کلیسا او را درمان کرد، 👇
یوحنا بن فنکی نیز، از ان پس، خود را وقف کلیسا کرد.
سباستین بروک متخصص زبان سریانی، کتابی از او با عنوان #تاریخ_عالم را ترجمه کرده که این کتاب از خلقت ادم میآغازد و تا فتوحات اعراب تمام میکند.
کتاب تاریخ عالم یوحنا بن فنکی چند نکته بسیار جالب دارد:
👇
او خود شاهد سقوط ساسانیان و استیلای اعراب، شاهد طاعون و قحطی وحشتناکِ سده هفتم میلادی بوده و در خلال روایاتش، به موارد جالبی مثل زلزله اِدِسا (که در تاریخنامه شهر ادسا نیز امده) اشاره میکند.
کل کتاب یا در حال دعا یا نفرین و سرزنش کارهای زشت مردم زمانه است، طوریکه 👇
در سال 1987 در یک کتابخانه کتب قدیمی در برلین، 40 عدد پاپیروس پیدا شد که پس از اینکه نسخه شناسان اصالتش را تایید کردند، توسط ایران شناسان دانشگاه برلین خریداری شد.
معلوم نیست این پاپیروس ها که احتمالا در قم* پیدا شده اند چطور از کتابخانه برلین سردراورده، ولی حدس محققان این است که تعداد این پاپیروس ها خیلی بیشتر از 40 عدد است و احتمالا بسیاری از نسخ، در دست کلکسیون دارهای شخصی و چند نسخه در دانشگاه برولی امریکاست.
👇
پ.ن: (تورج دریایی تاریخ نویس مقیم امریکا میگوید، معلوم نیست این نامه ها از کجا کشف شده، ولی از دوستانم شنیدم از شمال ایران، در محدوده سوادکوه کشف شده)
این پاپیروس ها از سده هفتم و در زمان فروپاشی امپراطوری ساسانی و بعد از ان است، مربوط به قرونی که
هر فلسفه تاریخی که به دنبال الگو دادن به حرکت تاریخ میگردد، چیزی جز لاطائلات نیست
از اینرو مارکسیسم هم چیزی جز لاطائلات مارکس و انگلس نیست، که با تلاش تئوریسین های بعدی، در روسیه به بار نشست.
برای ما ایرانیان، یک رضاخان یا محمدرضا پهلوی در ایران، کافی بود که بفهمیم
👇
حرکت تاریخ، پیوسته هست، ولی جهتدار نیست.
این عالیجنابان میگفتند در حرکت تاریخ، فرد جایگاهی ندارد ولی ظهور پهلوی ها، گواه بزرگی بر رد ادعایشان بود.
گاه یک فرد، چنان ردپایی در یک تاریخ میگذارد که میتواند گیجیِ پس از مستی، از شراب مارکسیسم را از کله ی پوک پله خانف* ها بپراند.
👇
مضحک آنجاست که طبق تئوری مارکس و انگلس، روسیه نباید انقلاب شود، بلکه "#سده_ها_بعد"، باید در کشورهای #صنعتیِ غربِ اروپا (مثل المان و فرانسه و انگلیس) انقلاب شود.
تئوری مثلا #علمی ایشان میگفت، سوسیالیسم زمانی محقق میشود که از مسیر کشورهای غربی اروپا عبور کنیم.