علت اینکه قاطبهٔ #روشنفکران_لاییک در۵۷ به عبای #خمینی چسبیدند،قطعا جذبهٔ دینی یا کاریزمای الهی آن مردک نبود.توهمی از اساس مفلوج در خیال بود که فرصتی به کف آمده تا آرمانهای معوقه(از انواع چپِ معیوبِ منشعب از سنت فرانسوی،تا لنینیسم روسی)را از لابیرنت این بازی«پر یا پوچ»محقق کنند./۱
آخوندی که گرچه یک جمله سالم فارسی هم ندارد اما خب سکهاش عجالتا گرفته و گوش شنوا و آدم پای کار یافته.
به گواهی بسیاری گفتگوها، حتی باور نمیکردند که منبر ، اساسا رویا، جرات یا پلنی برای تسخیر قدرت در سر بپروراند. بهویژه در جامعهای که حالا دیگر خودش را نه با ترکیه و عراق بلکه/۲
با لیبرالیسم فرانسه مقایسه میکرد. گروهی از صادقترینهایشان، بعدها جستهگریخته مُقر آمدند که کتاب ولایت فقیه را دیده و حتی خوانده بودند؛اما آن متن قرون وسطایی را صرفا مهملاتی برای تهییج و جذبِ خرمقدسها دریافته بودند؛نه به مثابه مانیفست، و برنامهٔ عملِ سیاسی برای تسخیرِ ایران/۳
و یا سیطرهٔ عبا بر تاج و تخت. خمینی اما، نه تنها تک به تک آن نسل پرادعا را-پس از یکسره کردن کار نظام توسعه گرا و تجدد خواه-در طرفةالعینی پیچاند، بلکه همان را با نیروی وسیع دانشگاهی و عمدتا فرهنگی شهرنشینی کرد که مرجعیت فکریشان، از تاسیس دانشگاه تهران به دست رضاشاه به اینسو،/۴
نه اصحاب نعلین و منبر بلکه همین روشنفکران بودند.در دیداری که خمینی،همان اوایل با گروهی از متوهمانِ سه تیغهٔ اروپا درسخوانده داشت،لمیده بر تشکچهاش،اینطور توهمشان را دودکرد،وقتی که زل زد توی صورتشان و فرمود:«میخواهند مثل سوئیس بشوید.اما امت آن را نمیخواهد.قرآن را میخواهد.»/۵
امروز که غبارها خوابیده،دیدهام که برای همان نسل هم حتی سوال و حیرت است که چرا به تعداد انگشتان دو دست از آن کراواتیهای شوریدهحال،آن هوشمندی و فراست سیاسی که نبوغی هم نمیخواست نداشتند که ببینند،نیرویی خفته و سیاه از اعماق تاریخ خاورمیانه قرار است،همه چیز را ظرف چند ماه ببلعد.#
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
پادشاهی پهلویها،(با همه ایراد و خامدستیهای ساختاری)،در یک ارزیابی عمومی، به گمانم از انگشتشمار گرانیگاههای درستی بوده که در برهوتِ"خودآگاهی تاریخی"ما از سقوط ساسانیان به اینسو میشه رصد کرد.وضعیتی که بهرغم فرهنگ و تاریخ مین گذاری شدۀ ما با دین و سنت،نیم قرن دوام آورد،/۱
تونست ایده ش رو محقق کنه؛از فکر به عمل رسید؛و با بهره بردن از سوختی که مشروطیت فراهم کرد،ایران رو از محدودۀ امنِ عادات،تعفن و نکبتی که درش بیتوته کرده بود،به آینده پرتاب کرد. خیلی ساده اینکه،ایران رو از جهاتِ بسیار،با عصر پیرامونش،معاصر کرد.
بذارید اینطور بگیم که اگه مشروطیت /2
پیرامون سه خواست اصلی تنیده شده بود:"سلطنت مشروطه"، "حکمیتِ قانون"و"نوسازی و تجدد"،در واقع، دو خواست آخر این پروژه، به دست پهلوی ها بود که عملا اجرا و متعین شد.تا جایی که به شهادت همۀ آمارها و شاخصها از برنامه های عمرانی، توسعهٔ اجتماعی،فرهنگی، اقتصادی /3