من سالهای ٩٣-٩۴ که پول و شرایط مهاجرت رو داشتم، نکردم. هدفم همیشه این بود که بمونم و خاکی که عاشقشم رو بسازم. فوقلیسانس تاریخ دارم. دکتری قبول شدم اما بخاطر هزینههای بالا انصراف دادم (اشتباه کردم). و الان سالهاست که روزها کارگری میکنم و شبها پژوهش. ثمره این سالها ٧ کتاب
پژوهشی تاریخ، ٣ کتاب ادبی (رمان و شعر) و دهها مقاله علمی و پژوهشی شد. اما از اونجایی که به شرافت قلم اعتقاد دارم و متصل به هیچ حزب و دسته و مسلکی نیستم و تمام پیشنهادات همکاری از جاهای مختلف رو رد کردم، صدام شنیده نمیشه! فرض مثال در همین توییتر، توییتهای مربوط به کتابهام
حداکثر ۵٠ تا فیو میخوره و تمام! مقایسه کنید با دیده شدن توییتهای برهنهنمایی!
کتابهام همهجا هست اما کسی حاضر به معرفی یا تبلیغ نیست. چرا؟ چون همه پولکی هستند!!! کسی به فکر نشر فرهنگ نیست!
اینها برای شما چند خط توییته و برای من دردی به وسعت ٣٢ سال عمری که تا امروز سپری کردم.
دردی که بند بند وجودمو بیمار کرد و ثمرهاش مشتمشت قرصهایی شده که روزانه تو این سن و سال باید مصرف کنم.
گلهای نیست چون این راهی بود که خودم انتخاب کردم. و پشیمون نیستم. حتی اگر ١ نفر با مطالعه آثار من درصدی عشق وطن در دلش شعلهور بشه، من مزد کارم رو گرفتم.
و این رشتوی کوتاه هیچ ارزشی نداره. فقط جهت تخلیه روحی و روانی خودم نوشتم.
والسلام
دوستانی که در مورد کتابها پرسیدن. لیست کتابهای تاریخی من 👇
کتیبههای کوروش
زرتشت و زرتشتیان
اساطیر ایرانی
شهریاران طبرستان
انقلاب مشروطه
کتابهای ادبی من 👇
چنین گفت حافظ
رمان مسلخ روح
سرزمین جذامیها (مجموعه داستان)
کرگدنیسم (شعر)
دوستانی که بعد از مطالعه این رشتو، لطف کردند و درخواست کارت برای واریز هزینه دانلود نسخه PDF کتابهای من داشتند، لطفا هزینه کتابها را به حساب یکی از «موسسات خیریه غیردولتی» مثل موسسات حمایت از کودکان سندرم داون، شیرخوارگاهها، موسسات حمایت از بیماران پروانهای و... واریز کنند
بریم سراغ #رشتوی جدید
«احترام به طبیعت پاک در ایران باستان»
ساده و صریح بگم، در ایران باستان مهمترین چیز، زمین و طبیعت بود. اگه بریم یه نگاه کلی به تاریخ بندازیم، متوجه میشیم که بیماریهای همهگیرِ مرسومی مثل وبا و طاعون که در دنیای باستان به وفور در گوشه و کنار جهان اتفاق
٢-
میافتاد، در ایران باستان خیلی کمتر از روم و مصر و چین و جاهای دیگه پیش میومد. چرا؟ میگم حالا صبر کنید!
٣-
مهمترین رکن ادیان ایرانی (مثل زرتشتی، مهرپرستی، زروانگرایی و...) احترام به زمین و طبیعت بود. در کتاب #اوستا یکی از اعمال نیکوکارانه برای راهیابی به بهشت «کار و کَرفَه» نام داشت. کار و کرفه به زبان امروزی یعنی آباد کردن زمین با کشاورزی، دامداری، باغسازی، کاشت درخت، و...
تو شهر کَش حوالی فرارود (دور و بر دو رودخونه جیحون و سیحون رو میگن ماوراءالنهر یا فرارود)، سال ٧٣۶ هجری قمری یه موجودی زاییده شد که وقتی بزرگ شد به تنهایی جمعیت زمین رو درصدی کم کرد! این موجود اسمش تیمور بود! تیمور به فارسی یعنی آهن!
٢-
خونواده تیمور از طایفه برلاس بودن. یه طایفه ترکی-مغولی که همراه بقیه بیابانگردان آسیای مرکزی، از شمال چین به حوالی جیحون کوچ کرده بودن.
دوران کودکی، نوجوانی و جوانی تیمور چیز خاص نداشت! مثل بقیه مردم زندگی میکرد و گهگداری به خدمت این امیر و اون امیر درمیومد و سربازی میکرد.
٣-
تیمور وقتی بزرگ شد ادعا کرد که از نسل #چنگیزخان_مغول هستش. ولی زر میزد. یه نکته مهم دیگه درمورد شروع کار تیمور این بود که اوایل نوجوونی تو یه نزاع احتمالا قبیلهای، پاش زخمی شد. واسه خاطر همین زخم بود که شَل شد و تمام عمرش پاش لنگ میزد و به تیمور لنگ معروف شد.
تلخ، شیرین، غمانگیز و غرورآفرین #رشتو
امشب در مسابقات جامجهانی #هندبال_بانوان، #تیم_ملی دختران ما که برای اولین بار با رفتن به #جام_جهانی تاریخسازی کرده، با نروژ (بهترین تیم هندبال جهان) بازی کرد و با نتیجه ۴١-٩ شکست خورد. ولی این شکست، تلخ نبود. تلخی ماجرا چیز دیگری بود. ⬇️
٢- این تیم بعد از این که تاریخسازی کرد و برای اولین بار در تاریخ هندبال زنان به جامجهانی رسید، هیچ بودجهای بهش اختصاص نگرفت. حتی به اندازه برگزاری ١ بازی تدارکاتی براش هزینه نشد.
٣- کل پاداشی که به دختران سرزمینم داده شد طبق گفتههای گزارشگر بازی، مبلغ ١۵ میلیون تومن بود. این مبلغ حقیرانه بیشتر از این که پاداش باشه، توهین بود به شخصیت دختران ما و تحقیر افتخارآفرینی دختران قهرمان سرزمینم.