در ایران باستان، پایان سال و آغاز سال جدید، با سلسلهجشنهایی همراه بود. پنج روز پایان اسفند، (در سالهای پنجهٔ بهیزگ که مدل باستانی کبیسه بود، ده روز آخر سال) جشن فروردگان برگزار میشد. این جشن بهطورکلی به این صورت بود که همه
مردم، خانه و کاشانه خود را تمیز میکردند و بالای پشتبام منزل، آتش میافروختند تا فروهرهای اموات و درگذشتگان، هنگام بازگشت به خانه برای بازدید نوروزی از اعضای خانواده، با دیدن شادی خویشان و پاکی منزل، شادمان بشوند. این سنت به صورت خانهتکانی قبل از عید، تا امروز باقی مانده است.
یکی دیگه از رسوم پایان سال که چهار یا پنج روز مانده به نوروز انجام میشد، جشن #سوری بود که امروز با نام چهارشنبهسوری میشناسیم.
برای آشنایی بیشتر با جشن سوری، اینجا را بخوانید 👇
سنت باستانی دیگری که در واپسین روزهای سال انجام میشد، رقصهای خواجهپیروز در خیابانها بود. خواجهپیروز فردی بود که پایان زمستان و آغاز بهار را بشارت میداد. این اسطوره بعد از اسلام با نام حاجیفیروز مشهور شد.
یکی دیگر از سنتهای قدیمی در پیشواز نوروز، کاشتن سبزه بود. ابوریحان بیرونی توضیح داده است که از هزاران سال قبل، ایرانیان ٢۵ روز مانده به نوروز، در هفت ظرف مختلف،
هفت سبزه از دانههای مختلف میکاشتند. اگر تا روز اول نوروز، این هفت سبزه به خوبی رشد میکرد و سبز میشد، آن را به فال نیک میگرفتند که سال جدید، سال رونق در کشاورزی خواهد بود.
اما همه اینها، جشنها و آدابورسومی در پیشواز نوروز بود. جشن اصلی (نوروز) در روز یک فروردین آغاز میشد. در ایران باستان جشن نوروز، از روز یکم تا پنجم فروردین ادامه داشت.
در این پنج روز، ایرانیان جامههای نو میپوشیدند و به دید و بازدید با دوستان و آشنایان و خویشاوندان میپرداختند. سنتی که تا امروز هم پابرجاست.
سپس در ۶ فروردین، جشن «نوروز بزرگ» برگزار میشد. در روز ششم فروردین که مصادف بود با زادروز زرتشت، دید و بازدیدها متوقف میشد و مردم هر شهر به سمت کاخ شاه یا فرمانروای شهر یا میادین مخصوص جشنها حرکت میکردند و به صورت عمومی و در کنار یکدیگر، به جشن و رقص و پایکوبی میپرداختند.
درواقع روز ششم فروردین، آخرین روز نوروز بود. اما افرادی که دایره فامیلی گستردهای داشتند و فرصت نمیکردند در پنج روز اول بهار به همه اقوام سر بزنند، از روز هفتم تا دوازدهم فروردین نیز کمابیش و به صورت پراکنده، به دید و بازدیدها ادامه میدادند.
سرانجام آخرین جشن از سلسلهجشنهای نوروزی، در روز سیزده فروردین انجام میشد: جشن #سیزده_بدر. نام درست این جشن «سیزده به در» است. «در» مخفف «دره و دشت و دمن» بوده و این جشن، جشن تجدیدپیمان ایرانیان با طبیعت بود.
در روز سیزدهبدر تفریحات سنتی گوناگونی برگزار میشد. اما یکی از رسوم همهگیر این روز، «به آبِ رودخانه انداختنِ سبزههای سفرهٔ هفتسین» بود. این کار، به نوعی هدیهای نمادین، پیشکش به #ایزدبانو_آناهیتا، ایزد نگهبان آبها بود.
همچنین اگر در روز سیزدهبدر باران شروع به باریدن میگرفت، برای مردم بسیار خوشایند بود. چرا که عقیده نیاکان ما چنین بود که باران در روز سیزدهبدر، نشاندهنده این است که خشکسالی در سال جدید به وقوع نخواهد پیوست.
بد نیست اشاره کنیم که در تقویم ایران باستان، هر روز به نام یکی از ایزدان آریایی اختصاص داشت و روز سیزدهم ماه نیز مُزَیَّن به نام ایزد تیشتر (ایزد تیر) ایزد نگهبان و نگهدار باران بود.
درواقع در «تیر روز از فروردین ماه» (روز سیزدهم فروردین = سیزده بدر) مردم به طبیعت میرفتند تا با جشن و پایکوبی، از ایزد باران سال پربرکتی را طلب کنند.
نکته آخر این که، رسم «دروغ سیزده» که طی سالهای اخیر رواج یافته، یک رسم وارداتی و غیرایرانی است که در هیچیک از منابع باستانی بدان اشاره نشده است. در ایران باستان «دروغ» ناپسندترین گناه و یک جرم قضایی محسوب میشد و حتی به شوخی یا مصلحت نیز دروغگویی تشویق نمیگردید.
اینم رشتوی مربوط به تاریخچه سیزده به در ایران باستان. لطفا ریتوییت کنید تا همه ببینند و با سنتها و فرهنگ اصیل ایرانیمون آشنا بشوند.
در ایران باستان بزرگترین گناه، #دروغ بود. دروغ هیچ توجیهی نداشت و چیزهای مثل دروغمصلحتی و دروغسیزده همه ضدفرهنگهای وارداتی هستند و هیچیک ایرانی نیستند.
١/۴
در مهریشت از کتاب #اوستا، یکی از بزرگترین ایزدان ایرانی یعنی #ایزد_مهر مردم را از دروغگویی نهی کرده و به ایرانیان گفته است که از «مهردروج» که دیوی آفریده شده توسط اهریمن است و مردم را به دروغگویی ترغیب میکند، دوری کنند.
٢/۴
اهمیت راستگویی و پرهیز از دروغگویی تا آنجاست که #داریوش_بزرگ در کنار «دشمن» و «خشکسالی»، از دروغ به عنوان سومین رکن بدبختی ملت نام میبرد و از اهورامزدا میخواهد تا ایران را از دشمن و خشکسالی و دروغ، پاک نگه دارد.
٣/۴
Saturday = Satur + day
Saturn = ﮐﯿﻮﺍﻥ
—
Sunday = Sun + day
Sun = ﺧﻮﺭشید (مهر)
—
Monday = Mon + day
Moon = ﻣﺎﻩ
—
Tuesday = Tues + day
Tues = God of war = Mars
Mars = ﺑﻬﺮﺍم
Wednesday = Wednes + day
Wednes = day of Mercury
Mercury = ﺗﯿﺮ
—
Thursday = Thurs + day
Thurs = Thor = day of Jupiter
Jupiter = ﻫﺮﻣﺰ
—
Friday = Fri + day
Fri = Frig = day of Venues
Venues = ناهید
تصویری زیبا از چنار امامزاده صالح در عهد قاجار.
این درخت یکی از معروفترین چنارهای کهن سال ایران بود که قدمتش دستکم به هشتصدساله میرسید. مادام دیولافوای فرانسوی در سفرنامهاش در ایران به سال ١٨٨١ میلادی دربارۀ این درخت مینویسد: «در مسجد (بقعۀ امامزاده صالح) تجریش چنار
عجیب و غریبی است که کمتر نظیر آن در دنیا پیدا میشود. قطر فوقالعاده آن را نمیتوان دقیقا با رقم معین کرد. تقریبا محیط آن به پانزده متر میرسد. هریک از شاخههای آن مانند تنه درخت کهنسالی در بالای بنای مسجد و سایر اطراف سر به آسمان کشیده است. این درخت عده کثیری را در سایه خود
میدهد. مومنین در زیر آن نماز میخوانند. مکتبدار، اطفال را در آنجا جمع کرده و درس میدهد. قهوهچی سماور و استکان و لوازم خود را در درون آن قرار داده است. سقا هم کوزههای پر آب خود را در گوشه ای از تنه گذارده است.»
طرح قالیهای ایرانی از باورها و اعتقادات ایرانیان ملهم شده است. مطالعه و بررسی آنها منشا اندیشهها و نظام باورها و اسطوره را روشن ساخته، امکان شناخت و درک آنها را مسیر میسازد. باغ، موضوع عمده اکثر قالیهای ایرانی است. اصل واژهٔ باغ فارسی است که در زبان پهلوی باستان و سغدی
به همین شکل آمده است و در زبان تازی نیز باغ به کار میرود. حتی در بعضی زبانها مانند هندی "باک" نامیده شده است. مفهوم باغ و پردیس در زبان فارسی یکی است. پردیس نیز از زبان مادی پارادیزا به معنی باغ و بوستان آمده است و همین واژه ریشه فارسی پالیز و عربی فردوس است. این واژه در اوستا،
کتاب مقدس ایرانیان باستان، نیز بکار رفته است و از دو جزء pairi به معنی پیرامون و daeza به معنی دیوارکشیدن است.
یکی از سوالهایی که زیاد پرسیده میشه اینه که حاجی فیروز کی بوده؟ چرا اسمش عربیه؟ چرا سیاهه؟ حتی یه عده که قوه تخیلشون بالاتره گفتن حاجی فیروز مربوط به سنت بردهداری هست 😂
بریم سراغ رشتوی امشب 👇
١-
نوروز جشن «دوبارهزایی» و تولد است. تولد بهار. تولد طبیعت. پایان سرما. از قدیم در ایرانباستان رسم بود که پایان زمستان و تولد بهار و رویش مجدد طبیعت را جشن میگرفتند.
٢-
قدیمیترین نشانههای نوروز در میان ایرانیان، به اسطوره "جمشید" نسبت داده شده است. این خود نشان میدهد که ایرانیان، در هزاران سال پیش -خیلی پیشتر از هخامنشیان- آغاز بهار و نوزایی طبیعت را جشن میگرفتند.
چگونگی رمزگشایی خط میخی #رشتو
در سال ۱۷۶۵م. کارس تنس نیبور دانمارکی کتیبههایی از پاسارگاد کپی برداشت و معلوم کرد که خطوط این کتیبهها از سه نوع است و سادهترین آنها مرکب از چهل و دو علامت میباشد. دانشمند دانمارکی دیگر به نام مونتر نوع دوم خط میخی را
در سال ۱۸۰۲م. خط سیلابی یا هجایی اعلام کرد و گفت هر علامت آن نمایندهٔ یک هجاست و خط سوم نیز ایدئوگرامی است یعنی هر علامت نمایندهٔ یک مفهوم یا کلمه است. بعدها عالم مزبور گفت در جاهایی
که کتیبه به سه نوع خط نوشته شده هر سه از حیث مضمون راجع به یک مطلباند و هرکدام از خطها متعلق به یک زبان است.